eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 9⃣4⃣ 💠 شفاعت 🕊 🔹مثلا آموزش آبی خاکی می دیدیم. یکبار آمدیم #بلایی را که دیگران سر ما آو
🌷 ⃣5⃣ 💠اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً 🔸استاد گذاشتن بچه‌‌ها بود😄. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با روبه‌رو می‌شوید برای آنکه نشوید و توپ و تانک💥 آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟» 🔹آن برادر خیلی جواب داد: «البته بیشتر به برمی‌گردد والا خود به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. 🔸 اولاً باید داشته باشی، ثانیاً رو به و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: «اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدَستَنا یا پایَنا و لا جای حسّاسَنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین»😂 🔹طوری این کلمات را به ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:« غریب گیر آورده‌ای؟» 😁 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🍂امروز برای وقت نداریم 🍃ای داغ دل لاله🌷 تو را وقت نداریم 🍂با حضرت شیطان سرمان گرم گناه 🔥است 🍃ما بهر ملاقات وقت⏱ نداریم 🍂چون فرد مهمی شده نفْس دغل ما 🍃اندازه یک دعا، وقت نداریم😞 🍂در کوفه تن، ما خانه نشین است 🍃بهر سفر کرب و بلا، وقت نداریم😔 🍂تقویمِ🗓 گرفتاری ما پر شده از زرد 🍃ای سرخ، گل لاله🌷، تو را وقت نداریم 🍂هر چند که خوب است بمیریم 🍃خوب است، ولی حیف که ما وقت⌛️نداریم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در #سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع کرد، اما چنان در بین نیروها #درخشید که مورد توجه فرماندهان ارشد
8⃣1⃣6⃣ 🌷 💠ویژگی های شهید محمدخانی ❉عشق به ودفاع مقدس درزندگی اش جاری بود.هرکجای زندگی اش سرک میکشیدی،میدیدی شان😍. ❉خوش دیدترین وخوش قواره ترین جای خانه🏡 راکه روبه هم نباشد،انتخاب می کردبرای عکس📸 شهدا مقید بود در حضور گناه نشود📛. ❉همیشه می گفت: شهدااینجاهستند👌 وخجالت بکشید. به عکس هابی اعتنانبود🚫. سعی می کرد راروبه عکسشان دراز نکند 💥حتی شب هاکه می خوابید. باوجود حزب اللهی بودنش عمل می کرد.هم توی حرف زدن وهم توی رفتار. ❉سرسیگار🚬روی بچه هاخیلی حساس بود.خط قرمزش بود⭕️.خیلی بدش می آمد.ارتباطش با قطع نمی شد.فوق العاده👌 ازاین جامعه استفاده می کرد ❉برای عطر می زد،لباس می پوشید، عبامی انداخت؛می گشت حتماتربت توی نمازش باشد.📿 می گرفت.قرارهای مختلفی می گذاشت وزیارت عاشورا 📖می خواند. ❉اهل کلاس نبود،ریاکاری نمی کرد❌.تهران که بود، شاه عبدالعظیمش ترک نمی شد. صنف پارچه فروش هاهم همین طور. ❉باتمام قلدری ولات بازی هایش واینکه درکارهاحرف،حرف خودش بود، اش ردخورنداشت🚫.دعای همیشگی اش درآخر جلسه هابه مانندحسرتی😞 نمایان می شد: خدایا!مارابه قافله وبسیجیانش برسان! ❉به همه می گفت: ...! روی کاربرای شهدا🌷تاکیدداشت.می گفت: کاربرای شهدا بالاست✔️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰مسلمان و شیعه شدن یک #مسیحی توسط #حاج_عمار 💢بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلی‌اش شدم. رزمنده ا
4⃣4⃣9⃣ 🌷 💠 ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید محمدخانی با تکفیری‌ها👹 🔰یکی از 📞 تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگویم. (شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن❌ 🔰گفتم: پس چی بگم به اینا⁉️ گفت: «بگو اگه شما ، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید💥 باید وسط فرود میومد...» 🔰سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما ؟ گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها👹 رو از بیرون کردیم. ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از بیرون کردیم. ما👥 لشکری هستیم از لشکر ✊ 🔰هدف نهایی ما🎯 مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی اول مسلمون ها است. بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت . 🔰بعد از ظهر همان روز #۱۲نفر از تکفیری‌ها تسلیم🏳 ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک ساخته اند.». 📚کتاب «عمار حلب» 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣8⃣9⃣ 🌷 💠غبطه شهید آیت الله دستغیب به نماز یک نوجوان رزمنده و معامله با او ♦️بچه ها باحال خراب شش روز در حال بودند. نوجوانی که ترکشی💥 به سینه اش اصابت کرده بود جای زخم💔 را با دست می داد را باید میبردم عقب، سوار شد🚘 تا حرکت کردم صدای از رادیو ماشین بلند شد. ♦️ تصمیم گرفتم کمی با این حرف بزنم گفتم: برادر اسمت چیه❓ جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب می گوید فکر کردم💭 لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده. ♦️کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم🚫 مدتی بعد و شمرده خودش را کامل معرفی کرد. گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی⁉️ گفت می خواندم نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون… ♦️گفتم ما که رو به نیستیم❌ تازه پسرجون بدنت لباست هم که نجسه. گفت: حالا همین نماز📿 را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد. ♦️گفتم: نمازعصر را هم خوندی گفت: گفتم: خب صبر می کردی زخمت را ببندند🤕 بعد لباست را عوض می کردی ان وقت نماز می خوندی گفت: چقدر دیگه تو این دنیـ🌍ـا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش . ♦️گفتم: بابا جون تو چیزیت نیست⭕️ یک جراحت مختصره زود پیش دوستات. با خودم فکر کردم💬 یک الف بچه را هم شاید درست بلد نیست والا با بدن خونی و تو ماشین🚘 که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه🚫 ♦️دراورژانس🚑 پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا چی بخواد. با برانکارد🛌 آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش فقط سریع بهش برسید… ♦️بیست دقیقه ای⏰ آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست پرسیدم حال مجروح چطوره⁉️ گفتند: 🌷 با خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت🕊….. تمام وجودم لرزید💓 ♦️بعدها نواری📼 از شهید آیت الله شنیدم که 🍂پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده: آهای خوب گوش کن🎧 چه می گویم من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این سرت کلاه برود ! 🔊من دستغیب حاضرم یک جا ✓هفتاد سال نمازهای واجب و ✓نوافل و روزه ها و ✓تهجدها و ✓شب زنده داری هایم را بدهم به ♨️و در عوض آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ ؛ پشت به قبله با و بدن نجس🚫 خوانده ای از تو بگیرم آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی⁉️ 📚خاطرات سردار شهید حسین همدانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰اذان #شهید ابراهیم هادی و تسلیم شدن 18 عراقی 🔹هر طرحی دادیم برای عملیات به نتیجه نرسید، باید آن موقعیت حساس را میگرفتیم؛ به ناگاه ابراهیم هادی به سمت تخته سنگی رفت و رو به #قبله شروع به اذان گفتن کرد؛ هرچه گفتیم بیا عقب میزنندت اثر نداشت. 🔸اواخر اذانش بود که تیر خورد به گردنش و مجروح شد. امدادگر به یاریش رف؛ کمی بعد یکی از رزمندگان گفت عراقی ها دارند خودشان را تسلیم میکنند؛ گفتم شاید حقه باشد ولی 18 نفر بودند که خودشان را تسلیم کرده و گفتند دیگر کسی باقی نمانده، ما هستیم و باقی به عراق برگشته اند و با گفتن (#این_موذن)؟؟؟ سراغ ابراهیم را میگرفتند. 🔹پرسیدم چه شده مگر؟ گفتند به ما گفته بودند شما #مجوس و آتش پرستید ولی با صدای اذانتان و خصوص نام مولا علی دلمان لرزید. #فساد فرماندهانمان را هم که دیده بودیم، گفتیم خودمان را تسلیم کنیم؛ نکند باز ماجرای کربلا بشود.... 🔸5 سال بعد 18 اسیر عراقی بوسیله آیت الله حکیم شفاعت میشوند و در عملیات کربلای 5 در شلمچه و لشکر بدر علیه رژیم بعث شرکت میکنند و جملگی به شهادت میرسند.🌹 #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ نتوان تـــ💖ــــو ای ی🕋 دلـــ❤️ــــهـا کردن که محال است دگر تـــــ❤️ــــو پیدا کردن 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻#شهید_آوینی 🔸آنان در غربت جنگیدند و با #مظلومیت به شهادت🌷 رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانک های شیطا
