eitaa logo
فلسفه ذهن
892 دنبال‌کننده
138 عکس
68 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📕«ذهن و نوخاستگی؛ از تا » اثر یکی از لیدرهای () در سال 2005 و در 215 صفحه به چاپ رسیده است. 📘کتاب در 5 فصل تنظیم شده که در فصل 1 به ظهور و افول ، تاریخچه و انواع نوخاسته‌گرایی، تکامل ، نسخه قوی نوخاسته‌گرایی و چالش‌های نسخه ضعیف آن می‌پردازد. 📙در فصل 2 معانی نوخاستگی و تردیدها درباره آن، علیت رو به پایین، و نوخاستگی و ...، محور بحث قرار می‌گیرد. 📗فصل 3 بر ارتباط بین نوخاستگی و تمرکز دارد و نوخاستگی از ، ، انتقال به ، و فلسفه نوخاسته‌گرای زیست‌شناسی را مرور می‌کند. 📒فصل 4 به انتقال از سطح زیست‌شناسی به سطح می‌پردازد و جایگاه آگاهی و نقش آن‌ها در حل را مدنظر قرار می‌دهد و در انتها به یک نظریه نوخاسته‌گرا درباره ذهن و ملاحظات علمی و فلسفی پیرامون آن می‌رسد. 📓در فصل آخر (5) نیز شاهد مباحثی از قبیل ارتباط ذهن با ، پیش‌فرض‌های ، سطوح نوخاسته بالاتر از ذهن، محدودیت‌های تبیین‌های طبیعی و یکسری پرسش‌های الهیاتی هستیم. 📚چکیده‌ای از رویکرد مؤلف را می‌توان در این پاراگراف از مقدمه کتاب ارائه کرد: «نه و نه فیزیکالیسم تقلیل‌گرا، داستان کاملی درباره موضوع آگاهی به ما ارائه نمی‌دهند. من با استخراج ادله از فلسفه و علم معاصر، از تز نوخاسته‌گرایی دفاع می‌کنم که ذهن (ویژگی‌های ذهنی) را - بمثابه مرحله‌ای فراتر در فرآیند تکامل - برآمده از دنیای طبیعی می‌داند». @PhilMind
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اینکه علم برای تبیین هویات و رویدادهای سطح بنیادین ذرات بکار گرفته می‌شود، و اینکه علم برای تبیین سطح مولکولی کاربرد دارد، و اینکه علم در سطح سلولی جواب می‌دهد، برخی دانشمندان و فیلسوفان را واداشته تا درباره بیندیشند و اینکه آیا می‌تواند به علمی تجربی برای تبیین تجربه‌های آگاهانه منجر شود؟ ♦️البته فرمولیزه‌کردن فاکتورهای تاثیرگذار در پدیده آگاهی و ارائه دانشی شبیه سایر علوم تجربی در سطح ذهن، بسیار دشوار بنظر می‌رسد. چراکه در یافتن ساختار و کارکرد نواحی مختلف مغز خلاصه می‌شود و دانش ما را نسبت به ساختار شبکه نورونی و همبسته‌های عصبی کارکردهای ذهنی افزایش می‌دهد. ♦️اما همانطور که توضیح می‌دهد، این یک خلاء متدولوژیک در نوروساینس بشمار می‌رود که اساسا به تبیین آگاهی نمی‌انجامد. کشف ساختارها و کارکردهای مغز از آنجا که تمام قابلیت علم تجربی است (که از منظر سوم‌شخص و آبجکتیو به مطالعه سوژه می‌پردازد)، در نهایت آگاهی را (که پدیده‌ای اول‌شخص و سابجکتیو است) باقی می‌گذارد. ♦️در نتیجه بنظر می‌رسد تغییر روش‌شناسی نوروساینس برای تبیین آگاهی بدلیل محدوده قابلیت علم تجربی ممکن نیست، اما آیا دستیابی به برخی اصول تبیینی هم از این طریق امکان ندارد؟ و آیا افزودن برخی اصول و فرضیه‌های فلسفی به یافته‌های آزمایشگاهی نمی‌تواند به شکل‌گیری چارچوبی برای علم آگاهی بینجامد؟ این‌ها پرسش‌هایی اساسی است که علوم مختلف از تا بیولوژی و نوروساینس را با درگیر می‌کند. @PhilMind