eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
280 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان زندگی به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی ، مخلص و پیرو خط و به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در به مردم می کرد. در های محدوده که در سال 1396توسط و با انگیزه صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به رساندند. 🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
✨اولین باری که به می رفتیم...، بارها شنیده بودیم دعا تحت ی امام حسین(ع) رد خور نداره و به هدف استجابت می رسه... همه زائرها هدفشون این بود که یک بار هم که شده برسند کنار شیش گوشه ارباب و آرزو کنن... قبل از رسیدن هرکس آرزوهای بزرگش رو جمع و جور می کرد تا از بخواد... بالاخره رسیدیم کنار آقا اباعبدالله(ع)،غوغایی بود... کنار وایساده بودم و صدای مناجاتش با خدا به گوش همه می رسید... هی میگفت،فقط ...،و هی تکرار می کرد... امام حسین (ع) رو واسطه کرده بود و پافشاری می کرد... بهش گفتم از آقا بخواه سال دیگه عرفه و اربعین قسمتمون بشه دوباره بیایم کربلا... نگاهم کرد و گفت :نه،خیلی دیره تا سال دیگه... فقط ... حالا تازه می فهمم که راست می گفتند... اگر آدم آماده باشه دعا زیر قبه ردخور نداره...😔 :مهدی_بیگ زاده 🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
سخنی از جنس بلور 🔴 | راست قامتان ‼️ 🌸 در سخت‌ترین مواقع هم افسرده نباشید 🔻انقلاب با چهره‌ها و دل‌های افسرده تضمین‌شدنی نیست. انقلاب با دل‌های پرشور و چهره‌های شاداب تضمین می‌شود. 🔹هیچ‌کس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت‌ترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره‌ها شاداب باشد، داشته باشید.آن‌وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ نمی‌توانند بکنند. 🔹ما در زیر بار سختی‌ها و مشکلات و دشواری‌ها قد خم نمی‌کنیم. «ما راست‌ قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی‌تواند پشت ما را خم بکند. 🖌 شهید دکتر آیت الله (ره) 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌀دیدار جمعی از خواهران راوی شهرستان بهشهر با خانواده‌ی شهید مدافع حرم 🌀مادر شهید در مورد عبدالرحیم گفتند: از پنج سالگی نماز و روزه گرفتن را شروع کرد.روزهای آخر وقتی من وضو می‌گرفتم می‌آمد و قطرات آب وضوی دست من را می‌خورد می‌گفتم: این چه کاریه می‌کنی؟ اگر آب می‌خواهی از یخچال بگیر. گفت: نه‌!!! آب نمی‌خوام چند بار دیگر هم این‌کار را انجام داد گفتم: حتما باید به من بگی چرا این کار رو می‌کنی؟؟ گفت: چون قطرات آب وضوی مادر شربت است. 🌀 و خواهر شهید در ادامه‌ی خاطره‌گویی از برادر شهیدش این‌طور بیان داشتند: چند جایی برای خواستگاری رفتیم و اتفاقا خانواده‌های مذهبی خوبی بودند ولی بعد از صحبت با دختر به ما جواب منفی می‌دادند .بعد از ازدواجشان از طریق همسرش متوجه شدیم که به همه‌ی دختر خانم‌ها می‌گفت: مسیر زندگی من به شهادت ختم خواهد می‌شود آیا می‌توانید من را همراهی کنید؟ 🌀خواهرشان گفتند: عروسی نگرفت.رفتند حج و بعد ولیمه دادند و این شد عروسی‌شان.سه روز بعد از عروسی رفتند ماموریت در سراوان. بهش زنگ زدیم و گفتیم تازه عروس رو تنها گذاشتی و رفتی؟ گفت: من یک همراه در زندگی دارم. 🌀خواهر شهید در ادامه گفتند: شهید و عبدالرحیم دوستان بسیار صمیمی بودند.در واقع یک روح در دو بدن و بعد از شهادت عبدالرحیم همه‌ی دوستانش می‌گفتند: محمدتقی خیلی نمی‌ماند(قابل ذکر است که عبدالرحیم آذر ۹۴ به شهادت رسید و محمدتقی ، فروردین ۹۵) من دو روز قبل از شهادت محمدتقی خواب دیدم که عبدالرحیم با تِی دارد پله‌های خانه‌اش را تمییز می‌کند.گفتم: عبدالرحیم مشغول کاری؟؟ گفت: آره!!!! وقتی مهمان داری باید تمییز کنی دیگه!!! گفتم: مهمانت کیه؟ گفت: کی می‌خواستی باشه!!! محمدتقی دیگه!!! اونه که همیشه میاد خونه‌ی ما. وقتی بیدار شدم مدام با عبدالرحیم حرف میزدم و می‌گفتم: عبدالرحیم تو رو به جان مامان!! زینب خیلی کوچیکه خودت مراقب محمدتقی باش.که دو روز بعد خبر شهادت محمدتقی اومد. ✍روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
🌹 امسال هفته بسیج چقدر بوی عطر می دهد.... امنیت را بدانیم ما بسیجیان ولایتیم 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
⚘بهار 89 رفت کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه‌ها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاج‌رحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا کفن بخریم». حاج رحیم گفت: «من کفن نمی‌خرم، شما اگر می‌خواهید بخرید». ⚘همان موقع یکی از بچه‌های هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمی‌خواهم» پرسید: «چرا؟» حاج‌رحیم گفت: «من می‌شوم و با لباس سپاه دفنم می‌کنند». گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به ناامید نیستم و نخواهم شد» 🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
دکتر احمدرضا بیضائی: چقدر غبطه خورده بودم به محمودرضا بخاطر شدنش و چقدر حالش خوب شده بود از اينكه پاسدار شده بود😍 بارها پيش آمد كه به او گفتم: "توى اين لباس از ما به نزديكترى خوش به حالت" وقتى اين را مى گفتم مى خنديد وقتى پاسدار شد، مثل اين بود كه به همه چيز رسيده و ديگر هيچ آرزويى در اين دنيا ندارد محمودرضا لباس پاسدارى را با عشق پوشيد.❤️ گاهى كه افتخار مى دهد و به خوابم مى آيد توى همين لباس مى بينمش. آنطرف هم مشغول پاسدارى از انقلاب است✌️ مدافع حرم 🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
داستان زندگی به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی ، مخلص و پیرو خط و به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در به مردم می کرد. در های محدوده که در سال 1396توسط و با انگیزه صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به رساندند. 🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فرمانده و علمدار در در دست راستش از بدن جدا شد.اما زنده ماند تا سه سال بعد در زمستان ۶۵ در عملیات به برسد تا نشان دهد: یک دست هم صدا دارد...! 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
تو مراسم تدفین شهید عقب ایستاد به مداح مراسم گفت: « خجالت می‌کشم از چون پسرش با سن کمش شهید شده ولی من با این سن هنوز زنده ام شهید نشدم...» /۴ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد 📌خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان ، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم رسید!!! 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🔸سال‌ها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🔸حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم‌صحبت می‌شدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم. 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شهید 🕊🌹 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi