eitaa logo
نردبان فقاهت
5.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
48 ویدیو
92 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ (6) ✔️ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ. 🔹 در پست گذشته عرض کردیم که ظاهرِ استثناء در روایت فوق، به ما می فهماند که أکل تربت سیدالشهدا (علیه السلام) برای أمن از خوف سفارش شده است، نه همراه داشتن آن؛ در حالی که بیشتر فقها همراه داشتن و حملِ آن را مطرح کرده اند. ❓شاید برایتان سؤال شده باشد که این ظهور از کجا آمده؟! ✅ جواب این است که: «ظاهر الإستثناء: الإتصال لا الإنقطاع». ✔️ توضیح: استثناء دو قسم است: متصل و منقطع. 🔸 استثناء متصل آن است كه مستثني داخل در مستثني منه باشد، ولي از حكم آن خارج شده باشد؛ مثل: «جاء القوم الا زيداً». 🔹 استثناء منقطع آن است كه مستثني از جنس با جزء مستثني منه نباشد، ولي از حكم مستثني منه خارج شده باشد؛ مثل: «جاء القوم الا حماراً». ✔️ ظاهر و متبادرِ از استثناء این است که متصل باشد، مگر قرینه‌ای در کلام باشد که بر منقطع بودن آن دلالت کند. ◼️ آخوند(ره) دوبار در «کفایه» به ظهور استثناء در «استثناء متصل» اشاره کرده است؛ که یک مورد آن در بحث مشتق است که فرموده است: «و ظاهر الاستثناء الإتصال». یعنی اگر حکیمی استثناء آورد (و ما شک کردیم که متصل یا منقطع) ظاهر استثناء، «اتصال» است. 🔸 «مفاتیح الاصول» هم در زمینه استثناء مطالب خوبی دارد. (دلم نیامد عرض نکنم!) 🔸 پس اگر بگوییم: « در عبارت "وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ" مقصود أكل طين نيست، بلکه مقصود حمل و همراه داشتنِ طین است»؛ این مطلب به معنای این است که استثناء در اینجا، منقطع است و چنین استثنائی هم خلاف ظاهر است. ✅ بدین سبب است که صاحب عروه فرموده بود: «ظاهر، خوردن برای أمن از خوف است» (و نه همراه داشتن تربت!). ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✳️ (7) ✔️ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ. 🔸 به نظر می‌رسد فرمایشِ صاحب عروه تامّ و صحیح است، زیرا اصل در استثناء، اتصال است. 🔹 اما چیزی که عجیب به نظر می‌رسد این است که صاحب عروه معمولا دقت‌های سندی دارد، اما چطور در این‌جا به چنین روایتی تمسک می کند؟! ✔️ بررسی سندی: 1⃣ «عن بعض اصحابنا»: این تعبیر روایت را مرسل می‌کند؛ درست است که راوی شیعه بوده اما ما قائل به «» نیستیم! 2⃣ جعفر بن ابراهیم الحضرمی: مجهول است ( از اصحاب امام رضا علیه السلام است) و توثیقی نشده. البته «جعفر بن ابراهیم» در أسناد «کامل الزیارات» آمده؛ لذا اگر کسی همه رجال کامل الزیارات را بپذیرد، این شخص ثقه خواهد بود. تعداد کمی از بزرگان چنین عقیده را نسبت به دارند؛ مانند: صاحب وسائل، حاجی نوری. ✔️ (به زودی در دوره آموزشیِ تدریسِ این مبنا را که پیرامون کامل الزیارات است، مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد) 🔹 لذا اگر گفتیم سخن ابن قولویه : «اتصلت الینا» شامل همه روات کامل الزیارات می‌شود، کمتر فقیهی به آن قائل شده و اگر بگوییم مختص روات بلاواسطه و شیوخ ابن قولویه است، «جعفر بن ابراهیم» را شامل نمی شود. 3⃣ سعد بن سعد: ثقه می‌باشد. ◾️ نکته: «قاعده تسامح» در مورد «لا اقتضائیات» است نه امور إلزامی (واحبات و محرمات). ✅ نتیجه‌گیری: ما سخنِ صاحب عروه را از حیث دلالی قبول نمودیم، امّا از حیث سندی مشکل دارد و نمی‌توان به آن فتوا داد، زیرا سند آن مشکل داشت و نتیجه تابع اخس مقدمات است. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✳️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد (حفظه الله) 1395/8/5 🔸 انصافاً همین طور که مرحوم گفته و در مورد شخص دیگری ندیدم که نجاشی این عبارت را گفته باشد: «أوثق الناس فی الحدیث و اثبتهم فیه» (فقط درباره کلینی چنین تعبیری به کار برده است). 🔹 کلینی فوق العاده حدیث شناسِ بزرگِ شیعه است. خود من هم که با کتاب کلینی مأنوسم، کراراً عرض کردم که کلام نجاشی کاملا درست است. 🔸 من تعبداً کلام نجاشی را قبول نکردم. خود من هم وجداناً به این نتیجه رسیده‌ام. @Nardebane_feghahat
✳️ (۱) ✔️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد (حفظه الله) 1395/8/5 🔸 «ابراهیم بن اسحاق احمر» را تضعیف کرده، این تضعیف نجاشی را این طور که من می‌گویم معنا کنید، نه آن‌طور که آقای نوشته‌اند: «ضعیفة...»؛ خیر، میراث ضعیف است. خوب دقت کنید. ❓(سؤال یکی از شاگردان): منشأ ضعفش چیست؟ ✔️ جواب: چون خط غلو دیدگاه‌های سیاسی داشت، الان هم اگر دقت بکنید این‌ها که خیلی تندرو سیاسی هستند، خیلی به این مطالب علمی بها نمی‌دهند. @Nardebane_feghahat
✳️ (۲) ✔️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد (حفظه الله) 1395/8/5 🔹 ابراهیم بن اسحاق نهاوندی، صاحب کتاب است. یکی از میراث‌های خط غلو که نسبتاً حتی مورد اعتنای کلینی قرار گرفته، ایشان است؛ ملقب به «أحمر نهاوندی». 🔸 ظاهراً در نهاوند بوده و اصحاب قم از ایشان تحمّل حدیث کرده‌اند. 🔹 علی ای حال؛ میراث ایشان جزء میراث خط غلو است. البته آقای نوشته «ضعیفة بابراهیم». ضعف ابراهیم به این لحاظ است. 🔸 ما عرض کردیم انصافاً شواهد‌ همین را نشان می‌دهد. حالا با قطع نظر از این که ایشان غالی باشد به معنای عقایدش منحرف باشد یا عملش، آن که ثابت نیست! لکن به هر حال این‌هایی که متهم هستند در اصطلاح لااقل بغدادی‌ها و خط غلو، ظاهرا میراث‌های علمی‌شان خیلی نقی نیست، نه اینکه باطل باشد. @Nardebane_feghahat
✳️ (13) ✔️ آیت‌الله شبیری زنجانی (مدظله العالی): 🔸«عدّه الاصول» ، کتاب مهمّی است. 🔹 فهم «عدّة الٱصول» آسان نیست. به یاد دارم مرحوم آقای در بحث خبر واحد، دو روز کتاب عدّه را می‌آورد و از روی آن می‌خواند و خیلی با دقت معنا می‌کرد؛ به گونه‌ای که حس می‌کردیم فهم افراد از کلمات قدما چقدر متفاوت است. @Nardebane_feghahat
✳️ (8) 🔸 مضاف مقدّر به (طین قبر الحسین) یا (أکل) است و یا (حمل)؛ اگر به دلیل ظهور استثناء در متصل «اکل» را در تقدیر بگیریم فلا اشکال و در‌نتیجه، اکل تربت برای شفاء و اکل تربت برای امن از خوف استثناء شده است. 🔹 اما اگر به دلیل «أمناً من الخوف» مقدر را «حمل» بگیریم (نه أکل) دو اشکال لازم می آید: 1⃣ لازمه تقدیر «حمل» استثناء منقطع است و هو خلاف ظاهر الاستثناء. 2⃣ اشکال دوم: باید «حمل» را حتی نسبت به فقره اول تعلیل یعنی «فإن فیه شفاء من کل داء» لحاظ کنیم یعنی معنا این میشود: حمل و همراه داشتن طین امام حسین چون سبب شفاء میشود پس حمل ان استثناء شده است درحالیکه چنین معنایی خلاف ظاهر است یا بگوییم خلاف تناسب موضوع و حکم است چون دواء با اکل تناسب دارد نه با حمل و همراه داشتن. 3⃣ و حتی اشکال ثالثی را می‌توان مطرح کرد و آن اینکه: چه استثناء متصل باشد یعنی «أکل» را در تقدیر بگیریم و چه استثناء منقطع باشد یعنی «حمل» را در تقدیر بگیریم در هر صورت از حکم تکلیفی حرمت استثناء شده است درحالی‌که حرمت حمل طین توهّم نمی‌شود تا حضرات معصومین بخواهند با استثناء حمل تربت را به ما تعلیم بدهند بلکه انچه محل توهم است حرمت اکل طین است فلذا جواز أکل تربت نیاز به بیان دارد. ✍ نوشته‌ای از علیرضا رحیمی (یکی از دوستان) @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔹 زراره شاگردِ «حکم بن عتیبه» از فقهای کوفه بود که بعدا مستبصر و شیعه شد. او در ابتدا سنّی بوده است. @Nardebane_feghahat
✳️ حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد موسوی، خارج اصول 6/ 11/ 1397) 🔸 زراره ابتدا جزء عامه و شاگرد حکم (الحكم بن عتيبة أبو محمد الكندي، مولاهم، الكوفي، الفقيه، أحد الأعلام [تاريخ الإسلام، ج 7، ص 345]) بوده 🔹 حكي عن علي بن الحسن بن فضال أنه قال: كان الحَكَم من فقهاء العامة، و كان أستاذ زرارة وحمران والطيار قبل أن يروا هذا الأمر [اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّي)، ج 2، ص 469، ذیل ح 370]). @Nardebane_feghahat
✔️ نظر علامه مجلسی و آیت الله خویی (رضوان الله علیهما) در مورد یحیی بن عبدالله «صاحب دیلم» 🔸 «و كيف كان، فالمتحصل مما ذكرنا أن الرجل ممدوح، و قد قتل مظلوما شهيدا، و لكن المجلسي (قدس سره) ذكر في المرآة أن صاحب الديلم مجهول، و الظاهر أنه استند في ذلك إلى ما ورد في ذمه و عدم إذعانه بأهل بيت العصمة و الطهارة». 📚 معجم رجال الحدیث جلد ۲۱ ص۶۴ @Nardebane_feghahat
✳️ (14) ✔️ حضرت آیت الله (مدظله العالی): 🔸 می‌گویند: سقراط معروف بود که مادرش قابله بوده، سقراط می‌گفت: منم مثل مادرم هستم، او بچه مردم را می‌زاید و من فکر مردم را. 🔹 آقای بروجردی کار مهم‌اش این بود. غیر از مباحث علمی، یکی از کارهای مهم‌اش این بود که طلبه‌ها را وادار کرد تا افکارشان را بار بیاورند و کار بکنند.  @Nardebane_feghahat
✳️ (9) ❓ آیا أکل تربت امام حسین(ع) برای تبرک جایز است؟(۱) ✔️ (ره) می نویسد: 🔹 لا يحلّ شي‌ء من الطین عدا تربة الحسين(علیه السلام) فإنه يجوز للإستشفاء. 📚 شرایع الإسلام ج3 ص176 ✔️ شهید ثانی می نویسد: 🔸 و إحترز المصنف(رحمه الله) بقوله: «للإستشفاء بها» عن أكلها لمجرّد التبرّك، فإنه غير جائز على الأصحّ. 📚 مسالک الأفهام ج12 ص68 @Nardebane_feghahat