eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
(اصفهان) (ساری)بود 🦋واسطه‌ی ازدواج شهید و همسرش مرضیه بدیهی ، شهید بود. 🦋 هر دو به این شهید متوسل می‌شوند تا همسری متدین نصیبشان شود و طی یک رویای صادقانه شهید را به همسرش معرفی می‌کند.😊 و به این ترتیب ازدواج💍 خوبان شکل می‌گیرد. 🦋 《لازم به ذکر است که شهید از جانبازان دفاع مقدس بوده که یازدهم دی‌ماه ۱۳۷۵ بر اثر عوارض شیمیایی😷 در بیمارستان امام ساری به شهادت میرسد که اکنون قبر مطهرش در امام‌زاده مجدالدین ساری بوده که زیارتگاه بسیاری از عاشقان و دلسوختگان است》 🦋 این زندگی شیرین ۹ سال ادامه می‌یابد که با شهادت💔 در سوریه به تاریخ ۲۹ دی‌ماه ۹۴ به سرنوشتی زیباتر ختم می‌شود. 🦋شهیدی که آیت‌الله بهجت پیش‌بینی شهادتش را در روز تاج‌گذاری😇 (عج) 💚کرده بود و طبق همین پیش‌بینی آسمانی شد. 🦋آنچه پیش‌رو دارید خاطرات همسر شهید خانم است تا بیشتر با این شهید عزیز آشنا شوید. @Revayate_ravi
🦋 سوم دبیرستان بودم به دلیل علاقه‌ای 💕که به شهید داشتم در خصوص زندگی ایشان مطالعه کردم. این مطالعه من را به طور کلی با شهدا ، آرمان‌ها و اعتقاداتشان بیشتر آشنا کرد. 🦋 شهید سید بود و علاقه‌ی عجیبی به مادرش (س)💚 داشت. شهید گفته‌بود: به همه‌ی مردم بگویید اگر حاجتی دارید در خانه‌ی شهدا را زیاد بزنید. 🦋 وقتی این مطلب رو شنیدم به گفتم: ازتون می‌خوام مردی قسمت من بشود که از سربازان (عج)💚 و از اولیاء الهی باشد. تا اینکه آن رویای صادقانه اتفاق اُفتاد..... @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید (خواهران ما را با زبان روزه کُشتند) 👆 این تصویر، نتیجه میدانی است که فدای دیپلماسی شد. اینجا سلیمانی ندارد... @Revayate_ravi
فرمانده‌ای که به پدرش مرخصی نمی‌داد پدرش را برای یک هفته به کردستان برد تا به آشپز سپاه، آشپزی یاد بدهد و مواد غذایی حیف و میل نشود. بعد از یک هفته، یک ماه و ... هرچه پدر به پسر می‌گفت می‌خواهم برگردم، پسر اجازه نمی‌داد. نهایتا حاج احمد متوسلیان را واسطه کرد و بعد از 9 ماه به خانه برگشت. @Revayate_ravi
4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ «اینجا هویزه است»... 🔻 به مناسبت 18 اردیبهشت؛ سالروز آزادسازی هویزه قهرمان با صدای راوی دفاع مقدس «حاج عبدالحسین کرامت» @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋تا آنکه آن رویای صادقانه اتفاق اُفتاد یک شب در خواب را دیدم که همراه جوانی از داخل کوچه‌ای سمت من می‌آمد. 🦋 لبخندی🙂 زد و گفت: امام‌حسین(ع)💚 حاجت شما را داده‌است این جوان هفته‌ی بعد به خواستگاری شما می‌آید ، نذرتان را ادا کنید. 🦋 وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم ، گفتم: من خواهر بزرگتر دارم و غیر ممکن🙄 است پدرم هفته‌ی بعد اجازه دهد من ازدواج کنم. 🦋 فردا شب به خواب مادرم می‌آید و به مادرم گفت: جوانی هفته‌ی بعد به خواستگاری دخترتان می‌آید و مادرم هم در خواب گفته‌بود ، نمی‌شود من دختر بزرگتر دارم ، پدرشان اجازه نمی‌دهد.🤔 🦋 گفت: ما کارها را آسان می‌کنیم. خواستگاری دُرُست هفته‌ی بعد انجام شد همانطور که حدس می‌زدم پدرم مخالفت کرد ولی وقتی در جلسه‌ی خواستگاری شروع به صحبت کردن کرد ، پدرم موافقت کرد و بدون هیچ تحقیقی رضایت داد. 🦋 همون شب خواستگاری قرار شد با هم صحبت کنیم وقتی چشمم به اُفتاد تعجب کردم🧐 و حتی ترسیدم😨 ، طوری که یادم رفت ، سلام کنم🙃 او همان جوانی بود که در خواب به من نشان داده‌بود. @Revayate_ravi
🦋 وقتی با آن حال نشستم ، ایشان پرسید: اتفاقی اُفتاده؟؟ گفتم: من شما را در خواب به همراه دیدم و خوابم را تعریف کردم. 🦋 شروع کرد به گریه😭 کردن گفتم: شما چرا گریه می‌کنید؟؟ در کمال تعجب😳 او هم از توسل خودش به برای پیدا کردن همسری مومن و متدین گفت. 🦋 برایم تعریف کرد که : من و تعدادی از برادران بسیجی از اصفهان به مازندران و ساری رفتیم. علاقه‌ی زیادم به شهید بهانه‌ای شد تا برای زیارت قبرش برویم. 🦋 با بچه‌ها قرار گذاشتیم حالا که تا اینجا آمدیم سری هم به مادر شهید بزنیم ولی وقتی به سر کوچه‌ی شهید رسیدیم متوجه شدیم...... @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا