eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
982 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
915 ویدیو
432 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم 🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁 ⬅️ : در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده بن مغيره بوده. و در بعضى ديگر آمده كه بوده. و در بعضى ديگر آمده كه بن ابى معيط بوده. و در بعضى آمده كه بن اشرف بوده، ولى معتبر است كه مى گفت عاصى بن وائل بوده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 آن، روايتى است كه مرحوم آن را در از حسن بن على (ع) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با بن العاصى است، فرموده: تو در بسترى متولد شدى (يعنى هم با عاصى بن وائل مى شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده اى از بر سر تو كردند، بن حرب گفت اين پسر از من است. وليد بن مغيره گفت: از است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصى بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان تر و بى حسب و نسب تر و تر و ستمكارتر و زناكارترشان بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود ساخت. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين تو بودى كه براى بر شمردن افتخاراتت به ايستادى، و گفتى اين منم. كه (ص) را زخم زبان مى زنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى است، يعنى اولاد ندارد، اگر از دنيا برود نامش از روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئك هو الابتر) تا آخر حديث. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير در ذيل آيه (انا اعطيناك الكوثر) آمده كه كوثر است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داده، تا عوض از پسرش باشد. 🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت علاوه بر اينكه است، يعنى سندش نشده، و علاوه بر اينكه است، يعنى تنها در آن آمده كه: (فرمود) و نكرده كه كدام يك از فرموده، با ساير روايات  است، و تفسير كوثر به نهرى در بهشت ندارد كه كوثر به معناى باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتى هم از خير كثير است. 🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁 ⬅️ در كتاب است كه ابن مردويه از روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش فرستاد كه وقتى نماز را مى گويى را تا برابر - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام (ع) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از كردن دستهايت  تا صورت. 🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه مى گويد: بن سنان هم اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز به آن را از آن جناب روايت كرده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 در است كه و از طريق از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) ، سپس ، و آنگاه ، و پس از او ، و آنگاه و در آخر بود، قاسم از رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در از دنيا رفت، و بعد از او از دنيا رفت، و سهمى گفت: نسل او شد، پس او و بى عقب است، در خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در كتاب است كه بن بكار و ابن عساكر، از بن محمد از پدرش روايت كرده اند كه فرمود: پسر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در مكه از دنيا رفت و بعد از جنازه آن جناب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) به بن وائل و عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را از دور ديد گفت: الان به او مى زنم، همين كه آن جناب شد، گفت: چه خوب شد كه كور شد، در پاسخ او اين آيه نازل شد: (ان شانئك هو الابتر).
قسمت سوم 🍁ایه 2⃣ و 3⃣ سوره قدر از تفسیر المیزان🍁 🍁و ما ادريك ما ليله القدر🍁 ✅اين جمله كنايه است از قدر آن شب و منزلتش، چون با اينكه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليله را بياورد، آن را كرد. تر ، با اينكه مى توانست بفرمايد:  🔸(و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر) براى و بار خود كلمه را آورد و فرمود: 🔸 (و ما ادريك ما ليله القدر ليله القدر خير من الف شهر). 🔸مراد از بودن قدر از هزار شب، و از و به اذن  (من كلّ امر) 🍁ليله القدر خير من الف شهر🍁 ✅اين جمله به طور آنچه را كه در جمله (و ما ادريك ما ليله القدر) بدان شده بود، يعنى آن را بيان مى كند، و فرمايد: 🔸 بدين جهت آن شب دارد كه از بهتر است. 🔸و منظور از بودنش از شب به طورى كه تفسير كرده اند بهتر بودنش از حيث است، و با قرآن هم معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به خدا ، و به وسيله زنده كند، و دارى آن شب با بهتر است از عبادت شب. و ممكن است همين معنا را از آيه سوره نيز استفاده كرد، چون در آنجا قدر را پر بركت خوانده، و فرموده:  🔸انا انزلناه فى ليله مباركه  🔸البته در اين معناى ديگرى نيز ، كه ان شاء اللّه در بحث آينده خواهد آمد. 🍁ترجمه آیه4⃣ سوره قدر از تفسیر المیزان🍁 🌹تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر🌹 🔸كلمه (تنزل ) در تتنزل بوده، و مراد از آن است كه از عالم است و خداى تعالى در اش فرموده : 🔸 (قل الروح من امر ربى )، 🔸 و اذن در هر چيز به معناى رخصت دادن در آن است، و يا به عبارت ديگر اين $معنا است كه مانعى از اين كار نيست. 🔸و كلمه (  ) در جمله (من كل امر) به گفته بعضى از به معناى است. بعضى ديگر گفته اند: 🔸به معناى خودش است، يعنى غايت، ولى را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: 🔸  و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر الهى نازل مى شوند 🔸بعضى ديگر گفته اند: 🔸 باء براى به است، و معنايش اين است ( و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اينكه هر امرى را كنند). 🔸ليكن حق اين است كه : 🔸 مراد از ، اگر آن امر باشد كه  (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ) ‍ كرده، حرف (من ) براى ابتدا بود، و در عين حال را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد: 🔸(ملائكه و در به اذن نازل مى شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند). 🔸و اگر منظور از امر مذكور هر كونى و حادثه اى باشد كه بايد گردد، در اين صورت حرف (من ) به معناى تعليل خواهد بود، و آيه را چنين معنا مى دهد: 🔸ملائكه و روح در آن شب به پروردگارشان نازل مى شوند براى خاطر تدبير امرى از امور عالم. 🍁ترجمه آیه5⃣سوره قدر از تفسیر المیزان🍁 🌹سلام هى حتى مطلع الفجر🌹 🔸در مفردات گفته: 🔸كلمه (سلم) و (سلامت ) به معناى بودن از و است. 🔸پس جمله ( هى ) اشاره است به اينكه الهى گرفته است به اينكه شامل همه آن بشود كه به سوى او روى مى آورند، و نيز به اينكه در شب قدر باب نقمتش و بسته باشد، به اين معنا كه نفرستد. و لازمه اين معنا آن است كه طبعا در آن كيد ها هم موثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از هم به اين معنا اشاره رفته است. 🔸ولى بعضى از گفته اند: 🔸 مراد از كلمه (سلم) اين است كه : 🔸در آن شب از هر مشغول به عبادت بگذرند مى دهند. برگشت اين معنا هم به همان اول است و اين د2و آيه يعنى آيه (تنزل الملئكه و الروح ) تا آخر در معناى است براى آيه قبلى كه مى فرمود (ليله القدر خير من الف شهر).
قسمت سوم 🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁 ⬅️ : در بعضى از تواريخ آمده كه شماتت كننده بن مغيره بوده. و در بعضى ديگر آمده كه بوده. و در بعضى ديگر آمده كه بن ابى معيط بوده. و در بعضى آمده كه بن اشرف بوده، ولى معتبر است كه مى گفت عاصى بن وائل بوده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 آن، روايتى است كه مرحوم آن را در از حسن بن على (ع) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با بن العاصى است، فرموده: تو در بسترى متولد شدى (يعنى هم با عاصى بن وائل مى شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده اى از بر سر تو كردند، بن حرب گفت اين پسر از من است. وليد بن مغيره گفت: از است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصى بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان تر و بى حسب و نسب تر و تر و ستمكارتر و زناكارترشان بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود ساخت. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين تو بودى كه براى بر شمردن افتخاراتت به ايستادى، و گفتى اين منم. كه (ص) را زخم زبان مى زنم، و عاصى بن وائل گفت: محمد مردى است، يعنى اولاد ندارد، اگر از دنيا برود نامش از روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئك هو الابتر) تا آخر حديث. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير در ذيل آيه (انا اعطيناك الكوثر) آمده كه كوثر است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داده، تا عوض از پسرش باشد. 🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت علاوه بر اينكه است، يعنى سندش نشده، و علاوه بر اينكه است، يعنى تنها در آن آمده كه: (فرمود) و نكرده كه كدام يك از فرموده، با ساير روايات  است، و تفسير كوثر به نهرى در بهشت ندارد كه كوثر به معناى باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتى هم از خير كثير است. 🍁بحث روایتی سوره کوثر🍁 ⬅️ در كتاب است كه ابن مردويه از روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش فرستاد كه وقتى نماز را مى گويى را تا برابر - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام (ع) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از كردن دستهايت  تا صورت. 🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه مى گويد: بن سنان هم اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز به آن را از آن جناب روايت كرده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 در است كه و از طريق از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) ، سپس ، و آنگاه ، و پس از او ، و آنگاه و در آخر بود، قاسم از رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در از دنيا رفت، و بعد از او از دنيا رفت، و سهمى گفت: نسل او شد، پس او و بى عقب است، در خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در كتاب است كه بن بكار و ابن عساكر، از بن محمد از پدرش روايت كرده اند كه فرمود: پسر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در مكه از دنيا رفت و بعد از جنازه آن جناب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) به بن وائل و عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را از دور ديد گفت: الان به او مى زنم، همين كه آن جناب شد، گفت: چه خوب شد كه كور شد، در پاسخ او اين آيه نازل شد: (ان شانئك هو الابتر).