eitaa logo
نردبان فقاهت
5.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
49 ویدیو
93 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ تقیّه حبیب بن مظاهر از همسرش 🔸 در برخی از منابع تاریخی آمده: حبیب بن مظاهر در جواب همسرش که از او سؤال کرد که چرا به یاری حسین بن علی(علیه‌السلام) نمی‌روی، تقیّه کرد و گفت: من دیگر پیر شده‌ام، از سالخوردگان چه کاری بر می آید؟! 🔹 همسرش با اندوهی فراوان همراه با خشم از جا برخاست و روسری خود را از سرش کشید و بر سر او انداخت و گفت: اکنون که نمی روی مانند زنان در خانه بنشین؛ سپس با آهی جانسوز گفت: «ای حسین! کاش من مرد بودم و می‌ آمدم و در رکاب تو می جنگیدم تا جانم را نثار تو کنم» 🔸 وقتی حبیب بن مظاهر اخلاص و محبّتِ همسرش به امام حسین (علیه السلام) و اهل‌بیت پیامبر (علیهم السلام) را دریافت، خاطرش آرام گرفت و به او گفت: «همسرم! آسوده باش، چشمت را روشن خواهم کرد و این ریش سفید را با خون گلویم رنگین می‌نمایم، خاطرت آرام باشد» 📚 معالی السبطین ج1 ص370 @Nardebane_feghahat
✔️ امام‌ صادق (‌علیه‌السلام) فرمودند: 🔸 «اَما علِمتَ اَنَّ اَمارةَ بنی امیه کانت بالسیف و العسف و الجور، واَنَّ امامتنا بالرفق و التالُّف و الوقار و التقیة و حسن الخِلطة و الورع و الاجتهاد؛ فرغّبوا الناس فی دینکم و فی ما انتم علیه» 🔹 آیا ندانستی که حکومت بنی‌امیه با شمشیر و خشونت و ستم بود، و امامت و رهبری ما با مدارا و الفت و آرامش و سِر نگهداری و رفتار نیکو و خداترسی و پارسایی و تلاش و کوشش است؟ پس مردم را به دین و مرام خود با این روش‌ها جذب نمایید. 📚 وسائل‌الشیعه، ج16 ص165 @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله سبحانی (کتاب الحدود) 89/09/08 🔹 قال الشيخ : إذا أقرّ بحدّ ثم رجع عنه، سقط الحدّ، هو قول أبي‌حنيفة و الشافعي و إحدي الروايتين عن مالك، و عنه رواية أخري أنّه لا يسقط. و به قال الحسن البصري، و سعيد بن جبير و داود. دليلنا: فإنّ ماعزّاً أقرّ عند النبي بالزنا فأعرض عنه مرتين أو ثلاثاً ، ثمّ قال: لعلّك لمست، لعلك قبّلت. فعرض له بالرجوع حين أعرض عنه إقراره، و صرّح له بذلك في قوله: لعلّك لمست، لعلك قبلت. ولو لا أنّ ذلك يقبل منه، و إلا لم يكن له فائدة. 🔹 يلاحظ علي دليله: بأن الكلام فيما إذا ثبت الحد و هو لا يثبت إلا بعد الأربعة، و النبي أعرض عنه قبل الأربع. @Nardebane_feghahat
✔️ درس تفسیر آیت‌الله جوادی‌ آملی 74/08/02 🔹 «وَ صَحِبُوا الدّنيا بِأبدانٍ أرواحُها معلَّقةٌ بالمحلّ الأعلي» اگر كسی قائل بود كه روح «مادی» است او وقتی به اين حديث شريف برسد كه روح معلَّقِ به مَحلّ اَعلیٰ است خيال می‌كند كه روح نظير اين لوسترهاست يا مثلاً قِنديلهاست كه به سقف بسته است! اگر روح مجّرد نباشد محل اَعلیٰ يعني چه؟ تعلق به محل اعلي يعني چه؟ «وَ تَصِيرَ أرواحُنا مُعَلَّقةً بِعِزِّ قُدسِكَ» كه اين معلق يعني آويختن؛ روح اگر مادي باشد آن‌طوری آويخته است كه اين چراغهای سقف آويخته است و درك اينها بدون درك تجرّدِ روح ممكن نيست. فرمود كه اينها كسانی‌ هستند كه روحشان به مَحَلِّ اَعلیٰ است گرچه بدنشان در دنياست... @Nardebane_feghahat
