قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش اول ⚖ حسابرسی اعمال در قیامت ↩️ سپس مى افزايد: آنها در حالى در دادگاه
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۹ الی ۲۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🌧 شأن نزول:
جمعى از مفسران شیعه و اهل تسنن، شأن نزولى براى نخستین آیه از آیات فوق نقل کرده اند که فشرده اش این است:
روز جنگ بدر، سه نفر از مسلمانان (على(علیه السلام)، حمزه، و عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب) به میدان نبرد آمدند، و به ترتیب ولید بن عتبه و عتبة بن ربیعه و شیبة بن ربیعه را از پاى در آوردند، آیه فوق نازل شد، و سرنوشت این مبارزان را بیان کرد.
و نیز نقل کرده اند: ابوذر سوگند یاد مى کرد: این آیه درباره مردان فوق نازل شده .(۱)
ولى همان گونه که بارها گفته ایم وجود شأن نزول خاص، هرگز مانع عمومیت مفهوم آیه نمى شود.
* * *
📝 تفسیر:
دو گروه متخاصم در برابر هم!
در آیات گذشته، به گروه مؤمنان و طوائف مختلفى از کفار اشاره شده بود، و مخصوصاً آنها را به صورت شش گروه تقسیم نمود، در اینجا مى فرماید: این دو دسته ـ مؤمنان و غیر مؤمنان ـ درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند (هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ).(۲)
طوائف پنجگانه کفار از یکسو، و مؤمنان راستین از سوى دیگر، و اگر درست دقت کنیم مى بینیم: اساس اختلافات همه ادیان به اختلاف درباره ذات و صفات خدا باز مى گردد و نتیجه آن به مسأله نبوت و معاد کشیده مى شود.
بنابراین، لزومى ندارد ما در اینجا کلمه دین را در تقدیر بگیریم و بگوئیم مخاصمه آنها در دین پروردگارشان است بلکه واقعاً ریشه اختلافات به اختلاف در توحید باز مى گردد.
و اصولاً، تمام ادیان تحریف یافته و باطل، به نوعى از شرک گرفتارند که آثارش در همه عقائد آنها ظاهر مى شود.
پس از آن، چهار نوع مجازات براى کافرانى که دانسته و آگاهانه، حق را انکار کردند بیان مى کند:
نخست از لباس آنها شروع کرده مى گوید: کسانى که کافر شدند لباس هائى از آتش براى آنها بریده مى شود (فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نار).
این جمله، ممکن است اشاره به آن باشد که : واقعاً قطعاتى از آتش به صورت لباس براى آنها بریده و دوخته مى شود!، و یا کنایه از این باشد که آتش دوزخ از هر سو آنها را مانند لباس احاطه مى کند.
دیگر این که: مایع سوزان و جوشان حمیم دوزخ بر سر آنها ریخته مى شود (یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِیمُ).(۳)
* * *
اما این آب سوزان و جوشان، در بدن آنها آنچنان نفوذ مى کند که هم درونشان را ذوب مى نماید و هم برونشان را ! (یُصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ).(۴)
* * *
سوم این که: تازیانه ها یا گرزهائى از آهن سوزان براى آنها آماده است (وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِید).(۵)
* * *
و هر گاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوه هاى آن خارج شوند آنها را به آن باز مى گردانند، و به آنان گفته مى شود: بچشید عذاب سوزان را ! (کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ).
و این چهارمین مجازات آنها است.
✍ پی نوشت:
۱ ـ این شأن نزول را طبرسى در مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۷۷، و فخر رازى در تفسیر کبیر ، جلد ۲۳، صفحه ۲۱ و آلوسى در روح المعانى و سیوطى در اسباب النزول ، و قرطبى در تفسیر خود آورده اند.
۲ ـ کلمه خَصْمان تثنیه است در حالى که اخْتَصَمُوا که فعل آن است به صورت جمع آمده، این به خاطر آن است که: این دو خصم، دو نفر نیستند، بلکه دو گروه اند، به علاوه، این دو گروه در دو صف قرار ندارند بلکه در صفوف مختلف قرار گرفته و هر گروه به مبارزه با سایرین بر مى خیزد.
۳ ـ حَمِیْم آب گرم و سوزان است.
۴ ـ یُصْهَرُ از ماده صَهر (بر وزن قهر) به معنى آب کردن پیه است، و صِهر (بر وزن فکر) به معنى داماد است.
۵ ـ مَقامِعُ جمع مقمع (بر وزن منبر) به معنى تازیانه یا عمود آهنینى است که براى جلوگیرى یا مجازات کسى بر او مى کوبند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
22.Hajj.19-23.mp3
2.01M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۹ الی ۲۳ سوره مبارکه حج
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۶ 🔹 تواضع اغنیا و عزت نفس فقرا ✅ دو كار زيبا! به همين دليل در كلام حكيمانه 2
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۷
✅ عقل عامل نجات انسان
🔹 هر درك عاقلانه اى روزى نجات بخش است:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به حكمت خداوند مى كند و اين كه هرچه را به هركس داده روى حساب و كتابى بوده است، مى فرمايد: «خداوند هيچ نوع عقلى را در وجود كسى به وديعت ننهاده جز اين كه روزى به وسيله آن وى را نجات خواهد داد»; (مَا اسْتَوْدَعَ اللّهُ امْرَأً عَقْلاً إِلاَّ اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً ما!).
از تعبير امام(عليه السلام) استفاده مى شود كه عقل، شاخه هاى مختلفى دارد و خداوند در هر كسى شاخه يا شاخه هايى از آن را به وديعت مى نهد. تعبير امام(عليه السلام) به «عقلا» به صورت نكره اشاره به همين نكته است. آرى، بعضى عقل معاد دارند، بعضى عقل معاش و بعضى هر دو. عقل معاد نيز شاخه هاى متعددى دارد; كسانى از طريق ادله عقلى وارد مى شوند و افرادى از طريق ادله نقلى كه هركدام نيز شاخه هاى متعددى دارد و در عقل معاش نيز بعضى عقل صنعت دارند، بعضى استعداد خوبى براى كشاورزى و بعضى براى امور ديگر و هركدام از اين ها نيز براى خود شاخه هايى دارد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: اين نقاط قوت كه نامش عقل است و خداوند در ميان بندگانش تقسيم كرده همه روى حساب است. ممكن است كسى عقل خاصى در وجودش باشد و ساليان دراز از آن استفاده نكند و گاه حتى خودش فكر كند كه اين عقل و استعداد خاص در وجود او به چه كار مى آيد ولى ناگهان جريانى در زندگانى او رخ مى دهد كه تا دست به دامان آن عقل و استعداد خاص نزند نجات نمى يابد و اين نكته اى است كه كمتر كسى به آن توجه دارد و يا در نوشته هاى خود آورده است ولى امام(عليه السلام) به واسطه علم گسترده و وسيعش به اين نكته اشاره فرموده است.
قابل توجه اين كه غالب شارحان نهج البلاغه به نكره بودن «عقل» كه اشاره به شاخه هاى خاص عقل است توجه نكرده اند و نقش عقل را به طور كلى در زندگى انسان ستوده و تشريح كرده اند در حالى كه منظور امام(عليه السلام) بيان اهميت عقل در اين گفتار حكيمانه نيست هرچند عقل ازنظر اسلام فوق العاده اهميت دارد و در آيات و روايات اشارات گسترده اى درباره آن آمده بلكه منظور امام(عليه السلام) اين است كه بسيارى از افراد، داراى عقل خاصى هستند كه از مواهب الهى است و آن عقل خاص روزى به يارى آن ها مى آيد و آن ها را از مشكلات مهمى نجات مى دهد، كه نمونه هاى آن عبارت است از: سلمان فارسى داراى يك عقل تجربى درمورد راه دفاع از شهرها از طريق كندن خندق در اطراف آن بود اين عقل همواره در وجود او بود تا جريان جنگ احزاب پيش آمد، از آن استفاده كرد و نه تنها خودش را نجات داد بلكه لشكر اسلام را نيز از اين طريق محافظت نمود.
مرحوم علامه شوشترى مثال ديگرى در اين جا انتخاب كرده، مى گويد: داستان عابد بنى اسرائيل و آن زن بدكاره كه هشيارى او سبب نجات عابد شد نمونه اى از اين كلام است. اين عقل در واپسين روزهاى زندگى به كار او آمد كه هم خودش را نجات داد هم ديگرى را. و اين كه در قرآن و روايات اسلامى تأكيد بر مشورت شده ممكن است به ملاحظه همين امر باشد كه هركس داراى عقل و تدبير و هشيارى خاصى است كه به هنگام مشورت ظاهر مى شود و ممكن است يكى از آن ها مورد قبول همه طرف هاى مشورت قرار گيرد و سبب نجات گردد. در داستان مبارزه اميرمؤمنان على(عليه السلام) با عمرو بن عبدود نيز مى بينيم كه حضرت با استفاده از يك شگرد، عمرو را مغلوب كرد و بر زمين انداخت.[1]
*
پی نوشت:
[1]. سند گفتار حكيمانه: تنها موردى كه مرحوم خطيب در مصادر غير از نهج البلاغه نقل كرده روايت آمدى در غررالحكم است كه آن را با كمى تفاوت ذكر كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 290). اضافه مى كنيم كه مرحوم شيخ طوسى نيز آن را در كتاب امالى خود از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) با تفاوتى ذكر كرده كه عبارت او چنين است: «ما استودع الله عبدا عقلا إلا استنقذه به يوما». (امالى طوسى، ص 56، ح 48)"
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۴۰۱ ، ۴۰۲ و ۴۰۳ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۴۰۴_و_۴۰۵_و_۴۰۶.mp3
6.57M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۴۰۴ ، ۴۰۵ و ۴۰۶
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🏷 از خوشبختی است!
☀️ پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
«از خوشبختى مرد مسلمان، داشتن مسكن فراخ است».
🔹«مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلمِ المَسكَنُ الواسِعُ»
📚 الكافي :ج ٦ ص ٥٢٦ ح ۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💚 یکی از شرایط ظهور امام زمان (عج)
🎥 استاد دارستانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 5⃣ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۵ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻬ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و چهل و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
7⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۷
↩️ ﻫﺎﻥ ﺳﭙﺎﺱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻟﻲ ﺳﺘﺎﻳﺸﻬﺎ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺍﺑﻪ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﻜﺘﺎﺋﻲ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﻧﻮﺭ ﺑﺨﺸﺶ ﺑﻪ ﺍﺧﻠﺎﺹ ﺩﻟﻢ ﺑﺴﺘﻢ. ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ، ﺧﺪﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻲ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ، ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ، ﺩﺭﻧﮓ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎﺯ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ. ﭼﻮﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍ ﻓﺮﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺭ ﻭ ﺑﻨﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎﻟﺎﺭﻓﺖ. ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﺎﺷﺘﮕﺎﻩ، ﺣﺎﺟﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻥ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺮﺩ
ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻭﻱ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ:
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 58]
ﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ، ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻱ ﻧﺎﮔﺴﺴﺘﻨﻲ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﻭﺳﺖ. ﺁﻳﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻛﺮﺩﻡ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺲ ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﻴﺪ. ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻏﺎﺋﺒﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ، ﻭ ﻣﻦ ﻧﻴﺰ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺑﻴﻨﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﻣﻲﮔﻴﺮﻡ. ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﺖ، ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ. ﭘﺲ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮕﺮﺍﻧﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺧﻮﺍﺭﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺎﻭﻱ ﻳﺎﺭﻧﺪ، ﻳﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﺑﺎﺵ. ﭘﺲ ﺩﻋﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﻲ؟ ﺁﻳﺎ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺭﻓﺘﻪ؟ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺍﻱ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﻭﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻭﻟﺎﻳﺘﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ، ﺣﺎﺿﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻣﻲﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍﺳﺘﻴﻦ ﺑﺎ ﺁﻫﻨﮕﻲ ﺭﺳﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ - ﺍﺕ ﺗﺒﻠﻴﻎ
ﻛﺮﺩ. ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺪ ﮔﺬﺭﮔﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2