eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
279 ویدیو
62 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت: shiapasokh.com shiapasokh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔به فتواى علامه حلّى از علماى بزرگ شيعه یك مرد مسلمان ميتواند براى وضو در صورت نبودن آب به گرد و خاك روى آلت تناسلى يك زن تيمم كند ( نهایه الاحکام ج 1 ص 208) ❗️اين يك روايت يا حديث نيست كه بتوان آنرا ماستمالى كرد و راويان را زير سئوال برد، اين يك فتواست ❕❕ 💠💠 👌ما نخست عبارت را ذکر مي کنيم بعد در خصوص آن توضيح مي دهيم  . 🔸علامه حلی چنین می آورد ؛ « وفي أجزاء مسح الوجه بكف واحد إشكال . ولو قلنا أن مس الفرج حدث لو ضرب يده على فرج امرأة عليه تراب ، صح التيمم ، لأن أول الأركان المسح لا النقل » 🔸« در كفايت كردن مسح صورت با يك دست اشكال وجود دارد؛ (يعني مسح صورت بايد با هر دو دست باشد.) و اگر بگوييم كه مس كردن فرج زن حدث است (وباعث بطلان وضو باشد) پس اگر دستش را روي آلت زن بگذارد و بر خاكش تيمم كند، تيمم صحيح باشد، زيرا نخستين ركن تيمم است نه نقل خاك.» 👌حال توجه به لازم است ؛ 1⃣علامه به عنوان يک فقيه، حکم شرعي را ولو به عنوان فرضي ذکر مي کند يعني اگر اصلا خاکي براي تيمم نبود مگر روي فرج زن ( البته مراد زن خود است نه اجنبي) در اين صورت تيمم اين حکم را دارد که به فرض بگوییم مس فرج موجب از بین رفتن طهارت می شود ، اما تیمم بر فرج موجب بطلان تیمم نمی شود زیرا تیمم پس از مس فرج و انتقال صورت می گیرد و رکن تیمم که مسح است پس از لمس می شود ، بنابراین این نحو لمس کردن موجب بطلان تیمم نمی شود چرا که رکن تیمم یعنی مسح پس از مس خاک اتفاق می افتد . 2⃣ علامه حلي در اين جا فتواي بطلان طهارت با مس فرج را مورد بحث قرار می دهد و تعريض مي زند به کساني که گويند مس فرج موجب بطلان طهارت مي شود . در روایات ما آمده است که مس فرج موجب بطلان طهارت نمی شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج 1 ص 270 باب 9 ❕علامه در این فتوا ، نظر کسانی را که خلاف نظر روایات شیعه نظر داده اند و در مثال تیمم قائل به بطلان تیمم هستند را به چالش می کشد . 3⃣روش فقها این است که در بیان مساله سعی می کنند همه جوانب و شق های مساله ،حتی حالت های نادر الوقوع یا محال الوقوع را مورد بحث قرار دهند تا مطلب و حالت پنهانی باقی نماند که مورد بحث قرار نگرفته باشد .اگر چه برخی از حالات مساله ممکن است اصلا امکان وقوعی نداشته باشد ، مانند مثالی که علامه حلی در مورد تیمم می زند یا مانند تعبیر خداوند که می فرماید ؛ « اگر در آسمان وزمین جز خداوند یگانه خدایان دیگری بود نظام جهان به هم میخورد » ( انبیا 22) ❕بودن خدایان دیگر در کنار خدای حقیقی فرض و ممتنع الوجود است ، اما خداوند از این مثال ممتنع الوجود بهره می گیرد ، تا مساله یگانگی خویش را با بیان روشنتری به اثبات برساند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔میخواستم بدونم در آخرت و در برزخ و قیامت هم محرمیت و نامحرم وجود دارد به چه است ❕ 💠💠 🗯باید توجه داشت که همه چیز سرای آخرت با دنیا فرق دارد.آن جا جهان دیگری است با خاص خودش چنان که پیامبر گرامی فرمود: « مانند بهشت هیچ چشمی ندیده و به قلب هیچ خطور نکرده است» 📚 ج8 ص86 👌این تفاوت قوانین آن عالم با این جهان از روایاتی که می گوید در آنجا انسان نیاز به قضائ حاجت ندارد بلکه موارد زائد بدن به صورت بوی از انسان خارج می شود بیشتر آشکار می شود 📚 ص102 🗯بنابراین نباید توقع داشت که تمام احکامی که در دنیا بوده است در برزخ و یا در بهشت هم حاکم باشد . 👌البته برخی احکام و قوانین که حسن و قبح عقلی و حکم قطعی عقل را دارد ، در دنیا و آخرت یکسان است و تفاوتی نمی کند . 🗯مثلا دیدن خداوند است زیرا مستلزم جسمانیت و محدود بودن خداوند است چه می خواهد در دنیا باشد و چه در برزخ و چه در سرای آخرت در هر حالتی خداوند نمی شود . 👌و یا در رابطه با حجاب داشتن در برزخ و بهشت می توان بیان داشت که از آنجا که پوشش بدن از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب می شود می توان گفت در بهشت هم وجود دارد ولی نحوه و حدود آن برای ما مشخص نیست .برای نمونه و تایید این که حجاب در بهشت نیز نوعی کمال محسوب می شود می توان به این ایه استناد جست که خداوند در مدح های بهشتی می فرماید: « بهشت دارای زنان بهشتی است که در سراپرده های خود » 📓 72 🔶در رابطه با احکام محرم و نامحرم در برزخ و بهشت هم می توان همین نکته را بیان کرد که این احکام ریشه در حکم عقلی و حسن و قبح دارد و احکام عقلی در هیچ حالتی تغییر نمی کند . 👌بر پایه همین حکم است که خداوند در وصف بهشتیان می فرماید ؛ « آنها را با حور العین می کنیم » 🔷 54 👌در حالی که اگر همه در بهشت محرم بودند ، نیازی به تزویج نبود و همه بر هر کسی که می خواستند وارد می شدند و می بردند. ❕و یا در وصف بهشتی می فرماید ؛ « در باغ های بهشتی زنانی هستند که جز به همسرانشان عشق نمی ورزند » 🗯 56 👌در حالی که اگر در بهشت همه به هم محرم بودند و روابط آزاد بود ، یک همسر بهشتی باید به همه عشق می ورزید و با ارتباط می گرفت . 👌از امام علیه السلام سوال شد که اگر مرد مومنی با همسر دنیوی اش هر دو بهشتی شدند ، آیا در آخرت هم به تزویج یکدیگر هستند ؟ 🔷امام پاسخ داد که هر کدام از آن دو که مقامش بالاتر باشد مخیر میشود که یا با همسر دنیوی اش باشد یا همسر دیگری انتخاب کند . 📚 ج8 ص106 ❕اگر در بهشت همه با هم محرم بودند و محدودیتی نبود ، نیاز به انتخاب همسر و مخیر بودن و ...نبود و همگان کاملا بودند . 🗯در این جا پاسخ دیگری نیز است و آن اینکه ؛ 🔴درجات و مقامات بهشتیان متفاوت است . در آنجا هر کس بر اساس اعمال خودش در بهشتی اختصاص خود قرار دارد و یک بهشت نیست که همگان در آنجا جمع شده باشند و بحث و نامحرم پیش بیاید . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « نگویید بهشت یکی است ( بلکه برای هر کس بهشتی است ) و نگویید درجه واحدی است چرا که خداوند فرموده است درجاتی است بعضی بالاتر از دیگری و این به خاطر تفاوت اعمال آنهاست ، دو وارد بهشت می شوند اما مقام یکی از دیگری بالاتر است ، و او می خواهد این دیگری را دیدار کند ، آن که بالاتر است می تواند از بهشت خود پایین بیاید ،( و دیگری را ببیند ) اما آنکه پایین تر است نمی تواند بالا برود ( و وارد بهشت دیگری شود ) زیرا به آن مکان نمی رسد البته اگر دوست داشتند و خواستند همدیگر را دیدار کنند روی تخت ها دیدار می کنند » 📚 ج9 ص318 👌پیامبر نیز فرمود ؛ « در بهشت صد درجه است ، که فاصله هر درجه با دیگری به اندازه فاصله آسمان و زمین است و فردوس آنها است » 📚 ج8 ص89 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔میخواستم بدونم در آخرت و در برزخ و قیامت هم محرمیت و نامحرم وجود دارد به چه است ❕ 💠💠 🗯باید توجه داشت که همه چیز سرای آخرت با دنیا فرق دارد.