eitaa logo
❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
345 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
14 فایل
❣️بدون توسل خارج نشو ❣️بدون صلوات خارج نشو ❣️بدون توجه به زندگی یکشون خارج نشو ❣️بدون قول به خود؛که کمی شبیه شون شی خارج نشو ❣️ وقتی حسشون کردی دیگه خارج شو............. از تمام خانواده های شهدا عذرخواهم که این کانال گویای زندگی زیبای عزیزانشون نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5875268673970636642.mp3
1.42M
💠 ۲۸ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره بیست و هشت : شهید علی صیاد شیرازی @ShahadatNameOshagh
🌱ساعت ۲ نصف شب بود.. داشتم میرفتم نماز شب بخونم رفتم سمت دستشویی ها برای تجدید وضو شنیدم صدای خس خس میاد ۴ تا توالت از حدود ۲۵ تا رو شسته بود رفته بود سراغ پنجمی... کنجکاو شدم که این آدم کیه؟ 💟تعجب کردم،، باورم نمیشد... فرمانده ۲ تا گردان با یه دست داشت دست شویی های پادگان دوکوهه رو تمیز میکرد ... 📚کتاب «دل من هیچ» عاشقانه‌ای از شهید است.. 🌷سردار 🕊 فرماندهٔ گردان حمزه ، مسئول‌آموزش و فرمانده محورلشگر ۲۷محمدرسول‌الله(ص) شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
🔹مادرش جلوی خبرنگاران ایستاد و زینب وار گفت : جون پسرم فدای امام حسین (ع) ... منم مثل مادر شهید حججی 🔹محمد برای جوانان یک الگو شد . خیلی از جوان های راحت طلب که به شدت به پدر و مادرشان وابستگی داشتند با شهادت محمد عوض شدند . چند نفرشان را می شناسم که خدمت سربازی شان مرز است . آنها مرد و مردانه ایستاده اند و به جای غر زدن و نامه انتقالی آوردن به او اقتدا کرده اند ... 🌺 او در مرز چالدران بر اثر درگیری با گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع شهادت نائل گردید 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
🌺 نماز خواندنش همیشه اول وقت بود.. 🍁نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد. 🌱 همیشه با وضو بود و شب‌ها هم با وضو می‌خوابید. 🍃 به خانواده خودش و من احترام زیادی می‌گذاشت. احترام بسیار زیادی هم به دخترمان می‌گذاشت. 💟 شدت احترامش به مبینا به قدری زیاد بود که گاهی من اعتراض می‌کردم و می‌گفتم با این شدتی که احترام می‌گذاری مبینا را لوس می‌کنی. در جواب می‌گفت بچه تا هفت سال هر چه خواست باید بگویی چشم، نگران نباش بچه لوس نمی‌شود. 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5916041051914635564.mp3
2.69M
💠 ۲۹ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره بیست و نه : شهید وطن‌پور دانشجوی دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) @ShahadatNameOshagh
🌺او استعداد همه کار را داشت.تنها با نقشه کار نمی کرد. تنها سخنور نبود. "ایشان انسان چند بعدی بود... خلوص، شجاعت مردمداری ومردم دوستی ،امیدواری به امدادهای غیبی ،خسته نشدن، پیشتاز بودن، رنج کشیده بودن، مناعت طبع و ساده زیستی و بسیاری دیگر از سجایای اخلاقی را در وجودش بهم آمیخته بود که خداوند در آخر کارمزد زحماتش را با شهادت  داد " 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرایط سختی بود، آتش دشمن سنگین بود، موقع عقب اومدن متوجه عدم حضور محمد شدم، باهاش تماس رادیویی گرفتم ،که پشت بیسیم می گفت : من جفت پاهام تیرخورده ،شما برید کسی برنگرده دارن میان سمتم داشتم گریه می کردم از اینکه نمی تونستم کمکش کنم. بعد چند دقیقه که باهاش تماس گرفتم صدایی غیر صدای محمد شنیدم. محمد هم مثل ارباب بی کفن ابا عبدالله عليه السلام،بدون سر به سوی معشوق پرکشید. 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
هدایت شده از 💞 نماز شب ⁦💞
🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 ❤️ یک شب جمعه ی دیگه و ختم قرآن ما هدیه ویژه به چهارده نور الهی و بهانه ای برای عزیز کردن خودمون پیش چهارده نور 💞 و شهدا 💚و عزیزان رفته مون 💛 آدم‌های خـــــوب از یاد نمی‌روند ❗️ از دل نمی‌روند از ذهن نمی‌روند ❗️ اما زودتر از این که فکـــــرش را بکنی از پیشت می‌روند...😔 برای گرفتن جزء یا حزب در خدمتم @LHaeriAF
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شب جمعه هست یادی کنیم ازهمه ی شهدای گرانقدرکه مدیون خون تک تک این عزیزان هستیم🌹 شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند! 🌹شادی روح مطهرهمه شهدابخوانیم فاتحه مع الصلوات 🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5935887150896646791.mp3
1.89M
💠 ۳۰ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره سی : شهید محمد بروجردی @ShahadatNameOshagh
💟 مي گفت: هر كاري مي خواهم بكنم اول نگاه مي كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردي از درد امام زمان (عج) دوا مي شود ؟ مي گفت :اگر مي بينيد امام زمان (عج) از كاري ناراحت مي شود ، انجام ندهيد . 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
💟 مي گفت: هر كاري مي خواهم بكنم اول نگاه مي كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردي از در
🌱گفتمْ :محمد این لباس جدیدت خیلے بھت میاد... گفت : لباس شھادتــه! گفتم : زده به سرت!🥺 گفت : مے زنه ان شاءالله! چند ثانیھ بعد از انفجاررسیدم بالاے سرش، نا نداشت، فقط آروم گفت : دیدے زد!! 🌹 @ShahadatNameOshagh
🌹همرزم← ۱۶ سال سن داشت بچه‌ها او را عارف کوچولو صدا میکردند در خط سوم، جایی که قبضه‌های خمپاره مستقر بودند قرار داشتیم میخواستم با او خداحافظی کنم هر چه دنبالش گشتم نبود کنار رودخانه پیدایش کردم نشسته بود با خودش زمزمه‌ای داشت و گریه میکرد به شوخی گفتم: چیه؟ خلوت کردی، التماس دعا گفت: «روضه علی‌اصغر میخوانم» پرسیدم: «چرا علی‌اصغر»؟؟ گفت: من هم مثل علی اصغر به شهادت میرسم🕊️بعد گفت: اگر قول بدهی به کسی نگویی برایت تعریف میکنم خندیدم و گفتم: قول میدهم ولی تو رو که به خط نمیبرن، چطور شهید میشوی⁉️ «گفت: همینجا کنار قبضه‌های خمپاره، سه روز دیگه من به همراه برادران توکلی و عزیزی به کمک قبضه‌های خمپاره میرویم، یک ناشناس با ماست ناگهان گلوله‌هایی از آسمان می‌آید من گلوله را میبینم عزیزی و توکلی از ما جدا میشوند و گلوله کنار ما به زمین میخورد ترکش بزرگی گلوی مرا میبرد من و آن ناشناس شهید میشویم»🕊️ دقیقاً همان شد که گفته بود. سه روز بعد همانند حضرت علی اصغر(ع)ترکش گلویش را برید* 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5978932421238720861.mp3
1.32M
💠 ۳۱ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره سی و یک : من و مین و مهتاب... (شعری در حال و هوای کتاب "وقتی مهتاب گم شد") @ShahadatNameOshagh
▫️نشست کنار مــادر آرام و سر بـه زیر گفت: مـــادر! ❣ پارگی شلوارم خیلی زیاد شده، توی مدرسه... لحظاتی مکث کرد و ادامه داد: اگه به بابام فشار نمیاد بگین یه شلوار برام بخره... پدرش می‌گفت: محمد جواد خیلی محجوب بود، مواظب بود چیزی نخواهد کــه در توانمون نباشه... 🕊 شادی روحشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
🍂یک روز آمد دوزانو نشست روبه‌رویم. گفت «مامانِ من تو نمی‌خوای خمس پسرهات رو بدی؟» گفتم «خمس پسرهام تویی؟» گفت «چه فرقی می‌کنه؟» اما فرق می‌کرد. عزیزکرده‌ام بود. گفتم «نرو.» گفت «خودت یادم دادی مامان. همون وقت‌ها که چادرت را می‌کشیدی سرت و دست ما پنج تا رو می‌گرفتی می‌کشوندی تو هییت و مسجد. ضجه می‌زدی کاش بودیم و یاریت می‌کردیم، یادته؟ بلندبلند داد می‌زدی که خانم زینب! من و بچه‌هام فدات بشیم. بفرما الان وقت عمل شده.» 🕊 شادی روح مطهرشان صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
▫️ گفتم با مادرم حرفم شده. جزئیات ماجرا را توضیح دادم. 🍃خیلی از دستم عصبانی شد و گفت وسایلت را جمع کن و برو ... کسی که با مادرش دعوا کرده کار خیرش در مسجد هم قبول نیست. 🦋بعد هم گفت من هر چه دارم به برکت دعای مادرم است. واقعا هم همین طور بود خیلی به مادرش ارادت داشت و با احترام خاصی با او برخورد می‌کرد. می‌گفت: برای جذب در سپاه در روند کار اداری‌ام به مشکل برخوردم و کلاً ناامید شدم. اگر مادرم دعا نمی‌کرد پاسدار نمی‌شدم. به من سفارش کرد اگر می‌خواهی در دنیا و آخرت عاقبت به خیر شوی حتما باید دم مادرت را ببینی. 🌹 شادی روح مطهرشان صلوات🕊 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5998903959035578779.mp3
1.35M
💠 ۳۲ 🔹 بازخوانی های شهدا 🔹 شماره سی و دو : شهدا پاره های تن من بودند... (بخشی از کتاب وقتی مهتاب گم شد) @ShahadatNameOshagh