eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 📕نهج البلاغه/خطبه۴۳ علت درنگ در جنگ 🍃واقع نگري در برخورد با دشمن 🌷مهيا شدن من براي جنگ با شاميان، در حاليكه (جرير) را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و باز داشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب كنند. من مدت اقامت (جرير) را در شام معين كردم، كه اگر تاخير كند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سر باز زده است. عقيده من اينكه صبر نموده با آنها مدارا كنيد، گر چه مانع آن نيستم كه خود را براي پيكار آماده سازيد. 🌷ضرورت جهاد با شاميان من بارها جنگ با معاويه را بررسي كرده ام، و پشت و روي آن را سنجيده، ديدم راهي جز پيكار، يا كافر شدن نسبت به آنچه پيامبر (ص) آورده باقي نمانده است، زيرا در گذشته كسي بر مردم حكومت مي كرد كه اعمال او حوادثي آفريد و باعث گفتگو و سر و صداهاي فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض كردند و تغييرش دادند 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نهج البلاغه/خطبه۴۴ /سرزنش مصقله پسر هبيره تاسف از فرار مصقله خدا روي مصقله را زشت گرداند، كار بزرگواران را انجام داد، اما خود چونان بردگان فرار كرد، هنوز ثناخوان به مداحي او برنخاسته بود كه او را ساكت كرد، هنوز سخن ستايشگر او به پايان نرسيده بود كه آنها را به زحمت انداخت. اما اگر مردانه ايستاده بود همان مقدار كه داشت از او مي پذيرفتيم و تا هنگام قدرت و توانايي به او مهلت مي داديم. 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_20316.mp3
203.2K
✅سوره اخلاص(توحید) 🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✨ ✨ ✅تفسیر سوره آل عمران 🔹شأن نزول: بعضى از مفسران مى گویند: هشتاد و چند آیه از این سوره، درباره فرستادگان و مسیحیان نجران(۱) که به نمایندگى از طرف آنان براى تحقیق درباره اسلام به مدینه آمده بودند، نازل شده است. فرستادگان، شصت نفر بودند که چهارده نفر آنان از اشراف و برجستگان نجران محسوب مى شدند، سه نفر از این چهارده نفر، سمت ریاست داشتند و مسیحیان آن سامان در کارها و مشکلات خود، به آن سه نفر مراجعه مى کردند، یکى از آنان عاقِب بود که او را عبد المسیح نیز مى گفتند. وى امیر و رئیس قوم خود محسوب مى شد، و قوم او هیچ گاه با نظریه و رأى او مخالفت نمى کردند. دیگرى سید نام داشت که او را اَیْهَم نیز مى گفتند، وى سرپرست تشریفات و تنظیم برنامه سفر و مورد اعتماد مسیحیان بود. نفر سوم، ابو حارثه نام داشت که مردى دانشمند و صاحب نفوذ بود، و کلیساهاى متعددى به نام او ساخته بودند، او تمام کتب دینى مسیحیان را حفظ داشت. این گروه شصت نفرى در لباس مردان قبیله بنى کعب به مدینه آمدند و به مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) نماز عصر را با مسلمانان خوانده بود، این شصت نفر لباس هاى زیبا و پر زرق و برق و جالب پوشیده بودند که به گفته یکى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز ندیده ایم فرستادگانى به این زیبائى باشند ! موقعى که آنها وارد مسجد شدند، هنگام نمازشان بود، طبق مراسم خود، ناقوس را نواختند و به طرف مشرق ایستاده، مشغول نماز شدند، گروهى از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) خواستند مانع شوند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به آنها کارى نداشته باشید! پس از نماز، عاقب و سید خدمت پیامبر رسیدند و با او آغاز سخن کردند پیامبر (صلى الله علیه وآله) به آنها پیشنهاد کرد: به آئین اسلام درآیید و در پیشگاه خداوند تسلیم گردید . عاقب و سید گفتند: ما پیش از تو اسلام آورده و تسلیم خداوند شده ایم! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: شما چگونه بر آئین حق هستید، با این که اعمالتان حاکى است که تسلیم خداوند نیستید، چه این که براى خدا فرزند قائلید و عیسى(علیه السلام) را پسر خدا مى دانید، و صلیب را عبادت و پرستش مى کنید و گوشت خوک مى خورید، با این که تمام این امور مخالف آئین حق است ! عاقب و سید گفتند: اگر عیسى پسر خدا نیست، پس پدرش که بوده است؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا شما قبول دارید که هر پسرى شباهتى به پدر خود دارد ؟ گفتند: آرى. فرمود: آیا اینطور نیست که خداى ما به هر چیزى، احاطه دارد و قیوم است و روزى موجودات با اوست ؟ گفتند: آرى همین طور است. فرمود: آیا عیسى این اوصاف را داشت ؟ گفتند: نه. فرمود: آیا مى دانید که هیچ چیزى در آسمان و زمین بر خدا مخفى نیست و خداوند به همه آنها داناست ؟ گفتند: آرى مى دانیم. فرمود: عیسى غیر از آنچه که خدا به او یاد داده، از پیش خود چیزى مى دانست ؟ گفتند: نه. فرمود: آیا مى دانید که خداى ما همان است که مسیح را در رحم مادرش همان طور که مى خواست، صورتگرى کرد ؟ گفتند: همین طور مى باشد. فرمود: آیا چنین نیست که عیسى را مادرش مانند سایر کودکان در رحم حمل کرد، و بعد همچون مادرهاى دیگر، او را به دنیا آورد؟ و عیسى پس از ولادت، چون اطفال دیگر غذا مى خورد ؟ گفتند: آرى چنین بود. فرمود: پس چگونه عیسى پسر خدا است با این که هیچگونه شباهتى به پدرش ندارد ؟! سخن که به اینجا رسید، همگى خاموش شدند، در این هنگام، هشتاد و چند آیه از اوایل این سوره براى توضیح معارف و برنامه هاى اسلام نازل گردید.(۱) تفسیر⬇️ 🌱ادامه دارد ... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح حکمت ۳۸ (مکارم شیرازی) 💥چهار نكته سرنوشت‌ ساز: امام(علیه السلام) در این گفتار پربار حکمت
✨ ✅ادامه شرح حکمت ۳۸ ... یکى از مشکلات مهم کار احمق نیز مشکل بودن درمان اوست، زیرا او مانند بیمارى است که نه دارو مى خورد و نه پرهیز مى کند. مطابق آنچه مرحوم مفید در کتاب اختصاص آورده در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إنَّ عیسَى بْنَ مَرْیَمَ قالَ: دَاوَیْتُ الْمَرْضَى فَشَفَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأَبْرَأْتُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْیَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَالَجْتُ الاَْحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِه; حضرت عیسى بن مریم گفت: من بیماران (غیر قابل علاج) را مداوا کردم و آنها را به اذن خدا بهبودى بخشیدم. نابیناى مادرزاد و مبتلا به بیمارى برص را به اذن خدا شفا دادم حتى مردگان را به اذن خدا زنده کردم; ولى به سراغ معالجه احمق رفتم و نتوانستم او را اصلاح کنم.(5) در ذیل حدیث بالا تفسیرى براى احمقِ غیر قابل علاج آمده; هنگامى که از آن حضرت سؤال کردند احمق کیست گفت: احمق کسى است که تنها به رأى خود و شخص خود عقیده دارد و تمام فضیلت را براى خود روا مى دارد و چیزى بر ضد خود قائل نیست، حق را به طور کامل براى خود مى شمرد و هیچ حقى براى دیگرى بر خود روا نمى داند. این همان احمقى است که راهى براى درمان او نیست. در این که احمق چه کسى است نیز روایات متعددى از معصومان(علیهم السلام) وارد شده است. در حدیثى از امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در کلمات قصار مى خوانیم: «مَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَهَا ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ; کسى که عیوب مردم را مى بیند و آن را بد مى شمرد سپس آن را براى خود مى پذیرد، او عینا آدم احمقى است».