آن جا جهان دیگری است با خاص خودش چنان که پیامبر گرامی فرمود: « مانند بهشت هیچ چشمی ندیده و به قلب هیچ خطور نکرده است» 📚 ج8 ص86 👌این تفاوت قوانین آن عالم با این جهان از روایاتی که می گوید در آنجا انسان نیاز به قضائ حاجت ندارد بلکه موارد زائد بدن به صورت بوی از انسان خارج می شود بیشتر آشکار می شود 📚 ص102 🗯بنابراین نباید توقع داشت که تمام احکامی که در دنیا بوده است در برزخ و یا در بهشت هم حاکم باشد . 👌البته برخی احکام و قوانین که حسن و قبح عقلی و حکم قطعی عقل را دارد ، در دنیا و آخرت یکسان است و تفاوتی نمی کند . 🗯مثلا دیدن خداوند است زیرا مستلزم جسمانیت و محدود بودن خداوند است چه می خواهد در دنیا باشد و چه در برزخ و چه در سرای آخرت در هر حالتی خداوند نمی شود . 👌و یا در رابطه با حجاب داشتن در برزخ و بهشت می توان بیان داشت که از آنجا که پوشش بدن از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب می شود می توان گفت در بهشت هم وجود دارد ولی نحوه و حدود آن برای ما مشخص نیست .برای نمونه و تایید این که حجاب در بهشت نیز نوعی کمال محسوب می شود می توان به این ایه استناد جست که خداوند در مدح های بهشتی می فرماید: « بهشت دارای زنان بهشتی است که در سراپرده های خود » 📓 72 🔶در رابطه با احکام محرم و نامحرم در برزخ و بهشت هم می توان همین نکته را بیان کرد که این احکام ریشه در حکم عقلی و حسن و قبح دارد و احکام عقلی در هیچ حالتی تغییر نمی کند . 👌بر پایه همین حکم است که خداوند در وصف بهشتیان می فرماید ؛ « آنها را با حور العین می کنیم » 🔷 54 👌در حالی که اگر همه در بهشت محرم بودند ، نیازی به تزویج نبود و همه بر هر کسی که می خواستند وارد می شدند و می بردند. ❕و یا در وصف بهشتی می فرماید ؛ « در باغ های بهشتی زنانی هستند که جز به همسرانشان عشق نمی ورزند » 🗯 56 👌در حالی که اگر در بهشت همه به هم محرم بودند و روابط آزاد بود ، یک همسر بهشتی باید به همه عشق می ورزید و با ارتباط می گرفت . 👌از امام علیه السلام سوال شد که اگر مرد مومنی با همسر دنیوی اش هر دو بهشتی شدند ، آیا در آخرت هم به تزویج یکدیگر هستند ؟ 🔷امام پاسخ داد که هر کدام از آن دو که مقامش بالاتر باشد مخیر میشود که یا با همسر دنیوی اش باشد یا همسر دیگری انتخاب کند . 📚 ج8 ص106 ❕اگر در بهشت همه با هم محرم بودند و محدودیتی نبود ، نیاز به انتخاب همسر و مخیر بودن و ...نبود و همگان کاملا بودند . 🗯در این جا پاسخ دیگری نیز است و آن اینکه ؛ 🔴درجات و مقامات بهشتیان متفاوت است . در آنجا هر کس بر اساس اعمال خودش در بهشتی اختصاص خود قرار دارد و یک بهشت نیست که همگان در آنجا جمع شده باشند و بحث و نامحرم پیش بیاید . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « نگویید بهشت یکی است ( بلکه برای هر کس بهشتی است ) و نگویید درجه واحدی است چرا که خداوند فرموده است درجاتی است بعضی بالاتر از دیگری و این به خاطر تفاوت اعمال آنهاست ، دو وارد بهشت می شوند اما مقام یکی از دیگری بالاتر است ، و او می خواهد این دیگری را دیدار کند ، آن که بالاتر است می تواند از بهشت خود پایین بیاید ،( و دیگری را ببیند ) اما آنکه پایین تر است نمی تواند بالا برود ( و وارد بهشت دیگری شود ) زیرا به آن مکان نمی رسد البته اگر دوست داشتند و خواستند همدیگر را دیدار کنند روی تخت ها دیدار می کنند » 📚 ج9 ص318 👌پیامبر نیز فرمود ؛ « در بهشت صد درجه است ، که فاصله هر درجه با دیگری به اندازه فاصله آسمان و زمین است و فردوس آنها است » 📚 ج8 ص89 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
💥 و پرواز با فيل گِلى ❕مستقيما به سراغ روايت ميروم تا ببينيم اين شاهكار روحانيون تشيع را روايت: قال: حدثنا شاذان بن عمر قال: حدثنا مرة بن قبيصة بن عبد الحميد قال: قال لي جابر بن يزيد الجعفي: رأيت مولاي الباقر(ع) وقد صنع فيلاً من طين فركبه وطار في الهواء حتى ذهب إلى مكة ورجع عليه، فلم أصدق ذلك منه حتى رأيت الباقر(ع) فقلت له : أخبرني جابر عنك بكذا وكذا ؟ فصنع فركب وحملني معه إلى مكة وردّني. : تعريف كرد كه: را ديدم كه با گِل يك ساخت و سوارش شد و به هوا پرواز كرد و با آن به مكه رفت و برگشت. اين حرف جابر را باور نكردم تا اينكه مود امام را ديدم و از او جريان را پرسيدم، او گفت: فيلى ساختم با آن به مكه پرواز كردم و برگشتم. : ١- دلائل الإمامة نوشته محمد بن جرير طبرى الشيعى صفحه ٢٢٠ باب في ذكر معجزاته ٢- مدينة المعاجز نوشته علامه سيد هاشم بحرانى جلد ٥ صفحه ١٠ باب ٦ 💠💠 👌نخست باید توجه کرد که نقل فوق سندا است ، چرا که این روایت از سوی سه راوی به نامهای ؛ « احمد بن منصور الرمادی _ شاذان بن عمر _ مره بن قصبیه بن عبد الحمید » نقل شده است هر سه مهمل و مجهول هستند . 📚تنقیح المقال ج 34 ص 317 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 399 🔸از ضعف سندی هم که بگذریم ، این روایت امر غیر ممکنی را ممکن نمی کند. حضرت مسیح نیز شبیه آن را انجام می داد چنان که خداوند از او نقل می کند که می گفت ؛ « من از گل ، چیزی به شکل می سازم ، سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می گردد » ( آل عمران 49) 👌 در روایات ما آمده است که خداوند به امامان گرامی تمام انبیاء را داده است و آنان قادر بر انجام معجزات انبیاء گذشته بوده اند . 📚بحار الانوار ج27 ص29 باب 13 انهم یقدرون علی جمیع معجزات الانبیاء و ج26 ص159 باب 12 انهم اعطوا ما اعطاه الله الانبیاء ❕کسانی که می گویند چنین معجزاتی از امور است و مورد قبول ما نمی باشد ، توجه ندارند که معجزه به معناى انجام يك محال عقلى نيست، زيرا محال عقلى (خواه محال ذاتى باشد مانند اجتماع و ضدين در محل واحد و در زمان واحد، يا محال بالغير مانند كارى كه وجود آن سرانجام منتهى به يك محال عقلى مى شود) به حكم عقل غير ممكن است، يا به تعبير ديگر از دايره قدرت بيرون باشد، يعنى اصولًا به كاربردن كلمه «قدرت» در مورد آن بى معناست، مثل اينكه پيامبر یا امام بخواهد در آنِ واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد، و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى آنكه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد، اين گونه پيشنهادها در درون خود تضادى را پرورش مى دهد، يعنى خود پيشنهاد غلط است و در حقيقت مفهومش اين است كه انسان چيزى را بخواهد و نخواهد (دقت كنيد). ❕بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست، آنچه قابل طرح است محال عادى مى باشد، بنابراين معجزه فقط يك محال عادى است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل نمى باشد، ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى حاصل گردد . 📚پیام قرآن ج 7 ص 270 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🔸ادامه 👇 👌« جريان بازگشت خورشيد براى على عليه السلام پس از پيامبر گرامی چنين بود كه وقتى علی علیه السلام مى‏ خواست براى ورود به بابل از فرات بگذرد، بسيارى از ياران وى به ‏گذراندن چارپايان و وسايلشان [از فرات‏] پرداختند و وى با گروهى نماز عصر راخواند. ❕مردم هنوز عبور نكرده بودند كه خورشيد، غروب كرد و نماز بسيارى فوت شدو اكثر مردم، فضيلت نماز جماعت گزاردن به همراه وى را از دست دادند. [بنا براين،] در اين باره با هم گفتگو مى ‏كردند. 🔸هنگامى كه وى بحث آنان را در اين مورد شنيد، از خداوند عز و جل خواست كه‏ خورشيد را براى وى برگرداند تا همه يارانش براى گزاردن نماز عصر در وقت‏ آن، گرد آيند. 👌خداوند عز و جل، دعاى على عليه السلام را در باز گرداندن خورشيد، اجابت كرد و خورشيد درافق، با همان حالتى كه هنگام عصر داشت، پديدار شد. ❕هنگامى كه على عليه السلام سلام نماز را داد، خورشيد، غروب كرد و صداى شديدى از آن شنيده شد كه مردم را ترساند و آنان، تسبيح و تهليل‏ و استغفار و سپاس‏ خداوند را بر نعمتى كه براى آنان آشكار شده بود، فراوان به جاى آوردند. خبر اين موضوع در همه جا پيچيد و بين مردم، پخش شد.» 📚الإرشاد: ج 1 ص 346، روضة الواعظين: ص 145، إعلام الورى: ج 1 ص 351، المناقب لابن شهر آشوب: ج 2 ص 318 👌در اثبات اين گونه حوادث، مُحال نبودن آنها (به خاطر وجود نقل‏هاى استوار)، كافى است. بى‏ گمان، وقوع چنين حادثه ‏اى كه نمونه آن در تاريخ قطعا بوده است مانند معجزه شق القمر ، عقلًا مُحال نيست تا از دايره قدرت الهى بيرون باشد. بنا بر اين، پذيرفتن آن به گونه جريانى «خلاف عادت»، امّا بر اساس علل و عوامل موجود در هستى و با قدرت خداوندِ «سبب سازِ سبب‏ سوز»، چه مانعى دارد؟ 👌به بیان دیگر ؛ ❕کسانی که می گویند چنین معجزاتی از امور است و مورد قبول ما نمی باشد ، توجه ندارند که معجزه به معناى انجام يك محال عقلى نيست، زيرا محال عقلى (خواه محال ذاتى باشد مانند اجتماع و ضدين در محل واحد و در زمان واحد، يا محال بالغير مانند كارى كه وجود آن سرانجام منتهى به يك محال عقلى مى‏ شود) به حكم عقل غير ممكن است، يا به تعبير ديگر از دايره قدرت بيرون باشد، يعنى اصولًا به كاربردن كلمه «قدرت» در مورد آن بى‏ معناست، مثل اين‏كه پيامبر یا امام بخواهد در آنِ واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد، و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى ‏آن‏كه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد، اين گونه پيشنهادها در درون خود تضادى را پرورش مى ‏دهد، يعنى خود پيشنهاد غلط است و در حقيقت مفهومش اين است كه انسان چيزى را بخواهد و نخواهد (دقت كنيد). ❕بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست، آنچه قابل طرح است محال عادى مى ‏باشد، بنابراين معجزه فقط يك محال عادى است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل نمى‏ باشد، ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى حاصل گردد . 📚پیام قرآن ج 7 ص 270 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht