نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۴۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱/۱۴ شنبه ۲۰ شعبان) 🔴 بخش اول 🔵 اسم
🔴 بخش دوم
✅ کسی که از منظر اعلیٰ حقایق را پدید میآورد، با ظریفترین حکمتش، آن را در قرآن اشباع کرده است و آن را هم به زبان آورده است. خود خالق و مؤلف نیّتش را بیان میکند. بحث نیتخوانی نیست. ما از این آیات خیلی سریع میگذریم.
✅ این امر به صورت قاعده بشود که کلاً بحثهای سرّالقدری که برخی تحملش را ندارند، قرآن به شکلی عجیب این کار را کرده است، ولی با زبانی خاص که اوضاع به هم نخورد. چون همان حکمت میگوید، به گونهای عمل کنید که اوضاع به هم نریزد.
✅ در جریان خضر، همۀ آن بحثها سرّالقدری است. یک ضوابط کلی در این داستان آمده است: انسان میبیند که نظام عالم طرفدار محروم است؛ نظام عالم طرفدار صَلاح و خیر است. چون پدر و مادرش صالح بودند، این کار را کردیم.
✅ کلاً در قرآن آنچه که از آن سو میگوید که اینگونه کردیم و برای این است که این کار را کردیم، این خیلی میتواند به ما کمک کند تا «آنگونه که خدا به هستی نگاه میکند، به هستی نگاه کنیم». حقیقت این است و غیر از این نیست. اگر کسی غیر از این بگوید، حقیقت نیست. اینکه ما کردیم، چرا کردیم، چگونه کردیم و حتی آن لفظ و معنایی که بتواند آن معنایِ ویژه را اشباع کند، بدانید این از نگاه خدا است که این حقیقت گفته میشود.
✅ نگاه خدا به ملائکه از باب «عباد مکرَمون» است. «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ»؛ و گفتند: [خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده. منزّه است او. بلكه [فرشتگان] بندگانى ارجمندند. (انبیا، آیۀ ۲۶). این خیلی معنا دارد. فقط بحث نگاه نیست. حقیقت است. «عباد مکرمون» هستند. نگاهش به شیاطین، نگاهش به انسان، گاهی تشر میزند به انسان و گاه انسان را بالا میبرد، همهاش اسرار است و همهاش حقیقت است. اگر کسی به عمق برسد، از قرآن دست برنمیدارد.
✅ در بحث ما، خدا چرا عالَم را خلق کرده است، فلسفهٔ خلقت را خود خداوند متعال فرموده است. همهٔ عالم به گونهای خلق شدهاند که انسان بهوجود بیاید. علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه در این بحثها خیلی خوب بحث کرده است. چون ایشان قائل است که همۀ حقیقت با تمام جوانبش و تمام صورت مسئله آن که به صورت معانی درمیآید، ریخته شده است در تمام الفاظ قرآنی. ایشان در بحث اعجاز قرآن ضمن بحث از فصاحت و بلاغت قرآن، به این نظر قائل است. اگر کسی این نوع نگاه را به قرآن داشته باشد، خیلی تأثیر دارد در نوع نگاهش به قرآن.
✅ خدا چرا عالم را خلق کرد؟ عالَم را خلق کرد تا انسان بیاید. آدم را آورد تا «أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» مشخص شود؛ تا غایت خلقت بیاید. غایت خلقت، نهایت بندگی است که در انسان پیدا میشود. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند (ذاریات، آیۀ ۵۶). اینها فلسفۀ خلقت است.
✅ خدا میفرماید: اگر نگاههای ظاهری دنیوی داری، قرار است با اینها به کمال برسی؛ یعنی غرق نشوی. ما اینها را به شما دادیم، اما مراقب باشید که در اینها نمانید. موت و حیات و آسمان و زمین را خلق کردیم تا ببینیم چه کسی بهتر است.
✅ «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»؛ و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد. (انبیا، آیۀ ۳۵). خداوند از سر حکمت خیر و شر میدهد؛ ضرر و هدایت میدهد. حکمتش هم ریشه در امتحان دارد. اگر کسی این را بداند، به هیچ امر دنیوی که برایش پیش میآید، اعتراض نمیکند. امتحان خدا است. حتی جایی هم که نمیفهمیم، ضوابط کلی به دست ما میآید.
✅ چرا هرچه تلاش میکنم، امکان مالی بهدست نمیآید؟ حساب و کتاب دارد. اگر میخواهی علامه طباطبایی شوی، باید امکانات مالی نداشته باشی! چرا باید سیصد سال بگذرد یک اتفاق بیفتد؟! حساب دارد. تا استخواندار نشویم، نمیشود. چرا غیبت اینقدر به تأخیر میافتد؟! این هم حساب دارد.
✅ «بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛ و آنها را به خوشيها و ناخوشيها آزموديم، باشد كه ايشان بازگردند. (اعراف، آیۀ ۱۶۸). منظور حسنات و سيّئات ظاهری است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» فلسفۀ امتحان به خیر و شرّ است.
✅ بنده خدایی شوهرش از دنیا رفت. دیدم تمایلات عرفانیاش زیاد شد و جویا شد که باید چه کنم؟! دلیلش هم این است که مرگ برایش جدی شد.و رفتن به ماورا برایش جدی شد. ضربۀ سنگینی خورد، ولی عملاً این احساس در او بهوجود آمد. بعداً که به ملأ اعلی برود، آنجا میبیند که خدا با او چه کار کرده است.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/365
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ کسی که از منظر اعلیٰ حقایق را پدید میآورد، با ظریفترین حکمتش، آن را در قرآن اشباع کرد
🔴 بخش سوم
✅ ابنخلدون خیلی با عرفان میانۀ خوبی نداشت. اما در حادثهای که در مسافرت با کشتی برایش پیش آمد، در آن حادثه تمام خانوادهاش غرق شدند. پس از این حادثه، تمایلات عرفانی ابنخلدون بسیار شدید شد. این امتحان است. اما خداوند متعال گاهی همین را به کسی میدهد، ولی او را به کفر میکشاند. گاهی کفری در درون دارد که بهتدریج خودش را نشان میدهد. جوهرۀ درون باید بیرون بیاید. یا خدا این جوهره را خالص میکند یا از بین میبرد. چگونه؟ با همین امتحان.
✅ بنده خدایی همیشه صف اول نماز جماعت میایستاد. یک روز دیرتر رسید و در صف دوم ایستاد. احساس کسر شأن کرد. او فهمید که اینجا چیز دیگری هم هست. این امتحان است.
✅ رگهها در ما هست. وقتی فهمیدیم یا باید آن را اصلاح کنیم یا همان را ادامه میدهیم. این دست ما است و امتحان ما همین است. رگهها در ما هست: یا به آنها میدان میدهیم یا نمیدهیم.
✅ خداوند متعال گاهی خیلی میدان میدهد و امتحان میکند و گاهی تا پنجاه سال راه میآید. (ما با تصمیمهای خود، یا خود را به سعادت میرسانیم یا به شقاوت). گاهی میبینیم که مؤمن یک رگهٔ غلطی دارد؛ مؤمن دیگری هم این رگه را دارد. یک مؤمن همین رگهٔ غلط او را به کفر میکشاند؛ مؤمنی دیگر با همان فهم از رگهٔ غلط، با آن میجنگد و آن را برطرف میکند و به کمال میرسد.
✅ حسادت گاهی مخفی است و گاهی خودش را نشان میدهد. (این ما هستیم که) یا با آن میجنگیم یا آن را تقویت میکنیم. خداوند با بسترهایی که فراهم میکند، ما را میکشاند به جایی که مورد امتحان قرار بگیریم.
✅ مؤمن، اگر واقعاً مؤمن باشد، خداوند کاری میکند که آن ایمانش بالا بیاید و پاکیاش خودش را نشان دهد. اما مؤمنی که خباثتی دارد، آن خباثت را تأیید میکند و آن را تقویت میکند. خداوند با امتحان مؤمن پاک را از مؤمن خبیث جدا میکند. خُبث اولیه نوعاً در همه هست؛ بسیاری از مؤمنین این خُبثها را دارند. اما گاهی به نفسِ اراده، خُبث در انسان پدید میآید. خداوند امتحان میکند، شاید برگردد به سمت خدا و شاید هم بر نگردد. (معنای لَعَلَّ در قرآن).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/365
344 عرفان دروادی عمل.mp3
8.35M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 344 (1400.3.1 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 344 (1400.3.1 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۴۴ (۱۹) (شنبه ۱۴۰۰/۳/۱؛ ۱۰شوال)
🔴 بخش اول
🔵 اسم حکیم
✅ در عرفان در وادی عمل به تعامل سلوکی با اسمای الهی رسیدیم. اسم رزاق و شکور مطرح شد و به اسم حکیم رسیدیم. در حکمت، اتقان و استحکامِ عمل و معرفت خوابیده است. اگر در باب معرفت باشد، میشود اتقان در معرفت. اگر در باب عمل و کنش باشد، میشود اتقان در باب عمل. حکمت هم در ناحیۀ عمل و هم در ناحیۀ معرفت معنادار است. کسی که همراه با این معارف همراه با دقت و ظرافت باشد، میشود حکیم؛ و عمل با دقت و ظرافت او را میگویند عمل حکیمانه.
✅ یکی از اسمای حسنای خداوند حکیم است که با ربوبیت است. هیچ خیر و شرّی در عالَم پیدا نمیشود، مگر از سر حکمت؛ و هیچ اعطا و منعی صورت نمیگیرد، مگر از سر حکمت و مصلحت. آنچه خدا میدهد و آنچه خدا میگیرد، آن خیری که پدید میآید، آن شرّی که پدید میآید، همه از سر حکمت و مصلحت در عالَم است. این اعطا و منع و این خیر و شر همه از سر حکمت است.
🔵 فلسفۀ اعطا و منع الهی
✅ یکی از این فلسفههای اعطا و منع، امتحان الهی است. گاهی خداوند متعال با این اعطا و منع، امتحان میکند. گاهی با استدراج امتحان میکند و گاهی امتحان برای اعطای اجر محسنان و گاهی به خاطر بالاآمدن حق و از بینرفتن شرّ است.
🔵 امتحان
✅ خداوند حکیم نعمتی را اعطا میکند تا امتحان کند. خداوند حکیم بیدلیل این کار را نمیکند. میدهد تا ببیند چند مَرده حلّاجیم! میگیرد تا ببیند چند مَرده حلّاجیم! گاهی میدهد تا ببیند که در دل قیلیویلی میآید یا خیر؟ اگر آمد، آیا به آن میدان میدهی یا خیر؟ مگر نمیدانید که خداوند حکیم است؟ چرا به آن میدان میدهید؟ اگر خدا نعمتی را از شما گرفت، بیحساب نیست.
✅ اتفاقاً اینجا جایی است که انسان باید به خداوند متعال بیشتر نزدیک شود. بنده دیدهام برخی از نعمت بینایی برخوردار نیستند، ولی همین باعث شده است که خیلی متدینتر شدهاند. حتی دیدهام برخی که کر و لالاند، با این اوضاع و احوال، خیلی مؤمنترند. همین کری و لالی باعث شده است که ایمانشان بیشتر شده است. اما بعضی دیگر در همین شرایط شروع به اعتراض میکنند. البته بعضی مواقع رحمت الهیِ در دل این اعتراضها باعث میشود که راه جدیدی باز شود. گاهی اعتراضها باعث وصلشدن انسان به خدا میشود.
🔵 تَشَر
✅ طلبهای بود از خانوادهای متمول. آمده بود قم درس بخواند؛ علاوه بر شهریهای که میگرفت، یک شهریهٔ پدرانه هم داشت. مدتی شهریه پدرانه نرسید. او دچار مشکل شد. رفت حرم حضرت معصومه و معترضانه گفت: اگر تا عصر این مقدار به من دادی که هیچ، وگرنه از طلبگی میروم! به حجره رفت. عصر آقایی آمد و همان مبلغی را که او درخواست کرده بود، به او داد و گفت: آقا تَشَر می زند!!! از آن به بعد طلبهٔ مطیع و مودبی شد. با او کاری کردند که مودب شد و در مسیر قرار گرفت. این اعطا و منعی که هست، همه از باب امتحان الهی است.
✅ «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیئاتِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»؛ و آنها را به خوشیها و ناخوشیها آزمودیم، باشد كه ایشان بازگردند. (اعراف، آیۀ ۱۶۸).
✅ «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ همانكه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید كه كدامتان نیكوكارترید. و اوست ارجمند آمرزنده. (ملک، آیۀ ۲).
✅ «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ در حقیقت، ما آنچه را كه بر زمین است، زیورى براى آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم كه كدام یك از ایشان نیكوكارترند. (کهف، ۷).
✅ گاهی خداوند امتحان را غلیظتر میکند و میفرماید: باید این اتفاق بیفتد تا انسان محک بخورد و خبیث از طیب جدا شود.
🔵 جداسازی خبیث از طیب
✅ «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّى یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ»؛ خدا بر آن نیست كه مؤمنان را به این [حالى] كه شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنكه پلید را از پاك جدا كند. (آل عمران، آیۀ ۱۷۹). خداوند مؤمنین را به حال خودشان واگذار نمیکند، و آنها را امتحان میکند تا خبیث از طیب جدا شود.
✅ انسان باید از زمینهای که در او هست بترسد. گاهی زمینهای در او وجود دارد، مثلاً در او طمع یا شهوت هست، لذا باید مراقب باشد. بعضی افراد در خلوت مینشینند، خللها و نقصهای خود را بر میشمارند و به درگاه الهی التجا میکنند تا این خللها از آنها برطرف شود.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۴۴ (۱۹) (شنبه ۱۴۰۰/۳/۱؛ ۱۰شوال) 🔴
🔴 بخش دوم
✅ خداوند میفرماید: من خبیث را از طیب جدا میکنم، به این خاطر است که زمینههایی از خُبث وجود دارد. مؤمن باید با التجا به درگاه الهی آن را برطرف کند و اگر برطرف نشود، به خبث فعلی منتهی میشود و خیلی خطرناک است. انسان تعجب میکند که شخصیتی با چنان سابقهای، در یک جا حرفی میزند که باعث تعجب است. چرا؟ چون زمینه در او بوده، ولی آن را برطرف نکرده است.
🔵 التجا به خدا
✅ یکی از کارهای خوب این است که مؤمنین دقت کنند تا ببینند که خلل کارهایشان کجا است. یکی از راهها التجای به خدا است. خدایا، این حسد یا انانیت یا طمع یا شهوت در من هست! برخی انانیت دارند، ولی نمی فهمند، هیچ وقت در جلوی خودش این را قرار نداد و سر بزنگاه سقوط میکند و شدید هم سقوط میکند.
✅ بنده خدایی که روحانی بود با کسی که دعوا داشت. پشت بلندگویی که باید سخن رسولالله نشر پیدا کند، میگفت: «من خدا را بنده نیستم. تو میخواهی چه کار کنی؟ من بزرگتر از تو را چه کار کردم». اینها انانیت است. اینها امتحان است. در اینجا است که خبیث از طیب جدا میشود. آخر چرا باید انانیت اینقدر باشد که شما اینگونه ابراز کنی؟!
🔵 انتخابات
✅ بسیاری از گرفتاریهای صحنههای سیاسی که مشاهده میکنید، از همین جا (انانیتها) آغاز میشود. یعنی زمینههایی در شخص وجود دارد و این زمینهها را ادامه میدهد. یا آدم باید وقت خلوت بگذارد و جلوی خللها را بگیرد یا اینکه سر صحنه بلد باشد که چگونه جلوی خودش را بگیرد.
✅ گاهی در صحنه سیاسی انسان تعجب میکند که این بنده خدا مؤمن بود، چطور کارش به اینجا کشید و این حرفها را زده است. خودت بنشین قضاوت کن آیا این سخن شما با کلام قرآن و رسولالله میسازد؟! بدتر اینکه میخواهد با عمل به برخی آداب و رسومی که در کشورهای دیگر مرسوم است، به نتیجه برسد!!! و در انتخابات پیروز شود!! چه کسی گفته است که شما جان خودتان را تباه کنید تا به نتیجه برسید؟ ابتدا خودش را اینگونه توجیه میکند که من میخواهم جامعۀ اسلامی را نجات بدهم و وظیفهام این است.
✅ حضرت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه هم آمد تا امت اسلامی را نجات دهد، ولی میفرماید: من حاضر نیستم که معنویت و آخرت خود را نابود کنم تا حکومت کنم! خدا کجا گفته است که مردم را به بهشت ببرید و خودتان به جهنم بروید! این خیلی بد است. بعضیها خودشان را جهنمی میکنند. تو بیایی کاری کنی که هر کسی که با دین مخالف است، برایت هورا بکشد و کف بزند، این خوب است؟ اینجور افراد را جذب می کنند؟! به او بگویی با این کارها دل خدا و پیامبر به درد میآید، میگوید من میخواهم اسلام و جمهوری اسلامی را نجات بدهم. ولی اینگونه عمل میکند. چرا باید کاری کنی که هرکس با دین قهر است، برایت هورا بکشد؟ اینها امتحاناتی است که خداوند میخواهد با آنها مؤمن طیب را از خبیث جدا کند.
✅ حتی برخی حاضرند برخی از مسلّمات و بیّنات دین و خدا و پیغمبر را زیر پا بگذارند تا پیروز شوند. حضرت امام رحمتالله میفرمود: هرگاه دشمنان برای شما هورا میکشند، بدانید در شما خبری هست.
🔵 خودکشی معنوی
✅ بسیاری از رفتارهای سیاسی، خودکشی معنوی است. یعنی (کنشگران سیاسی) خودشان را از بین میبرند. چرا حضرت امام رحمتالله با اینکه در همۀ صحنههای سیاسی فعال بود نلغزید؟ چون دایماً با خداوند متعال تعامل میکرد.صحنۀ سیاسی بهترین صحنه تعامل با خدا است. خدایا، تو شاهد باش که به خاطر تو این کار را میکنم. وقتی با خدا تعامل میکنیم، سر خدا که نمیشود کلاه گذاشت. ما میگذاریم اوج بگیرد و آنقدر که اوج گرفت، دیگر نمیشود درستش کرد. فضای ایمانی در جامعه مشخص و واضح است. خیلی از اینها واضح است. اگر میخواهید از جمهوری اسلامی حمایت کنید، حق و حقانیت را در این نظام حمایت کنید. هر جا حق و حقانیت بود، از آن حمایت کنید. بنده خدایی میگفت: هرجا دین و دیانت مردم شد صفر، ما هم در حد صفر با آنها تعامل میکنیم! این سخن غلطی است.
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ خداوند میفرماید: من خبیث را از طیب جدا میکنم، به این خاطر است که زمینههایی از خُبث و
🔴 بخش سوم
🔵 دارِ امتحان
✅ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ أُولَٰئِكَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم؛ و مژده ده شكیبایان را [همان] كسانى كه چون مصیبتى به آنان برسد، مىگویند: «ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز مىگردیم». بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشاناند. (بقره، آیات ۱۵۵ تا ۱۵۷).
✅ در این آیات به موارد منع الهی اشاره میشود که خداوند چه چیزهایی را میگیرد تا امتحان کند. خدا با خوف امتحان میکند. وقتی امنیت شما به هم خورد، آیا آن وقت هم با خدا هستید؟ خدا با گرسنگی امتحان میکند. وقتی فقیر شُدید، آیا با خدا هستید یا نه؟ همۀ اعطا و منعهای الهی حکمت دارد. (چه ما حکمت آن را بدانیم، چه ندانیم). دارِ دنیا دارِ امتحان است. در دارِ امتحان باید پستی و بلندی وجود داشته باشد.
🔵 شهید سلیمانی در کوران امتحانات
✅ جوهرهٔ شهید قاسم سلیمانی چطور بالا آمد و اینطور شده است؟ در همین شرایط بوده است. با خداجویی و خداخواهیای که ایشان داشت، توانست پیش برود. ایشان با خوف و نقص و جوع دست و پنجه نرم میکرد و اینگونه با دشمن میجنگید و لحظهای عقب ننشست. اینها امتحان الهی است. قرار نیست اینها را برداریم تا درست شود. خداوند حکیم، دارِ دنیا را دارِ امتحان قرار داده است تا جوهرهها شکوفا شود.
🔵 عصر شرارت و پیشرفت معنوی
✅ عصر شرارت بهترین موقعیت برای پیشرفت معنوی است. وقتی یک فرد شرور کاری میکند، همین که بغضی در گلو داری، همین بغض دارد تو را میسازد. در روایات داریم بهترین شیعیان ما کسانی هستند که در عصر غیبتاند و امام را ندیدهاند؛ ولی با او تعاملِ امامِ زنده میکنند. چرا؟ چون یاد گرفتهاند که حجت یعنی چه و با حضرت حجت ارتباط داشته باشند. وقت کار است. استخواندار و محکم میشوند. در همین پستیها و بلندیها ما به نقصهای خود پی میبریم و باید آنها را چاره کنیم.
🔵 خرجِ آبرو برای اسلام
✅ هستند کسانی که یک عمر آبرو جمع میکنند، وقتش که برسد همۀ آبروی خود را خرج اسلام میکنند. «وَلَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ»؛ و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمىترسند. (مائده، آیۀ ۵۴). اما برخی هستند که آبرو جمع می کنند و ادعا میکنند که برای اسلام هم این کار را میکنند، ولی به وقتش که اسلام در خطر است، آبروی خود را نگاه میدارند.
✅ بسیاری از انسانها در دل مصیبت به خداوند متعال نزدیک میشوند و به خدا میگویند: خدایا، هر چه تو کردی، من راضیام. همین را میگوید و پشت آن میایستد. کار تمام است و به خدا نزدیک شد.
🔵 پاککردن جانها
✅ «وَ تِلْكَ الْأَیامُ نُدَاوِلُهَا بَینَ النَّاسِ وَ لِیعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یتَّخِذَ مِنكُمْ شهَُدَاءَ وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ وَ لِیمَحِّصَ [این لامها در قرآن همیشه بیانکنندهٔ حکمت آن حکم قبل است.] اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یمْحَقَ الْكَفِرِینَ [برای اینکه خالص کنیم مؤمنین را، چون ابتدایش خلیط دارد و به تدریج به سمت خلوص پیش میرود. و خداوند با این کار در نهایت کافران را از میان می برد.] أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَهَدُواْ مِنكُمْ وَ یعْلَمَ الصَّابرِینَ» گمان میکنید که خداوند متعال بدون امتحان شما و هنوز از شما جهاد را ندیده است، شما را به بهشت می برد؟! (آل عمران، آیات ۱۴۰ تا ۱۴۲).
✅ سنت الهی این است که با امتحانها، جانها را پاک میکنیم و تمحیص قلوب و تمییز قلوب میکنیم که به تدریج پاکها بالا آمده و ناپاکها پایین میروند.
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم 🔵 دارِ امتحان ✅ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ
🔴 بخش چهارم
✅ «وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیةِ یقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ یخْفُونَ فی أَنْفُسِهِمْ ما لا یبْدُونَ لَكَ یقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فی بُیوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ كُتِبَ عَلَیهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِیبْتَلِی اللَّهُ ما فی صُدُورِكُمْ وَ لِیمَحِّصَ ما فی قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»؛ و گروهى [تنها] در فكر جان خود بودند؛ و درباره خدا، گمانهاى ناروا، همچون گمانهاى [دوران] جاهلیت مىبردند. مىگفتند: «آیا ما را در این كار اختیارى هست؟» بگو: «سررشته كارها [شكست یا پیروزى]، یكسر به دست خداست.» آنان چیزى را در دلهایشان پوشیده مىداشتند، كه براى تو آشكار نمىكردند. مىگفتند: «اگر ما را در این كار اختیارى بود، [و وعده پیامبر واقعیت داشت،] در اینجا كشته نمىشدیم.» بگو: «اگر شما در خانههاى خود هم بودید، كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خویش مىرفتند. و [اینها ] براى این است كه خداوند، آنچه را در دلهاى شماست، [در عمل] بیازماید؛ و آنچه را در قلبهاى شماست، پاك گرداند؛ و خدا به راز سینهها آگاه است. (آل عمران، آیۀ ۱۵۴).
🔵 اول پاکسازی دل
✅ بعضی از شاگردان مرحوم قاضی به ایشان میگفتند هر چه دستورات شما را انجام میدهیم، راه باز نمیشود و به شهود نمیرسیم. ایشان با یک مثال جواب شاگردانش را داد. وقتی حوض از لجنها و جلبکها به خوبی تمیز نشود، اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، بعد از دوسه روز مزه و بو و رنگ آن عوض میشود. لذا اول باید جان را از آلودگیها پاک کرد.
✅ خداوند تمحیص میکند و آنچه در دل هست، بالا میآورد. گاهی در عزمِ شخص خلل وجود دارد؛ یعنی میفهمد که باید چگونه عمل کند، ولی آنگونه عمل نمیکند. خلل در عزم و ارادهاش وجود دارد. این باید مشخص شود و خداوند به چشمش میآورد. بعد از امتحان، خداوند میفرماید: اینها نشان میدهد که سُستعنصر و سُستعزم هستی. وقتی تمحیص شد، برخی خودشان را از خلیط میلی یا خلیط عزمی یا خلیط عقیدتی، با التجای به خدا از بین می برند.
✅ خداوند دل ها را امتحان میکند. خدا از سر حکمت برایش شرایط سخت جنگی یا شرایط سخت اقتصادی را ایجاد کرده است تا او را امتحان کند. برخی با همان امتحان اول تکلیفشان مشخص میشود؛ برخی با صد بار امتحان. و برخی را خداوند مهلت میدهد، تا شاید او خودش را اصلاح کند، نه به نحو استدراجی. گاهی به شکلی ایراد میگیرد، خداوند به همان شکل برایش پدید میآورد تا بفهمد که این ایرادگرفتن اشتباه بوده است.
✅ همهٔ این امتحانات برای این است که انسان بتواند در این کشوقوسها راه درست را انتخاب کند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
345 عرفان دروادی عمل.mp3
7.73M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 345 (1400.3.8 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
346 عرفان دروادی عمل.mp3
7.31M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 346 (1400.7.24 شنبه)
#مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 346 (1400.7.24 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵جلسه ۳۴۶(۱) (۲۴ مهرماه۱۴۰۰/ ۹ ربیع الاول / شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 عرفان در وادی عمل
✅ در این چند سال که هفتهای یکیدو جلسه عرفان در وادی عمل داشتیم، چندین بحث طرح شد که باید به فضای عرفان عملیِ مرسومِ منازلالسائرین افزوده شود. اساساً نباید گمان کنیم که میراث عرفانی ما در حوزۀ عرفان در وادی عمل، منحصر و محدود به منازلالسائرین است. نَه، بلکه میراث عرفانی ما بیش از این است و در آن بسیاری از راهکارها و راهحلها را بررسی کردهاند.
✅ ما در گذشته نشان دادیم که (راهکارها و راهحلها) در چه مواردی است. ابتدا کتاب رسالهالولایه مرحوم علامه طباطبایی را خواندیم. یکیدو دستور عملی مانند مراقبه را بحث کردیم. بعد راجع به اسرار عبادات صحبت کردیم. در آنجا گفتیم که چگونه نماز خود را درست کنیم. عرفا در این موارد دستوراتی دارند: ارتقا میدهند؛ روح عمل را بالا میبرند؛ چشم و گوش را باز میکنند. ما به عنوان نمونه از اسرار عبادات، نماز را بررسی کردیم. سپس در باب عمل و در باب ایمان بحث کردیم.
✅ از دو سال پیش، به این موضوع پرداختیم که چگونه بحثهای معرفتی در عمل تأثیر دارد. برای نمونه به اسمای الهی اشاره کردیم. اسماء را به شکل کلی توضیح دادیم و اشاره کردیم چگونه معرفت در عمل مؤثر است و گفتیم گمان نکنیم این معارف ناب توحیدی و این معارفی که در باب انسان کامل داریم، سر سفرۀ عمل نمیآید. همۀ آنها سر سفرۀ عمل میآیند. سپس اسماءالله را مطرح کردیم و اسم رزاق و اسم حکیم را بیان کردیم.
🔵 سر سفرۀ اسمای الهی
✅ امسال هم باید اسماءالله را ادامه میدادم. اسماءالله خیلی بحث شیرینی است. اگر ما سر این سفره بنشینیم، میتوان خیلی از مسائل را با آن حل کرد. قصد دارم که پنچشش اسم از اسمای الهی را ادامه دهم و به سرانجام برسانم. اما چیزی که هست، امسال مواجه شدیم با ارتحالِ نورانیِ کاملِ مُکمِّل، عارف واصل حضرت آیتالله حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه. و این ارتحال ما را به یاد یک سرمایۀ بزرگ میاندازد که حوزه از آن بهره برد.
✅ گفتوگو دربارۀ ایشان در کارهای سلوکی برای ما خیلی مفید است. بحث اسماءالله را بعداً ادامه خواهیم داد. این بحث خیلی مهم است. اگر چند اسم از اسمای الهی را بخوانید و شیوۀ کار عرفا را بهدست بیاورید، درمییابید که عرفا چگونه عمل میکنند و چند کتاب دربارۀ اسماءالله بخوانید و اسرار آن را بهدست بیاورید. در این صورت، راحت در زندگی پیاده میکنید و واقعاً هم مؤثر است. اما اکنون از آیتالله حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه یاد کنیم که سرمایه بزرگی برای ما است و باید از ایشان خیلی درس بگیریم. ایشان الان به درد ما میخورد.
🔵 سفرۀ آماده
✅ کسانی مانند مرحوم قاضی و علامه طباطبایی که نقطۀ اوج و محصول نهاییِ علوم حوزوی در دل تاریخ بودهاند، هر یک الگوی ناب حوزوی هستند. این بزرگواران چگونه به این مرتبه رسیدهاند. ما مشابه مرحوم قاضی را در همین دوره داشتیم و آیتالله حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه اینگونه بودند. ما سر سفرۀ آماده نشستهایم.
🔵 سنّت عارفپرور
✅ میگویند معرفت حکمت متعالیه، انسان کامل پرورش میدهد. سنت معقول ما به اضافۀ سنت دینی بزرگانی را پرورش میدهد. (به بیان دیگر، این سنت، عارفپرور است). ما اینها را شنیدهایم. اما آنچه ما شنیدهایم در ایشان چشیدیم که دارا بود و از هر جهت برای ما الگو بودند: از نظر علمی؛ از نظر رفتاری؛ از نظر سلوکی. حیف است که ما این سرمایه را نادیده بگیریم و به آن نپردازیم.
