eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۱ (۵) (۱۴۰۱/۸/۷ ۳ربیع‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اشاره‌ای به حادثه شاه‌چراغ ✅ برخی از مردم عزیز و برخی از نیکان که دلشان به اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین بند بود در این حادثه به شهادت رسیدند. این حادثه را تسلیت می‌گوییم. این حوادث را تعبیر می‌کنیم به بینات امور در حوادث سیاسی‌اجتماعی. این برای عموم مردم است؛ و اِلّا برای اهلش خیلی چیزها واضح است. برخی تا شروع به حرف‌زدن و حرکت می‌کنند، (خواص) می‌فهمند (آنها چه کاره‌اند). ولی عموم مردم گاهی برخی امور برایشان واضح نیست. به دلیل اینکه امور مبهمی در مقابل چشم آنها قرار گرفته است و حق و باطل در کارشان مغشوش شده است. ✅ فضای مجازی و برخی از امور و برخی از تعلقات، باعث می‌شود برخی از مردم در ابهام قرار بگیرند. برخی از مردم این‌گونه‌اند نه همۀ مردم. هر وقت این‌گونه شد، به بینات حوادث نگاه کنید. برای اهلش مبهم‌ترین حادثه معنادار است. ولی برای برخی که واضح نمی‌شود، باید به سراغ بینات امور رفت. بینات امور یعنی، جای مسلم و واضحی که می‌شود فهمید؛ با آن بفهمید. ✅ وقتی می‌بینید که در چهلمی مربوط به همین روز، این اتفاق می‌افتد و از طرفی خواص و غیرخواص حرف‌هایی زدند. آیا برایشان واضح نیست که آنها حرف زدند و این حادثه (شاه‌چراغ) پدید آمد؟ گرچه برخی بینات را هم توجیه می‌کنند؛ مانند جریان رسول‌الله و پیشگویی‌ای که درباره شهادت عمار کردند. عمار که شهید شد، همه فهمیدند که عمار در جبهه امیر المؤمنین بود و حقانیت حضرت اثبات شد، اما معاویه چگونه عمل کرد؟ او گفت حضرت امیر خودش باعث کشته‌شدن عمار است. با این کار فضا را عوض کرد. ✅ این خواص (هر که از راه رسید یک سیلی می‌زند و تعریضی به نظام می‌زند و از همه مظلوم‌تر رهبر معظم انقلاب) آیا خودش نمی‌بیند که زمینه را ایجاد کرده است که این‌گونه شود؟ خودش احساس نمی‌کند که راه را باز کرده است برای این امور؟ ✅ الحمدلله نظام، رسمی دارد که وقتی فتنه می‌شود، سعی می‌کند مردم را آگاه کند. نظام هزینه زیادی می‌دهد و حوصله می‌کند و از ابتدا حرکت سخت نمی‌کند. وقتی بینات پیش می‌آید، تو بفهم که چه شده است؟ این مردم چه گناهی داشتند؟ چرا نیروی انتظامی را اینقدر ضعیف می‌کنید که سر صحنه نیاید و دست تروریست‌ها را باز می‌گذارید تا چنین حوادثی پیش بیاید؟ اگر این رویه را ادامه دهند، بر سر خودشان هم خواهد آمد. همان‌هایی که می‌گفتند: کی گفته است که داعش می‌آید! چقدر شما در طبل توهم دشمنی کوبیدید و گفتید اصلاً دشمنی وجود ندارد. الان دشمن وجود ندارد؟ احساس نمی‌کنید که شما از بس اینها را گفتید عده‌ای از جامعه را فشل کردید. کلاً نظام را ناکارامد می‌دانند. ما نمی‌گوییم هر کس در نظام هست، کارامد است؛ بعضی‌ها هم اشتباه کرده‌اند. ✅ کل نظام کفر را ببیند؛ آمریکا و اسرائیل و سعودی را ببینید؛ این همه قرار است سر ما خراب شود. اگر همین حرکت در فرانسه روی می‌داد، (گویی) هیچ خبری نیست. دشمن توهم است؟ این را نمی‌فهمید؟ اینها دشمن نیستند. این، دردی است؛ بی‌خود نیست که امیرالمؤمنین علیه‌السلام سر در چاه می‌کرد و درد دل می‌کرد. به نظرم این بینات فایده‌ای دارد و بسیاری از مردم می‌فهمند و مانند ۹ دی است. مردم خودشان را برای نظام نگاه می‌دارند و نظام هر وقت خواست در صحنه هستند. خود مردم در صحنه بیایند، همه اینها را جمع می‌کنند. بنای نظام این است که یک نوع عقلانیت ایجاد کند. ✅ این همه گفتند فضای مجازی را کنترل کنید و آن آقا آمد و راه را برای خودش باز کرد. فقط فضای مجازی هم نیست و هر راهی پیدا کنند، استفاده خواهند کرد. ✅ ما چرا باید کوتاه بیاییم؟ نمی‌گویم تندروی کنید. می‌بینید جلوی چشم ما جوانان ما پرپر می‌شوند؛ این جنگ شناختی را می‌بینیم و می‌بینیم که جوان ما را می‌برند، کجای این عالم آزاد است که می‌گویید باید آزادی باشد؟ در همین آمریکا توییتر رییس‌جمهور خودش را بست؟ کجای عالَم است که امنیتش به هم بخورد به خاطر فضای مجازی آزاد؟ کدام عقل اجازه می‌دهد؟ ✅ من معتقدم اینها واقعیات است.ما دیدیم که جوان‌ها در فضای مجازی چگونه پرپر شدند. جوان ما برای ما است. این جوان‌هایی که فریب خوردند، برای ما هستند؛ برای آنها نیستند. فقط باید برای آنها آگاهی و بصیرت حاصل شود. چون دشمن احمق است این کار را می‌کند و حادثه‌ای مثل شاه‌چراغ را پدید می‌آورد. ✅ به خداییِ خدا قَسم، ما ذره‌ای از مبانی کلان نظام که حق است، عقب نمی‌نشینیم. با عقلانیت پیش می‌بریم، ولی عقب نمی‌نشینیم. چون ما در حال پیشرفت هستیم، با ما این‌گونه عمل می‌کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۱ (۵) (۱۴۰۱/۸/۷ ۳ربیع‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اشاره
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ حوزه علمیه باید به شکل ید واحده در بیاید؛ ما خودمان با عقلانیت حمایت کنیم و ید واحده بشویم. محکم هم بایستیم؛ نه اینکه رفتارهای غیرعاقلانه کنیم. بلکه همان‌طور که رهبری فرمودند (عمل کنیم)، نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب‌تر. عقلانیت‌هایی که رهبری فرمودند پی بگیریم. چقدر درباره فضای مجازی و چقدر درباره جهاد تبیین گفتند. (آنها را دنبال کنیم). ✅ واقعاً این صحنه شاه‌چراغ دل افراد را به درد آورد. به نظرم با این کار امنیت ما را بالا بردند. کید شیطان ضعیف است. کسانی هم که به شیطان وصل هستند، کیدشان ضعیف است. یقین داریم د رنظام احسن الهی خداست که دارد خدایی می‌کند. «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ الله وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» (آل عمران، آیۀ ۵۴). ما چه بفهمیم و چه نفهمیم، خداوند کار خودش را می‌کند. تاریخ را ببینید؛ هر کس که به هر نحوی کُشت، کشته می‌شود. خون به ناحق ریخته در جبهه حق، هیچ وقت از بین نمی‌رود. در نظام عالم، هیچ وقت حق افول نمی‌کند، آنچه افول می‌کند و از بین می‌رود، باطل است. ✅ باید دلسوز و هدایت‌گر مردم باشیم. چیزی که درباره حضرت استاد می‌دیدیم این بود که نسبت به مردم متدین خیلی دل می‌سوزاند و حمایت می‌کرد که اینها پایین نیایند و درجه دیانتشان پایین نیاید. ان‌شاءالله ما هم در این مسیر باشیم. برخی از حرف‌های خواص جدی نیست؛ واقعیت ندارد. اینها از درون پوکیده‌اند، ولی در ظاهر خودشان را بزرگ جلوه می‌دهند. 🔵 مبانی سلوکی علامه حسن‌زاده آملی ✅ در سال گذشته دستورالعمل‌های سلوکی ایشان را مطرح کردیم. در حال توضیح مبانی سلوکی بودیم؛ به مبنای چهارم رسیدیم. 🔵 ۴. تأکید بر حرف‌شنیدن زیاد (علم و معرفت و فلسفه و عرفان نظری) ✅ مباحث درباره معرفت نفس و معرفت رب را گفتیم. در دو جلسه گذشته، نمونه‌هایی نشان دادیم. هرچه از این دست بخوانید، هرچه نگاه انسان نسبت به توحید و عالَم تغییر کند، کنش و تعامل و در موقعیت قرار گرفتنش تغییر می‌کند. 🔵 دو نکته در پایان ✅ ۱. دعوت به علم حضرت استاد، با مداقه‌‌هایی همراه بود که سر سفره سلوک می‌آمد. نه اینکه فقط کار علمی محض و صرف را توصیه کنند. 🔵 ۱. در اصطلاح نماندن ✅ تأکید می‌کردند که علم در حد اصطلاح نمانید. قرار نیست که اصطلاح یاد بگیریم، بلکه قرار است حقیقت را درک کنیم و درک موقعیت کنیم و با خدا تعامل داشته باشیم. مثلاً می‌بینیم در توحید مسئله‌ای موج می‌زند، من هم به آن باور دارم، ولی دل همراه نیست؛ می‌فهمیم نقصی وجود دارد. وقتی اصل اندیشه را داشته باشیم، به حسب این اندیشه دل نرم می‌شود. در اصطلاح نباید بمانیم؛ و باید آن را به واقعیت تبدیل کنیم. 🔵 ۲. به کاربردن نتیجه علم ✅ بعد از اینکه یک علم به نتیجه‌ای رسید، می‌شود حاصل علم. این حاصل علم، یعنی بنیادهایی دارد. مثلاً (حضرت استاد) اتحاد عاقل و معقول را مفصل توضیح داده است. این یک مغزی دارد. این مغز را کاری می‌کرد که در حافظه نزدیک و در صفحه جان حاضر باشد. همیشه یادآوری شود و با آن زندگی کند. اگر این اتحاد عاقل و معقول را حل کردی، هیچ نیتی نیست که در تو اثر نداشته باشد. نیت خوب اثر خوب دارد و نیت بد اثر بد. هیچ خطور قلبی نیست که در تو اثر نداشته باشد. هیچ عملی نیست که برجانت اثر نداشته باشد؛ چه خوب چه بد. هیچ حرفی نیست که بزنم، در جانم اثر نداشته باشد. همه اینها از بحث اتحاد عاقل و معقول به‌دست می‌آید. ایشان همیشه متذکر این امر می‌شد. باید حاصل علم را همیشه سر صحنه جان حاضر داشته باشیم. ✅ برای مثال، بعضی چیزها را می‌دانیم؛ باید با خانواده مهربان باشیم؛ (حالا در نظر بگیرید که) در جلسه‌ای رفتیم و واعظ سخن گفت و همین نکته را متذکر شد که باید با خانواده مهربان باشیم. شب در منزل صحنه‌ای پیش آمد، چون واعظ این را گفته است و متذکر شده است و در صحنه جان هست، خودش را کنترل می‌کنیم تا عصبانی نشویم. حضرت استاد این حاصل علم را مکرر در سر صحنه حاضر می‌کرد. ما این بحث اتحاد عاقل ومعقول را از ایشان بسیار شنیدیم. این حاضرشدن حاصل علم در صحنه جان، خیلی اثر دارد. نه استدلال‌هایی که در جای خودش باید کار شود. ✅ از این دست اصول و امهات که مفید به حال سلوک بود، مکرر می‌گفتند. البته از دل علم به‌دست می‌آوردند و حاصل علم می‌کردند و آن را استفاده می‌کردند. این شیوۀ ایشان بود. برخی می‌گویند اینها تکرار می‌شود و تکرار خوب نیست. تکرار خوب است و گاهی لازم است؛ چرا که تکرار اثر دارد. 🔵 ۳. علم امام عمل است ✅ علم امام و پیشوای عمل است و من نیاز دارم که بدانم. در کنار عمل، علم را نیاز داریم. این را قبلاً توضیح دادیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ حوزه علمیه باید به شکل ید واحده در بیاید؛ ما خودمان با عقلانیت حمایت کنی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ۴. تبدیل دانایی به دارایی ✅ تعبیر حضرت استاد این بود: دانایی باید به سمت دارایی برود. دانایی یعنی علم حصولی؛ دارایی یعنی این علم حصولی را به علم شهودی و حقیقت و واقعیت تبدیل کنیم؛ باید از دانایی به دارایی حرکت کنیم. چرا؟ چون دارایی کمال اصلی است. دانایی نسبت به حقیقت باید خیز برداشتن به سمت حقیقت را به دنبال بیاورد. 🔵 ۵. همت‌داشتن ✅ در مورد همت‌داشتن، حضرت استاد ابتدا پایه‌های علمی‌اش را می‌ریخت؛ پایه‌های همت را می‌ریخت و بعد دعوت به همت می‌کرد. همت توضیحات فراوانی دارد. حضرت استاد می‌فرمود: می‌دانید چرا به انبیایِ اولوالعزم می‌گفتند اولوالعزم؟ چون عزمشان در کارشان به تمام معنا جدی بود. برخی مانند شمشیر هندی هستند که آنقدر تیز است که غلاف خودش را هم می‌بُرد. برخی آنقدر عزمشان قوی است که بدنشان در اذیت است. گرچه باید بدن را مراعات کرد. برخی نفوس آنقدر عزمش قوی شده است که بدن از دستش بیچاره است. ✅ چند چیز عزم را قوی می‌کند. ۱. بینش قوی (یعنی اندیشه قوی). ۲. چشیدن‌ها. کار کند و برنامه داشته باشد تا به چشیدن برسد. این چشیدن‌ها عزم را مضاعف می‌کند؛ چون خستگی را برطرف می‌کند. احساس نشاط می‌کند و دوباره ادامه می‌دهد. ✅ ایشان دعوت به علم می‌کرد، اما سمت و سو دادن‌هایش ویژه بود. دنبال اصولی می‌گشت که تبدیل شود به عمل. توضیحاتی می‌دادند که به اینجا برسیم که دانایی کافی نیست و باید دارا شویم. و بعد کم‌کم همت. اینها باعث شده است که نوع کاری که ایشان توصیه می‌کرد، تبدیل شود به عمل. ✅ نوعاً این فلسفه معنوی با صدراییان کاری کرده است که بزرگان این مکتب همه اهل شهود شده‌اند؛ اهل معنویت ناب شده‌اند. با اینکه در فلسفه کار حصولیِ استدلالی می‌کنند، ولی منتهی به سلوک و شهود می‌شود. برخی فلسفه‌ها معنوی هستند و تبدیل به معنویت می‌شوند، اما برخی از فلسفه‌ها منجر به معنویت نمی‌شوند. (و فقط در محدودۀ علم حصولی و مفاهیم ذهنی باقی می‌مانند). 🔵 نکته دوم ✅ در دستورالعمل‌های استاد گفتیم که تأکید بر علم و کار علمی است. اینجا هم یعنی در اصول و مبانی گفتیم که تأکید بر علم. آنجا بر اساس دستورالعمل بود که یک برنامه بگذارید حرف بشنوید. اما در اصول، مبانیِ سلوکی است که حضرت استاد بر اساس آن کنش می‌کرد و دستور می‌داد. این مبنا هم در کار حضرت استاد خیلی به چشم می‌آمد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس به اطلاع سروران گرامی می‌رساند به مناسبت ارتحال شهادت گونه شفیعه دو عالم بی‌بی فاطمه معصومه سلام الله، دروس استاد یزدان‌پناه، فردا شنبه ۱۴ آبان، تعطیل است. @nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۲ (۶) (۱۴۰۱/۸/۲۱ ۱۷ربیع‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اصول و مبانی سلوکی استاد حسن‌زاده ✅ سال گذشته دستورالعمل سلوکی حضرت استاد حسن‌زاده رحمت‌الله‌علیه را توضیح دادیم. از اواخر سال گذشته اصول و مبانی سلوکیِ ایشان را مطرح کردیم. اساساً مجموعه دستورالعمل‌هایی که داده می‌شود و سنخ دستوارتی که یک استاد سلوک می‌دهد، برای خودش یک دسته مبانی دارد. این مبانی خیلی مهم است، چرا که ارزشگذاری این دستورات است. (و نشان می‌دهد) که به چه دلیل این دستورات خوب است. مثلاً اگر ببینیم در یک نوع دستورات، عقلانیت سلوکی نیست، این امر نشانگر این است که این دستورالعمل‌ها خوب نیست. این خیلی مهم است. یا مثلاً اگر با شریعت سازگار نباشد، به درد نمی‌خورد. اینها پایۀ کار است و برای ارزشگذاری خوب است. مبانی و اصول سلوکی که باعث دستور سلوکی می‌شود چیست؛ این خیلی مهم است. مبانی و اصول سلوکی از این جهت مهم است که باعث می‌شود تبدیل شود به دسته‌ای از دستورات سلوکی. 🔵 ممنوعیت دستور خلاف فطرت ✅ یکی از مبانی این است که خلاف فطرت نباشد. هر وقت دستوری داده شود که به حسب ظاهر خوب باشد و حتی شخص را به مقصد برساند، ولی اگر خلاف فطرت باشد، این دستور خوب نیست. شریعت (به خوبی) مسائل فطرت را پوشش داده است. ✅ شریعت‌محوری و عرفان سازگار با زندگی و حیات اجتماعی و عقلانیت سلوکی از اصول و مبانی حضرت استاد است که این سه مورد را بیان کردیم؛ در اصل چهارم بودیم. 🔵 کشاندنِ نتیجۀ علم به سلوک ✅ مبنای چهارم تأکید بر حرف‌شنیدن زیاد است. اینکه گفتیم حضرت استاد نتیجه علم را به صحنه عمل می‌کشاند، روی آن تأمل کنید. این نتیجه مهمی است: چه می‌شود کرد که نتیجه علم و نظر بشود سلوک. البته نظری باشد که معطوف به سلوک باشد. نظری که راه سلوک را بپسندد. چه می‌شود که نظر را به سلوک تبدیل می‌کند. این یکی از دردهای ما است؛ چه باید کرد که همان دانسته ما سر سفره سلوک ما بیاید. این امر خیلی ارزشمند است. از این چند اصلی که حضرت استاد تأکید می‌کردند، شیوه این امر به‌دست می‌آید. بنده معتقدم اگر سلوک مبتنی بر علم و معرفت حقیقی باشد، توانمندی‌های فراوانی دارد؛ گرچه ریاضت‌های خاص به خودش هم دارد، مانند تحصیل علم و... . اما توانمندی‌های ویژه‌ای در فضای سلوک به انسان می‌دهد و حتی سرعتِ در سلوک هم ایجاد می‌شود و راه میان‌بر به ما نشان می‌دهد. 🔵 ۵. توجه به اوجِ بی‌انتهایِ سلوک ✅ این مبنا یعنی توجه به اوج بی‌نهایت سلوک در کار حضرت استاد هست که باید در عرفان باشد. به تعبیر دیگر، اوج بی‌انتهایِ طیِ طریقت در مسیر حقیقت؛ و حرکت بی‌پایان و سلوک بی‌وقفه در هر مرتبه‌ای که هستیم. 🔵 غوره نشده، مویز گشتی! ✅ برخی تا کمی قوت و کرامت و کار خارق‌العاده برایشان پیش می‌آید، قانع می‌شوند و کافی می‌دانند و گمان می‌کنند به کنه عرفان رسیده‌اند. گاهی می‌گویند ما به مغز عرفان رسیده‌ایم! بنده‌خدایی را دیدم؛ خیلی طرفدار داشت در میان اقشاری خاص (اسم نمی‌برم). حرف‌های او را می‌شنیدم، در حد شهود برزخی و مثالی بود. و گاهی می‌توانست دل‌ها را بخواند. برخی تا اینها را می‌بینند، می‌گویند اوج عرفان (همین) است. درحالی‌که کتاب همین آقا را دیدم، چیزی نبود، جز اینکه چند کار خارق‌العاده هم از او سر می‌زد؛ ایشان تقید خاصی به شریعت نداشت. آیا این کافی است؟ احساس می‌کرد که می‌تواند کار همه را راه بیندازد و کار خودش را هم راه بیندازد. در همین حدی که چهارتا کار انجام دهد. اما اینکه خدا همه جا هست و همه کاره او است، چنین چیزی در کارشان اصلاً نبود. چنین چیزی خلل دارد. 🔵 سی سال در توکل! ✅ بنده‌خدایی سی سال در توکل مانده بود. فردی به او گفت: پس کی می‌خواهی بالاتر بروی؟ (تو که این‌همه در توکل مانده‌ای، پس چه زمان می‌خواهی به فنا برسی؟) خواجه عبدالله در منازل توکل را به بالا راه نمی‌دهد، اما بنده معتقدم که توکل را می‌توان تا بی‌نهایت پیش برد. 🔵 یکی از مشکلات سلوک ✅ واقعاً یکی از مشکلات در فضای سلوک همین است که متوقف می‌شوند. این توقف مفید نیست. این عرفان حقیقی نیست. اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌فرمایند: هر شب جمعه به علم ما افزوده می‌شود (از جهت تفصیل). «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» (طه، آیۀ ۱۱۴). دم‌به‌دم اضافه می‌شود. تا این توقف را می‌بینیم می‌گوییم از جهت کار سلوکی خلل دارد. نگاه‌ها و دلایل و شیوه‌ها و همّتش، هر چه باشد خلل دارد. حضرت استاد حسن‌زاده یکی از چیزهایی که قایل بود این است که ما اوج بی‌انتها داریم و حرکت بی‌پایان در سلوک باید بکنیم و توقف بی‌معنا است. این اندیشه به هرجا که رسید، قانع نیست. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۲ (۶) (۱۴۰۱/۸/۲۱ ۱۷ربیع‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 مقام فوق تجرد ✅ مقام فوق تجرد در بیان صدرا آمده است. ملائکه مقام معلوم دارند. اما انسان مقام فوق تجرد دارد؛ یعنی به جایی می‌رسد که هر چه به او بدهی، این‌طور نیست که بگوید تمام شد، بلکه (باز هم) جا دارد. هر چه به او می‌رسد، هاضمه‌اش قوی‌تر می‌شود تا بیشتر بگیرد. این مقام فوق تجرداست. ✅ «كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ، إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ»؛ هر ظرفى با ريختن چيزى در آن پر مى‌شود، جز ظرف علم كه هر چه در آن جاى دهى، وسعتش بيشتر مى‌شود. (حکمت ۲۰۵، نهج‌البلاغه). وعایِ علم یعنی جان ما؛ یعنی جان ما بازتر می‌شود تا بیشتر بگیرد. 🔵 لقمۀ جان ✅ همۀ حقایق هستی لقمۀ (جانِ) انسان است. حقایق هستی بی‌انتها است و خداوند سبحان هم بی‌انتها است؛ (بنابراین) به هر جا رسیدی با اینکه بسیار خوب بوده، (ولی بِدان) آنجا سقف وجودی تو نیست. سقف وجودی یعنی تو قابلیت (دریافت) حقایق را تا بی‌نهایت داری. بی‌نهایت بالفعل نمی‌شوی. (اما) راه باز است. به لحاظ سلوکی و شهودی به هر جا رسیدی قانع مباش. 🔵 تجلی ذاتی بی‌انتها است ✅ اگر کسی بگوید سقف وجودی انسان رسیدن به تجلی ذاتی است، (بداند که) تجلی ذاتی بی‌انتها است. برخی می‌گویند: انسان وقتی به تجلی ذاتی برسد، با حقیقت رسول‌الله و حضرت امیر متحد شده است، اما این نظر درست نیست و سلّاک را گرفتار کرده است. تجلی ذاتی من به اندازۀ توان من است. توان من کجا و توان امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه کجا؟ قیاس مع‌الفارق است. در مراحل بالا یک قدمش یعنی بی‌نهایت فاصله. تنها ظرفی و تنها جانی که به وسعتی است که تجلی ذاتی را به هر آنچه می‌باید مخلوق برسد می‌رسد، رسول‌الله و اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند. اما بقیه انسان‌ها به اندازۀ ظرفیت‌شان است. به تعبیر ابن‌عربی به اندازۀ عین ثابشان می‌یابند. اگر کسی هم به تجلی برسد و بگوید من غلامی از غلام‌های حضرت امیر هستم، جرئت کرده است که چنین چیزی می‌گوید. جنس این دو به قدری فرق دارد که حد ندارد. 🔵 مقام لایقفی ✅ تجلی ذاتی بی‌انتها است. (بنابراین) اگر تجلی ذاتی بی‌انتها است، کسی که به تجلی ذاتی برسد، هیچ وقت تمام نمی‌شود. قونوی می‌گوید: وقتی از سفر دوم به سفر سوم می‌آیند، معنایش این نیست که سفر دوم تمام شده است. بلکه در واقع سفر دوم دایماً ادامه دارد. هرچه سرمایه آن طرف می‌آید و به سمت خلق می‌رود، با نگاه حقانی همچنان سفر دوم ادامه دارد. برخی می‌گویند: ورای عُبّادان خبری نیست، ولی عبادان بی‌نهایت است. انسان تا قیامت و بعد از قیامت تا ابد، سر این سفره می‌نشنید و نوبه‌نو بهره می‌برد؛ چه در برزخ و چه در قیامت. تا ابد می‌روید، می‌بینید که جا دارید. برخی به تجلی ذاتی نمی‌رسند، حتی در قیامت. اگر کسی این را بفهمد که انسان ظرفیتش این است، (در این صورت) آیا هیچ سالکی می‌تواند بگوید من چون به اینجا رسیدم، بس است؟ اینکه علوم اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هر شب جمعه اضافه می‌شود، به این معنا است که پی‌درپی و تا بی‌نهایت پیش می‌رود. این مقام لایقفی یا مقام فوق تجرد نفس است. 🔵 سلوک، حتی در دوران کهولت ✅ ایشان از حدود سال ۱۳۴۷ که شهودات داشتند، تا این اواخر که گه‌گاه دوستانی رفته‌اند و ایشان را می‌دیدند، این حالاتشان ادامه داشت. گاه توضیحاتی می‌داد که مرا به شرق عالم بردند، چه دیدم و مرا به غرب عالم بردند چه دیدم. از همان سنخی که قونوی می‌گفت: به من چیزی نشان دادند که اگر تا آخر عمر هم بنویسم، تمام نمی‌شود. حضرت استاد می‌فرمود: به هر جا رسیدی، قانع نشو. ایشان این بیان بوعلی را می‌آورد «هر کس در کار علمی (حصولی) بگوید بس است، از فطرت انسانی خارج شده است» و این را در فضای عرفانی استفاده می‌کردند. عرفا از این حالت تعبیر می‌کنند به تقلب قلب؛همت پی‌درپی و تشنگی بی‌پایان. این تشنگی بی‌پایان انسان را خیلی آماده می‌کند و انسان را قانع نمی‌کند و به هر جا برسد می‌گوید کافی نیست. (با) این تقلب قلب، عارف به جایی می رسد که پایان ندارد؛ هر روز یک تجلی جدیدی (دارد). می‌گویند: اگر ساده بی‌نقش باشی، پی‌درپی تجلی داری و باعث می‌شود که انسان قوت و غذای جانش همگی الهی ‌شود. یکی از توصیه‌های ایشان، توجه به اوج بی‌انتهای سلوک است. ایشان تا این اواخر هم خودشان اذکار و برنامه‌ها داشتند. در عین حالی که توجهات باطنی ایشان بسیار قوت پیدا کرده بود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 مقام فوق تجرد ✅ مقام فوق تجرد در بیان صدرا آمده است. ملائکه مقام معلو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 اصل تدریج ✅ البته ایشان این بیان را با این نکته جمع می‌کرد، ما تا بی‌نهایت راه داریم، ولی آهستگی و تدریج را باید در کار داشت. تدریج یک اصل محکم در نفسِ انسانی است. به دلیل اینکه نفس حرکت جوهری دارد و در بستر زمان است و تدریج خاصِ خودش را دارد. تدریج هست، ولی هرچه جلوتر می‌روید، سریع‌تر می‌شود. گاهی یک شب، ره صد ساله طی می‌شود که شخص اگر به‌تدریج و پله‌پله پیش می‌رفت، شاید سی سال طول می‌کشید، اما در یک شب به اندازه کل این سی سال، طی طریق می‌کند. هر چه مُنّه بیشتر باشد، شتاب بیشتر می‌شود. جسته‌جسته، انسان قوت پیدا می‌کند. درست مثل اینکه انسان به‌تدریج به اجتهاد می‌رسد. انسان وقتی جلو رفت، احوال پیدا می‌کند که گاهی یک شب برابر با یک عمر است. معنایش این نیست که تدریج برداشته شود. انسان همیشه باید دهانش باز باشد برای لقمه‌گرفتن. حقایق عالم لقمه‌های جان ما است. «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» (بقره، آیۀ ۳۱). کل اسماء برای ما است و انسان این‌گونه است؛ این خاصیت انسانی است. بعضی از آقایانی که اکتفا می‌کنند، بدانید که کارشان خلل دارد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۳ 🔴 بخش اول ✅ یکی از بحث‌های مهم در عرفان در وادی عمل این است که چگونه باید با دستورات سلوکی تعامل کرد. برنامه ما این بود که دستورات سلوکیِ چندگانه‌ای را بخوانیم و بر اساس آنها توضیح دهیم. دستورات سلوکی حضرت استاد را که گفتیم، فضا تا حدودی روشن شد. دستورات سلوکی برای ما خام است؛ لذا باید شیوه‌ای را یاد بگیریم که نشان دهد استادِ سلوکی چه کار کرده است. اصول و مبانی سلوکی را بررسی می‌کردیم که چه مبانی‌ای داشت که ایشان را کشاند به اینکه چنین دستوراتی بدهد. این راه برای ما مهم است که چگونه دستگاه سلوکی سالکان و عارفان را تقییم کنیم. هر عارفی که دستور می‌دهد، ما باید معیارهایی برای تقییم داشته باشیم و آن معیارها به ما خیلی کمک می‌کند. عملاً با اصول و مبانی سلوکی نشان داده می‌شود که هر کس چه مبنایی دارد و آیا این دستور درست هست یا نه. مثلاً اگر کسی شریعت در کارش جدی نباشد، برخی خلل‌ها در دستوراتش دیده می‌شود. 🔵 مبانی و اصول سلوکی ۱. شریعت‌محوری؛ ۲. عرفان سازگار با زندگی اجتماعی؛ اگر این عنصر نباشد، با فطرت ما سازگار نیست. ۳. عقلانیت سلوکی؛ اگر عقلانیت سلوکی نباشد، انسان می‌پاشد. ۴. تأکید بر علم و حرف‌شنیدن و معرفت به نفس و معرفت رب و عرفان نظری؛ این امر در کار حضرت استاد خیلی به چشم می‌آمد. ۵. توجه به اوج بی‌انتها و حرکت بی‌پایان و سلوک‌ بی‌وقفه. در هر رتبه‌ای که انسان باشد. 🔵 ۵. توجه به اوج بی‌انتهای سلوک ✅ برخی تا به جایی می‌رسند و به شهودی دست پیدا می‌کنند، فکر می‌کنند که همین جا آخر کار است و کافی است! مثلاً کسی هست که نهایت کارش در حد کشف صوری است، نوع دستوراتی که می‌دهد، در همین حد است. 🔵 مقام لایقفی ✅ مبنای حضرت استاد این است که هم هستی بی‌انتها است و تجلی ذاتی به لحاظ عمق پایان‌ناپذیر است و تجلی اسمائی بی‌نهایت است به لحاظ بسط اسماء. آنی که انسان باید به آن برسد یعنی هستی، بی‌پایان است. هر چند اسماء به لحاظ تفاصیل بی‌انتها است، در عین حال عمقی هم پیدا می‌کنند. تجلی ذاتی هم به لحاظ عمق بی‌انتها است که در نهایت می‌رسد به تجلی ذاتی اهل بیت علیهم‌السلام. (یعنی) تجلی ذاتی رسیدن انسان به تعین اول و تجلی اسمائی رسیدن انسان به تعین ثانی. از طرفی هم، انسان مقام لایقفی دارد و از ناحیه آنچه انسان باید به آن برسد، بی‌انتها است. و انسان هم بی‌انتها می‌تواند بپذیرد و در خودش هضم کند. این مقام لایقفی است. 🔵 توقف بی‌معنا است ✅ این اندیشه حضرت استاد، باعث می‌شود که ایشان قوت پیدا کردند و اصلاً توقف معنا ندارد. چنین اندیشه‌ای نمی‌تواند بگوید قانع باش؛ بلکه می‌گوید قانع نباش. حتی اگر به جایی رسیدی که تالی تلو معصوم شدی و بالاتر از آن کسی نرسیده است، نباید بگویی بس است و باز هم باید ادامه بدهی. این چیزی است که من تعبیر می‌کنم هم عمق هستی برای خودش تحملِ بی‌نهایت را دارد و هم انسان می‌تواند به لحاظ مقام لایقفی‌اش تحملِ بی‌نهایت کند. این دو باعث می‌شود نوع دستورات تغییر کند و نوع رویکرد و نوع نتایجی که به‌دست می‌آید، تغییر می‌کند؛ یعنی دم‌به‌دم به عمق هستی رفتن و دم‌به‌دم به سمت بی‌نهایت شدن حرکت‌کردن. ✅ در این صورت، دیگر کشف‌های صوری و پایین، رنگ می‌بازد و خیلی جدی نیست. این به صورت پایه‌ای در کار حضرت استاد بود و این باعث می‌شود که یک تشنگی بی‌پایان ایجاد می‌کند و یک سلوک بی‌پایان ایجاد می‌کند و هیچ وقت باز نمی‌ایستد. 🔵 قوّت در پیری ✅ برخی می‌گویند وقت پیری تازه وقتِ دم‌به‌دم‌ها رسیدن و دریافت‌های ویژه کردن است. به لحاظ بدنی و ظاهری پیر شده است و حرکاتش کُند شده است، اما به لحاظ باطنی بر عکس است. این باعث می‌شود که در پیری گه‌گاه بهتر می‌گیرند و لزومی ندارد اعمال سخت جوانی را انجام دهند و نمی‌شود و بدن نمی‌کِشد، ولی برای او ملکه شده است. این پایه بحث است که باعث می‌شود هم توانایی انسان را بفهمیم و هم عمق هستی را بیشتر بشناسیم. 🔵 به عمق رفتن ✅ هر دم ما می‌توانیم بگوییم سلوکی باید داشته باشیم که عمق بیشتر و معرفت و دانایی بیشتر به ما بدهد. ما دانایی‌هایی داریم که وقتی به اهل و اصلش می‌رسد، خودش صدها جلد کتاب است. مثل معراج رسول‌الله که می‌فرمود: وقتی می‌رفتم عرق بر پیشانی بود و وقتی برگشتم، هنوز عرق پیشانی‌ام خشک نشده بود. آنجا هر چه قوی‌تر می‌شوند، دیدن‌های بسیار روی می‌دهد. قونوی می‌گفت: چیزی به من دادند که اگر بخواهم بنویسم، تا آخر عمر هم بنویسم، تمام نمی‌شود و امور جزئی‌اش بی‌انتها است؛ من فقط اصول و امهات آن را برای شما می‌نویسم. شبیه آنچه برای عقل فعال نقل می‌کنند. عقل فعال از آنچه در عالم هست، خبر دارد به صورت بی‌انتها. برای کسی که بالا می‌رود، چنین عمقی هست. هر چه سلوک بیشتر (باشد)، دانایی‌های بیشتر و عمیق‌تر (افاضه می‌شود) به گونه‌ای که قابل قیاس با قبل نیست.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۳ 🔴 بخش اول ✅ یکی از بحث‌های مهم در عرفان در وادی عمل این
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 شور و عشق بیشتر ✅ هر شهودی که روی می‌دهد، شور و عشق فراوانی در خودش دارد که دم‌به‌دم بر آن افزوده می‌شود. ما شوق‌هایی که اول داریم، گاهی اوقات به حدی از تشنگی می‌رسد که این عشق انسان را با خود می‌برد. این حالت را مغناطیس قرب می‌گویند. و بعد از این، تمام شهودات چیزی سراسر عشقی است. و برخی گفته‌اند: اگر این مستی‌ای که من دارم بین همه انسان‌ها پخش شود، همه مست می‌شوند. و این شور و عشق اصلاً قابل وصف نیست که اگر از ابتدا به او می‌دادند، نمی‌توانست تحمل کند؛ هر دم عزم و همت قوی‌تر. بعضی عزم‌ها، نسبت بعضی از عزم‌ها عزم به حساب نمی‌آید. اگر اولوالعزم را ببینید، ما نسبت به آن‌ها عزمی نداریم! 🔵 محالّ مشیةالله ✅ این باعث می‌شود که هر دم تقرب بیشتری پیدا شود به حضرت حق. اصلش هم به دنبال تقرب و بندگی هستیم. بندگی نهایی آنجایی است که آن قدر قرب حاصل شود که تو نمانی و خدا بماند و انسان محالّ مشیةالله شود. و خداوند حکومت کند و کسی اگر این را ببیند، از آن تعبیر می‌کنیم به سلوک و اندیشه بی‌پایان که تا کجا ندارد و تا انتها ادامه دارد. چون حقیقت هستی بی‌انتها است و انسان هم مقام لایقفی دارد. تو می‌توانی! این تقرب بی‌انتها پیداکردن، اگر بخواهیم بگوییم تجلی اسمائی دارد از این اسم به آن اسم و از آن اسم به اسم دیگر و کم‌کم به سمت عمق می‌رود و بعد می‌رسد به اسمای ذاتیه در تعین ثانی و بعد می رسد به اسمای ذاتیه در تعین اول. در آنجا هم به صورت بی‌انتها می‌رود؛ چون همیشه حظّی از تجلی دارد. تجلیِ ذاتیِ اصلی برای اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است. این باعث می‌شود که انسان دم‌به‌دم الهی‌تر شود و دم‌به‌دم رفتارش خدایی‌تر شود و این‌سویی نیست. 🔵 مراتب ایمان ✅ علامه طباطبایی در اواخر جلد اول المیزان مراتب ایمان را توضیح می‌دهد ذیل «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ»(بقره، آیه ۱۳۱) مقام سوم ایمان را این‌گونه توضیح می‌دهند: مقام سوم ایمان مقام رضا است که راضی است به دستور الهی و هیچ‌گاه مِنّ‌ومِنّ ندارد و از کل هستی هم راضی می‌شود. بعد می‌رسد به مرتبه چهارم اسلام و ایمان که مرتبه فنا است. در اینجا می‌گوید اصلاً جنس این مقام با مقام رضا فرق دارد. از این به بعد تازه می‌فهمد بندگی یعنی چه. تا حالا بندگی کرده بود، ولی بندگی (ناب) نکرده بود. یعنی راه باز است و به شکل طولی و تشکیکی همه مراحل را نگاه کنید. ✅ این مسئله در مسلک حضرت استاد خیلی زیبا معنی پیدا می‌کند. اگر این (نگاه) آمد، نوع دستورات تغییر می‌کند. تا کی باید مراقبه داشته باشیم؟ جنس مراقبه چیست؟ جنسش تغییر می‌کند، ولی معنایش این نیست که از مراقبه در بیاید. علامه طباطبایی مراقبه را در چهار مرحله توضیح داده است که در ابتدای دروس عرفان در وادی عمل آنها را توضیح دادم. ✅ جانب خداوند را رعایت‌کردن، یک نوع مراقبه است و همیشه احساس حضور حق کردن، این هم خوب است. ولی وقتی بالاتر رفتی، مراقبه این‌گونه نیست. اصل مراقبه (همیشه) پابرجا است. همیشه مراقبه هست، ولی مراقبۀ مخصوص آن مقام. می‌گویند: مراقبه مع الله مطرح است. گاهی قرآن می‌خواند، ولی به جایی می‌رسد که قرآن خواندنش هم تغییر می‌کند و گاهی احساس می‌کند که خود خداوند متعال است که دارد قرآن می‌خواند. ✅ حضرت استاد از ابتدا نمی‌گوید به صورت نهایی قرآن بخوانید. ایشان می‌فرمود: استادی به شاگردش گفت: قرآن بخوان؛ به گونه‌ای که احساس کنی نزد من می‌خوانی. چند وقت بعد گفت: قرآن بخوان به گونه‌ای که نزد رسول‌الله و امام معصوم هستی. بعد اثری عجیب داشت . و بعد فرمود: قرآن بخوان آن گونه که نزد خدایی. و اثر کرده است و تا عمق رسیده است. اصلاً نوع قرآن خواندن تغییر می‌کند. این دستور همیشه هست، ولی نوع آن تغییر می‌کند. ✅ حضرت استاد دستور وضو داده است که همیشه دائم‌الوضو باشید، ولی ایشان گاهی توضیحی داده است درباره حقیقت وضو که خیلی عجیب است؛ روایتی که هر کسی وضو گرفت و نماز نخواند «فقد جفانی». ایشان چون خودش این مسیر را طی کرد، دستور وضو را به شاگردانی که بالاتر آمده بودند، به‌تدریج ارتقا می‌داد؛ یعنی وضو و مراقبه و قرآن خواندن برداشته نمی‌شود، ولی جنس آن کم‌کم تغییر می‌کند. ✅ گاهی کسی می‌گفت: این حال به من روی داد، استقبال می‌کرد و می‌فرمود: همین جور و همین طور باید باشد. اگر کسی این مبنا را قبول می‌کند، باید در دستورات ایشان اشباع شده باشد. در دستورات حضرت استاد اشباع شده است. ✅ همیشه دستور می‌داد که کار علمی‌تان را رها نکنید، ولی تأکید می‌کرد که این علم باید از دانایی به دارایی تبدیل شود. باید به شهود تبدیل شود. یعنی بعداً تشویق می‌کند به کار علمی شهودی. جنس کار در سلوک باید به این سمت برود. هیچ وقت نگویید بس است. اصل ذکر باید باشد، ولی ذکر باید چه شود؟ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 شور و عشق بیشتر ✅ هر شهودی که روی می‌دهد، شور و عشق فراوانی در خودش دار
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 مکتبی که تشنگی می‌آورد ✅ مرحوم ملاعلی نوری بعد از اینکه استاد قَدَر شده بود، در ایشان تشنگی ایجاد شده بود، دستور گرفت و ذکر را ادامه داد. دیدند نمی‌شود تا اینکه به او گفتند: تو خودت باید ذکر شوی! و از آن به بعد راه برایشان باز شد. (ملاعلی نوری حدود شصت‌هفتاد سال استاد بود و واقعاً کار صدرایی تشنگی ایجاد می‌کند). از ذکر در نیامده است، ولی عمق ذکر برایش باز شد و همان را ادامه داده است. ✅ حضرت استاد توضیح می‌داد اگر شما در راه بیفتید، حال خودتان، خودش راهبرتان می‌شود؛ این می‌شود دم‌به‌دم سلوک پی‌درپی در دل شیوه‌های ثابت. معنای این اصل این است که هیچ‌گاه وقتی به مقامات معنوی رسیدی، متوقف نشو و قانع نشو. ✅ ما کار خودمان را می‌کنیم. مثلاً اگر از صد سال عمر ما، نود و نُه سال و یازده ماه گذشت و هیچ به ما نداده باشند مسئله‌ای نیست، ضرر نکرده‌ایم و عمل به وظیفه کرده‌ایم. آنی که گفتیم، در برزخ و قیامت هم صعود معنا دارد. اصل ذکر گفتن و توجه به حق، خوب است، ولو اینکه به انسان چیزی ندهند. صدرا می‌گوید: اگر کسی در اینجا به کشف نرسد، قطعاً در برزخ و قیامت به او خواهند داد. اگر به کسی هم ندهند، مشکلی نیست، ما به دنبال این هستیم که سالم زندگی کنیم و عمق را ببینیم و به سمتش حرکت کنیم. اگر ندادند، ما ضرر نکردیم، اگر هم دادند، بله انسان نفس تازه می‌کند و خستگی از تنش بیرون می‌رود. مراقبه کن، خود همین خوب است و انسان را به کمال می‌رساند. درسم را خواندم، در عین حال چشم و گوش و زبانم را مراقبت کردم. حتی ذکر را به زبان گفتن، لطف دارد، خوب است، همین را نگاه دار و این لطف دارد. بنده‌خدایی می‌گفت من روزی صد مرتبه سورۀ توحید خواندم و به انبیا هدیه کردم. ( مطمئن هستم انبیا با من هستند). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