#آرام_جان داستان زندگی #شهید_حریم_امنیت #محمد_حسین_حدادیان به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی #علوم_سیاسی ، #بسیجی مخلص و پیرو خط #ولایت و #رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در #مسجد به مردم #خدمت می کرد. در #آشوب های محدوده #خیابان_پاسداران که در سال 1396توسط #دراویش و با انگیزه #ایجاد_ناامنی صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با #اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری #مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به #شهادت رساندند.
🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
✨اولین باری که به #کربلا می رفتیم...،
بارها شنیده بودیم دعا تحت #قبه ی امام حسین(ع) رد خور نداره و به هدف استجابت می رسه...
همه زائرها هدفشون این بود که یک بار هم که شده برسند کنار شیش گوشه ارباب و آرزو کنن...
قبل از رسیدن هرکس آرزوهای بزرگش رو جمع و جور می کرد تا از #خدا بخواد...
بالاخره رسیدیم کنار #ضریح آقا اباعبدالله(ع)،غوغایی بود...
کنار #حسین وایساده بودم و صدای مناجاتش با خدا به گوش همه می رسید...
هی میگفت،فقط #شهادت ...،و هی تکرار می کرد...
امام حسین (ع) رو واسطه کرده بود و پافشاری می کرد...
بهش گفتم #حسین از آقا بخواه سال دیگه عرفه و اربعین قسمتمون بشه دوباره بیایم کربلا...
نگاهم کرد و گفت :نه،خیلی دیره تا سال دیگه... فقط #شهادت...
حالا تازه می فهمم که راست می گفتند...
اگر #دل آدم آماده باشه دعا زیر قبه ردخور نداره...😔
#راوی:مهدی_بیگ زاده
#شهید_حسین_صحرایی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
سخنی از جنس بلور
🔴 #رایحه_بهشتی| راست قامتان ‼️
🌸 در سختترین مواقع هم افسرده نباشید
🔻انقلاب با چهرهها و دلهای افسرده تضمینشدنی نیست. انقلاب با دلهای پرشور و چهرههای شاداب تضمین میشود.
🔹هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سختترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا #شهادت یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهرهها شاداب باشد، #نشاط داشته باشید.آنوقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ #غلطی نمیتوانند بکنند.
🔹ما در زیر بار سختیها و مشکلات و دشواریها قد خم نمیکنیم. «ما راست قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم بکند.
🖌 شهید دکتر آیت الله #بهشتی (ره)
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#انجامشد
🌀دیدار جمعی از خواهران راوی شهرستان بهشهر با خانوادهی شهید مدافع حرم #عبدالرحیمفیروزآبادی
🌀مادر شهید در مورد عبدالرحیم گفتند: از پنج سالگی نماز و روزه گرفتن را شروع کرد.روزهای آخر وقتی من وضو میگرفتم میآمد و قطرات آب وضوی دست من را میخورد میگفتم: این چه کاریه میکنی؟ اگر آب میخواهی از یخچال بگیر. گفت: نه!!! آب نمیخوام
چند بار دیگر هم اینکار را انجام داد گفتم: حتما باید به من بگی چرا این کار رو میکنی؟؟
گفت: چون قطرات آب وضوی مادر شربت #شهادت است.
🌀 و خواهر شهید در ادامهی خاطرهگویی از برادر شهیدش اینطور بیان داشتند:
چند جایی برای خواستگاری رفتیم و اتفاقا خانوادههای مذهبی خوبی بودند ولی بعد از صحبت #عبدالرحیم با دختر به ما جواب منفی میدادند .بعد از ازدواجشان از طریق همسرش متوجه شدیم که به همهی دختر خانمها میگفت: مسیر زندگی من به شهادت ختم خواهد میشود آیا میتوانید من را همراهی کنید؟
🌀خواهرشان گفتند: #عبدالرحیم عروسی نگرفت.رفتند حج و بعد ولیمه دادند و این شد عروسیشان.سه روز بعد از عروسی رفتند ماموریت در سراوان.
بهش زنگ زدیم و گفتیم تازه عروس رو تنها گذاشتی و رفتی؟ گفت: من یک همراه در زندگی دارم.
🌀خواهر شهید در ادامه گفتند: شهید #محمدتقیسالخورده و عبدالرحیم دوستان بسیار صمیمی بودند.در واقع یک روح در دو بدن و بعد از شهادت عبدالرحیم همهی دوستانش میگفتند: محمدتقی خیلی نمیماند(قابل ذکر است که عبدالرحیم آذر ۹۴ به شهادت رسید و محمدتقی ، فروردین ۹۵)
من دو روز قبل از شهادت محمدتقی خواب دیدم که عبدالرحیم با تِی دارد پلههای خانهاش را تمییز میکند.گفتم: عبدالرحیم مشغول کاری؟؟ گفت: آره!!!!
وقتی مهمان داری باید تمییز کنی دیگه!!!
گفتم: مهمانت کیه؟
گفت: کی میخواستی باشه!!! محمدتقی دیگه!!! اونه که همیشه میاد خونهی ما.
وقتی بیدار شدم مدام با عبدالرحیم حرف میزدم و میگفتم: عبدالرحیم تو رو به جان مامان!! زینب خیلی کوچیکه خودت مراقب محمدتقی باش.که دو روز بعد خبر شهادت محمدتقی اومد.
✍روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
🌹 امسال هفته بسیج چقدر بوی
عطر #شهادت می دهد....
#قدرشهدای امنیت را بدانیم
#همه ما بسیجیان ولایتیم
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
⚘بهار 89 رفت کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچهها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاجرحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا کفن بخریم».
حاج رحیم گفت: «من کفن نمیخرم، شما اگر میخواهید بخرید».
⚘همان موقع یکی از بچههای هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمیخواهم»
پرسید: «چرا؟»
حاجرحیم گفت: «من #شهید میشوم و با لباس سپاه دفنم میکنند».
گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!»
حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به #شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد»
#شهید_حاج_رحیم_کابلی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
دکتر احمدرضا بیضائی:
چقدر غبطه خورده بودم به محمودرضا بخاطر #پاسدار شدنش و چقدر حالش خوب شده بود از اينكه پاسدار شده بود😍
بارها پيش آمد كه به او گفتم:
"توى اين لباس از ما به #شهادت نزديكترى خوش به حالت" وقتى اين را مى گفتم مى خنديد
وقتى پاسدار شد، مثل اين بود كه به همه چيز رسيده و ديگر هيچ آرزويى در اين دنيا ندارد محمودرضا لباس پاسدارى را با عشق پوشيد.❤️
گاهى كه افتخار مى دهد و به خوابم مى آيد توى همين لباس مى بينمش. آنطرف هم مشغول پاسدارى از انقلاب است✌️
#شهید مدافع حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#آرام_جان داستان زندگی #شهید_حریم_امنیت #محمد_حسین_حدادیان به روایت مادر
محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی #علوم_سیاسی ، #بسیجی مخلص و پیرو خط #ولایت و #رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در #مسجد به مردم #خدمت می کرد. در #آشوب های محدوده #خیابان_پاسداران که در سال 1396توسط #دراویش و با انگیزه #ایجاد_ناامنی صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با #اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری #مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به #شهادت رساندند.
#سالگردشهادت
🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#حسین_خرازی فرمانده و علمدار #لشکر۱۴_امام_حسین در #عملیات_خیبر در #طلائیه دست راستش از بدن جدا شد.اما زنده ماند تا سه سال بعد در زمستان ۶۵ در #کربلای_شلمچه عملیات #کربلای۵ به #شهادت برسد تا نشان دهد:
یک دست هم صدا دارد...!
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
تو مراسم تدفین شهید عقب ایستاد
به مداح مراسم گفت:
« خجالت میکشم از #مادر_شهید
چون پسرش با سن کمش شهید شده
ولی من با این سن هنوز زنده ام شهید نشدم...»
#شهید_بشیر_توانۍپور
#شهادت۹۵/۴
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد
📌خاطرهای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان #حسین_لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم #شهادت رسید!!!
🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشتهام را مرور میکردم.
🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی میدانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🔸حسین میگفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" همصحبت میشدم!
🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ میخورد میخواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم.
🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.
حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
شهید #حسین_لشگری🕊🌹
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi