.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
خداوند شما را اندرز مى دهد که
اگر ایمان دارید هرگز چنین کارى را تکرار نکنید.
(نور/17)
***
وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
و خداوند آیات را براى شما بیان مى کند، و خدا دانا و حکیم است.
(نور/18)
*
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
به یقین کسانى که دوست دارند زشتیها
در میان مردم باایمان شایع شود براى آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکى است. و خداوند مى داند و شما نمى دانید.
(نور/19)
*
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما
نبود و این که خدا رئوف
و مهربان است (مجازات سختى دامانتان را مى گرفت)!
(نور/20)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات۱۱ الی ۱۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سر انجام، تمام
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۱۷ الی ۲۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
⛔️ اشاعه فحشاء ممنوع!
باز در این آیات سخن از داستان افک ، عواقب شوم و دردناک شایعه سازى و اتهام ناموسى نسبت به افراد پاک است; چرا که این مسأله به قدرى مهم است که قرآن لازم مى بیند، چند بار از طرق گوناگون و مؤثر این مسأله را تحلیل کند، و چنان محکم کارى نماید که در آینده، چنین صحنه اى در جامعه مسلمین تکرار نشود.
نخست، مى گوید: خداوند شما را اندرز مى دهد که: مانند این عمل را هرگز تکرار نکنید اگر ایمان (به خدا و روز جزا) دارید (یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).(۱)
یعنى این نشانه ایمان است که: انسان به سراغ این گناهان عظیم نرود، و اگر مرتکب شد، یا نشانه بى ایمانى است و یا ضعف ایمان، در حقیقت جمله مزبور یکى از ارکان توبه را ترسیم مى کند، چرا که تنها پشیمانى از گذشته کافى نیست، باید نسبت به عدم تکرار گناه در آینده نیز تصمیم گرفت، تا توبه اى جامع الاطراف باشد.
* * *
و بعد براى تأکید بیشتر ـ که، توجه داشته باشند این سخنان، سخنان عادى معمولى نیست، بلکه این خداوند علیم و حکیم است که در مقام تبیین بر آمده و حقایق سرنوشت سازى را روشن مى سازد ـ مى گوید: خداوند آیات را براى شما تبیین مى کند و خداوند آگاه و حکیم است (وَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیاتِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
به مقتضاى علم و آگاهیش از تمام جزئیات اعمال شما با خبر است، و به مقتضاى حکمتش، دستورات لازم را مى دهد.
یا به تعبیر دیگر، به مقتضاى علمش، از نیازهاى شما و عوامل خیر و شرتان آگاه است، و به مقتضاى حکمتش، دستورات و احکامش را با آن هماهنگ مى سازد.
* * *
باز براى محکم کارى، سخن را از شکل یک حادثه شخصى به صورت بیان یک قانون کلى و جامع، خارج ساخته، مى گوید: کسانى که دوست مى دارند زشتى ها و گناهان قبیح در میان افراد با ایمان اشاعه یابد، عذاب دردناکى در دنیا و آخرت دارند (إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ).
قابل توجه این که، نمى گوید: کسانى که اشاعه فحشاء نمایند، بلکه مى گوید: دوست دارند چنین کارى را انجام دهند و این نهایت تأکید در این زمینه است.
به عبارت دیگر، مبادا تصور شود: این همه اصرار و تأکید به خاطر این بوده که همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا شخص دیگرى ـ در پایه او ـ متهم شده است، که در مورد هر کس و هر فرد با ایمان، چنین برنامه اى پیش آید تمام آن تأکیدات و اصرارها در مورد او صادق است;، چرا که جنبه شخصى و خصوصى ندارد، هر چند ممکن است بر حسب موارد، جنبه هاى دیگرى بر آن افزوده شود.
ضمناً باید توجه داشت: اشاعه فحشاء منحصر به این نیست که انسان تهمت و دروغ بى اساسى را در مورد زن و مرد با ایمانى نشر دهد، و آنها را به عمل منافى عفت متهم سازد، این یکى از مصادیق آن است، اما منحصر به آن نیست، بکله این تعبیر مفهوم وسیعى دارد که هر گونه نشر فساد، اشاعه زشتى ها، قبائح و کمک به توسعه آن را شامل مى شود.
البته کلمه فاحشه یا فحشاء در قرآن مجید غالباً در موارد انحرافات جنسى و آلودگى هاى ناموسى به کار رفته، ولى فحش ، فحشاء و فاحشه ، از نظر مفهوم لغوى، چنان که راغب در مفردات گوید: به معنى هر گونه رفتار و گفتارى است که زشتى آن بزرگ باشد.
در قرآن مجید نیز گاهى در همین معنى وسیع استعمال شده مانند: وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ: کسانى که از گناهان بزرگ و از اعمال زشت و قبیح اجتناب مى کنند... .(۲)
و به این ترتیب، وسعت مفهوم آیه کاملاً روشن مى شود.
اما این که مى گوید: آنها عذاب دردناکى در دنیا دارند ممکن است اشاره به حدود و تعزیرات شرعیه، و عکس العملهاى اجتماعى، و آثار شوم فردى آنها باشد که در همین دنیا دامنگیر مرتکبین این اعمال مى شود، علاوه بر این محرومیت آنها از حق شهادت، و محکوم بودنشان به فسق و رسوائى نیز از آثار دنیوى آن است.
و اما عذاب دردناک آخرت دورى از رحمت خدا و خشم و غضب الهى و آتش دوزخ مى باشد.
✍ پی نوشت:
۱ ـ این جمله مى تواند کلمه اى در تقدیر داشته باشد و آن، کلمه لا است (یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ لا تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً) و اگر نخواهیم در تقدیر بگیریم، جمله یَعِظُکُم باید به معنى یَنْهاکُم باشد یعنى خداوند شما را از بازگشت به این گونه کار باز مى دارد.
۲ ـ شورى، آیه ۳۷.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
24.Noor.17-19.mp3
2.9M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۷ الی ۱۹ سوره مبارکه نور
📝 مفسّر:حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش پنجم ⚡️بیدار شوید ⚡️بيدار شويد آينده شومى در پيش است! امام(عليه السل
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش ششم:
❌ دگرگونی ارزشها
↩️ در اينجا امام(عليه السلام) بار ديگر به ادامه سخن درباره حوادث آينده که در سطرهاى پيشين از آن بحث شد، مى پردازد و آن را با بيان پيامدهاى اجتماعى و اخلاقى و دينى حکومت هاى خودکامه، تکميل مى کند و در واقع، آثار مختلف اجتماعى و مذهبى اين حکومت ها را بيان مى فرمايد. پيوند اين بخش از خطبه، با بخش هاى گذشته کاملا روشن است; هر چند در اين ميان چند جمله اى خطاب به يارانش براى بيدار باش بيان فرموده است و جاى تعجّب است که جمعى از شارحان نهج البلاغه اين بخش را بريده از بخش هاى سابق مى دانند که بر اثر گزينش هاى مرحوم «سيّد رضى» به وجود آمده. گويى گزينش حساب شده آن مرد بزرگ، بهانه اى شده تا هر کس که نخواهد در پيوندها دقّت کند، آن را به گردن گرد آورنده نهج البلاغه بيندازد.
به هر حال، امام مى فرمايد: «در آن هنگام باطل جايگاه خود را مى گيرد (و بر همه چيز سلطه مى يابد) و جهل، بر مرکب هاى خويش سوار مى شود; طاغوت عظمت يافته و داعيان حق کاستى مى گيرند». (فَعِنْدَ ذلِکَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ، وَ رَکِبَ الْجَهْلُ مَرَاکِبَهُ، وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ، وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ).
«طَاغِيه» در اينجا ممکن است معناى مصدرى داشته باشد; يعنى: طغيان در سطح جامعه، بزرگ و گسترده مى شود و مى تواند معناى اسم فاعلى داشته باشد; يعنى: گروه طغيانگر عظمت مى يابند و طبعاً دعوت کنندگان به سوى حق در مقابل آنها کم مى شوند، يا آنها را نابود و يا خاموش مى کنند و از صحنه اجتماع مى رانند و اين است خطرناکترين پديده شوم حکومت هاى باطل و خودکامه، که زبان حق گويان را مى برند و دهان آنها را مى دوزند.
و در ادامه مى افزايد: «روزگار به سان درنده خطرناکى حمله ور مى شود و باطل بعد از مدّت ها سکوت، همچون شتر نر نعره بر مى آورد!». (وَ صَالَ(1) الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ(2)، وَ هَدَرَ (3) فَنِيقُ(4) الْبَاطِلِ بَعْدَ کُظُوم(5)).
آرى گروه هاى منافق و پس مانده هاى دوران جاهليّت - که از صحنه جامعه اسلامى عقب رانده شده بودند - بار ديگر بر اثر ضعف طرفداران حق، به صحنه مى آيند و آزادانه فرياد مى کشند.
در اين هنگام، تمام ارزش ها، ضد ارزش و ضد ارزش ها، ارزش مى شود: «مردم در شکستن قوانين الهى هم دست مى شوند، و در فاصله گرفتن از دين متّحد مى گردند، براى دروغ گفتن، پيمان دوستى مى بندند و در برابر صدق و راستى، دشمنى مىورزند». (وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ، وَتَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ، وَ تَحَابُّوا عَلَى الْکَذِبِ، وَتَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ).
✍ پی نوشت:
. «صال» از مادّه «صَوْل» (بر وزن قول) به معناى پريدن روى چيزى است.