(6) از تفسیرهایى که براى احمق در بالا ذکر شد روشن مى شود که چرا احمق هم دین خود را از دست مى دهد و هم دنیاى خود را. در تواریخ داستان هاى زیادى از افراد احمق نقل شده که نشان مى دهد تا چه اندازه آنها از نظر اعتقاد و مسائل اجتماعى ناتوان هستند. در شرح نهج البلاغه علاّمه شوشترى آمده است که روزى یکى از خلفا در عید فطر یا قربان به سوى مصلاّ مى رفت، طبل ها در مقابل او مشغول به زدن بودند و پرچم ها در بالاى سر او در اهتزاز مرد نادانى حضور داشت سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «أللّهُمَّ لا طَبْلَ إلاّ طَبْلُکَ; خداوندا طبل تنها طبل توست!» کسى به او گفت: این سخن را نگو. خدا طبل ندارد. گریه کرد و گفت: پس فکر مى کنید او هنگامى که مى آید تک و تنهاست نه طبلى جلوى او مى نوازند و نه پرچمى بالاى سر اوست. در این صورت او از خلیفه زمان ما هم پایین تر است. در عیون الاخبار «ابن قتیبه دینورى» طبق نقل علاّمه شوشترى آمده است شخص احمقى مى گفت من اسم گرگى که یوسف را خورد مى دانم; اسمش فلان بود. به او گفتند: یوسف را گرگ نخورد. گفت: پس این اسم، اسم همان گرگى است که یوسف را نخورد.(7) سپس در سومین جمله از این کلمات نورانى مى فرماید: «بدترین تنهایى و وحشت خودبینى و خودپسندى است»; (وَأَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ). «وحشت» در لغت هم به معناى تنهایى آمده است و هم به معناى ترس و ناراحتى ناشى از آن و به یقین، افراد خودبزرگ بین دوستان خود را به زودى از دست مى دهند، زیرا مردم حاضر نیستند زیر بار چنین افراد خودبین و خودخواهى بروند و به این ترتیب در زندگى تنهاى تنها مى مانند. در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ; آفت عقل خودبینى و خودپسندى است».(8) در حدیث دیگرى از همان حضرت در همان منبع آمده است: «إزراءُ الرَّجُلِ عِلَّةَ نَفْسِهِ بُرْهانُ رِزانَةِ عَقْلِهِ وَ عِنْوانُ وُفُورِ فَضْلِهِ وَ إعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ بُرْهانُ نَقْصِهِ وَ عُنْوانُ ضَعْفِ عَقْلِهِ; خورده گیرى انسان نسبت به خویشتن (و کارهاى خود) دلیل بر قوت عقل او و گواه فزونى فضل اوست و خودپسندى انسان دلیل بر نقص او و گواه ضعف عقل اوست».(9) سرانجام در چهارمین دستور انسان ساز مى فرماید: «برترین حسب و نسب اخلاق نیک است»; (وَأَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ). حسب در لغت هم به شرافت هاى ذاتى و صفات برجسته اطلاق شده و هم به شرافت پدران و اجداد، بنابراین منظور امام این است که بالاترین شرافت ذاتى و اکتسابى از پدران و اجداد دارا بودن حسن خلق است، زیرا بیش از هر چیز جاذبه دارد و قلوب را متوجه انسان مى کند و شرافت هاى دیگر تا این حد توان ندارند. درباره اهمیت حسن خلق آیات و روایات فراوانى وارد شده تا آنجا که قرآن حسن خلق را یکى از عوامل مهم پیروزى پیغمبر مى شمرد ... 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ 📚نهج البلاغه/حکمت ۳۹ 🌸جایگاه واجبات و مستحبات(عبادت،معنوی) ✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ . ✅و درود خدا بر او فرمود: مستحبات به خدا نزديك نمي گرداند اگر به واجبات زيان رساند. ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Hekmat 039.mp3
2.28M
✅شرح‌حکمت ۳۹ 👤استاد نظافت کانال: ✨‌قرآن‌‌و‌نهج‌البلاغه✨ ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_20674.mp3
393K
✅سوره مسد 🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✨ #بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمنِ‌الرَّحِيم✨ ✅تفسیر سوره آل عمران 🔹شأن نزول: بعضى از مفسران مى گویند
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... کشف مفهوم حروف مقطعه قرآن با کامپیوتر باز در آغاز این سوره به حروف مقطعه برخورد مى کنیم الف ـ لام ـ میم (الم). درباره حروف مقطعه قرآن، در اول سوره بقره ، توضیحات لازم گفته شد، که نیازى به تکرار آن نیست، تنها چیزى که ذکر آن را در اینجا لازم مى دانیم نظریه اى است که یک دانشمند مصرى اخیراً ابراز داشته، که از نظر اهمیت موضوع، فشرده آن را در اینجا مى آوریم. البته قضاوت درباره صحت و سقم آن نیازمند بررسى فراوانى است که شاید بر عهده آیندگان باشد و ما آن را فقط به عنوان یک نظر ذکر مى کنیم. چندى قبل، مجله معروف مصرى آخر ساعة که از بزرگ ترین مجله هاى مصور خاورمیانه محسوب مى گردد، گزارشى درباره تحقیقات یک دانشمند مسلمان مصرى در مورد تفسیر حروف مقطعه قرآن مجید به کمک مغزهاى الکترونیکى منتشر ساخت که اعجاب همگان را در نقاط مختلف جهان برانگیخت. ما در چاپ هاى سابق تفسیر، نتیجه این تحقیقات را که از سوى دکتر رشاد خلیفه دانشمند شیمیدان مصرى بود، منتشر ساختیم. بعد از مدتى از سوى جمعى از محققان نظرات او مورد انتقاد قرار گرفت و تردیدهائى در صحت آن پدید آمد. به علاوه متأسفانه این مرد دانشمند در این اواخر بر اثر آلودگى محیط آمریکاتمایل به بعضى از فرق ضاله پیدا کرد و از دایره مسلمین خارج شد. ولى ما این نظریه را به طور فشرده براى روشن ساختن سیر تاریخى مسأله در اینجا مى آوریم، بى آن که آن را تأیید یا تکذیب کنیم. رشاد مى گوید: مى دانیم قرآن مجید ۱۱۴ سوره دارد که از میان آنها ۸۶ سوره در مکّه نازل گردیده و ۲۸ سوره در مدینه ، و از میان مجموع سوره هاى قرآن ۲۹ سوره است که در آغاز آنها حروف مقطعه آمده است. جالب این که این حروف مجموعاً درست نصف حروف بیست و هشت گانه الفباى عربى را تشکیل مى دهد و این حروف مقطعه عبارتند از: (ا ـ ح ـ ر ـ س ـ ص ـ ط ـ ع ـ ق ـ ک ـ ل ـ م ـ ن ـ هـ ـ ى) که گاهى آنها را حروف نورانى نیز مى نامند. او مى گوید: سال ها بود که من مى خواستم بدانم معنى این حروف به ظاهر از هم بریده در آغاز سوره هاى قرآن چیست؟ و هر قدر به تفاسیر مفسران بزرگ و آراء مختلفى که در این زمینه داده بودند مراجعه کردم قانع نشدم، از خداوند بزرگ یارى جستم و به مطالعه دست زدم، ناگهان به این فکر افتادم که شاید میان این حروف، و حروف همان سوره اى که آنها در آغازش قرار گرفته است رابطه اى وجود داشته باشد. اما بررسى تمام حروف چهارده گانه نورانى در ۱۱۴ سوره قرآن و تعیین نسبت هر یک از آنها و محاسبات فراوان دیگرى که مى باید در این زمینه بشود چیزى نبود که بدون استخدام کامپیوتر امکان پذیر باشد. لذا قبلاً تمام حروف مزبور در ۱۱۴ سوره قرآن را به طور جداگانه و همچنین مجموع حروف هر سوره را دقیقاً تعیین کرده، با شماره هر سوره، به کامپیوتر (براى انجام محاسبات بعدى) سپردم این کار و مقدمات دیگر در مدت دو سال عملى شد. سپس این مغز الکترونیکى را یک سال تمام براى انجام محاسباتى که به آن اشاره شد به کار گرفتم. نتیجه این محاسبات بسیار درخشان بود و براى نخستین بار در تاریخ اسلام پرده از حقایق شگفت انگیزى برداشت که اعجاز قرآن را از نظر ریاضى (علاوه بر جنبه هاى دیگر) کاملاً روشن مى ساخت. * * * مغز الکترونیکى با محاسبات خود براى ما روشن ساخت که میزان هر یک از حروف چهارده گانه در هر سوره از ۱۱۴ سوره قرآن به نسبت مجموع حروف آن سوره، چند درصد است. فى المثل، پس از محاسبه مى یابیم نسبت حرف قاف که یکى از حروف نورانى قرآن (حروف مقطعه) است در سوره فلق بزرگ ترین رقم را دارد (۷٠٠ / ۶ درصد) و در درجه اول در میان سوره هاى قرآن است (البته به استثناى سوره ق )! بعد از آن سوره قیامت قرار دارد که تعداد قاف هاى آن نسبت به حروف سوره مزبور (۹٠۷ / ۳ درصد) مى باشد و پس از آن سوره الشمس است (۹٠۶ / ۳ درصد). و همان طور که ملاحظه مى کنیم تفاوت سوره قیامت و الشمس فقط یک هزارم درصد است! و به همین ترتیب این نسبت را در تمام ۱۱۴ سوره قرآن به دست مى آوریم (نه تنها درباره این یک حرف بلکه درباره تمام حروف چهارده گانه نورانى) و به این ترتیب نسبت مجموع حروف هر یک از سوره ها با یکایک این حروف روشن مى گردد مى گردد. اکنون به نتایج جالبى که از این محاسبات به دست آمده توجه فرمائید: 🌱ادامه دارد... ⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴- و من وصية له ( عليه السلام ) > بما يعمل في أمواله كتبها بعد منصرفه من صفين < هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِي مَالِهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ يُعْطِيَهُ بِهِ الْأَمَنَةَ . مِنْهَا : فَإِنَّهُ يَقُومُ بِذَلِكَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ يَأْكُلُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْفِقُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَ حُسَيْنٌ حَيٌّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ وَ أَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ وَ إِنَّ لِابْنَيْ فَاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِيٍّ مِثْلَ الَّذِي لِبَنِي عَلِيٍّ وَ إِنِّي إِنَّمَا جَعَلْتُ الْقِيَامَ بِذَلِكَ إِلَي ابْنَيْ فَاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ قُرْبَةً إِلَي رَسُولِ اللَّهِ ( صلي الله عليه وآله ) وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ وَ تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِهِ وَ يَشْتَرِطُ عَلَي الَّذِي يَجْعَلُهُ إِلَيْهِ أَنْ يَتْرُكَ الْمَالَ عَلَي أُصُولِهِ وَ يُنْفِقَ مِنْ ثَمَرِهِ حَيْثُ أُمِرَ بِهِ وَ هُدِيَ لَهُ وَ أَلَّا يَبِيعَ مِنْ أَوْلَادِ نَخِيلِ هَذِهِ الْقُرَي وَدِيَّةً حَتَّي تُشْكِلَ أَرْضُهَا غِرَاساً وَ مَنْ كَانَ مِنْ إِمَائِي اللَّاتِي أَطُوفُ عَلَيْهِنَّ لَهَا وَلَدٌ أَوْ هِيَ حَامِلٌ فَتُمْسَكُ عَلَي وَلَدِهَا وَ هِيَ مِنْ حَظِّهِ فَإِنْ مَاتَ وَلَدُهَا وَ هِيَ حَيَّةٌ فَهِيَ عَتِيقَةٌ قَدْ أَفْرَجَ عَنْهَا الرِّقُّ وَ حَرَّرَهَا الْعِتْقُ . # قال الشريف : قوله ( عليه السلام ) في هذه الوصية و ألا يبيع من نخلها ودية الودية الفسيلة و جمعها ودي. و قوله ( عليه السلام ) حتي تشكل أرضها غراسا هو من أفصح الكلام و المراد به أن الأرض يكثر فيها غراس النخل حتي يراها الناظر علي غير تلك الصفة التي عرفها بها فيشكل عليه أمرها و يحسبها غيرها .#