🔵 بازخوانی
✅ الان باید آثار ایشان را بازخوانی کنیم که اگر ما بازخوانی نکنیم، دیگران (هر طور که خواستند) بازخوانی میکنند و ایشان را به صِفر و زیر صِفر میرسانند و بیانصافی میکنند و بلکه نقص خود را به عنوان نقصِ ایشان مطرح میکنند. الان بازخوانیهای متعددی میشود، ولی ایشان را باید بازخوانیِ واقعی کرد، آنچه در آثار و رفتار ایشان وجود دارد را به چشم بیاوریم. حضرت امام و علامه، زمانی به عنوان اوج حوزه و الگوی نابی در حوزه بودند و ایشان هم واقعاً از این زمره افراد بودند.
🔵 پس از چند قرن
✅ گاهی باید چند قَرن بگذرد تا مانند حضرت استاد بیاید. خداوند به ما و حوزه و امت (اسلامی) تفضل کرده است. ایشان واقعاً به درد همه میخورند و باید از ایشان الگو گرفت. شخصیتی دارای جوانب متعدد در ایشان دیدیم و حوزهها از هر جهت میتوانند از ایشان استفاده کنند.
🔵 رفتار حکیمانه
✅ کمتر موردی بود که ما به هر شکلی و در هر جایی خدمتشان برسیم و رفتار ایشان برای ما درس نبوده باشد. با بازاری، با طلبه، با غیرطلبه، با کارگر، با شاگرد، با استاد و با هر قشری برخورد میکردند، برای ما درس بود. ایشان هر عملی را با حکمت و عرفان و واقعیت دینی حل میکردند. حتی نوع برخورد با فرزندشان را.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵جلسه ۳۴۶(۱) (۲۴ مهرماه۱۴۰۰/ ۹ ربیع الاول / شنبه) 🔴 بخش اول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 عرفان در خانواده
✅ یک بار منزلشان بودم صبیه ایشان زنگ زد. آنقدر شیرین و ناب بود که من هر چه (تلاش) میکنم تا بتوانم مثل ایشان برخورد کنم، نمیتوانم! این واقعیت بود. نه اینکه پیش ما اینگونه عمل میکرد. همیشه اینطور بودند. مثلاً میفرمودند: «گُلم!»، «عزیزم!»، «جانم!». یک طوری صحبت میکردند که ما شگفتزده میشدیم.
🔵 فرصتطلبنبودن
✅ ایشان گاهی به واسطه موقعیت اجتماعی و عالمانهای که داشتند، به ما و دیگران درس میدادند. ایشان که از مسجد معصومیه به سمت منزل برمیگشت، برخی از اطرافیان در مسیر برگشت مردم میدیدند که طلبهها دور ایشان هستند. یکی از این بازاریها آمد به ایشان خدمتی کند. او وسیلهای که ایشان خریده بود، آورد منزل. ایشان خیلی تشکر کرد، ولی فرمود: به شرطی قبول میکنم که مقداری پول به شما بدهم. شخص گفت: من خودم خواستم. ایشان فرمود: به شرطی قبول میکنم که مبلغی را به شما بدهم. بنای ایشان این بود که دوست نداشت به عنوان عالِمبودن، متنعم شود و خوشش بیاید. اصلاً دوست نداشت که از این موقعیتی که دارد، (سوء)استفاده کند. بلکه کاری میکرد که جبرانِ دَه برابر شود.
🔵 تواضع با رفتگر
✅ یک بار رفتگری آمده بود زباله ببرد. حضرت استاد او را به منزل دعوت کرد و برایش شیرینی آورد و پذیرایی کرد و خیلی به او احترام کرد. یکی به ایشان گفت: شما چرا او را به منزل راه میدهی ؟ فرمود: پسرجان، تو از کجا میدانی که در قیامت، این شخص جلوتر از من نباشد! تو از کجا میدانی؟ این حرفها چیست؟ نوعِ نگاهش به دیگران به گونۀ دیگری بود. حضرت استاد میگفت: خدایا، شُکرت که همه دارند به من خدمت میکنند تا درس بخوانم و من هم باید خدمت کنم تا عضو زائدِ جامعه نباشم. بیان همیشگیِ ایشان این بود. سبک کارشان اینگونه بود.
🔵 مربی واقعی
✅ ایشان در همه جا الگو بود. حتی در برنامه درسی که چگونه یک طلبه را با یک آدابی تربیت کند. گاهی با رفتارش نشان میداد که نباید طلبه این کار را انجام دهد و واقعاً مربّی بود، به تمام معنا. یک چنین شخصیتی، قابل عرضه و قابل بازخوانی است. بازخوانی سرمایه ما است تا به ما قوت دهد و این مسیر را بفهمیم.
🔵 بررسی مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه
✅ چون موضوع بحث ما عرفان در وادی عمل است، اجازه بدهید ما برخی از مباحث ایشان را در چند جلسه بگوییم. اگر یک سال هم شد، مانعی ندارد؛ چون نکتههای نابی دارد. مکتب سلوکی ایشان باید بررسی شود. ایشان یک مکتب سلوکیِ نابی داشت که برگرفته از مکتب سلوکی علامه و پیشینیان است و باید ایشان را شناخت که دانستن آن میتواند دلها را خیلی آباد کند.
🔵 قلۀ توحید
✅ حضرت استاد در توحید به قله رسید؛ به تجلّی ذاتی رسید. شیوهای داشت که به اینجا ختم میشد.
🔵 پرکاری
✅ ایشان مراقبه تام داشتند و (با همین مراقبه) دوازده ساعت در روز درس داشتند. این اواخر فرمودند: بحمدالله مانند یک طلبۀ جوان روزی دوازده ساعت کار میکنم که آن موقع من خودم دوازده ساعت کار نمیکردم! واقعاً ایشان اوج بودند؛ برخی، مسائل ایشان را باور ندارند؛ خبر ندارند! این واقعیتی است. واقعیت این است که ایشان به اوج رسید. آنچه در عرفان و عرفان عملی گفته میشود؛ در توحید ناب گفته میشود، ایشان به آنجا رسید.
🔵 چله پشتِ چله
ایشان از سال ۱۳۴۷ درگیر مسائل شهودی بودند و در حوزه توحید سِیر میکردند. بعد از آنکه دستوری از علامه گرفتند شروع کردند به چلهگرفتن. ایشان میفرمود: هشتدَه چله را به هم وصل کردم. الهینامه برای همین سالها است. در این آثار هر چه را آورده است، همهاش ناب است. چنین شخصیتی که به اینجا رسید و در فضای عرفانی سِیر کرد و به لحاظ کار علمی هم از هیچ عالِم علمی کم نداشت. این هم نکتهای است که چگونه میشود هم مراقبه تام داشت و هم درس خواند. بعداً این را توضیح میدهیم.
🔵 راه پر زحمت
✅ ایشان تجربیات خالصی داشتند که همه باید بِشنوند. از بزرگان باید شنید؛ بزرگانی که الگو میشوند برای ما مهم است. راهی رفتنی است که پر زحمت است و ایشان این راه را رفته است.
🔵 هم درس و هم کار روحی
✅ در این مکتب سلوکی، خیلی بحثها است. یک تجربیاتی کلی است که به درد همه طلاب میخورد. بعضی از کسانی که به کار روحی مشغول میشوند، در کار درسی نیستند یا در آن ضعیفاند و یا به صفر میرسانند. اگرچه برخی هستند که یکیدو سالی، کار علمی را کم میکنند. مثلاً صائنالدین اِبنِ تُرکه در دورهای کار علمی را کم کرده است. ولی همیشه بوده است. اما برخی میگویند: کار علمی فَضل است! خیلی جدی نیست.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 عرفان در خانواده ✅ یک بار منزلشان بودم صبیه ایشان زنگ زد. آنقدر شیرین و ن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ عجیب است که ما طلبهایم و هویت طلبگی ما به کار علمی است که باید یاد بگیریم و سؤالات مردم را پاسخ دهیم. اما عجیب این است که بعضیها میگویند این کار فضل است. بعضیها وقتی وارد کار روحی میشوند، درس و بحث را جدی نمیگیرند. برخی میگویند: طلبگی یعنی درس خواندن؛ این معنویات چیست؟! همین که قَدری اخلاص و تقوا دارید، کافی است! معنویات چیست که هشتدَه ساعت برای آن وقت میگذارید؟ چرا اینقدر برای این کار وقت میگذارید؟ باید کار علمی کرد و مردم به این احتیاج دارند. نوع توصیههای هر دو دسته را دیدهایم و میگویند همین تقوای مختصر کافی است. اما الگوی ما که امام معصوم است، اینگونه نیست، بلکه در او همه چیز هست. از حوزههای علمیه، شما اوج نمیخواهید؟ محصول نهایی نمیخواهید؟
🔵 هم تحصیل هم تهذیب
✅ هویت حوزه علمیه به دو چیز است: ۱. تحصیل، ۲. تهذیب. و این دو با هم است. کسانی که در حوزه میآیند، اگر درس نخوانند، احساس پوچی میکنند و با خود میگویند در حوزه وِلمُعطّلم! و اگر کار روحی نکنند، احساس تناقض میکنند. چون آن چیزی را که میخوانند، میگوید: خدا هست و پیغمبر هست و خودشکنی هست. اگر اینها را اجرا نکنند، دچار تناقض میشوند. اگر دنبال علم نروند، احساس پوچی میکنند؛ اگر کار روحی نکنند، دچار تناقض میشوند. در حوزه هم تحصیل و هم تهذیب پایۀ کار است.
✅ اما در سنتهای آموزشی دیگر (معمولاً) کاری به تهذیب ندارند و (بر این نظرند که) فقط آموزش باشد، خوب است. بندهخدایی در دانشگاه، عرفان میگفت و واقعاً هم خوب میگفت؛ اصطلاحات را میگفت و توضیح میداد، اما شب هم میرفت در کار خلاف (اخلاق)! یعنی علاوه بر اینکه عرفان میگفت گناه هم میکرد. احساس تناقض هم نمیکرد؛ چون علم عرفان را خوب درس میداد. چون آن سنت آموزشی به گونهای است که لزومی ندارد عامل باشید، بلکه باید دقیق بگویید. اما در حوزه علمیه، اگر کسی اینها را بگوید و عمل مخالف آن داشته باشد، او عالِمِ به آن علم به حساب نمیآید. این ریشه در سنت حوزه دارد که آن هم ریشه در شریعت دارد. این چگونه جمع میشود که هم به قله تحصیل برسیم و هم به قله طهارت؟
🔵 نسل معنوی
✅ مرحوم قاضی و علامه از هر دو جهت (تحصیل و تهذیب) در قله بودند. آنها از نظر علمی چه کم داشتند؟ ایشان سرآمد همه بود. علامه طباطبایی به لحاظ عرفان عجیب بودند، اما در مسائل علمی خودشان را پنهان میکردند. ایشان از نظر روحی خیلی قوی و در قله بودند. نسل معنوی حوزه را علامه طباطبایی پرورش داد. کسانی از بزرگان که ما میشناسیم، از نسل علامه طباطباییاند. ایشان کار خودش را کرد و کسی هم متوجه نشد. هم در معنویت و هم در علم در قله بودند. این چیزی است که ما در کار این بزرگان میدیدیم.
🔵 ره چنان رو که رهروان رفتند
✅ حضرت استاد علامه حسن زاده آملی رحمتاللهعلیه یک بیانی داشتند که راه را نشان میدهد. این تجربه ایشان بود و عملاً هم در خودشان پیاده شد: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». مرحوم قاضی مگر چه کار کرد؟ از همین دروس حوزوی شروع کرد و در فقه و اصول مجتهد شد. ایشان در فلسفه و عرفان هم مجتهد بودند. نباید این راه را تعطیل کرد و منحصر در آن نکرد، بلکه در کنارش راه دیگر هم باید رفت. حضرت استاد میگفت: «حَسَن ضَرَبَ ضَرَبَا صرف کرد و از «کُنْتُ کَنْزًا مَخْفیا» سر در آورد»! ایشان همین روال را طی کردند و به آنجا رسیدند. چرا نمیشود رسید؟
🔵 الْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ
✅ ایشان میفرمود: چرا میگویید درس نخوانید؟ بلکه باید درس خواند. اگر بخواهی کار معنوی کنی، خدا را نشناسی، چگونه میخواهی کار معنوی کنی؟ باید انسان کامل را شناخت. اگر خدا را بشناسی، نوع تعامل و ذکر گفتنت فرق میکند؛ نوعِ مراقبهات فرق میکند؛ نوعِ برخوردت با خدا فرق میکند. اوّلْ باید دانست. «اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ»؛ (علم پیشوای عمل است). ایشان میفرمود: «ره چنان رو که رهروان رفتند». مرحوم قاضی رَه چنان رفت. گفتهاند که مرحوم قاضی فرموده است که علم مانع است؛ منظور این است که اگر در این علم بمانی مانع است، ولی اگر علم بیاموزی راه را باز میکند و چشم و گوشتان را باز میکند. شما یک دوره حقایق و معارف و سنت معقول را بخوانید، بعد مشاهده میکنید که نگاهتان به خیلی از امور عوض میشود. چرا میگویند این بد است؟
🔵 عبادتِ بیمعرفت، خَرواری به خَردلی
✅ حضرت استاد میفرمودند: «الهی، عبادتِ بیمعرفت، خَرواری به خَردلی». بخوانید و در کنارش کار معنوی هم داشته باشید. بزرگان این کار را کردند و رفتند و شد، شما هم بروید، میشود.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ عجیب است که ما طلبهایم و هویت طلبگی ما به کار علمی است که باید یاد بگیریم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 تشنگی آور به دست
✅ تشنگیای که فلسفه صدرایی ایجاد میکند، آنها را به عرفان وصل میکند. سنت معقول، تشنگی ایجاد میکند؛ کمال ایجاد میکند. همۀ آنچه در درسهای معقول میخوانیم، بهتدریج میشود ذکر. این ذکر هر روزهݘ ما میشود؛ اینکه کار فکری میکنید، ذکر است. خود همین شما را راه میاندازد.
🔵 نردبان ترقی
✅ حضرت استاد حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه: «اى عزيز، مقصود اين نيست كه علوم رسمى غلط است، بلكه غرض اين است كه بشرطلا نبوده باشد. مثلاً يك فرد دانشجوى روحانى كه او را در عرف و محاورات متعارف طلبه میگوييم بايد علوم رسمى را از لغت و نحو و صرف گرفته تا فقه و اصول، بهخوبى در محضر استادان تحصيل كند تا اين علوم و معارف نردبان ترقى او براى فهم حقايق منطق وحى و روايات صادر از بيت عصمت گردند. ای طلبۀ عزیز، و ای دانشجوی روحانی، «رَه چنان رو که رهروان رفتند». (انسان در عرف عرفان، ص۸۶).
🔵 همّتِ عالی
✅ ما باید بدانیم و سنت معقول خودمان را بخوانیم و این مسیر را برویم تا نقشه راه برایمان روشن شود. از اول باید همتِ این کار را هم داشته باشیم.
✅ انشاءالله چند جلسه دربارۀ حضرت استاد حسنزاده آملی (مطالبی را) عرض میکنیم و بعد به اسم حکیم میپردازیم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
347 عرفان دروادی عمل.mp3
6.74M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 347 (1400.8.1 شنبه)
#مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 347 (1400.8.1 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eita
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۴۷ (۲) (اول آبان ۱۴۰۰/ ۱۶ربیعالاول/شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی
✅ مکتب سلوکی ایشان را عام در نظر گرفتهایم تا هر چه مرتبط با فضای سلوکی و عرفانی است، مطرح کنیم. ما به این بحث خیلی نیاز داریم.
🔵 الگوهای ناب
✅ ما بزرگانی داریم؛ شخصیتهایی داریم که الگوی نابی در حوزه هستند و آنها به ما راه را نشان میدهند. آنها مسیر طلبگیِ به عینیت رسیده را به ما نشان میدهند. تجربیات آنها برای ما خیلی ارزشمند است. وقتی با الگوهای ناب مواجه میشویم، شیوههای آنها میتواند خیلی مؤثر باشد. باید به دستورات و شیوۀ زندگی آنها توجه ویژهای شود. لذا نباید آن را دست کم گرفت.
🔵 گل سرسبد
✅ به گمان من علامه طباطبایی گل سرسَبد حوزه است و باید روی این موضوع متمرکز شویم که ایشان چگونه با آن عقلانیت، سلوک را هم رواج دادهاند. ایشان باید الگو باشد که چگونه به اینجا رسید و چه راهی را پیشنهاد دادهاند. روش ایشان جواب هم داده و به نتیجه هم رسیده و میوهاش را هم داده است. اینطور نیست که شیوهای را اجرا کردهاند که برای ما معلوم نیست. در حوزه، کسانی که در فضای سلوکی هستند، همه از شاگران علامه طباطبایی بودهاند. اینها سرمایۀ حوزه است و باید از این سرمایهها استفاده کنیم.
🔵 جمع فضایل
✅ همچنین حضرت استاد حسنزاده رحمتاللهعلیه، در این زمینه در اوجاند و همه را در خود جمع کردهاند. همه چیز را با حکمت و عقل و درایت جمع کردهاند. ایشان شخصیتی عادی نیست. اگر ما به این موضوع میپردازیم به خاطر این است که ایشان از نظر عملی برای ما الگو هستند. اوج عرفان، تجلی ذاتی است که ایشان به آن اوج رسید. اگر بحث پیادهکردن باشد، آنها را در اوج پیاده کرده است. در باب دقتهای فضای سلوکی و سمت مربیگری نیز چنین بودند. ایشان شخصیتی عادی نبودند.
✅ ایشان تمام نحلههای موجود در حوزه را میشناخت و نسبت به آنها بررسی و نقد داشتند و گاهی توضیح میدادند که چرا نباید آن راه را رفت و از این راه باید رفت. الحمدلله دست به قلم هم بودند و بیانات فراوانی داشتند. خیلی از مسائل پنهان مانده، ولی اگر کسی اهلش باشد، همه را در لابهلا گفته است. مانند بوعلی که میگفت: من شقِّ عصای جمهور نمیکنم، ولی حرفهای نهایی خود را در لابهلای حرفها میزنم؛ کسی که اهلش باشد، میداند که ایشان چه کرده است و چه میگوید. چرا؟ چون باید خیلی از حقایق را بگویند و اظهار کنند.
🔵 معنویت ناب
✅ این نسل از آخوند ملاحسینقلی همدانی به بعد جا افتاده است و به بار نشسته است. این نسل، معنویت ناب حوزههای علمی را تأمین میکند. میگوییم معنویت ناب، یعنی هم میشود مجتهد به تمام معنا و هم میشود عارف سالک به حقیقت معنا؛ و هم رفتارش، در جامعه نافع است. این ویژگیها همان ویژگیهای عالم ربّانی است که امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه به آن اشاره فرمودهاند.
🔵 جرئت اِبراز
✅ ایشان جرئت اِبرازش هم آنگونه بود که میتوانست ابراز کند. ایشان در دورهای بودند که امکان ابراز این مسائل بود. ایشان میفرمود: وقتی حضرت امام (ره) تفسیر سورۀ حمد را شروع کردند، گشایشی برای ما حاصل شد. چرا؟ چون دست ما باز شد و راحتتر میشد از این مسائل حرف زد.
✅ آنقدر فشار آوردند که تفسیر سورۀ حمد حضرت امام (ره) تعطیل شد؛ ولی دست ما باز شد. شرایط ایشان بهتر بود. علامه طباطبایی در زحمت بودند.
🔵 بیان عقیده در شرایط سخت
✅ با اینکه علامه طباطبایی در شرایط سختی بودند، با وجود این، همۀ حرفهایش را زد. بدون اینکه مشکلی ایجاد کند. ما در یک جلسهای، هشت موضوع از مباحث عرفانی را بررسی کردیم؛ من دیدم در همه این هشت مورد، علامه طباطبایی نظر دادهاند و نظر داشتهاند.