4_5978933086958654649.mp3
8.34M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الصلاة- جلسه هفتاد و چهارم» 162 🔹 احکام خَلَل در صلاة 🔸 توضیحی پیرامون سهو، نسیان و شک 🔹 خلل عمدی، سهوی، شک 🔸 به دو کیفیت میتوان عبارت شرایع را خواند (توضیح‌ هر یک) 🔹 المرکّب عدمٌ عند عدمِ جزئه 🔸 طمأنینه هرچند واجب است اما رکن نیست، خلافاً للشیخ الطوسی که رکن می‌داند 🔸 تفاوتِ شرط و جزء چیست؟ 🔹 مثالی برای «شرط» «جزء» «کیفیت» و «ترک» 🔸 «صلات» ماهیت حقیقیّه نیست، بلکه ماهیّت اعتباریه یا اختراعیه است 🔹 واجب ضمنی (علم اصول) 🔸 مثالی برای جزء رکنی و جزء غیر رکنی 🔹 اجزاء مادی (خارجی) و اجزاء صوری (شکلی- حالی) 🔸 اگر یاء نسبت به کلمه‌ای که تاء دارد، متّصل شود، «تاء» می‌افتد 🔹 تعلّق وجوب به امر عدمی 🔸 نکته‌ای پیرامون «جهلاً بوجوبه» 🔹 تعلّم مسائل ابتلائیه واجب است، ولی یادگرفتن مسائل افتراضیه و غیر محلِّ ابتلاء وجوبی ندارد 🔸 گفته‌اند در مسائل ابتلائیه: «الجاهل کالعامد» 🔹 مرحوم شیخ در رسائل و مرحوم آخوند در کفایه، مفصّل در مورد حکم وضعی و تکلیفی سخن گفته‌اند 🔸 جهر و اخفات در مواضع یکدیگر چه حکمی دارد؟ 🔸 نظر صاحب مدارک در مسأله @Nardebane_feghahat
✔️ خراسان در عزای مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه) 🔹 محدث قمی(ره) گزارش کرده است که: «در شب شنبه ششم شعبان خبر وفات این سید جلیل (مرحوم صاحب عروه) که حامل لواء اسلام و فقیه اهل بیت (علیهم‌السلام) بود به خراسان رسید، امروز که چهارشنبه است... کسبه و تجار و بازاریان دکاکین را بسته و مشغول سوگواری می‌باشند و مصیبت آن جناب سخت در مردم اثر کرده است». 📚 فوائد الرضویه ج2 ص597 @Nardebane_feghahat
🔹 در فاصله چند سالِ پایانیِ عمر پربرکتِ «استاد محمد تقی دانش پژوه» نويسنده‌ی اين سطور مدّت زمانی را توفيق داشت تا محضر آن استادِ گرانمايه را درک کند. 🔸 آن مرحوم به ويژه به مطالعه تحقيقات غربی در زمينه اسلام‌شناسی و ايران‌شناسی تأکيد می‌کرد و خود نيز به پاره‌ای از مستشرقان همانند گلدتسيهر بی‌نهايت علاقه‌مند بود. 🔹 توصیه او دائما این بود که باید این قبیل نوشته‌ها را خواند و با شیوه‌های پژوهش در مغرب زمین آشنا شد. دانش‌پژوه در عین حال شیفته‌ی منطق و آثار منطقی بود و به ویژه آثار فارابی و مکتب مسیحی بغداد. 🔸 در نوشتن و ارائه کتابشناسی‌ها سبک ویژه‌ی خودش را داشت و بسیار گزیده و به سبک «الکلام یجرّ الکلام» می‌نوشت. عبارات و کلماتی که در نوشتن به کار می‌گرفت، خاصّ خودش بود. دائماً هم به همه علاقه‌مندانش و از آن میان نویسنده‌ی این سطور توصیه می‌کرد که باید به اروپا رفت و آنجا تحصیلِ علم کرد. ✍ دکتر حسن انصاری (۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵) @Nardebane_feghahat
4_5978933086958654695.mp3
8.13M
✔️ تدریس کتابِ فقهی «شرائع الإسلام- محقق حلی- کتاب الصلاة- جلسه هفتاد و پنجم» 163 @Nardebane_feghahat
(1) 🔹 (قال أبو مخنف) حدثنی أبوجناب عن هانی بن ثبيت الحضرمي و كان قد شهد قتل الحسين قال: بعث الحسين (عليه السلام) إلى عمر بن سعد «عمرو بن قُرْظة بن كعب الانصاري» أن ألقنى الليل بين عسكري و عسكرك قال فخرج عمر بن سعد في نحو من عشرين فارساً و أقبل حسين في مثل ذلك. فلما التقوا أمر حسين أصحابه أن يتنحّوا عنه و أمر عمر بن سعد أصحابه بمثل ذلك قال فانكشفنا عنهما بحيث لا نسمع أصواتهما ولا كلامهما. فتكلّما فأطالا حتى ذهب من الليل هَزيعٌ ثم انصرف کل واحد منهما إلى عسكره بأصحابه و تحدّث الناس فيما بينهما ظناً يَظُنّونه أن حسيناً قال لعمر بن سعد اُخْرُج معى إلى يزيد بن معاوية و نَدَعُ العسكرَيْنِ. قال عمر إذن تهدم دارى قال أنا أبنيها لك، قال إذن تؤخذ ضياعي قال إذن أعطيك خيرا منها من مالى بالحجاز قال فتكره ذلك عمر قال فتحدّث الناس بذلك و شاع فيهم من غير أن يكونوا سمعوا من ذلك شيئا و لا علموه. 📚 تاريخ الطبري، الطبري، ابن جرير ج4 ص312 @Nardebane_feghahat
🔸 بی‌تردید کسی به پایه‌ی «استاد محمدتقی دانش‌پژوه» نسخه خطی ندیده بود و به اندازه او در راه احیایِ میراثِ خطیِ ایران تلاش نکرده است. «استاد دانش‌پژوه» نمونه‌ای بی‌بديل در تاريخِ کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی است. 🔹 به خاطر دارم محقق طباطبايی(ره) می‌گفتند يک‌بار از طریق تماس تلفنی، آغازِ نسخه‌ای ناشناخته را که در علم کلام بود برای استاد خوانده بودند، و استاد دانش‌پژوه بی‌درنگ آن کتاب کلامی را که نوشته دانشمندی از اهل‌سنت بود و نسخه‌ی آن به نادرست در فهرست کتابخانه آية الله مرعشی در قم معرفی شده بود، شناسايی کرده بود. ✍ دکتر حسن انصاری (۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵) @Nardebane_feghahat
(2) 🔹(قال أبومخنف) حدثنى المجالد بن سعيد الهمداني و الصقعب بن زهير: أنهما كانا التقيا مراراً ثلاثاً أو أربعاً حسين و عمر بن سعد. قال: فكتب عمر بن سعد إلى عبيدالله بن زياد: أما بعد، فإنّ الله قد أطفأ النائرة و جمع الكلمة و أصلح أمر الاُمّة، هذا حسينٌ قد أعطاني 1⃣ أن يرجع إلى المكان الذى منه أتىٰ 2⃣ أو أن نسيره إلى أي ثغر من ثغور المسلمين شئنا فيكون رجلاً من المسلمين له ما لهم و عليه ما عليهم 3⃣ أو أن يأتي يزيد أميرالمؤمنين فيضع يده في يده فيرىٰ فيما بينه و بينه رأيه و فى هذا لكم رضى و للامة صلاح. 🔸 قال فلمّا قرأ عبيدالله الكتاب قال هذا كتاب رجل ناصح لأميره مشفق على قومه نعم قد قبلت! قال فقام إليه شمر بن ذى الجوشن، فقال: أتقبل هذا منه وقد نزل بأرضك إلى جنبك والله لئن رحل من بلدك و لم يضع يده في يدك ليكونن أولى بالقوة و العز و لتكونن أولى بالضعف والعجز فلا تعطه هذه المنزلة فإنها من الوهن و لكن لينزل على حكمك هو و أصحابه فإن عاقبت فأنت ولى العقوبة و إن غفرت كان ذلك لك، والله لقد بلغني أن حسيناً و عمر بن سعد يجلسان بين العسكرين فيتحدثان عامة الليل. فقال له ابن زياد: نعم ما رأيت الرأى رأيك. 📚 تاريخ الطبري، الطبري، ابن جرير ح4 ص313 @Nardebane_feghahat
🔹...فجاءَ حتّى سلَّمَ على الحسينِ و أبلغَه رسالةَ عمرِ بنِ سعدٍ إِليه، فقالَ له الحسينُ: «كَتبَ إِليَّ أهلُ مِصْرِكم هذا أن اقدم، فأمّا إِذ كرهتموني فأنا أنصرفُ عنكم»... 📚 الإرشاد، الشيخ المفيد ج2 ص85 @Nardebane_feghahat