قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۷۴)🔹 ✅اهمیت خشم برای خدا و راه پيروزى بر دشمن: 🔹امام(عليه السلام) در
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۷۵)🔹
✅راه زدودن ترس و وحشت:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته حكيمانه مهمى در مقابله با مشكلات اشاره كرده مى فرمايد: «هنگامى كه از چيزى (زياد) مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مى ترسى بيشتر است»; (إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ).
بارها اين مطلب تجربه شده است كه انسان هنگامى كه از چيزى مى ترسد پيوسته در اضطراب و پريشانى و ناراحتى است; اما هنگامى كه انسان خود را در آن مى افكند مى بيند بسيار راحت تر از آن بود كه فكر مى كرد. دليل اين مشكل روانى روشن است، زيرا اولاً تا انسان وارد چيزى نشده پيوسته در پريشانى و وحشت به سر مى برد و اى بسا روزها و هفته ها اين درد و رنج ادامه يابد; اما هنگامى كه خود را در آن افكند ممكن است در چند دقيقه پايان يابد. ثانياً تا انسان به سراغ مطلبى كه از آن مى ترسد نرود احتمالات گوناگون مى دهد كه بسيارى از آن احتمالات بيش از واقعيتى است كه در آن امر مخوف وجود دارد. به همين دليل درد و رنج انسان افزايش مى يابد. ازاين رو بعضى از علماى اخلاق در كتب اخلاقى براى درمان رذيله ترس پيشنهاد مى كنند انسان در صحنه هاى رعب آور وارد شود; مثلاً بعضى از خوردن دارو يا تزريق آمپول وحشت دارند; اما هنگامى كه چند بار تكرار مى شود وحشت آنها به كلى فرو مى ريزد. يكى از فلسفه هاى انواع تمرين و رزمايش هاى نظامى زدودن آثار ترس از جنگ از دل هاى سربازان و افسران و فرماندهان است.
سعدى در گلستان خود داستان زيبايى در اين زمينه نقل مى كند. مى گويد: پادشاهى با غلامى عجمى در كشتى نشست، و غلام هرگز دريا نديده بود و محنت كشتى نيازموده. گريه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرام نمى گرفت و عيش مَلِك از او منغّص بود چاره ندانستند. حكيمى در آن كشتى بود مَلِك را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طريقى خاموش گردانم. گفت: غايت لطف و كرم باشد. بفرمود تا غلام را به دريا انداختند. بارى چند غوطه خورد، مويش گرفتند و پيش كشتى آوردند و به دو دست در سكان كشتى آويخت. چون برآمد به گوشه اى بنشست و آرام يافت. مَلِك را عجب آمد پرسيد: در اين چه حكمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت كشتى نمى دانست. قدر عافيت كسى دارد كه به مصيبتى گرفتار آيد.
بسيار مى شود كه انسان به علت اين گونه وحشت ها به سراغ كارهاى مهم نمى رود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه كارهاى بزرگ مى شود.
به گفته مرحوم كمره اى در منهاج البراعة بسيارى از مكتشفان و محققان جهان با عمل به اين دستور به افتخارات بزرگى نائل شده اند; آنها در درون جنگل ها و صحراهاى آفريقا و بيابان هاى پراكنده وارد مى شوند و به سير درياها مى پردازند و به درون جزاير دوردست نفوذ مى كنند و از اين طريق هم ثروت فراوانى به دست مى آورند و هم شهرت جهانى كسب مى كنند. افزون بر اين به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظه اى مى شود. سپس اين سخن حكيمانه را در قالب شعرى بيان مى كند:
چو ترسى ز امرى بينداز خويش * در آن و بپيراى تشويش خويش
دو دل بودن و خود نگه داشتن * بسى سخت تر مى كند قلب، ريش
در زبان عرب ضرب المثل هاى جالبى در اين زمينه ديده مى شود; از جمله: «أُمُّ الْمَقْتُولِ تَنامُ وَأُمُّ الْمُهَدَّدِ لاتَنامُ; مادر مقتول به خواب مى رود; ولى مادر كسى كه تهديد به قتل شده به خواب نمى رود».(1)
ولى به هر حال اين سخن بدان معنا نيست كه انسان بى مطالعه خود را به خطر بيفكند، بلكه به مواردى مربوط است كه انسان ترس بيجا به چيزى دارد و همين مانع پيشرفت برنامه هاى او مى شود. در اين گونه موارد بايد با مطالعه و مشورت وارد عمل شد تا ترس فرو ريزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود. اين سخن را با شعرى از شاعر عرب پايان مى دهيم:
لَعَمْرُكَ مَا الْمَكْرُوهُ إلاَّ ارْتِقابُهُ * وَأعْظَمُ مِمّا حَلَّ ما يَتَوَقَعُ!
به جانت سوگند كه ناراحتى در زمانى است كه انسان انتظار امر ناراحت كننده اى را مى كشد و چه بسا اين ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بيشتر است.(2)
***
پی نوشت:
(1). منهاج البراعة، ج 21، ص 252.
(2). سند گفتار حکیمانه: نویسنده مصادر این کلام حکیمانه را از دو نفر کسانى که بعد از مرحوم سید رضى مى زیسته اند نقل مى کند که هر کدام آن را با تفاوت روشنى آورده اند; تفاوتى که نشان مى دهد آن را از منبع دیگرى دریافت داشته اند: نخست آمدى در غررالحکم آن را چنین نقل کرده است: «إذا هِبْتَ أمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإنَّ شِدَّةَ تَوقیهِ أشَدُّ مِنَ الْوُقُوعِ فیه» و دومى سید یحیى علوى در الطراز است که مى نویسد: «إذا هِبْتَ اَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإنَّ وُقُوعَکَ فیهِ اَهْوَنُ مِنْ تَوَقّیهِ». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 145)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت(۱۳۹)جلسه اول 🎙استاد نظافت ✔️برگرفته از سایت بنیاد
شرح_صوتی_حکمت_۱۳۹_جلسه_۲_(روحانیت).mp3
9.01M
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
✅حکمت(۱۳۹)جلسه دوم
🎙استاد نظافت
✔️برگرفته از سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه
@Nahjolbalaghe2
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_های_کودکانه | قاصدک( ۱)
🎙 با اجرای نورالزینب خانم حافظی
📚 با قاصدک
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۶۵الی۷۲)🔹 🔹گوشه اى از سرگذشت قوم هود در تعقیب ذکر رسالت ن
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۶۵ الی۷۲)🔹
و به دنبال آن براى تحریک عواطف خفته آنها و برانگیختن حسّ شکرگزارى در درون جانشان قسمتى از نعمت هاى پروردگار را، براى آنان شرح داده مى فرماید: به خاطر بیاورید که خداوند شما را جانشینان قوم نوح قرار داد و هنگامى که آنها بر اثر طغیانشان به وسیله طوفان نابود شدند، سرزمین هاى وسیع و گسترده آنان را با تمام نعمت هائى که داشتند در اختیار شما قرار داد (وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوح).
به علاوه به شما قدرت فوق العاده جسمانى و نیروى بدنى عنایت کرد (وَ زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً).
جمله: زادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً: شما را از نظر آفرینش گسترش داد ممکن است ـ همان طور که در بالا اشاره کردیم ـ به قدرت جسمانى قوم عاد اشاره باشد; زیرا هم از آیات مختلف قرآن و هم از تواریخ برمى آید که آنها مردمى درشت استخوان، قوى پیکر و نیرومند بودند، چنان که در آیه ۱۵ سوره فصلت از قول آنها مى خوانیم: مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً: چه کسى از ما نیرومندتر است ؟
و در آیه ۷ سوره حاقّه در مورد بلائى که به جرم اعمالشان بر سر آنها آمد مى خوانیم: فَتَرَى الْقَوْمَ فیها صَرْعى کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْل خاوِیَة: قوم عاد را مى دیدى که بر اثر طوفان آن چنان روى زمین افتاده اند که گویا تنه هاى درختان نخل بود که به روى زمین افتاده بود !
و نیز مى تواند به افزایش ثروت، قدرت مالى و تمدن ظاهرى و پیشرفته آنها اشاره باشد، آن چنان که از آیات دیگر قرآن و تواریخ استفاده مى شود، ولى احتمال اول با ظاهر آیه متناسب تر است.
و در پایان به آن جمعیت خودخواه خاطرنشان مى سازد که: نعمت هاى گوناگون پروردگار را به خاطر بیاورید تا حسّ شکرگزارى شما برانگیخته شود و در برابر فرمان او تسلیم شوید شاید رستگار گردید (فَاذْکُرُوا آلاءَ اللّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
* * *
اما در مقابل این اندرزها و راهنمائى هاى منطقى و یادآورى نعمت هاى الهى آنها که منافع مادى خود را در خطر مى دیدند و قبول دعوت او را مانع هوسبازى هاى خویش مى دانستند، در مقام مخالفت بر آمده صریحاً اعلام داشتند: آیا تو براى این آمده اى که ما را به سوى خداى یگانه دعوت کنى و ما تمام معبودهائى را که پدران و نیاکانمان سالیان دراز در برابر آن سر تعظیم فرود آورده و به عظمت شناخته اند، رها سازیم ؟! (قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعْبُدُ آبائُنا)، نه هرگز چنین چیزى ممکن نیست.
همان طور که ملاحظه مى کنید سطح افکار آنان به قدرى پائین بود که از پرستش خداى یگانه وحشت داشتند و پراکندگى و تعدد خدایان را براى خود، مایه افتخار مى پنداشتند.
جالب این که: تنها منطق آنان در این زمینه همان تقلید کورکورانه از سنن نیاکان بود و گرنه، چگونه ممکن بود بتوانند، تعظیم در برابر قطعات سنگ و چوب را توجیه کنند؟
و سرانجام براى این که امید هود را به کلى از خود قطع کنند و به اصطلاح حرف آخر را به او زده باشند گفتند: اگر راست مى گوئى و عذاب ها و مجازات هائى را که به ما وعده مى دهى حقیقت دارد، هر چه زودتر آنها را به سراغ ما بفرست و ما را محو و نابود کن ! (فَأْتِنا بِماتَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقینَ)، یعنى ما کمترین واهمه اى از تهدیدهاى تو نداریم.
* * *
در آیه بعد اعلام مى دارد: هنگامى که سخن به اینجا رسید و آخرین حرف خود را که نشانه امتناع کامل از قبول دعوت هود بود زدند و او به کلى از هدایت آنان مأیوس شد، به آنها گفت: اکنون که چنین است بدانید عذاب و کیفر و خشم خدا بر شما مسلماً واقع خواهد شد (قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ).
رِجْس در اصل، به معنى چیز ناپاک است و بعضى از مفسران معتقدند ریشه اصلى آن معنى وسیع ترى دارد، و به معنى هر چیزى است که باعث دورى و تنفر مى شود.
و لذا به انواع پلیدى ها، نجاست ها و مجازات ها، رِجْس گفته مى شود; زیرا همه این امور موجب فاصله گرفتن انسان و تنفر او مى گردد.
در هر صورت، این کلمه در آیه فوق مى تواند به معنى مجازات و عذاب الهى باشد و ذکر آن با جمله قَدْ وَقَعَ که به صورت فعل ماضى است اشاره به این است که به طور قطع شما مستحق عذاب شده اید و دامانتان را خواهد گرفت.
و نیز ممکن است به معنى پلیدى و آلودگى روح باشد، یعنى آن چنان در گرداب انحراف و فساد فرو رفته اید که روح شما در زیر پوششى از آلودگى ها قرار گرفته است و به خاطر آن مشمول غضب خدا شده اید.
سپس براى این که گفتار آنها درباره بت ها بدون پاسخ نماند، اضافه مى کند: آیا شما با من در مورد چیزهائى که از الوهیت جز نامى بى اثر ندارند، و نیاکان شما اسم خدا بر آنها گذارده اند، و به دروغ آثار و خاصیتى براى آنها قائل شده اند، به مجادله برخاسته اید، ⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۶۵ الی۷۲)🔹 و به دنبال آن براى تحریک عواطف خفته آنها و برانگی
در حالى که هیچ گونه فرمان و حجتى از ناحیه خدا در این باره نازل نشده است (أَ تُجادِلُونَنی فی أَسْماءسَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آبائُکُمْ ما نَزَّلَ اللّهُ بِها مِنْ سُلْطان).
در حقیقت بت هاى شما از الوهیت، تنها یک اسم بى مسمّى دارند، اسمى که زائیده پندارهاى خام شما و نیاکانتان است و گر نه با قطعات سنگ و چوب دیگر بیابان و جنگل هیچ تفاوتى ندارد.
هود سپس فرمود: اکنون که چنین است شما در انتظار بمانید من هم با شما انتظار مى کشم، شما در این انتظار باشید که بت ها یاریتان کنند و من در انتظارم که عذاب دردناک الهى بر شما فرود آید (فَانْتَظِرُواإِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ)، و آینده نشان خواهد داد کدام یک از این دو انتظار به حقیقت نزدیک تر خواهد بود.
* * *
در آخرین آیه مورد بحث، سرانجام کار این قوم لجوج را در عبارت کوتاهى چنین بیان کرده است: ما هود و کسانى که با او بودند را به لطف و رحمت خود، رهائى بخشیدیم، و ریشه کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و حاضر نشدند ایمان بیاورند و در برابر حق تسلیم شوند، قطع و نابود ساختیم (فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذینَ مَعَهُ بِرَحْمَة مِنّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذینَ کَذَّبُوابِآیاتِنا وَ ما کانُوا مُؤْمِنینَ).
دابِر در لغت، به معنى آخر و پایان چیزى است، بنابراین، مفهوم آیه این است که آنها را تا به آخر نابود ساختیم و ریشه هایشان به کلّى قطع شد.
درباره قوم عاد و بقیه خصوصیات زندگى آنها و چگونگى مجازات و عذابى که بر آنها نازل شد، به خواست خدا مشروحاً در تفسیر سوره هود بحث خواهیم کرد.
@Nahjolbalaghe2