قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... ولى اهل ، معنى وسیعى دارد و بر همه اطلاق مى گردد، همچنین آل
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
🌷آیه ۳۵
🍃عمران و دخترش مریم
به دنبال اشاره اى که به عظمت آل عمران در آیات قبل آمده بود، در این آیات سخن از عمران و دخترش مریم به میان مى آورد، و به طور فشرده چگونگى تولد، پرورش و بعضى از حوادث مهم زندگى این بانوى بزرگ را بیان مى کند.
توضیح این که:
از تواریخ و اخبار اسلامى و گفته مفسران استفاده مى شود که حَنَّة و اَشیاع دو خواهر بودند که اولى به همسرى عمران از شخصیت هاى برجسته بنى اسرائیل در آمد و دومى را زکریا پیامبر خدا به همسرى انتخاب کرد.(۱)
سال ها گذشت که از همسر عمران ، حَنَّه فرزندى متولد نشد، روزى زیر درختى نشسته بود، پرنده اى را دید که به جوجه هاى خود غذا مى دهد، مشاهده این محبت مادرانه، آتش عشق فرزند را در دل او شعله ور ساخت و از صمیم دل از درگاه خدا تقاضاى فرزندى کرد و چیزى نگذشت که این دعاى خالصانه به هدف اجابت رسید و باردار شد.
از بعضى از روایات استفاده مى شود: خداوند به عمران وحى فرستاده بود پسرى پر برکت که مى تواند بیماران غیر قابل علاج را درمان کند و مردگان را به فرمان خدا حیات بخشد به او خواهد داد که به عنوان پیامبر به سوى بنى اسرائیل فرستاده مى شود.
او این جریان را با همسر خود حَنَّه در میان گذاشت، لذا هنگامى که او باردار شد، تصور کرد فرزند مزبور همان است که در رحم دارد، بى خبر از این که جنینى که در رحم او است مادر آن فرزند (مریم) مى باشد.
و به همین دلیل، نذر کرد پسر را خدمتگزار خانه خدا بیت المقدس ، نماید اما به هنگام تولد، مشاهده کرد دختر است، نگران شد که با این وضع چه کند؟.
زیرا خدمتکاران بیت المقدس از میان پسران انتخاب مى شدند، و سابقه نداشت دخترى به این عنوان انتخاب گردد،(۲) این توضیح.
و اما تفسیر آیه:
در نخستین آیه مى فرماید: به یاد آرید هنگامى را که همسر عمران گفت: خداوندا! آنچه را در رحم دارم براى تو نذر کردم که محرر (و آزاد براى خدمت خانه تو) باشد، آن را از من بپذیر که تو شنوا و دانائى (إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ).(۳)
در این آیه، اشاره به نذر همسر عمران به هنگام باردارى شده، او تصور مى کرد فرزندش (با توجه به بشارت خداوند) پسر است، و از این رو واژه مُحَرَّراً (یا معادل دیگر در زبان دیگر) را به کار برد، نه مُحَرَّرَةً و از خدا خواست که نذر او را پذیرا شود.
واژه مُحَرَّراً از ماده تحریر گرفته شده که به معنى آزاد ساختن است.
و در اصطلاح آن زمان به فرزندانى گفته مى شد که: به خدمت معبد و خانه خدا در مى آمدند، تا نظافت و سایر خدمات را بر عهده گیرند و به هنگام فراغت مشغول عبادت پروردگار شوند.
از آنجا که آنها از هر گونه خدمت به پدر و مادر آزاد بودند، به آنها مُحَرَّر گفته مى شد، و یا از این جهت که خالص از هر گونه تلاش و کوشش دنیوى بوده اند، به آنها مُحَرَّر مى گفتند.
بعضى گفته اند: این دسته از کودکان از موقعى که توانائى بر این خدمات داشتند تا سن بلوغ، وظایف خود را زیر نظر پدران و مادران انجام مى دادند و پس از رسیدن به سن بلوغ، تعیین سرنوشتشان به دست خودشان بود، اگر مى خواستند به کار در معبد پایان داده و بیرون مى رفتند و اگر تمایل داشتند بمانند، مى ماندند.
بعضى گفته اند: اقدام همسر عمران به نذر، دلیل بر آن است، که عمران در همان حال باردارى او از دنیا رفته بود، و گر نه، بعید بود او مستقلاً چنین نذرى کند.
پس از آن مى افزاید: هنگامى که فرزند خود را به دنیا آورد (و او را دختر یافت) گفت: پروردگارا! من او را دختر آوردم (فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى).
البته خدا از آنچه او به دنیا آورده بود آگاه تر بود (وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ).
سپس افزود: تو مى دانى که دختر و پسر (براى هدفى که من نذر کرده ام) یکسان نیستند (وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنْثى).
دختر، پس از بلوغ، عادت ماهانه دارد و نمى تواند در مسجد بماند، به علاوه نیروى جسمى آنها یکسان نیست، و نیز مسائل مربوط به حجاب و باردارى و وضع حمل ادامه این خدمت را براى دختر مشکل مى سازد و لذا همیشه پسران را نذر مى کردند.
از قرائن موجود در آیه و روایاتى که در تفسیر آیه وارد شده است، استفاده مى شود: وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنْثى: پسر همانند دختر نیست از زبان مادر مریم است، هر چند بعضى احتمال داده اند: از کلام خدا باشد ولى بعید به نظر مى رسد.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که مادر مریم، قاعدتاً مى بایست بگوید: وَ لَیْسَتِ الأُنْثى کَالذَّکَرِ: این دختر همانند پسر نیست ; زیرا او دختر آورده بود، نه پسر و لذا گفته اند:
... ادامه در پست بعدی ⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۳۵ 🍃عمران و دخترش مریم به دنبال اشاره اى که به عظمت آل عمران
.
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
جمله تقدیم و تأخیرى دارد همان گونه که در بسیارى از عبارات عرب معمول است، و چه بسا ناراحتى ناگهانى که هنگام وضع حمل به او دست داد سبب شد، سخن خود را این چنین ادا کند; چرا که او علاقه داشت صاحب پسرى شود، تا خدمتگزار بیت المقدس باشد، همین علاقه سبب شد که بى اختیار به هنگام سخن گفتن، نام پسر را مقدم دارد.
سپس افزود: من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه هاى) شیطان رجیم و رانده شده (از درگاه خدا) در پناه تو قرار مى دهم (وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ).
مریم در لغت، به معنى زن عبادتکار و خدمتگزار است و از آنجا که این نامگذارى به وسیله مادرش، بعد از وضع حمل انجام شد، نهایت عشق و علاقه این مادر با ایمان را براى وقف فرزندش در مسیر بندگى و عبادت خدا نشان مى دهد.
و نیز، به همین دلیل بود که، او پس از نامگذارى، نوزادش و فرزندانى را که در آینده از او به وجود مى آیند، در برابر وسوسه هاى شیطانى به خداوند سپرد.
📚۱ ـ از پاره اى از روایات استفاده مى شود: عمران نیز پیامبر بود و به او وحى فرستاده مى شد، و باید توجه داشت که این عمران غیر از عمران پدر موسى(علیه السلام) است و میان آنها ۱۸٠٠ سال فاصله است ( مجمع البیان و تفسیر مراغى ، ذیل آیه مورد بحث ـ البدایة و النهایة ، جلد ۲، صفحه ۶۷، دار احیاء التراث العربى، طبع اول، ۱۴٠۸ هـ ق ـ قصص الانبیاء ابن کثیر، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، دار الکتب الحدیثة، طبع اول، ۱۳۸۸ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۴، ۱۹۵، ۱۹۹، ۲٠۲ و ۲٠۳).
۲ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه ـ البدایة و النهایة ، جلد ۲، صفحه ۶۵ و ۶۷، دار احیاء التراث العربى، طبع اول، ۱۴٠۸ هـ ق ـ قصص الانبیاء ابن کثیر، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، دار الکتب الحدیثة، طبع اول، ۱۳۸۸ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۴، ۱۹۵، ۱۹۹، ۲٠۲ و ۲٠۳ ـ قصص الانبیاء راوندى، صفحه ۲۱۶، مؤسسة الهادى، طبع اول، ۱۴۱۸ هـ ق.
۳ ـ راغب در مفردات مى گوید: تَقَبُّل قبول چیزى است به صورتى که پاداش و ثوابى داشته باشد (بنابراین با ماده قبول تفاوت دارد).
