Hekmat 036.mp3
2.14M
✅شرححکمت ۳۶
👤استاد نظافت
کانال:
✨قرآنونهجالبلاغه✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
⚜️امام زمان(عج)فرمودند:🌷
🎗به شیعیان ما بگویید
✨خدا را بحق عمه ام
✨حضرت زینب ع✨
قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند
🌸 اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری 🌸
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه سپس به سراغ گروه سوم مى رود که، در اوائل سوره از آنها به عنوان اصحاب الش
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
...در حدیث دیگرى امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: هنگامى که انسان در آخرین روز از ایام دنیا و اولین روز از ایام آخرت، قرار مى گیرد، اموال و فرزندان و اعمال او در برابرش مجسم مى شوند، او نگاهى به اعمالش مى کند، مى گوید: من نسبت به شما بى اعتنا بودم، هر چند بر دوش من سنگین بودید، الان چه خبرى براى من دارید؟
عملش مى گوید: من همنشین تو در قبر و روز رستاخیزت هستم تا من و تو در پیشگاه پروردگارت حضور یابیم .
سپس امام(علیه السلام) افزود: اگر دوست خدا باشد عملش به صورت خوشبوترین انسان، با زیباترین چهره، و جالبترین لباس، ظاهر مى شود، و مى گوید: بشارت باد بر تو، به آرامش و نعمت و بهشت پر برکت، و قدمت خیر مقدم است، سؤال مى کند: تو کیستى؟
او در جوابش مى گوید: من عمل صالح تو هستم که از دنیا (همراه تو ) به سوى بهشت مى روم .(۱۱)
درباره عالم برزخ، بحث مشروحترى ذیل آیه ۱٠٠ سوره مؤمنون داشتیم.(۱۲)
پروردگارا! ما را در صف مقربان و اصحاب الیمین و اولیاء و دوستان خاصت قرار ده! و در آستانه مرگ مشمول روح و ریحان و جنت نعیمت بگردان!
خداوندا! عذاب رستاخیزت، عذابى است الیم که، هیچ کس را یاراى تحمل آن نیست، و پاداشهاى بى حسابت، پاداشى است عظیم که، هیچ کس با عملش مستوجب آن نمى شود، سرمایه ما در آن روز تنها لطف و کرم تو است اى کریم!
بارالها! پیش از فرا رسیدن قیامت کبرى، و فرا رسیدن مرگ که، قیامت صغرى است ما را بیدار کن، تا خود را براى این سفر عظیم که در پیش داریم آماده سازیم! !
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
پایان سوره واقعه
۶ / جمادى الثانى / ۱۴٠۶
۲۷ / ۱۱ / ۱۳۶۴
📗تفسیر نمونه /آیتا...مکارم شیرازی
📚۱ ـ تفسیر نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۲۲۸، احادیث ۱٠۳ و ۱٠۴.
۲ ـ روح ممکن است خبر باشد براى مبتداى محذوف، و در تقدیر فجزائه روح و یا مبتدا براى خبر محذوف است و در تقدیر فله روح مى باشد و جمله فروح... جزاى إما است و إن شرطیه با وجود این جزا مستغنى از جزاى دیگرى است (دقت کنید).
۳ ـ بنابراین، در آیه دو تقدیر است، به این صورت یُقالُ لَهُ سَلامٌ لَکَ إنَّکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ ولى بنا بر تفسیر اول تنها یک تقدیر است و آن یُقالُ لَه است.
۴ ـ درباره سلام هائى که نثار بهشتیان مى شود در جلد ۱۸، صفحه ۴۲٠، ذیل آیه ۵۸ سوره یس بحث مشروحترى آمده است.
۵ ـ تفسیر برهان ، جلد ۴، صفحه ۲۸۵.
۶ ـ نُزُل خبر مبتداى محذوفى است و در تقدیر فَجَزائُهُ نُزُلٌ مِنْ حَمِیم و یا مبتدا براى خبر محذوفى است و در تقدیر فَلَهُ نُزُلٌ مِنْ حَمِیم مى باشد.
۷ ـ نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۲۲۹.
۸ ـ مطابق این تفسیر، اضافه حق به یقین براى اختصاص و تقیید است، بعضى نیز آن را از قبیل اضافه موصوف به صفت دانسته اند و گفته ند: به معنى الیقین الحق است.
۹ ـ تفسیر ابوالفتوح رازى ، روح المعانى ، روح البیان ، قرطبى ، درّ المنثور و تفسیر مراغى ،ذیل آیه مورد بحث.
۱٠ ـ تفسیر درّ المنثور ، جلد ۶، صفحه ۱۶۶.
۱۱ ـ تفسیر نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۲۲۸، حدیث ۱٠۶.
۱۲ ـ به تفسیر نمونه ، جلد ۱۴، صفحات ۳۱۴ تا ۳۲۴ مراجعه فرمائید
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح نامه ۲۲ ( مکارم شیرازی) إلى عَبْدِاللهِ بْنِ الْعَبّاسِ رَحِمَهُ اللهُ تَعالى، وَکانَ عَبْ
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۲
...قسم است و مواهب آخرت يک نوع بيش نيست، مواهب دنيا گاه با تلاش و کوشش به دست مى آيد و گاه بدون تلاش و کوشش; و به تعبير بعضى: «گر نستانى به ستم مى دهند».
از آنجا که انسان در بسيارى از مواردى که به نعمتى مى رسد يا از نعمتى محروم مى شود، نمى داند دقيقا از کدام قسم است به همين دليل امام(عليه السلام) مى فرمايد: به آنچه مى رسى زياد مسرور و شادمان نباش چه بسا از آن نوع مواهبى بوده که هرگز از دست نمى رفت، همچنين از آنچه محروم مى شوى نگران نباش چه بسا چيزى بوده که هرگز به دست نمى آمده است; ولى تمام همّت خود را براى آخرت بگمار که آن را جز با سعى و تلاش و کوشش به کسى نمى دهند. همان گونه که امام(عليه السلام) در جاى ديگر از نهج البلاغه مى فرمايد:
«لاَ تَکُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الاْخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَل; از کسانى نباش که اميد نجات درآخرت دارد و عمل صالحى انجام نمى دهد».(4)
🔹🔹🔹نکته ها:
1. پاسخ به يک سؤال:
در تعبير امام(عليه السلام) در نامه بالا آمده بود که بايد شادى تو براى امورى باشد که از آخرت به دست آورده اى در حالى که مى دانيم آخرت در آينده به دست مى آيد نه در دنيا.
ولى بايد توجّه داشت که اولاً بسيارى از امور معنوى است که انسان در دنيا به دست مى آورد و نوعى امور اخروى محسوب مى شود;
مانند موفقيّت در سير و سلوک الى الله.
ثانياً اين جمله ناظر به اسباب نائل شدن به مواهب اخروى است; کسى که داراى اعمال صالح و صفات پسنديده در اين دنياست مى توان گفت که به مواهب اخروى نائل شده است; زيرا اسبابش را از امروز فراهم ساخته است و به تعبير ديگر نائل شدن به اسباب، نوعى نيل به مسببات است.
2. انسان فاعل مختار است:
در بحث جبر و اختيار ثابت شده است که طبق دلايل عقلى و آيات فراوان در قرآن مجيد و روايات اهل بيت(عليهم السلام) انسان در اعمال خود فاعل مختار است و محال است انسان مجبور بر گناه باشد و خداوند عادل او را مجازات کند و ممکن نيست مجبور بر اعمال صالح باشد و خداوند پاداشى به عنوان استحقاق به او بدهد;
ولى بى شک در زندگى انسان امورى وجود دارد که از اختيار او بيرون است و خداوند هرگز نه او را مجازات مى کند و نه پاداشى مى دهد;
مثل اينکه انسان در چه زمان و چه مکان و از کدام پدر و مادر و با چه خصوصيات جسمانى متولد شود. اين امور ممکن است در چگونگى اعمال انسان اثر بگذارد ولى تأثير قطعى و غير قابل اجتناب نمى گذارد و به تعبير ديگر اين امور ممکن است زمينه هايى براى اعمال صالح و غير صالح فراهم سازد; اما حرف آخر را اراده انسان مى زند که تصميم مى گيرد کارى را انجام دهد يا ندهد.
البتّه آنها که زمينه هاى مساعدترى براى اعمال صالح دارند نسبت به آنها که از زمينه هاى نامساعدترى برخوردارند پاداش کمترى دارند و به عکس آنها که زمينه هاى مساعدترى براى گناه دارند و آن را ترک مى کنند پاداش بيشترى از کسانى که زمينه هاى نامساعدترى دارند، خواهند داشت که با ذکر دو مثال مى توان آن را روشن ساخت;
بسيارى از مردم به مسجد مى روند ولى همسايه مسجد با کسى که در يک کيلومترى آن قرار دارد يکسان نيست.
مسلمانان روزه مى گيرند ولى پاداش کسى که مزاج قوى و نيرومندى دارد با کسى که مزاج ضعيفى دارد نمى تواند يکسان باشد. شرح اين مطلب در کتب مختلف آمده است.
📚پی نوشت:
1 . سند نامه: به گفته نويسنده مصادر نهج البلاغه، اين نامه از روايات متواترى است که گروه زيادى قبل از سيّد رضى و بعد از او در کتاب هاى خود آورده اند. از جمله کسانى را که قبل از سيّد رضى نام مى برد: نصر بن مزاحم در کتاب صفين، مرحوم کلينى در روضة الکافى، بلاذرى در انساب الاشراف و يعقوبى در کتاب تاريخش و بعد از مرحوم سيّد رضى گروه ديگرى را نيز نام مى برد و از مجموع اين نقل ها استفاده مى شود که نامه، نامه بسيار مشهور و معروفى بوده است (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 234).
2 . «درک» در بسيارى از نسخه هاى نهج البلاغه «دَرَک» بر وزن «نمک» آمده است; ولى در بعضى «دَرْک» بر وزن «ارک» آمده است و هر دو به يک معناست و آن به دست آوردن چيزى است.
3 . نجم، آيه 39 .
4 . نهج البلاغه، کلمات قصار 105 .
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۲/به عمر بن ابي سلمه
💥 #روشدلجوييدر عزلونصبها
پس از ياد خدا و درود!
همانا من نعمان ابن عجلان زرقي، را به فرمانداري بحرين نصب كردم، و بي آنكه سرزنشي و نكوهشي براي تو وجود داشته باشد تو را از فرمانداري آن سامان گرفتم، كه تاكنون زمامداري را به نيكي انجام دادي، و امانت را پرداختي، پس به سوي ما حركت كن، كه تصميم دارم به سوي ستمگران شام حركت كنم، دوست دارم در اين جنگ با من باشي، زيرا تو از دلاوراني هستي كه در جنگ با دشمن، و برپا داشتن ستون دين از آنان ياري مي طلبم. ان شاء الله
⚘
@Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_نامه_۴۲.mp3
2.09M
✅شرح نامه ۴۲
🍃روش دلجویی در عزل و نصب ها
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
✨
✅تفسیرسورهنوح
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۱إِنّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
۲قالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ
۳أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ
۴یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلى أَجَل مُسَمّىً إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه:
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
۱ ـ ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و گفتیم: قوم خود را انذار کن پیش از آن که عذاب دردناک به سراغشان آید !
۲ ـ گفت: اى قوم! من براى شما بیم دهنده آشکارى هستم.
۳ ـ که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمائید!
۴ ـ اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را مى آمرزد و تا زمان معینى شما را عمر مى دهد; زیرا هنگامى که اجل الهى فرا رسد، تأخیرى نخواهد داشت اگر مى دانستید !
تفسیر⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅تفسیرسورهنوح ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۱إِنّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ
✨
✅تفسیر سوره نوح
▫️نخستین پیام نوح
گفتیم: این سوره، بیانگر آن قسمت از حالات نوح (علیه السلام) است که مربوط به مسأله دعوت او مى باشد، و نکات جالبى را در زمینه دعوت به سوى حق، مخصوصاً در برابر اقوام لجوج، به همه رهروان راه خدا مى آموزد.
نخست، از بعثت او شروع کرده، مى فرماید: ما نوح را به سوى قومش فرستادیم، و گفتیم: قوم خود را انذار کن، پیش از آن که عذاب دردناک به سراغشان آید (إِنّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
این عذاب دردناک، ممکن است عذاب دنیا باشد، یا عذاب آخرت، و مناسب تر این که هر دو باشد، هر چند به قرینه آیات آخر سوره، بیشتر منظور عذاب دنیا است.
تکیه روى انذار (و بیم دادن) با این که پیامبران هم بیم دهنده بودند و هم بشارت دهنده ، به خاطر آن است که: انذار غالباً تأثیر قوى تر دارد، همان گونه که براى ضمانت اجرائى قوانین در تمام دنیا، روى انذار و مجازات تکیه مى شود.
نوح، این پیامبر اولو العزم که صاحب نخستین شریعت و آئین الهى بود و دعوت جهانى داشت، بعد از دریافت این فرمان، به سراغ قومش آمد، گفت: اى قوم! من براى شما بیم دهنده آشکارى هستم (قالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ).
هدف این است که خداوند یگانه یکتا را پرستش کنید و هر چه غیر از او است به دور افکنید، تقوا را پیشه نموده، و از دستورات من که دستور خدا است اطاعت کنید (أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ).
در حقیقت، نوح محتواى دعوت خود را در سه جمله خلاصه کرد: پرستش خداى یکتا، رعایت تقوا، و اطاعت از قوانین و دستوراتى که او از سوى خدا آورده، که مجموعه عقاید، اخلاق و احکام بود.
سپس، به تشویق آنها پرداخته، نتائج مهم اجابت این دعوت را در دو جمله کوتاه بیان مى کند، مى گوید: اگر دعوت مرا اجابت کنید خداوند گناهان شما را مى آمرزد (یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ).(۱)
در حقیقت، قاعده معروف الإِسْلامُ یَجُبُّ مَا قَبْلَهُ: اسلام پیش از خود را مى پوشاند و از بین مى برد قانونى است که در همه ادیان الهى و توحیدى بوده است و منحصر به اسلام نیست.
و مى افزاید: و شما را تا زمان معینى به تأخیر مى اندازد، عمرتان را طولانى کرده و عذاب را از شما دور مى دارد (وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلى أَجَل مُسَمّىً).
زیرا هنگامى که اجل نهائى الهى فرا رسد، تأخیر پیدا نمى کند اگر مى دانستید (إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
از این آیه، به خوبى استفاده مى شود اجل و سر رسید عمر انسان دو گونه است: اجل مسمى و اجل نهائى و یا به تعبیر دیگر: اجل ادنى (نزدیک تر) و اجل اقصى (دورتر)، و یا اجل معلق (مشروط) و اجل حتمى (مطلق).
قسم اول، سر رسیدى است که قابل تغییر و دگرگونى است، و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد، که عذاب هاى الهى یکى از آنها است، و به عکس، بر اثر تقوا و نیکو کارى و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
ولى، اجل و سررسید نهائى به هیچ وجه قابل دگرگونى نیست، این موضوع را با یک مثال مى توان مشخص کرد و آن این که: یک انسان استعداد عمر جاویدان ندارد، اگر تمام دستگاه هاى بدن خوب کار کند، سر انجام زمانى فرا مى رسد که بر اثر فرسودگى زیاد قلب او خود به خود از کار مى افتد، ولى رعایت اصول بهداشت و جلوگیرى به موقع از بیمارى ها مى تواند عمر انسان را طولانى کند، در حالى که عدم رعایت این امور ممکن است آن را بسیار کوتاه سازد و به زودى به آن پایان دهد.(۲)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه خطبه ۲ بخش ۴ 🔸«انحناء ظهر; خميده شدن پشت» کنايه لطيفى از فشار مشکلاتى است که از سوى دشمنا
✨
✅ادامه خطبه ۲ بخش ۴
...اين درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت، داشت و برداشت» و روشن است که بذرهاى فجورى که با غرور و نيرنگ آبيارى شود محصولى جز اين نخواهد داشت.
سپس بار ديگر به بيان اوصاف آل محمّد(صلى الله عليه وآله) با تعبيرات صريح تر و آشکارترى باز مى گردد و مقام والا و حقوق از دست رفته آنان را در عباراتى کوتاه و پر معنا ـ همان گونه که راه و رسم آن حضرت است ـ بازگو مى کند.
نخست مى فرمايد: «هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد» (لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ اَحَد).
دليل آن هم روشن است زيرا آنها به گفته صريح پيامبر در حديث ثقلين که تقريباً همه علماى اسلام آن را در کتابهاى خود آورده اند قرين قرآن و کتاب الله شمرده شده اند و مى دانيم هيچ کس از امّت، غير آنها، قرين قرآن نيست. افزون بر اين، آياتى همچون آيه تطهير که شهادت به معصوم بودن آنها مى دهد و آيه مباهله که بعضى از آنان را نفس پيامبر مى شمرد و آيات و روايات ديگر شاهد اين مدّعاست.
به علاوه علوم و دانشها و معارفى که از آنان نقل شده با علوم و دانشهاى ديگران قابل مقايسه نيست. آيا نظير آنچه در همين نهج البلاغه آمده است و يا عشرى از اعشار آن از ديگران نقل شده است; آيا مجموعه اى همچون صحيفه سجّاديه و حتّى يک دعاى آن از ديگرى سراغ داريد; احکام وسيع و گسترده اى که از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) درباره جزئيات دين نقل شده و مناظراتى که از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در ابواب مختلف عقايد دينى با پيروان مذاهب ديگر، در حالات آن امام نقل شده، شبيه و مانندى در اين امت دارد؟
در جمله بعد سخنى مى فرمايد که در حقيقت دليل جمله قبل است. مى فرمايد: «آنها که از خوان نعمت آل محمّد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند هرگز با خود آنان برابر نخواهند بود!» (وَلا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ اَبَداً).
