eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
 الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّه‏ُ لِخاصَّةِ أَوليائِهِ و َهُوَ لِباسُ التَّقوى و َدِرعُ اللّه‏ِ الحَصينَةِ وَ جُنَّتُهُ الوَثيقَةُ؛ براستى كه جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى اولياى خاص خود گشوده است. جهاد جامه تقوا و زره استوار خداوند و سپر محكم اوست. الغارات (ط - الحديثة) ج‏2، ص 474 @Sedaye_Enghelab
میدانی چرا لبخند زدم؟ بخاطر اینکه امام حسین(ع)را دیدم و به او سلام دادم و او را در آغوش گرفتم به همین دلیل لبخند زدم "شهیدمحمدزمان ولی پور" @Sedaye_Enghelab
ای امت شهیدپرور؛ حالت انقلابی و مذهبی خودتان را حفظ کنید و در صحنه انتخابات شرکتِ فعال داشته باشید و صحنه را ترک نکنید که این خواست دشمن است. "شهید سید علی اعتصامی" @Sedaye_Enghelab
باور کن... شهید دوستت دارد ! همین که بر مزارشان ایســتاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند همین که اشک هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند ... همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنـی دستت را گرفته اند ... همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند ... همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند ... باور کن ،شهید دوستت دارد ! که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه‌ ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری.... "شهـــداگاهـی نگاهـی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جایزه برنده مسابقه وصیت نامه "امام خمینی" بدستشون رسید مبارکشون باشه @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم: کجا برادر؟ گفت: با برادر فلانی کار دارم. گفتم: لطفا سلاحتون رو تحویل بدید. فریاد زد: "الله اکبر!" گفتم: یعنی چی؟ گفت:" ما مسلح به الله اکبریم" بعد هم زیر زیرکی خندید. @Sedaye_Enghelab
بند ۶۸ بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با زبان آن را مدح کردم، یا نفسم به سوی آن مشتاق گشت، یا با کردار خود آن را نیکو جلوه دادم، یا با گفتارم به آن تشویق کردم، در حالی که آن نزد تو قبیح بوده و بر آن عذابم میکنی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی ازوصیت نامه بنام آن يگانه معبودى كه هستى در يد اوست و جانها به فرمان او. آن خداىی كه هیچكس نتواند شكر نعمتش به جا آورد مگر قطره اى از دريا و آن هم با شهادت خالصانه و فقط در راه خدا. پس بار الها رحمى به حال اين بنده حقير و مسكين و گناهكارت كن و شيرينى شهادت اين روش انبياء را به من عنايت فرما بلكه از اين طريق بتوانيم ذره اى به تو نزديك تر شويم و از شرمسارى روز محشر در امان باشم . اى خدا تو خود بهتر مى دانى كه يك بنده جوانت چه آرزوها و آمالى دارد كه كندن و دل بريدن از آنها كار مشكلى است مگر خودت اراده آن بريدن و دل كندن را در قلب انسان جاى دهى و آن را به بندگانت ارزانى بدارى. به منافقان بگويم كه نه من بلكه تمام كسانى كه در راه خدا پيكار مى كنند با چشمانى باز و قدمهاى استوار پا به اين راه مقدس مى نهند. شما منافقان انسانهايى بى چشم و رو و نا آگاه هستید و فرزندان خمینی بت شکن از خوبان عالم بشريتند "شهید محمود مسعودی پور" @Sedaye_Enghelab
وقتی از افول امریکا حرف میزنیم دقیقا داریم از جرات پیدا کردن ملتها و مردم امریکا در مقابل زور‌گویی و قلدرمابی و عربده کشی نظام حاکمه این کشور میگیم، از تصمیم ملتها برای تو دهنی زدن به قدرتهایی که امروز نفسهای آخر میکشن. اتفاقی که رخ داده است... @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم
 قال الامام علي - عليه السّلام - : افضلُ الجهادِ جهادَ النفسِ عن الهوي و فطامها عن لذّات الدنيا.«غررالحكم، ح ۲۲۳۲» امام علی - عليه السلام - فرمودند: برترين جهاد، مبارزه كرن با هوای نفس و بازگرفتن آن از لذت های دنياست @Sedaye_Enghelab
ما هرچه جلوتر برویم کار ما سخت تر میشود. راه نجات ما در تبعیت از ولایت فقیه است تا ان شاء الله خداوند امر خودش را برای ما برساند. "شهید سیدمرتضی آوینی" @Sedaye_Enghelab
یک روز در یکی از قرارگاه های صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد. "شهید صیاد شیرازی" @Sedaye_Enghelab
می خواست بره و بچه ها منتظرش بودن... حس عجیبی داشت، انگار می دونست این دفعه برگشتنی نیست! اضطراب داشت که چجوری با مادر خداحافظی کنه... با خودش می گفت: «یعنی الان چی می خواد بگه، من که طاقت ندارم بشنوم...» فکر می کرد الان قراره بشنوه که پسرم زود برگرد! من رو تنها نذار و زود به زود بهم زنگ بزن و... بالاخره دلش رو زد به دریا و رفت جلو، دست مادر رو بوسید و از زیر قرآن ردش کرد... منتظر شنیدن شد که یه دفعه مادر گفت: «خداحافظ پسرم، سلام من رو به حضرت زهرا(س) برسون» @Sedaye_Enghelab
تا هستم،همراه ولی میمانم با چشمه ی عشق ازلی میمانم صدبار دگر قلب مرا بشکافند من شیعه ی مرتضی علی میمانم @Sedaye_Enghelab
اطرافيان مهدی، صدای او را می شنيدند كه زير لب مـی گفـت: «ايهـا المؤمنـون، النظافت من الايمان. خدايا، ما را ببخش». دست مهدی با يک قوطی فلزی از ميان توده زباله ها بيرون آمد. چشم بست، لب گزيد، به طرف بچه هـا چرخيـد، قـوطی را بـالا بـرد و گفـت: «چـرا كفـران نعمـت می كنيد؟ چرا كوتاهی می كنيد؟ مگر اين قوطی خرما خراب شده كه ميان زبالـه هـا افتاده؟» صولت، مردد جلو رفت و گفت: «آقا مهدی، نصف خرمـای ايـن قـوطی هـا كرمـو شده. قابل خوردن نيست». ـ خب، نصفش خرابه... بقيه اش چی؟ مهدی، قوطی خرما را به صولت داد و گفت: «اين قوطی را بگـذار كنـار، لازمـش دارم». شناور پاكيزه شد. مهدی نشست كنار منبع آب و دسـت و صـورتش را شسـت و گفت: «اگر ما بدانيم اين غذاها و وسايل چه طور به دست ما می رسد... اگـر بفهمـيم اينها را بيوه زنـان، مـردم مستضـعف و خـانواده شـهدا از روزی و شـكم كودكانشـان می زنند و به جبهه می فرستند، هيچ وقت اين طور اسراف نمی كنيم». رو به صولت كرد و گفت: «قوطی خرما را بياور». بعد رو به قدير گفت: «اينجا روغن و آرد و تخم مرغ پيدا می شود؟» قدير با تعجب گفت: «فكر كنم... بله، داريم!» ـ قابلمه و روغن هم لازم دارم. زود باش! چند لحظه بعد، مهدی به طرف سنگر رو بازی رفت. داخل سـنگر، چنـد رديـف آجر سياه و دود زده بالا آمده بود. مهدی چندتكه نی خشک آتش زد و بعد خرمـا و آرد را سرخ كـرد و تخـم مـرغ هـا را روی آن شـكاند. همـه مـات و متحيـر نگـاهش می كردند. مهدی، دست پختش را به هم زد و گفت: «هر كدام تكه ای نان بياوريد». دقايقی بعد، آنها روی شناور نشسته بودند و لقمه ها را با ولع می جويدند. مهـدی خنده خنده گفت: «می بينيد چه خدای مهربانی داريم؟ ما مدتی بـه خـاطر رضـايت خدا كار كرديم... علاوه بر اجر آن دنيا، در اين دنيا هم پاداش گرفتيم». صولت با تعجب گفت: «كدام پاداش؟» ـ الله بندهسی متوجه نشدی؟ پس اين غذا چيست؟ خدای مهربان نگذاشت عرق تنمان خشک شود و خيلی زود پاداشمان را داد. صولت، اول با حيرت به نان و خرما و بعد به قدير و ديگران نگاه كرد. همـه مثـل او جا خورده بودند. نرمه بادی جان گرفت و نيزار به رقص درآمد. @Sedaye_Enghelab
3 ماه قبل از شهادت عباس بود که یک روز داخل ماشین نشسته بودم و می رفتیم. یک لحظه به من احساس عجیبی دست داد و یک جورایی از این که در خانواده ما کسی تا به حال شهید نشده است، احساس شرمندگی کردم و بلافاصله این احساس را برای عباس به زبان آوردم و گفتم: «عباس چرا من، مثل سایر خانواده ها در شهادت ها سهیم و شریک نباشم؟» عباس که گوش هایش را تیز کرده بود، گفت: «خب ادامه بده؛ بقیه اش را بگو و این که دیگر چه احساسی داری!» و این در حالی بود که من اصلا متوجه نبودم که چه می گویم. عباس یک لحظه فرمان را رها کرد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و در حالی که می خندید، گفت: «خدایا! شکر. سپاسگزارم که چنین حالتی را در قلب همسرم انداختی.» عباس که دعا کرد، قلبم ریخت و پیش خود گفتم: «خدایا! من چی گفتم و چرا این حرف را زدم؟!» اما دیگر کار از کار گذشته بود و یک لحظه احساس کردم عباس را از دست داده ام. عباس هم رو به من کرد و گفت: «خیالم راحت شد. دیگر احساس می کنم که تو مرد شده ای و از این لحظه، فرزندانم را به تو می سپارم و هر چهارتای تان را به خدا!» "شهید عباس بابایی" @Sedaye_Enghelab
 بند ۶۹ بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با کوچک شمردن آن در نفسم آن را تصوّر کردم، پس حقیر شمردن آن را برایم مجسّم نمود، و خفیف شمردن را بر من آسان کرد تا آن که مرا در ورطه ی آن فرو برد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی ازوصیت نامه یک سخن با مسوولین دارم که روی میز نشسته اند و بقول امام عزیزمان اگر این شهدا نبودند شما مسئولین در اینجا نبودید یا در زندان و یا در تبعیدگاه بودید پس باید با سعی و کوشش بیشتر جوابگوی این امت حزب ال... باشید تبعیضات و باندبازی را کنار بگذارید و مردم را فدای هواهای نفسانی خود نکنید مبادا که خدای نکرده نظر این امت حزب ال... از شما سلب شود و شما از صحنه روزگار محو شوید چنانچه بعضی بعد از انقلاب هم در درون دولت هم بودند محو شدند (بنی صدرها "بازرگانها" و بطور کلی ملی گراها) خداوندا بما توفیق عبادت در راهت عطا بفرما و ما را به صراط مستقیم هدایت بفرما خداوندا ظلم و ستم مانند زنجیری به ما حلقه زده و ما را محاصره کرده و ما برای گسستن این زنجیر چه خونها که ندادیم خداوندا چطور قادری که فرزندی را از رحم مادر بیرون بیاوری و شب را به روز تبدیل کنی و زمین و زمان را تنظیم نمایی اما چطور نمی توانی مرا از این زندان نجات دهی خداوندا حیله و مکرها مانند بادی از هر طرف بر ما می وزند و ما برای در امان بودن از این باد دیواری به دور خود درست کرده ایم که این دیوار همان غلبه کردن بر نفس خود بود خداوندا برادری در زیر ظلم ظالمی جان می سپارد و برادر دیگرش نظاره گر این قضیه می باشد و عوض اینکه به کمک برادرش بشتابد مستقیم بر علیه برادرش قیام می کند مانند جریان فلسطین و کشورهای شیوخ منطقه غربی خداوندا شمع را که بودند و ما را نور می بخشیدند یکی بعد از دیگری رفتند و ما در این تاریکی و ظلمت باقی مانده ایم خدایا برای رهایی از تاریکی و ظلمت کسی را نداریم پس برای رهایی ما بشتاب ای خدای بزرگ خداوندا دوست داشتم شمع باشم و بسوزم و هر زمان که روشن می شدم بادی به وزیدن می گرفت و مرا خاموش می کرد خداوندا من نه از مردن می ترسم و نه از کشته شدن و نه آنکه جسمم پاره شود در میان خاک و خون بیافتد و نه از عذاب دنیایی می ترسم بلکه از آن می ترسم عذابی که تو در آخرت برایم در نظر گرفتی از آن عذابی که آتش دوزخ بر من شعله کند و بدنم را بسوزاند در آن زمان کسی نیست که بر من ترحم کند پس ای خدای بزرگ از تو می خواهم که آمرزیده از این دنیا ببر خداوندا اسلام و مسلمین را نصرت عنایت بفرما و مسلمین را در همه صحنه های روزگار پیروزشان بگردان مسلمین را هدایت فرما تا علیه کفر بسیج شوند تا آنها را از صحنه روزگار محو کنند من نمی دانم او نادانی های شیوخ مرتجع منطقه لب به سخن بگشایند که خود و منافع خود را در اختیار اجنبی ها قرار داده اند که علیه اسلام و انقلاب اسلامی قیام می کنند و از احمق هایی که در داخل کشور دارند حمایت می کنند امپریالیست ها باید نابود شوند و آن کسانی که علیه این انقلاب قیام کردند اگر کشته شدم مرا شهید مپندارید زیرا آنقدر گناه دارم که اگر صدها بار کشته شوم و باز زنده گردم و در راه خدا جهاد کنم ثواب شهید را نمی توانم ببرم خداوندا آن امانتی که به من داده ای خیانت کرده ام و نتوانستم امانت تو را نگهدارم تو مرا پاک آفریدی و من پاکی خود را به ناپاکی و زشتی و گناه مبدل کردم و خود را پیش تو رو سیاه نمودم خداوندا می آیم اما با باری از گناه که تو باید به من رحم کنی. و رحم کنی بر سستی بدنم یا ارحم الراحمین . "غضنفر ولی‌پور ریکنده" @Sedaye_Enghelab
آشوب در قبله غرب پرستان امام خمینی (ره): ملت آمریکا هم کم کم بیدار می‌شوند. امام خامنه‌ای: آمریکا روند نابودی خود را آغاز کرده است. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الامام علي - عليه السّلام - : حارِبوا انفُسَكم علي الدُّنيا و اصرِفُوها عَنها فانّها سريعة الزّوال و كثيرة الزلزال.«تصنيف غررالحكم، ح ۴۹۲۳» امام علي - عليه السلام - فرمودند: با نفسهايتان در دنيا مجاهده كنيد و از دنيا منصرفش كنيد، چرا كه دنيا به سرعت از بين مي رود و لغزشگاه هايش بسيار است @Sedaye_Enghelab