#تفسیرسورهآلعمران
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۲۷/به محمد بن ابوبكر
/فراز ۱ و ۲
🍃#اخلاقاجتماعي
با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش، در نگاههايت، و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم به تساوي رفتار كن، تا بزرگان در ستمكاري تو طمع نكنند، و ناتوانها در عدالت تو مايوس نگردند، زيرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان پرسش مي كند، اگر كيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد، و اگر ببخشد از بزرگواري اوست.
💥#اعتدالگراييزاهدان
آگاه باشيد، اي بندگان خدا، پرهيزكاران از دنياي زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند، اما مردم دنيا در آخرت آنها شركت نكردند، پرهيزكاران در بهترين خانه هاي دنيا سكونت كردند، و بهترين خوراكهاي دنيا را خوردند، و همان لذتهايي را چشيدند كه دنياداران چشيده بودند، و از دنيا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبران دنيا بهره مند بودند. سپس از اين جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتي پرسود، به سوي آخرت شتافتند، لذت پارسايي در ترك حرام دنيا را چشيدند، و يقين داشتند در روز قيامت از همسايگان خدايند، جايگاهي كه هر چه درخواست كنند، داده مي شود، و هر گونه لذتي در اختيارشان قرار دارد.
⚘
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۷/به محمد بن ابوبكر /فراز ۱ و ۲ 🍃#اخلاقاجتماعي با مردم فروتن باش، نرمخو و م
🍃
✅شرح نامه ۲۷ بخش ۱
حسن خلق و عدالت کارگزاران
(مکارم شیرازی)
از نامه هاى على(عليه السلام) است که به محمد بن ابى بکر رضى الله عنه هنگامى که او را به فرماندارى مصر منصوب کرد، نگاشت.(1)
نامه در یک نگاه:
در کتاب الغارات آمده است که امام(علیه السلام) هنگامى که این نامه را براى محمد بن ابى بکر(رحمه الله) نوشت او پیوسته در آن نگاه مى کرد و از دستورات و آدابش بهره مى گرفت. بعد از مدتى که عمرو بن عاص در مصر بر او غلبه کرد و او را کشت، تمام نامه هاى او را جمع آورى کرد و به سوى معاویه فرستاد. معاویه در این عهدنامه نگاه مى کرد و در شگفتى فرو مى رفت. ولید بن عقبه که نزد معاویه بود و شگفتى معاویه را از مطالعه این عهدنامه دید به او گفت: دستور بده این نامه ها را بسوزانند! معاویه گفت: چقدر اشتباه مى کنى. ولید گفت: آیا صحیح این است که مردم بدانند احادیث ابو تراب (على بن ابى طالب) نزد توست و از آن درس مى آموزى؟ معاویه گفت: واى بر تو به من مى گویى علم و دانشى مثل این را بسوزانم؟ به خدا سوگند مطالب علمى جامع تر و استوارتر از این تاکنون نشنیدم. ولید گفت: اگر این گونه علم و داورى او را مى ستایى پس چرا با او پیکار مى کنى؟ گفت: اگر نبود که ابوتراب عثمان را به قتل رساند سپس مى خواست بر ما حکومت کند، ما از او درس فرا مى گرفتیم. سپس کمى مکث کرد و نگاه به کسانى که اطراف او نشسته بودند نمود و گفت: ما نمى گوییم اینها از نامه هاى على بن ابى طالب و از سخنان اوست بلکه مى گوییم: از نامه هاى ابوبکر است و نزد فرزندش محمد بوده و ما آنها را مطالعه مى کنیم و از آن بهره مى گیریم.
این نامه ها همچنان در خزاین بنى امیّه وجود داشت تا زمانى که عمر بن عبدالعزیز به حکومت رسید و او آشکارا بیان کرد که اینها از احادیث على بن ابى طالب است.
الغارات سپس مى افزاید: هنگامى که خبر شهادت محمد بن ابى بکر و افتادن این نامه (مانند سایر نامه هاى او) به دست معاویه به آن حضرت رسید، سخت متأثر و ناراحت شد (که چرا چنین گوهر گرانبهایى به دست نااهل افتاده است).
به هر حال این عهدنامه مطابق آنچه مرحوم سیّد رضى آورده، شامل چند بخش است: نخست امام(علیه السلام) دستوراتى درباره طرز برخورد با مردم و رعایت تواضع و عدالت و نشان دادن قدرت در برابر زورمندان و محبّت در برابر ضعیفان مى دهد.
در بخش دوم در یک بحث کلى و جامع، یکى از صفات متقیان را در طرز برخورد آنها با دنیا و مواهب مادى در عباراتى جامع، گویا و پرمعنا شرح مى دهد که چگونه آنها توانسته اند از نعمت هاى الهى در دنیا بهره مند شوند بى آنکه گرفتار دنیاپرستى گردند.
امام(علیه السلام) در بخش سوم، اشاره اى به پایان زندگى و مرگ مى کند و تعبیراتى دارد که دقت در آن هر انسانى را از خواب غفلت بیدار مى سازد.
امام(علیه السلام) در بخش چهارم، متوجه محمد بن ابى بکر شده و اهمّیّت مأموریتى را که به او واگذار کرده (حکومت مصر) به او گوشزد مى کند و دستوراتى در این زمینه به او مى دهد.
در بخش پنجم و آخرین بخش، باز امام(علیه السلام) از یک تحلیل کلى درباره تفاوت هاى پیشوایان هدایت و پیشوایان ضلالت سخن مى گوید و به خطرات منافقان در جامعه اسلامى اشاره مى فرماید.
با توجّه به اینکه عهدنامه بسیار گسترده تر از آن است که مرحوم سیّد رضى آورده، بخش هاى مهم و متعدّد دیگرى نیز در این عهدنامه که همه آن در کتاب الغارات و تمام نهج البلاغه و مانند آن آمده است، دیده مى شود.
برخورد خوب با همه:
نخستين بخش اين نامه ناظر به يک سلسله از دستورات اخلاقى است که محمد بن ابى بکر مأمور مى شود آنها را در برابر مردم انجام دهد و در واقع بايد همه مسلمانان در برابر يکديگر چنين باشند، و آن چهار دستور است:
نخست رعايت محبّت درباره همه مردم است; مى فرمايد: «بال هاى محبّت و حمايتت را با تواضع براى آنها بگستران»; (فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ).
اين تعبير برگرفته از قرآن مجيد است که در برخورد با مؤمنان به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «(وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ); و پر و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنانى که از تو پيروى مى کنند فرود آر»(2)، که تعبيرى کنايى است و از طرز رفتار مرغ با جوجه هاى خود گرفته شده است هنگامى که جوجه ها نزد مادرشان مى آيند، مادر بال هاى خود را مى گستراند و آنها را در زير بال و پر خود مى گيرد که هم اظهار محبّت نسبت به آنهاست و هم حمايت.
در دومين دستور مى فرمايد: «و در برابر همه متواضع باش»; (وَ أَلِنْ(3) لَهُمْ جَانِبَکَ).
اين تعبير نيز برگرفته از قرآن مجيد است، آنجا که مى فرمايد: «(فَبِمَا رَحْمَة مِّنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ); به سبب رحمت الهى، در برابر مؤمنان نرم و مهربان شدى».(4)
ادامه در پست بعد⬇️
#شرحنامه۲۷نهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🍃 ✅شرح نامه ۲۷ بخش ۱ حسن خلق و عدالت کارگزاران (مکارم شیرازی) از نامه هاى على(عليه السلام) است که
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۷ بخش ۱
در سومين دستور مى فرمايد: «چهره خويش را براى آنها گشاده دار (و نسبت به همه خوب برخورد کن)»;
وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ).
مبادا با قيافه عبوس و تندخويى با کسى برخورد کنى که اين کار باعث پراکندگى مردم از اطراف توست، همان گونه که قرآن مجيد به پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد و مى گويد: «(وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک); و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند».(5)
چهارمين دستور ناظر به عدالت در همه زمينه ها حتى در جزئيات است; مى فرمايد: «مساوات را در ميان آنها حتى در نگاه ها و مشاهده با گوشه چشم رعايت کن تا بزرگان و زورمندان کشور در نقض عدالت به نفع آنها طمع نورزند و ضعفا از عدالت تو مأيوس نشوند»; (وَ آسِ(6) بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ(7) وَالنَّظْرَةِ، حَتَّى لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ(8) لَهُمْ(9) وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ(10)).
اشاره به اينکه اگر فردى ثروتمند و زورمند با فردى ضعيف و مستمند در برابر تو جهت داورى يا غير آن حضور مى يابند آنقدر عدالت را در ميان آنها رعايت کن که اگر چند ثانيه به اين نگاه مى کنى به همان اندازه به ديگرى نگاه کن نه اينکه تمام توجّه خود را به آن فرد ثروتمند اختصاص دهى و فقير و ضعيف را ناديده بگيرى. هرگاه حتى در اين جزئيات رعايت عدالت کنى، هرگز در امور مهم تر انتظار تبعيض و ظلم و جور و طرفدارى از گروه خاصى، از تو نخواهند داشت.
اين همان دستورى است که در برنامه هاى قضايى اسلام در مورد عدالت قاضى وارد شده که بايد آن دو نفر که براى دادخواهى نزد قاضى حاضر مى شوند کاملا به صورت يکسان با آنها رفتار شود. اگر بخواهند بنشينند، هر دو بنشينند و اگر بناست بايستند، هر دو بايستند، اگر قاضى به يکى سلام کند و تحيّت مى گويد به ديگرى نيز سلام و تحيّت کند. اگر لحظاتى به يکى نگاه مى کند به همان اندازه به ديگرى نگاه کند. اصرار اسلام به رعايت اين گونه دستورات براى پيشگيرى از ظلم و ستم هاى فراتر است و ما تصور نمى کنيم در هيچ يک از قوانين قضايى و حکومتى دنيا يک چنين دقت هايى در مورد رعايت اصل عدالت شده باشد.
در حديثى که مرحوم کلينى در کافى آورده است از امير مؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنِ ابْتُلِيَ بِالْقَضَاءِ فَلْيُوَاسِ بَيْنَهُمْ فِي الاِْشَارَةِ وَ فِي النَّظَرِ وَ فِي الْمَجْلِسِ; کسى که عهده دار قضاوت در ميان مردم شد، بايد در ميان آنها در اشاره و در نگاه و در مجلس، مساوات برقرار سازد (و يکى را بر ديگرى در هيچ چيز برترى ندهد)».(11)
شبيه همين معنا در نامه 46 که براى بعضى از کارگزاران امام(عليه السلام) نوشته شده آمده است.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن دليلى براى اين دستور بيان کرده، مى فرمايد: «زيرا خداوند از شما بندگان در مورد اعمال کوچک و بزرگ و آشکار و پنهان، بازخواست خواهد کرد، اگر کيفرتان کند شما استحقاق بيشتر از آن را داريد و اگر عفوتان نمايد او کريم تر است»; (فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى يُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَالْکَبِيرَةِ، وَالظَّاهِرَةِ وَالْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ، وَإِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ).
📚پی نوشت:
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۷ بخش ۱ در سومين دستور مى فرمايد: «چهره خويش را براى آنها گشاده دار (و نسبت به
📚پی نوشت:
1 . سند نامه: به گفته مصادر نهج البلاغه اين فرمان را قبل از مرحوم سيّد رضى نويسنده کتاب الغارات ابراهيم بن هلال ثقفى و نويسنده کتاب تحف العقول ابن شعبه حرانى در کتاب هاى خود نقل کرده اند و بعد از سيّد رضى شيخ طوسى در امالى و طبرى در بشارة المصطفى و گروه ديگرى آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 265) از کتاب الغارات و کتاب تمام نهج البلاغه و غير آن استفاده مى شود که عهدنامه بسيار گسترده تر از آنچه سيّد رضى آورده است بوده و مرحوم سيّد رضى بخشى از آن را به صورت فشرده نقل کرده است.
2 . شعراء، آيه 215.
3 . «ألِنْ» از ريشه «لين» بر وزن «چين» به معناى نرمش گرفته شده است.
4 . آل عمران، آيه 159.
5 . آل عمران، آيه 159.
6 . «آس» از ريشه «مواساة» به معناى برابر ساختن با يکديگر گرفته شده است.
7 . «لحظة» نگاه کردن با گوشه چشم است به خلاف «نظرة» که نگاه کردن با تمام چشم است و عبارت بالا اشاره به اين است که نه تنها در نگاه مستقيم و با تمام چشم، بلکه نگاه کردن با گوشه چشم هم بايد نسبت به آنها يکسان باشد.
8 . «حيف» به معناى انحراف از حق و ظلم و جور است خواه در قضاوت و داورى باشد يا در امور ديگر.
9 . ضمير در «لهم» به «عظماء» بر مى گردد و معناى جمله اين است که زورمندان طمع نکنند که به نفع آنها ظلم و ستمى بر ديگران روا دارى و اين احتمال که ضمير به «رعيّت» بر گردد بسيار بعيد است، زيرا «لام» بايد به معناى «على» استعمال شود به علاوه کلمه «رعيّت» و «ضعفاء» در جمله هاى قبل نيامده است تا ضمير به آن برگردد و اگر در آغاز نامه بوده فاصله زيادى مى شود.
10 . ضمير «عليهم» به «ضعفا» بر مى گردد و «على» در اينجا به معناى لام است; يعنى ضعفا از عدالت در حقشان مأيوس نشوند. در بعضى از نسخ به جاى «على» «بـ» آمده است که مناسب تر به نظر مى رسد.
11 . کافى، ج 7، ص 413، ح 3.
#شرحنامه ۲۷
شرح_صوتی_نامه_۵۳_جلسه_۶_(عهد_نامه_مالک_اشتر).mp3
5M
✅شرح نامه ۵۳(نامه به مالک اشتر)
🔹جلسه ششم
/بنیادمجازینهجالبلاغه
animation.gif
78.2K
◾️سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی امام روحالله تسلیت باد
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۳۵ 🍃عمران و دخترش مریم به دنبال اشاره اى که به عظمت آل عمران
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
🌷آیه ۳۷
🍃پرورش مریم در سایه عنایت الهى
این آیه، ادامه بحث آیه گذشته درباره سرگذشت مریم است، مى فرماید: پروردگارش او را به طرز نیکوئى پذیرفت و به طور شایسته اى (گیاه وجود) او را رویانید و پرورش داد (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُول حَسَن وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً).
مادر مریم باور نمى کرد، او به عنوان خدمتگزار خانه خدا (بیت المقدس) پذیرفته شود، به همین دلیل، آرزو داشت فرزندش پسر باشد; زیرا سابقه نداشت دخترى براى این کار، انتخاب گردد.
ولى طبق آیه فوق خداوند این دختر پاک را براى نخستین بار، جهت این خدمت روحانى و معنوى پذیرفت.
بعضى از مفسران گفته اند: نشانه پذیرش او این بود که مریم بعد از بلوغ در دوران خدمتگزارى بیت المقدس هرگز عادت ماهانه ندید، تا مجبور گردد از این مرکز روحانى دور شود.
یا این که: حضور غذاهاى بهشتى در برابر محراب او دلیلى بر این پذیرش بود.
این احتمال نیز وجود دارد که: قبولى این نذر و پذیرش مریم، به صورت الهام به مادرش اعلام شده باشد.
تعبیر به أَنْبَتَها از ماده اِنبات به معنى رویانیدن در مورد پرورش مریم اشاره به جنبه هاى تکامل معنوى، روحانى و اخلاقى مریم است.
ضمناً این جمله، اشاره به نکته لطیفى دارد و آن این که کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنى همان گونه که در درون بذر گل ها و گیاهان استعدادهایى نهفته است که زیر نظر باغبان پرورش مى یابد و آشکار مى شود، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نیز، همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهى که باغبان هاى باغستان جهان انسانیت اند قرار دهد، به سرعت پرورش مى یابد، و آن استعدادهاى خدا داد آشکار مى شود، و اِنبات به معنى واقعى کلمه صورت مى گیرد.
و به دنبال آن مى افزاید: خداوند زکریا را سرپرست و کفیل او قرار داد (وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا).
کَفَّلَها از ماده کَفالت در اصل، به معنى ضمیمه کردن چیزى به دیگرى است و به همین مناسبت به افرادى که سرپرستى کودکى را به عهده مى گیرند کافل یا کفیل گفته مى شود; زیرا در حقیقت او را ضمیمه وجود خود مى کنند.
این ماده هر گاه به صورت ثلاثى مجرد (کَفَلَ بدون تشدید) استعمال شود به معنى به عهده گرفتن سرپرستى و کفالت است.
و هنگامى که به صورت ثلاثى مزید (کَفَّلَ با تشدید) استعمال شود، به معنى برگزیدن و قرار دادن کفیل براى دیگرى است.
در تاریخ آمده است، پدر مریم (عمران) قبل از تولد او چشم از جهان فرو بست و مادرش او را بعد از تولد به بیت المقدس نزد دانشمندان و علماى یهود آورده، گفت:
این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستى او را یک نفر از شما بر عهده بگیرد، و چون آثار عظمت در چهره او نمایان بود، و در خاندان شایسته اى متولد شده بود، گفتگو در میان دانشمندان بنى اسرائیل در گرفت، و هر یک مى خواست افتخار سرپرستى مریم، نصیب او شود.
سرانجام طى مراسم خاصى که شرح آن در تفسیر آیه ۴۴ همین سوره خواهد آمد، زکریا کفالت او را بر عهده گرفت.
هر چه بر سن مریم افزوده مى شد، آثار عظمت و جلال در وى نمایان تر مى گشت و به جایى رسید که قرآن در ادامه این آیه درباره او مى گوید: هر زمان زکریا وارد محراب او مى شد، غذاى جالب خاصى نزد او مى یافت (کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً).
محراب محل ویژه اى است که در معبد براى امام آن معبد، یا افراد خاصى در نظر گرفته مى شود، و براى نامگذارى آن، به این اسم جهاتى ذکر کرده اند که از همه بهتر، سه جهت زیر است:
نخست این که از ماده حَرْب به معنى جنگ، گرفته شده است چون مؤمنان، در این محل، به مبارزه با شیطان و هوس هاى سرکش بر مى خیزند.
دیگر این که: محراب اصولاً به معنى بالاى مجلس است و چون محل محراب را در بالاى معبد قرار مى دهند به این نام نامیده شده است.
در ضمن باید توجه داشت وضع محراب در میان بنى اسرائیل چنان که گفته اند: با وضع محراب هاى ما تفاوت داشت آنها محراب را از سطح زمین بالاتر مى ساختند به طورى که چند پله مى خورد و اطراف آن مانند دیوارهاى اطاق آن را محفوظ مى کرد به طورى که افرادى که در داخل محراب بودند، از بیرون کمتر دیده مى شدند.
سوم این که: محراب به معنى تمام معبد است که جایگاه مبارزه با هواى نفس و شیطان بوده است.
مریم تحت سرپرستى زکریا بزرگ شد و آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود که به گفته ابن عباس هنگامى که نُه ساله شد، روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به عبادت مى پرداخت و آن چنان در پرهیزگارى و معرفت و شناسائى پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت.(۱)
ادامه مطلب در پست بعد ⬇️
#تفسیرسورهآلعمران
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۳۷ 🍃پرورش مریم در سایه عنایت الهى این آیه، ادامه بحث آیه گذشت
✨
✅ادامه تفسیرسورهآل عمران
...هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، و براى دیدار او مى آمد، غذاهاى مخصوصى کنار محراب او مشاهده مى کرد که از آن به تعجب مى افتاد روزى به او گفت: این غذا را از کجا آوردى ؟ (قالَ یا مَرْیَمُ أَنّى لَکِ هذا).
مریم در جواب گفت: این از طرف خدا است و اوست که هر کس را بخواهد بى حساب روزى مى دهد (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب).
اما این غذا چه نوع غذائى بوده؟ و از کجا براى مریم آمده؟ در آیه شرح داده نشده است، ولى از روایات متعددى که در تفسیر عیّاشى و غیر آن از کتب شیعه و اهل تسنن آمده استفاده مى شود: آن یک نوع میوه بهشتى بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر مى شده است و این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرائى کند.(۱)
این که منظور از رِزْقاً غذاى بهشتى باشد از قرائنى که در گوشه و کنار آیه هست نیز استفاده مى شود; زیرا:
اولاً ـ کلمه رِزْقاً به صورت نکره، نشانه آن است که روزى خاص و ناشناسى براى زکریا بوده است.
ثانیاً ـ پاسخ مریم که: این از طرف خدا است (هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ) نشانه دیگرى براى این مطلب مى باشد.
ثالثاً ـ به هیجان آمدن زکریا و تقاضاى فرزندى از طرف پروردگار که در آیه بعد به آن اشاره شده، قرینه دیگرى براى این معنى محسوب مى شود.
ولى بعضى از مفسران (مانند نویسنده المنار ) معتقدند: منظور از رِزْقاً همین غذاهاى معمولى دنیا بوده; زیرا از ابن جریر نقل شده که: بنى اسرائیل گرفتار قحطى شدند و زکریا قادر بر تأمین زندگى مریم نبود، در این موقع قرعه اى زدند که به نام مرد نجارى افتاد و او افتخاراً از درآمد کسب خود، غذاى مریم را تهیه مى کرد و به هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، از وجود چنان غذائى در آن شرایط سخت تعجب مى کرد و مریم در پاسخ سؤال او مى گفت: این از طرف خداست یعنى خداوند، مرد با ایمانى را علاقه مند به این خدمت در آن شرایط سخت، ساخته است.
اما همان طور که گفتیم: این تفسیر، نه با قرائنى که در آیه است سازگار مى باشد و نه با روایاتى که در ذیل آیه وارد شده است. از جمله روایات رسیده، روایتى است از امام باقر(علیه السلام) که مضمون آن بدین قرار است:
امور خانه بین على و فاطمه(علیهما السلام) تقسیم شده بود، کارهاى بیرون بر عهده على(علیه السلام) و امور داخل خانه به عهده فاطمه(علیها السلام).
روزى على(علیه السلام) از فاطمه(علیها السلام) پرسید: آیا غذائى در منزل موجود است؟
عرض کرد: خیر. سه روز است که غذائى در منزل نیست، آنچه بوده به خدمت تو آورده ایم و شما را بر خود مقدم داشته ایم.
فرمود: چرا مرا آگاه نساختى؟
عرض کرد: سفارش رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود.
على(علیه السلام) از خانه بیرون رفت و مبلغى را براى تهیه غذا قرض گرفت، در بین راه به مقداد برخورد کرد.
پرسید: در این وقت براى چه از خانه خارج شده اى؟
عرض کرد: گرسنگى.
فرمود: من مبلغى را قرض گرفته ام، ولى تو را بر خود مقدم مى دارم.
على(علیه السلام) دست خالى به خانه بازگشت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در خانه دید و مشاهده کرد که فاطمه(علیها السلام) مشغول نماز است، ظرف سرپوشیده اى را نیز ملاحظه کرد که در جلوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار دارد.
وقتى سرپوش از ظرف برداشته شد، معلوم شد غذاى مخصوص و زیادى است، از فاطمه(علیها السلام) پرسید: این غذا از کجا رسیده؟ (أَنّى لَکِ هذا).
عرض کرد: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب .
در اینجا بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این جریان همانند جریان زکریا است که در کنار محراب مریم آمد و غذاى مخصوصى در آنجا دید و از او پرسید: اى مریم! این غذا از کجا است، او گفت: از ناحیه خدا است.(۱)
درباره جمله بِغَیْرِ حِساب در ذیل آیه ۲۱۲ سوره بقره و در این سوره ذیل آیه ۲۷ بحث کرده ایم.
📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۲، صفحه ۴۳۶ (جلد ۲، صفحه ۲۸۳، مؤسسه اعلمى مطبوعات، طبع اول، ۱۴۱۵ هـ ق) ذیل آیه ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۶.
۲ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۶۹، ۱۸۶، ۱۹۶، ۲٠٠، ۲٠۳، ۲٠۴ و...
۳ ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۳۳، مؤسسه اسماعیلیان، قم، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ تفسیر عیّاشى ، جلد ۱، صفحه ۱۷۱، چاپخانه علمیه، تهران، ۱۳۸٠ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۸ و جلد ۴۳، صفحه ۲۹، ۳۱، ۶٠ و ۳۱۱ و جلد ۳۷، صفحه ۱٠۴ و ۱٠۵.
🌱ادامه تفسیر آیات دیگر این سوره در روزهای بعد
#تفسیرسورهآلعمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌مانعی بنام؛ ترسازمرگ❌
➕ یک قاعده طلایی در آزمایش های الهی....
«حجتالاسلام والمسلمین استادپاکباز»