چه نعمتى از اين بالاتر که اگر فداکاريهاى على(عليه السلام) نبود ديگران در زمره مسلمين وارد نمى شدند. تاريخ زندگى آن حضرت از داستان ليلة المبيت گرفته تا جريان جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و مانند آن، همه گوياى اين واقعيّت است.
جايى که پيامبر درباره او در آن جمله معروف مى فرمايد: «ضَرْبَةُ عَلىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ»
و در تعبير ديگرى «لَمُبارَزَةُ عَلىٍّ(عليه السلام) لِعَمْرِوبْنِ عَبْدِ وَدٍّ اَفْضَلُ مِنْ اَعْمالِ اُمَّتى اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ».(17)
ضربه اى که على(عليه السلام) در جنگ خندق بر پيکر عمروبن عبدود (در آن لحظه حسّاس و بسيار بحرانى) وارد کرد برتر از عبادت جن و انس است.
ايثارگرى على(عليه السلام) در ليلة المبيت در آن شب که جان خود را سپر براى حفظ جان پيامبر نمود; فداکاريهاى او در جنگ خيبر آن جا که ديگران هر چه کوشيدند کارى از پيش نبردند; ايستادگى بى نظير او در جنگ احد در حسّاس ترين لحظاتى که لشکر اسلام متلاشى شده و پيامبر تنها مانده بود و مواقع حسّاس ديگرى در تاريخ اسلام چه در عصر پيامبر و چه بعد از او که بازوهاى تواناى على(عليه السلام) و علم و دانش سرشار او براى حمايت اسلام به کار مى افتاد بر هيچ کس پوشيده نيست.
در عصر خلفاى نخستين و سپس دوران تاريک بنى اميّه و عصر ظلمانى بنى عبّاس، چراغهاى فروزانى که محيط اسلام را روشن مى ساخت و مسلمين را در برابر تهاجم فرهنگ بيگانه و احياى سنن جاهليّت حفظ مى کرد همان امامان اهل بيت بودند و اينها واقعيّت هايى است که بر هيچ محقّقى پوشيده نيست هر چند دشمنان اهل بيت سخت کوشيدند که مردم را در مورد اين مسائل در بى خبرى نگهدارند.
جالب اين که امام در جمله بالا مى فرمايد: نعمت وجود اهل بيت به طور مستمر و ابدى جارى است و منحصر به عصر و زمانى نبوده و نخواهد بود; چرا که آنچه از ثمره شجره مبارکه اسلام ـ امروز مى چينيم ـ گذشته از زحمات فوق العاده پيامبر اسلام ـ محصول تلاشهاى عظيمى است که اين باغبانان وحى براى آبيارى آن در هر عصر و زمانى به خرج داده اند.
سپس به دو نکته ديگر اشاره مى فرمايد که از نکته قبل سرچشمه گرفته است و آن اين که: «اهل بيت اساس و شالوده دين و ستون استوار بناى رفيع يقينند» (هُمْ اَساسُ الدّينِ، وَ عِمادُ الْيَقينِ).
آرى وحى در خانه آنان نازل شده و در آغوش وحى پرورش يافته اند و آنچه را از معارف دين دارند از پيامبر گرفته اند و از آن جا که اسلام راستين نزد آنهاست، سرچشمه يقين و ايمان مردمند.
ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
📚نهج البلاغه/خطبه۳۵-بعد از حكميت
🌹ضرورت ستايش پروردگار
🍃🌷خدا را سپاس!
🌹 هر چند كه روزگار دشواريهاي فراوان و حوادثي بزرگ پديد آورد
و شهادت مي دهم جز خداي يگانه و بي مانند خدايي نباشد و جز او معبودي نيست، و گواهي مي دهم محمد (ص) بنده و فرستاده اوست.
🌿علل شكست كوفيان
پس از حمد و ستايش خدا!
بدانيد كه نافرماني از دستور نصيحت كننده مهربان دانا و باتجربه، مايه حسرت و سرگرداني و سرانجامش پشيماني است، من راي و فرمان خود را نسبت به حكميت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (اي كاش كه از قصير پسر سعد اطاعت مي شد) ولي شما همانند مخالفاني ستمكار، و پيمان شكناني نافرمان، از پذيرش آن سر باز زديد، تا آنجا كه نصيحت كننده در پند دادن به ترديد افتاد، و از پند دادن خودداري كرد، داستان من و شما چنان است كه برادر هوازني سروده است: (در سرزمين منعرج، دستور لازم را دادم اما نپذيرفتند، كه فردا سزاي سركشي خود را چشيدند).