✅ زمانی که علامه طباطبایی میخواستند اسمِ عرفا را ببرند، با زحمت میگفتند: «اهل معرفت». علامه طباطبایی ترس داشتند از اینکه اسم عرفا را ببرند. آقای امینی به ایشان گفته بودند، به جای عرفا، بنویس «اهل معرفت». علامه فرمود آقای امینی (با این پیشنهاد) مرا نجات داد. با این وضعیت علامه حرفهایش را زد.
🔵فضای بازتر
✅ در دورۀ علامه حسنزاده فضا بازتر شد. رسالۀ لقاءالله ایشان را ببینید. در این رساله همۀ آنچه را که باید بگویند گفتهاند. به آن رجوع کنید.
🔵 ره چنان رو که رهروان رفتند
✅ این درست نیست که بگوییم: درس نخوانیم؛ کار علمی نکنیم؛ کارهای فقهی و اصولی و فلسفی را کنار بگذاریم. نَه. اینطور نیست. اینها را باید خواند؛ بلکه اینها نقشۀ راه هستند. علامه حسنزاده در یکی از دروسشان این موضوع را حدود بیست دقیقه توضیح دادند. یعنی، اینطور نیست که دیگران گمان میکنند؛ بلکه حوزه، میوههای خود را در درون خود دارد، به شرطی که ادامه داده شود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۴۷ (۲) (اول آبان ۱۴۰۰/ ۱۶ربیعالاول/شنبه) 🔴 بخش اول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ همین که شما مسیر حوزوی را ادامه دهید و همین درسها را بخوانید، بدانید که این درسها یک میوه و نتیجهای دارد که از دل همین تفسیر و دروس حوزه و فقه و فلسفه، آن نتیجه بهدست می آید. این نتیجه را ادامه دهید. ابتدا چشم و گوش باز شود، بعد ادامه دهید.
🔵 خدایِ جُدا نَه
✅ علامه حسنزاده میفرمود: در چهل سالگی وقتی خدمت علامه طباطبایی رفتیم، تشنگی آمد. از ایشان دستور خواستیم. ایشان به ما دستوری دادند: «لاالهالاالله». بعد علامه طباطبایی پرسیدند کدام خدا؟ عرض کردم: خدایِ جُدا نَه. ایشان فرمودند: همین است و همین خدا منظور است. یعنی، ابتدا باید بدانیم، بعد ادامه دهیم. ذکرگفتن بدون عمق به راه غلط میرود.
🔵 عبادتِ بیمعرفت
✅ استاد حسنزاده میفرمودند: بنده خدایی بود که خیلی عبادت میکرد. فرشتگان گفتند: عجب بندهای است. خداوند سبحان فرمود: من اعتنایی به او ندارم. برای فرشتگان سؤال شد چرا؟ استفسار کردند. رفتند پیش آن فرد و صحبت پیش آوردند. آن شخص با آنکه عبادت فراوانی داشت، گفت: چرا خداوند این گاو و گوسفندهایش را اینجا نمیآورد تا این همه علف و سبزه که اینجا هست، بخورند؟
✅ آن شخص گمان میکرد یک خدای بزرگی آن بالا نشسته و گاو و گوسفندی دارد و باید او را عبادت کرد! این شخص با این سطح معرفت، ده هزار بار، یک میلیون بار بگوید «یاالله»، این فایدهای ندارد. این چه معرفتی است که بر اساس آن میخواهی عمل کنی؟ با این وضعیت، به جایی نمیتوان رسید.
🔵 نسلِ فیلسوفعارف
✅ ایشان میفرمود: باید حرف شنید تا چشم و گوش باز شود و بعد دست به کار شد. اگر کسی خوب سنت صدرایی را بخواند، تشنگی ایجاد میشود و چشم و گوش باز میشود. از صدرا به بعد، نسل صدرایی فیلسوفعارفان فراوانی داریم. فیض کاشانی و حاجی سبزواری و ملاعلی نوری و علامه طباطبایی و علامه حسنزاده همه از نسل صدرایی هستند. در کتاب فروغ معرفت این سلسلۀ تاریخی را توضیح دادهام.
✅ این علمها تشنگی ایجاد میکند و آیات و روایات را میشوراند؛ عمق ایجاد میکند. میبیند حقیقت این است، ولی در عین حال به لحاظ تعامل نمیتواند از حقیقت بهره ببرد. این امر تشنگی میآورد. به ویژه اینکه این نسل طوری تربیت شده که کمکم سر از توصیههای معنوی ویژه در آورده است. خود صدرا توصیه دارد؛ دیگران هم دارند. سنت معقول ما، از بوعلی (سه نمط آخر اشارات) و شیخ اشراق گرفته تا صدرا و پس او میبینیم که چنین چیزی وجود دارد. اینها نقشۀ راه است. این سنت به انسان چشم و گوش میدهد.
🔵 توصیۀ نادرست
✅ برخی از مراکزی که توصیههای معنوی میکنند، تأکید میکنند فلسفه و عرفان نخوانید. درحالیکه آقای قاضی توصیه میکرد در حوزه، منظومه درس بدهید و برنامه علمی داشته باشید. چون قاضی میدانست که اصل کجا است؛ ریشه کجا است.
🔵 در راهماندگان
✅ برخی را دیدهام که خیلی کار معنوی میکنند، ولی اکثر آنها در وسط راه ماندهاند؛ چون تصویر درست ندارند. به جز افرادی که صرافت دارند و اهل جذبه هستند. نقشۀ راه قرآن است، ولی قرآن هم نمیدانند. (و نمیدانند توحید قرآنی چیست). فقیه ما در فقه چگونه عمل میکند، در توحید هم باید همینگونه عمل کرد و مسائل را حل کرد. سنت معقول ما این کار را میکند.
🔵 شرحِ ذکرِ الهی
✅ خدمت یکی از این آقایان رسیدیم، این را گفتیم. ایشان فرمود: تعجب است! اینها که شرحِ ذکرِ الهی است. سنت معقول ما شرح ذکر است. اینها را باید بخوانید؛ بلکه حتی شرح تبیینیِ ناب از سلوک است. اینکه چگونه سلوک کنیم؛ چه چیزی در سلوک هست؛ ما را به کجا میکشاند؛ همه اینها باید انجام شود.
🔵 سنت معنوی
✅ نمط نهم اشارات بوعلی در بحث سلوک همچنان میدرخشد. چرا؟ چون لطفی دارد؛ چون لمّی گفته و سرّی گفته است که راهگشا است. سنت معقول ما یک سنت معنوی است. سنت معنوی یعنی به صحنۀ عمل و دستور کشیده شده است و دستور نابِ برآمده از حکمت است.
🔵 اول بدان بعد عمل کن
✅ آن بزرگوار میفرمود: اینها که شرح ذکر است تا شرح را نداند، چه ذکری را بگوید؟ اگر شما بخواهید ذکر بدهید، باید شرح دهید تا شاگرد بداند و بفهمد و بعد بگوید. همانطور که حضرت استاد حسنزاده موقع دستور گرفتن از علامه گفت: نه خدای جدا. یعنی، بدان و بعد عمل کن. بعضیها این موضوع را متوجه نیستند.
🔵 دو رکن اصلیِ سنت معقول
✅ ما در سنت معقول دو امر مهم داریم که اوج کار ما است و همچنین اوج کار شریعت است: ۱. توحید، ۲. ولایت. عمق هر دو در عرفان نظری بیان شده است. پیشدرآمد عرفان نظری حکمت متعالیه است که بر اساس همان عرفان نظری کار شده است. محور عرفان نظری، توحید و ولایت است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۴۷ (۲) (اول آبان ۱۴۰۰/ ۱۶ربیعالاول/شنبه) 🔴 بخش اول
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 سیر سنت معقول
✅ حضرت استاد نظرشان این بود که اینها باید تا آخِر خوانده شود تا کار درست شود؛ البته منظورشان سیرِ سریع نبود. لذا کسانی که میخواهند این مباحث را دنبال کنند، سیر معقول را داشته باشند و به عرفان نظری بکِشانند. در سنت معقول ما بعد از بدایه و نهایه و اشارات و اسفار، باید عرفان نظری خوانده شود و خوب هم خوانده شود. ایشان تأکید میکرد که اینها را بخوانید؛ نزد اهلش هم بخوانید.
🔵 توحید عرفانی
✅ ایشان در رساله لقاءالله توحید عرفانی را درست میکند. چرا؟ چون باید توحید عرفانی درست شود (و بعد دست به کار شد). عجله هم لازم نیست. تا توحید عرفانی درست نشود، سلوک هم درست نمیشود. اما معنایش این نیست که تا عرفان نظری نخواندید، دست به کار معنوی نشوید. نه. منظورشان این نبود. اما باید توجه داشت که کار روحی و معنویِ ناب باید سر این سفره صورت بگیرد.
🔵 هم تحصیل، هم تهذیب
✅ ایشان میفرمود: اول باید درس بخوانید و در کنارش تهذیب و طهارت هم باشد. همیشه به شاگردانش میگفت: تحصیل و طهارت. ایشان از چهل سالگی کار جدی سلوکی را شروع کردند. ولی اینطور نبود که قبل از آن ایشان هیچ کاری نکردهاند. ایشان میفرمود: در تهران درس مرحوم الهی قمشه ای میرفتیم و ایشان در سر کلاس از ما اشک میگرفت. علامه حسنزاده در این فضاهای معنوی میزیست، اما اوج کارشان که آسمانی شدند، وقتی بود که آمدند قم و خدمت علامه طباطبایی رسیدند و کار سلوکی جدی را شروع کردند. قبل از آن، ایشان خیلی از معارف و ریزهکاریهای حوزوی را مراعات میکردند.
🔵 هم توحید، هم ولایت
✅ ما به توحید و ولایت احتیاج داریم یعنی ما باید به صورت درست با خدا زیست کنیم و با رسولالله و اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین هم باید به صورت درست زیست کنیم. این را کجا باید حل کرد؟ تعامل باید کرد. اصل آن در عرفان نظری است. لذا ایشان خیلی اصرار داشتند باید سیر علمی به عرفان نظری ختم شود. عجله نکنید که سریع بیایید عرفان نظری بخوانید. بدانید اوج کجا است. از اول تهذیب و طهارت را ادامه دهید. «ره چنان رو که رهروان رفتند». این روش ایشان، به روش بیِّن واضحی اشاره میکند. (مخالفان روش ایشان) میگویند: «کار علمی را رها کن و فقط به معنویات بپرداز». اما این روش انسان را به عمق نمیرساند.
🔵 تلنگر عرفانی
✅ آیتالله شاهآبادی میفرمود: کسی که عرفان نظری خوانده است، مثل کسی است که در محفظۀ شیشهای است که در دریا افتاده است و فقط کافی است یک تلنگر بزند تا این محفظۀ شیشهای بشکند و به حقیقتِ وجود وصل شود. تلنگرزدن به این خاطر است که از یک جهت وصل است و از یک جهت وصل نیست.
🔵 خرق حجاب
✅ حضرت امام (ره) میفرمود: با مجاهده به قلبش برساند. ایشان میفرمود: علم حجاب است، ولی چارهای از آن نیست؛ باید در آن وارد شد و بعد این حجاب را خَرق کرد. یعنی، زیستِ ما شود. باید بدانیم.
🔵 راه میانبر برای طلاب
✅ این راه (برای اهل علم) میانبر است. این راه میانبر است، چون ما این حقایق و معارف را نمیتوانیم برای عامۀ مردم بگوییم. حضرت استاد درباره غیرطلاب و آنهایی که اهل علم نیستند، راهی پیشنهاد میدادند که بعداً میگوییم. اما این مسئلۀ «ره چنان رو که رهروان رفتند»، برای طلاب است؛ خیلی راهِ نزدیکی است. ما راههای پر زحمتی برای رسیدن داریم؛ ولی این راه چیز دیگری است که در جای خود اثر دارد.
🔵 فلسفه نزول قرآن برای عموم مردم
✅ آیا عموم مردم، حقایق را میدانند که قرآن بخوانند؟ اینکه در بحث توحید و ملائکه سخن دارد، طرح آن برای عموم مردم چه فایدهای دارد؟ «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»؛ قطعاً اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مىنمايد. (اسراء،۹). کسانی اهل سلوک و معنویت هستند؛ آیا برای متوسطین، قرآن سخنی ندارد؟ «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ»(بقره،۲) یا «هُدًى لِلنَّاسِ»(بقره،۱۸۵)، مؤمنین پایینتر که شهود ندارند، قرآن چه چیزی برای آنها دارد؟
✅ اگر همۀ عزت برای خدا است، چرا با ریا به دنبال دیگران هستید؟ «أَنَّ الْقُوَّةَ للهِ جَمِيعًا»(بقره،۱۶۵). چرا میترسید؟ قوت، همه از آنِ خدا است.
✅ حقایق قرآن برای عموم که به شکل حصولی است، به عموم مردم دستورالعمل میدهد تا آنها دست به کار شوند. شما چرا میگویید راه علم حصولی بسته است تا ما را به فضای سلوک بکشاند؟
✅ علم به همراه خودش عمل را طلب میکند. اگر دانستی و عمل کردی، خدا بیشتر میدهد؛ ولی اگر عمل نکنی، خدا این علم را از تو جدا میکند. اول بدان، بعد عمل کن. اینها را در بحث ایمان توضیح دادیم. قرآن چگونه طرح میکند؟ اگر عمل کردی، علم جدیدتر به تو داده میشود؛ اگر عمل نشد، همان علم هم از تو گرفته میشود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 سیر سنت معقول ✅ حضرت استاد نظرشان این بود که اینها باید تا آخِر خوانده شود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 تقاضای استاد
✅ تقاضا میکنم از صد موردی که شنیدید، یکیدو مورد را جدی بگیرید و بگذارید بیاید سر سفرۀ عمل ما و با آن تعامل کنیم. ما شنیدیم که خدا کفایت میکند: «حَسْبِیَ اللهُ»(توبه،۱۲۹). خدا واقعاً کفایت میکند. اگر اینطور است باید توکل شود؛ بقیه با من نیست. حالا که فهمیدم دست به کار شوَم. قرآن را باید دانست و عمل کرد.
🔵 توحید قرآنی
✅ قرآن نسبت به عموم اینگونه عمل میکند. پس چرا راه معرفت را میبندید و میگویید نباید باشد؟ اینها توحید عرفانی نیست، بلکه توحید قرآنی است. اینها حرف قرآن است. اینکه عرفا میگویند «وحدت شخصیه»، حرف قرآن است. علامه در جلد ۵ یا ۶ المیزان از خود قرآن، توحید قرآنی را توضیح داده است.
🔵 توحید ناب، سر سفرۀ عمل
✅ آقای سعادتپرور کتاب ثمراتالحیات را نوشتهاند. در این کتاب، درسها و مباحث (سلوکی) علامه طباطبایی آمده است. این درسها ویژه بود. سالی چند بار برگزار میشد و علامه برایشان نکات سلوکی بیان میفرمود. یکی از این نقلها این است، علامه فرمود: کتاب نورالوحده را بخوانیم. این کتاب بحث وحدت شخصی را توضیح داده است و بر اساس آن دستور سلوکی میدهد، بر اساس «هُوَ الظّاهِر». بعد از اینکه مدتها در کار سلوکی بودند، این رساله را خواندند.
✅ آقای سعاتپرور از علامه میپرسند ما که آیات و روایات داریم، چه لزومی دارد که این کتاب را بخوانیم؟ ایشان فرمود: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ»(فاطر،۱۰). اگر شما میخواهید عملتان بالا برود، اول باید اعتقاد پاک شما درست شود. آن چیزی که بالا میرود، اعتقاد پاک است. این توحید ناب را بدان، بعد عمل کن. این سنت اینگونه است. توحید ناب را باید سر سفرۀ سلوک و عمل بیاوریم.
✅ این «کلم طیب» علم است و علمْ چشمِ جان است و بصیرتِ جان است و خودِ جان است. با علم باید یافت و عمل کرد. اصل صعود، برای معرفتی است که نسبت به خداوند سبحان پیدا میشود. معرفت حصولی باشد و بر اساس آن عمل شود، کم ندارد و ناب است.
✅ در بحث عمل در «عرفان در وادی عمل» توضیح داده شد که منطق پشت صحنۀ عمل خیلی مهم است. یکی از چیزهایی که عمل را بالا میبرد، معرفت است؛ یعنی روح عمل را بالا میبرد. این را باید در سر صحنۀ عمل آورد. لذا (حضرت استاد) توصیه میکردند که این سیر را داشته باشید و به برخی از شاگردان میگفتند: چون این درسها را میآیید، این باعث میشود در آن ذکرهایی که به شما داده میشود، بهتر عمل کنید.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
💠 مراسم بزرگداشت اربعین ارتحال حکیم متاله جامع معقول و منقول حضرت آیت الله علامه حسن زاده آملی در قم
🔹 زمان: پنجشنبه ۶ آبان
مکان: حرم مطهر، شبستان سوم مسجد اعظم
@nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند «حُسن حَسن»
یکشنبه ۹ آبان تا چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰
ساعت ۲۰
از شبکه معارف سیما
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 برزگداشت اربعین کامل مکمل علامه ذوالفنون آیت الله حسن زاده آملی قدس سرّه
🔹با حضور اساتید محترم:
▫️استاد حسن رمضانی
▫️استاد سید یدالله یزدان پناه
▫️استاد عباسی خراسانی
▫️استاد منصوری لاریجانی
🔸زمان: چهارشنبه 12 آبان 1400
از ساعت 14:30 تا 17
🔹مکان: شهر آمل، مصلی نماز جمعه
▪️همراه با مداحی ذاکران اهل بیت علیهم السلام
#علامه_حسن_زاده_آملی
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 مراسمهای اربعین رحلت کامل مکمل علامه ذوالفنون آیت الله حسنزاده آملی
🏴 چهارشنبه ۱۲ آبان، ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷ آمل، مصلی نماز جمعه
🎙سخنرانان: استاد رمضانی، استاد يزدانپناه، استاد عباسی خراسانی و دکتر منصوری لاریجانی
(برگزار شد.)
______________________
🏴 پنج شنبه ۱۳ آبان بعد از نماز عشا، قم، خیابان شهدا (صفائیه)، دفتر مقام معظّم رهبری
🎙سخنرانان: استاد یزدانپناه و استاد حسن رمضانی
______________________
🏴 جمعه ۱۴ آبان، ساعت ۱۰ الی ۱۲، مکان: لاریجان، ایرا، حسینیه اعظم
🎙سخنرانان: استاد ضیایی و استاد احمدی راد
#علامه_حسن_زاده_آملی
@nasimehekmat
348 عرفان دروادی عمل.mp3
6.79M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 348 (1400.8.8 شنبه)
#مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 348 (1400.8.8 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eita
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۴۸، ۸ آبان ۱۴۰۰
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی
✅ امسال به دلیل ارتحال حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه، به جای بحث از اسمای الهی، بحثی درباه مکتب سلوکیِ ایشان داریم. ایشان جزء بهترین الگوهای حوزوی است و ما باید از این الگوها درس بگیریم و ببینیم چه فرمایشاتی داشتهاند؛ منطقشان چه بوده است. البته در «عرفان در وادی عمل» نه همۀ مباحث ایشان.
✅ در جلسه قبل گفتیم ایشان فرمودند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». ایشان میفرمود همین حقایق باید خوانده شود. همین دروس حوزوی باید طبق روالش طی شود. نه اینکه اینها را نخوانیم و گمان کنیم که میشود کارهای سلوکی عمیق انجام داد. اگر کسی میخواهد به اوج برسد، باید به لحاظ علمی این راه را سپری کند.
✅ در فضای سلوک، کار علمی کردن، میانبر است. یعنی شما حقیقت را همانگونه که هست مییابید و بعد دست به کار میشوید. نقشۀ راه را در دست دارید. موقع ذکرگفتن چشم و گوشتان باز است. اگر شبهاتی پیش بیاید، دستِ سالک باز است و میگوید من میدانم چه خبر است.
🔵 بستن راه نفوذ شیطان
✅ معمولاً کسی که کار علمی اساسی و خوب کرده باشد و مرتکب گناه هم نشده باشد، شیطان به لحاظ علمی در او رخنه و نفوذ نمیکند. تنها به لحاظ نفسانی در او نفوذ میکند. اما اگر کسی کار علمی نکرده باشد، شیطان به لحاظ علمی هم در آن رخنه و رهزنی میکند. در کار سلوکی، یکی از رهزنها شیطان است.
🔵 رخت بربستن علم
✅ اگر نفسانیات در انسان زیاد باشد، این نفسانیات عِلم را برمیدارد، هر قدر هم که علم زیاد باشد. این پابرجا است. «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ»؛ آنگاه فرجام كسانى كه بدى كردند [بسى] بدتر بود، [چرا] كه آيات خدا را تكذيب كردند و آنها را به ريشخند مىگرفتند. (روم، آیه۱۰).
✅ اگر نفسانیات زیاد باشد، علم گرفته میشود. در روایات آمده است، علم دعوت به عمل میکند. اگر به آن عمل نکردی، از تو جدا میشود. اگر علم باشد، شیطان از راه علم در او نفوذ نمیکند و برای این افراد، از راه امور نفسانی و عمل آنها نفوذ میکند. به لحاظ سلوک، کارهای علمی فایده دارد و میتواند مشکلات را برطرف کند؛ نقشۀ راه است.
🔵 کتابی برای خصوصُالخصوص
✅ قونوی میگوید: من کتاب مفتاحالغیب را برای سالکانی که میخواهند راه خصوصُالخصوص را طی کنند، نگاشتهام. این نقشۀ راه است. در عمل، خیلیها به مُنتها نمیرسند. برای بقیه که این علم را نخواندهاند، باید یک بار تجلی ذاتی را توضیح دهید و معارف را برای آنها بگویید تا بتوانند از عهدۀ آن برآیند. حضرت استاد میفرمود: «ره چنان رو که رهروان رفتند». این راه را باید طی کنید تا برسید. به عرفان نظری خیلی نیاز داریم.
🔵 دو گوهر عرفان نظری
✅ عرفان نظری دو گوهر دارد که همین دو گوهر را دین هم به ما عرضه میکند: ۱. توحید ۲. ولایت (انسان کامل). گرچه در باب معاد هم مطلب دارد و آن را حل میکند. بسیاری از مسائل با عرفان نظری حل میشود.
🔵 حل مسائل عمیق با عرفان نظری
✅ ملاطاهر به مجلسیِ بزرگ نامهای مینویسد و در آن به او اعتراض میکند. مرحوم مجلسی میفرماید: چه کار کنیم؟ بحث اسمای حسنای الهی را هیچ کس مثل ابنعربی خوب نگفته است. اگر کسی را سراغ دارید، بیاورید. بحث اسمای الهی و ذات حق و قرب وَریدی، مخصوص عرفان نظری است. این مسائل باید حل شود و جایی که باید حل شود، عرفان نظری است. حتی اگر در حکمت متعالیه این مسائل را بخوانید، تفصیل آن در عرفان نظری است. اگر در اصطلاح بمانید، غلط است.
🔵 زندگی با آیات قرآن
✅ عرفان نظری هم برای سلوک و هم برای فهم آیات و روایات مفید است. همانطور که فلسفه به کار تفسیر میآید، عرفان نظری هم به کار میآید. راه میانبر است. اگر مسئله را فهمیدی با آن زندگی کن. قرآن حقایق را به ما یاد میدهد و میگوید با آن زندگی کن. «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (بقره، آیه ۱۶۵). با این آیه زندگی کن. «حَسْبِيَ اللَّهُ» (توبه، ۱۲۹). این آیه را بگو، بعد توکل کن. خدا کافی است. عمل کن. قرآن را با عرفان نظری باید فهمید.
🔵 فقهالمعارف
✅ استاد حسنزاده مکرر میفرمود: همانطور که در بحثهای فقهی باید لمعه و مکاسب و رسائل خوانده شود و درس خارج شرکت کرد تا اجرا و عمل شود و بتوان حکمالله را بیان کرد، در مباحث معارفی نیز باید این سنت کار شود و به فلسفه و عرفان نظری نیاز است. خون دلها خورده شده است؛ و بعد استدلالها و بعد ظهورگیریها. یکی مثل علامه طباطبایی یک دفعه سر در نیاورده است؛ بلکه همه این زمینهها در ایشان بوده و این زمینهها به ایشان کمک کرده است. چشم تیز شده و جوانب برایش آشکار شده است و بعد توانسته اینگونه تفسیر بنویسد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۴۸، ۸ آبان ۱۴۰۰ 🔴 بخش اول 🔵 مکتب سلوکی علامه حسنزا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ اینطور نیست که هر کس عربی بلد است و میتواند عربی بخواند، نظر دهد و اجتهاد کند. متن قانون اساسی را من هم میتوانم بخوانم؛ یک حقوقدان هم میتواند بخواند. اما فرق در کجا است؟ حقوقدان آنقدر در این مباحث کار کرده است که زیروبَم مباحث حقوقی را میداند. در بحث معارفی هم باید زیروبم آن را فهمید. حضرت استاد میفرمود: اشارات و شِفا و اسفار و تمهید و فصوص و مصباحالانس را بخوانید تا بتوانید در معارف کار اجتهادی کنید.
✅ من کسانی را دیدهام با اینکه حکمت متعالیه کار کردند، ولی قبل از فصوص و بعد از فصوص، فهمشان نسبت به آیات و روایات متفاوت است؛ با اینکه این همه کار معقول انجام دادهاند.
🔵 دست به کار شو
✅ حقایق قرآنی را به جان خودت برسان. همه تلاش این است. وقتی که فهمیدی «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»؛ (حدید، آیه۳) ظهورِ نزدیک به صریحش چیست و شواهد قرآنی همراهش چیست، توحید را میفهمی، پس دست به کار شو و با آن زندگی کن. تا تصور دقیق نشود، از عهدۀ آن برنمیآیید. اگر عرفان نظری بخوانید، میتوانید؛ چون تصویر کاملی دارید. بعد این را در تعامل و در فکرکردن و در سخنگفتن و در اندیشههایی که میآید و در القائات و خواطری که میآید، همه جا باید این را اجرا کرد. القا آمده است که خودت هم کسی هستی! معنا ندارد. این نمیشود.
🔵 گمان رسیدن به نهایت
✅ من نمیگویم هر کس عرفان خوانده است از عهدۀ آن برمیآید. اما عرفان بخوانید تا بدانید جریان چیست؛ بدانید حقیقت چیست. (سالک) بداند اگر یک حقیقت برایش مکشوف شد، بفهمد که این سرّ عالم نیست. عرفان نظری به انسان راه نشان میدهد. واقعاً میداند کشفی که دارد، این کشف هنوز آن کشفی که باید باشد نیست. ولی اگر کسی عرفان نظری نخوانده باشد، گمان میکند به اوج رسیده است. چون نقشه راه را نمیداند.
🔵 تخلل
✅ عرفان عملیای که به تجلی ذاتی میکِشاند؛ عرفان نظری اسراری را کشف کرده که اوج مباحث عرفان عملی را حل کرده است. مثلاً تخلّل یعنی چه؟ تجلی ذاتی یعنی چه؟ یکی از بزرگان میگفت یک بار من وصل شدم و مشاهده کردم همۀ عالَم به من وصل است. او تازه میفهمد تخلل یعنی چه.
🔵 ذکرگفتن عمیق
✅ عرفان نظری نقشه راه است. حتی بر این اساس میتواند راه ذکری که میگوید تغییر دهد. مثلاً کسی بیستسی سال «لا اله الا الله» میگوید، بعد میفهمد که این نحوه گفتن هیچ تأثیری ندارد، بلکه باید به گونۀ دیگری میگفت. از اول بدان چه خبر است. از اول بدان و هنگام ذکرگفتن همان را القا کن. (عرفان نظری) تکنیک سلوکی خاصی به انسان میدهد. یعنی آن معنایی که در ذکر میگذاری چیست. آن معنا خیلی مهم است. اگر توحید ناب گذاشتی، خوب است و اگر توحید متوسط گذاشتی، خیلی نتیجه نمیگیری.
🔵 معیار
✅ معیار چیست؟ خود قرآن کریم معیار است که حرف آخر را زده و معارف را در عمق گفته است. قرآن را چه کسی میفهمد؟ کسی که به این معارف رسیده باشد. چرا این را تأکید میکنم؟ برای اینکه بعضی گمان میکنند علم تفنّن است. علم تفنّن نیست؛ اصل علم برآمده از شهودهای نهایی است و قرار است برای دیگران نقشه راه و راه میانبر شود. راه میانبر را جدی بگیرید.
🔵 در اصطلاح نمان
✅ حضرت استاد مکرر میفرمود: در اصطلاح نمانید. واقعاً هم اصطلاحات پرطمطراق است. البته از باب شوراندن حقایق و معارف، خوب است. اصطلاحات کرّوفر دارد، ولی کرّوفر را کار نداشته باشید. بلکه بِدان و اِعمال و اجرا کن؛ و بِدان و با آن زندگی کن. ابتدا خیلی سخت نگیرید.
🔵 یکی از هزار
✅ از هزار تا یکی را هم عمل کنید، خوب است. سخت نمیگیرند؛ چون در ابتدا انسان هر چه بداند و بخواهد اجرا کند نمیتواند خوب اجرا کند. آنقدر قیودات و تعشقات و انسهای ویژهای پیدا کردیم که از ابتدا نمیشود همه را عمل کرد، بلکه اگر یکی را هم عمل کنیم خوب است.
🔵 آشکارکنندۀ نقصها
✅ اولین چیزی که من در عرفان نظری دیدم این است که اگر کسی عیبی را در خودش دید، میفهمد که این عیب، نقص است. حرف بد و خاطر بد نقص است. همه را میفهمد. چرا؟ چون اگر عرفان نظری را خوب بخواند و خوب در این فضا سیر کند و این سه کتابِ تمهید و فصوص و مصباح را بخواند، کارش درست میشود.
🔵 خیلی دورم!
✅ حداقل کاری که عرفان نظری با او میکند، این است که میفهمد خیلی دور است و این فهمیدن تشنگی میآورد. ولی اگر آن را تبدیل کند به اصطلاح و کرّوفر داشته باشد، به درد نمیخورد. در هر علمی، مثلاً در نحو، شما کرّوفر داشته باشی و در اصطلاح بمانی، مفید نیست. در عرفان نظری گوهر ناب به دستت آمده و گوهر ناب را داری و اینگونه عمل میکنی؟ این شقاوت میآورد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/1791492120Ccaab2caaaa