2. «عقور» از مادّه «عقر» (بر وزن قفل) در اصل به معناى اساس و ريشه چيزى است و به معناى پى کردن شتر و گاز گرفتن و دريدن نيز آمده است.
3. «هدر» از مادّه «هدير» (بر وزن قدير) به معناى صدا را در گلو گرداندن و فرياد کشيدن است.
4. «فنيق» به معناى حيوان نر، يا شتر نرى است که مورد احترام است و کمتر بر آن سوار مى شوند.
5. «کُظوم» و «کظم» (بر وزن هضم) در اصل به معناى بستن سرمشک است و به سکوت کردن و فرو بردن خشم و غضب نيز اطلاق مى شود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبر اکرم (ص) :
✧ هر كس بر مصيبتهای اين دختر (زينب عليها السلام) بگريد، همانند كسی است كه بر برادرانش، حسن و حسين عليهما السلام، گريسته باشد.
▪️من بَكي عَلي مُصابِ هذِهِ البِنتِ (زَينَبَ بَنتِ عَلِيّ عليها السلام) كانَ كَمَن بَكي عَلي أخَوَيهَا الحَسَنِ و الحُسَينِ عليهما السلام.
◌ وفيات الأئمه، ص ۴۳۱
┈┈▪️┈┈
🔘 سالروز وفات عقیله بنی هاشم، بزرگ بانوی کربلا، اخت الحسین، حضرت زینب سلام الله علیها را به پیشگاه حضرت صاحب الزمان، ارواحنا له الفداء و عموم محبان و شیفتگان خاندان طهارت، تسلیت و تعزیت عرض مینماییم
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💠در کاخ یزید چه گذشت؟
مرحوم حضرت آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی
🔸بیان زیبا و نورانی مرحوم حضرت آیت الله زنجانی از خطبه پورشور حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید
#جبلالصبر
🏴 #سالروزارتحالحضرتزینب_سلامالله_علیها
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و پنجاه و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ " ﻫﻴﺜﻤﻲ " ﻧﻴﺰ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و پنجاه و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ " ﺍﺑﻮ ﻧﻌﻴﻢ ﺭ ﺩﺭ ﺹ 84 " ﺣﻠﻴﻪ " ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺒﺮ ﺩﺭ " ﺍﺳﺘﻴﻌﺎﺏ " ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺩﺭ ﺹ 35 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻈﺎﻥ ﻭ ﻣﻮﺭﺧﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻋﺒﺪﻱ ﺍﺳﺖ: ﺁﻥ ﻗﻮﻡ ﺑﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ، ﺑﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﻱ ﻛﻔﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻣﺪﻧﺪ، ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ
ﺍﻱ ﺭﺥ ﺩﻫﺪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺗﻮ ﻭ ﻣﺮﺟﻊ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻴﻨﻪ ﺩﻭﺯ ﭘﺎﻙ ﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﻳﻲ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺍﺳﺖ. ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺚﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪﺍﻡ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻤﻞ ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺑﻴﺎﺩ ﻣﻲﺁﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻱ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻔﺮ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﻱ ﻛﻔﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺷﺴﺘﺸﻮﻱ ﺟﺎﻣﻪﻫﺎﻱ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﻌﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﻛﻔﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻭ ﺷﺴﺘﺸﻮﻱ ﺟﺎﻣﻪﻫﺎﻱ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﻌﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﻛﻔﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭘﺎﺭﻩ ﺷﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺳﺎﻳﻪ ﺳﻤﺮﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﻱ ﻧﺸﺴﺖ، ﻛﻪ ﭘﺪﺭﺕ ﺑﺎ ﻋﻤﺮ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺷﺮﻓﻴﺎﺑﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺮﺩﻩ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﺪﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻴﻢ ﺗﺎ ﻛﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩﻱ ﺗﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﺩ ﺧﻮﺍﻩ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍﺷﻨﺎﺧﺘﻪﺍﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺮﻓﻴﺶ ﻛﻨﻢ ﺍﺯ ﮔﺮﺩﺵ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ، ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ، ﻫﺎﺭﻭﻥ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺁﻧﺪﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ
ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﺗﻮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﮔﺴﺘﺎﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪﻱ، ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﻛﻔﺶ. ﻣﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﻭ ﻛﺴﻲ ﺟﺰ ﻋﻠﻲ ﻧﺪﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻲ ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺟﺰ ﻋﻠﻲ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻢ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﻮ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻋﺎﻳﺸﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ.ﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻱ ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﻋﻠﻲ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﻴﻜﻨﻲ. ﻋﺎﻳﺸﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﻲﺭﻭﻡ ﻭ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﺟﺮ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪﺍﻡ ﺳﻠﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺩ ﺩﺍﻧﻲ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2