حجت الاسلام مومنی 02-12-25.mp3
زمان:
حجم:
27.54M
#موعظه
🎥 حجت الاسلام و المسلمین مومنی
✅مراقبه از فرصت ها و نعمت های الهی
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۲ تا ۲۶ سوره مبارکه مریم
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی👇
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و پنجاه و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و پنجاه و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ (ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻲ ﻳﻌﻠﻲ) ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻱ ﻋﻤﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﺨﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻴﺮ ﺑﺠﺎﻥ ﻛﻔﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺣﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﺱ ﻣﻌﺮﻭﻓﻨﺪ. ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 6 ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺴﺎﻥ ﺗﺮﺳﻮﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﻃﻮﺍﻁ ﺩﺭ ﺹ 355 ﻛﺘﺎﺏ " ﻏﺮﺭ ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ " ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﻮﻫﺎ ﺑﺮ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﻳﺪ:
ﺍﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﻤﻌﺎﺭﻑ " ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺴﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺟﻨﮕﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻜﺮﺩ، ﺻﻔﻴﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﻤﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﮔﻮﻳﺪ ﺩﺭ ﻭﺯ ﺟﻨﮓ ﺧﻨﺪﻕ ﺣﺴﺎﻥ ﺩﺭﺣﺼﺎﺭ ﻓﺎﺭﻍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻬﻤﺮﺍﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺤﺼﺎﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺮﺩﻱ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺩﮊ ﻭ ﺣﺼﺎﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺣﺼﺎﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﻛﺮﺩ، ﺑﻨﻮﻗﺮﻳﻈﻪ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻛﺴﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﮔﻠﺎﻭﻳﺰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﻄﺮﻑ ﻣﺎ ﻣﻲﺁﻣﺪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺟﻨﮕﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻔﻆ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ ﺻﻔﻴﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﺑﺤﺴﺎﻥ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﻣﺎ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﻭ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻴﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻛﺎﺭﺯﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻗﻠﻌﻪ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻱ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﺭﺍ ﺑﻘﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻥ. ﺣﺴﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ (ﺍﻱ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ) ﻣﻦ ﺷﺠﺎﻋﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺻﻔﻴﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭﻗﺘﻲ ﺣﺴﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻭ ﺩﻟﻴﺮﻱ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﻋﻤﻮﺩﻱ ﺭﺍ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻄﺮﻑ ﺁﻥ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻤﻮﺩ ﺑﻔﺮﻗﺶ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 110]
ﻛﻮﺑﻴﺪﻡ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻄﺮﻑ ﻗﻠﻌﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﺑﺤﺴﺎﻥ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﻠﻌﻪ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻱ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭﺟﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺗﻨﺶ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﺯﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻛﻨﻢ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۲ الی ۲۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔷مریم در کشاکش
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۲ الی ۲۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ اما این حالت، زیاد به طول نیانجامید و همان نقطه روشن امید که همواره در اعماق قلبش وجود داشت درخشیدن گرفت، ناگهان صدائى به گوشش رسید که از طرف پائین پا بلند است و آشکارا مى گوید: غمگین مباش، درست بنگر پروردگارت از پائین پاى تو چشمه آب گوارائى را جارى ساخته است (فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاّ تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً).
* * *
و نظرى به بالاى سرت بیفکن بنگر چگونه ساقه خشکیده به درخت نخل بارورى تبدیل شده که میوه ها، شاخه هایش را زینت بخشیده اند تکانى به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد (وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً).
* * *
از این غذاى لذیذ و نیروبخش بخور، و از آن آب گوارا بنوش (فَکُلِی وَ اشْرَبِی).
و چشمت را به این مولود جدید روشن دار (وَ قَرِّی عَیْناً).
و اگر از آینده نگرانى آسوده خاطر باش! هر گاه بشرى دیدى و از تو در این زمینه توضیح خواست با اشاره بگو: من براى خداى رحمان روزه گرفته ام روزه سکوت، و به همین دلیل امروز با احدى سخن نمى گویم (فَإِمّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیّاً).
خلاصه نیازى به این نیست که تو از خود دفاع کنى، آن کس که این مولود را به تو داده، وظیفه دفاع را هم نیز به خود او سپرده است.
بنابراین، از هر نظر آسوده خاطر باش و غم و اندوه به خاطرت راه نیابد.
این حوادث پى در پى که همچون جرقه هاى روشنى در یک فضاى فوق العاده تاریک و ظلمانى درخشیدن گرفت، سراسر قلب او را روشن کرد و حالت آرامش گوارائى به او دست داد.
* * *
نکته ها:
۱ ـ مریم در لابلاى مشکلات ورزیده شد
حوادثى که در این مدت کوتاه بر مریم گذشت و صحنه هاى اعجاب انگیزى که از لطف خدا براى او پیش آمد، مسلماً او را براى پرورش یک پیامبر اولوا العزم آماده مى ساخت تا بتواند وظیفه مادرى خود را در انجام این امر خطیر، به خوبى اداء کند.
مسیر حوادث او را تا آخرین مرحله مشکلات پیش برد، آن چنان که میان خود و پایان زندگى یک گام بیشتر نمى دید، اما ناگهان ورق بر مى گشت، همه چیز به کمک او مى شتافتند، و در محیطى آرام و مطمئن از هر نظر گام مى نهاد.
جمله هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ که به مریم دستور مى دهد: درخت خرما را تکان دهد تا از میوه آن بهره گیرد، این درس آموزنده را به او و به همه انسان ها داد که: حتى در سخت ترین لحظات زندگى دست از تلاش و کوشش نباید برداشت.
این سخن، پاسخى است به آنها که فکر مى کنند: چه نیازى داشت مریم با این که تازه وضع حمل کرده بود، برخیزد و درخت خرما را بتکاند؟
آیا بهتر نبود خدائى که به فرمان او چشمه آب گوارا در نزدیکى مریم جوشیدن گرفت، و نیز به فرمان او درخت خشکیده بارور شد، نسیمى بفرستد تا شاخه درخت را تکان دهد و خرما را در اطراف مریم بریزد؟
چه شد آنگاه که مریم سالم بود میوه بهشتى در کنار محرابش حاضر مى شد، اما آن زمان که در این طوفان شدید گرفتار است خود باید میوه بچیند؟!
آرى، این دستور الهى به مریم نشان مى دهد: تا حرکتى از ما نباشد برکتى نخواهد بود، و به تعبیر دیگر، هر کس هنگام بروز مشکلات، باید حداکثر کوشش خود را به کار گیرد، و ماوراء آن را که از قدرت او بیرون است از خدا بخواهد و به گفته شاعر:
برخیز و فشان درخت خرما * تا سیر شوى رسى ببارش!
کان مریم تا درخت نفشاند * خرما نفتاد در کنارش!
* * *
۲ ـ چرا مریم تقاضاى مرگ از خدا کرد؟
بدون شک تقاضاى مرگ از خدا کار درستى نیست، ولى گاه، در زندگى انسان حوادث سختى روى مى دهد که طعم حیات کاملاً تلخ و ناگوار مى شود، مخصوصاً در آنجا که انسان هدف هاى مقدس و یا شرف و حیثیت خود را در خطر مى بیند و توانائى دفاع در برابر آن را ندارد، در این گونه موارد، گاهى براى رهائى از شکنجه هاى روحى تقاضاى مرگ مى کند.
مریم نیز چون در لحظات نخستین در فکرش این تصور پدید آمد که: تمام آبرو و حیثیت او در برابر مردم بى خرد با تولد این فرزند به خطر خواهد افتاد، اینجا بود که آرزوى مرگ و فراموش شدن کرد، و این خود، دلیل بر آن است که او عفت و پاکدامنى را حتى از جانش بیشتر دوست مى داشت و براى آبروى خود ارزشى بیش از حیات خود قائل بود،.
اما این گونه افکار که شاید در لحظات بسیار کوتاهى صورت گرفت، دیرى نپائید و با دیدن دو اعجاز الهى جوشیدن چشمه آب و بارور شدن درخت خشکیده خرما تمام این افکار از روحش به کنار رفت، و نور اطمینان و آرامش تمام قلبش را فرا گرفت.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2