⛰🌳⛰🌳⛰🌳⛰ :🌿✨ 🏞صحرای به وسعت همه تاریخ است و کار به یک «یا لیتنی کنت معکم» نمی شود.❌ اگر مرد میدان صداقتی، نیک درخود بنگر که تو را نیز با انسی این گونه است یا خیر! اگر هست 🏝که هیچ، تو نیز از داران دایره ی طوافی و اگرنه ... دیگر به جای آنکه با زبان  عاشورا بخوانی، در خیل  حسین(ع) با دل💘 به برو. ☘🥀 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 7⃣4⃣ 💢زمزمه مى کنى : تاب از کَفَت نبرد این ، عزیز دلم ! که این قصه ، دارد میان پیامبر خدا، با جدت و پدرت و عمت . آرى خداوند متعال ، مردانى از این امت را که حکام جابرند و 🌫شهره ترند تا در زمین ، که به و این عزیزان بپردازند؛ اعضاى پراکنده این پیکرها را کنند و و این جسدهاى پاره پاره را کنند و براى پدرت ، سید الشهداء در زمین طف ، بر افرازند که و یاد و خاطره اش در ، باقى بماند. 🖤و هر چه سردمداران کفر و پیروان ضلالت در آن ، و آن گیرد و پذیرد. پس نگران کفن و دفن این پیکرها مباش که خود به کفن و دفنشان نگران است.این کلام تو.... انگار آبى است بر آتش 🔥و جانى که انگار قطره قطره به تن تبدار و بى رمق سجاد تزریق مى شود. آرام آرام گردنش را در زیر بار غل و زنجیر، فراز مى آورد، پلکهاى خسته اش را مى گشاید و کنجکاو عطشناك مى گوید:_روایت کن آن عهد و خبر را عمه جان!تو مرکبت را به مرکب سجاد، مى کنى ، تک تک یاران کاروانت را از نظر مى گذرانى و ادامه مى دهى : 💢على جان ! این حدیث را خودم از شنیدم و آن زمان که به ضربت ابن ملجم لعنت االله علیه در بستر آرمید و من آثار ارتحال را در سیماى او مشاهده کردم ، پیش رفتم ، مقابل بسترش زانو زدم و عرضه داشتم : (پدر جان ! من حدیثى را از ام ایمن شنیده ام . دوست دارم آن را باز از دو لب مبارك شما بشنوم.) پدر، سلام االله علیه چشم گشوده و نگاه بى رمق اما مهربانش را به من دوخت و فرمود: 🖤 نور دیده ام ! روشناى چشمم حدیث همان است که ام ایمن براى تو گفت . و من تو را و جمعى از زنان و دختران اهل بیت را که در همین ، دچار و شده اید و در از مردمان قرار گرفته اید. پس بر شما باد ! ! ! شکافنده دانه و آفریننده جان آدمیان که در آن زمان در تمام روى زمین ، هیچ کس جز شما و پیروان شما، ولى خدا نیست... 💢 از در مى یابى... که هر کلمه این حدیث ، دلش را و روحش را مى بخشد و در رگهاى خشکیده اش ، مى دواند.همچنانکه اگر او هم با نگاه خواهشگرانه اش نگوید که : (هر آنچه شنیده اى بگجو عمه جان !) تو خودت مى فهمى که... باید تمامت قصه را روایت کنى . تا در این بیابان سوزان و راه پر فراز و نشیب ، امام را بر مرکب لغزان خویش ، حفظ کنى: 🖤 چنین گفت: عزیز دلم 💕و کلام بر تمام گفته هاى او مهر زد: من آنجا بودم آن روز که به منزل دعوت بود و فاطمه برایش حریره اى مهیا کرده بود. حضرت على (علیه السلام ) ظرفى از خرما پیش روى او نهاد و من قدحى از شیر و سرشیر فراهم آوردم.رسول خدا، على مرتضى ، فاطمه زهرا و حسن و حسین ، از آنچه بود، خوردند و آشامیدند. آنگاه على برخاست و آب بر دست پیامبر ریخت . پیامبر، دستهاى شسته به صورت کشید و به على ، فاطمه و حسن و حسین نگریست . 💢سرور و رضایت و شادمانى در نگاهش موج مى زد.... آنگاه رو به 🌫کرد و ابر بر آسمان چشمش نشست . سپس به سمت چرخید، دو دست به دعا برداشت و بعد سر به سجده گذاشت . و ناگهان شروع به کرد. همه و به او مى نگریستیم و او . 😭سر از سجده برداشت و اشک همچنان مثل باران بهارى ، از گونه هایش فرو مى چکد.اهل بیت و من ، همه از گریه پیامبر، شدیم اما هیچ کدام دل سؤال کردننداشتیم . 🖤 این حال آنقدر به طول انجامید که فاطمه و على به حرف آمدند و عرضه داشتند: خدا چشمانتان را گریان نخواهد یا رسول الله! چه چیز، حالتان را دگرگون کرد و اشکتان را جارى ساخت؟! دلهاى❣ ما شکست از دیدار این حال اندوهبار شما. فرمود: ! از دیدن و داشتن شما آنچنان حس خوشى به من دست داد که پیش از این هرگز بدین مرتبت از شادمانى و سرور دست نیافته بودم . شما را و نگاه مى کردم خدا را به نعمت وجودتان ، مى گفتم که ناگهان فرود آمد... ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شنیده ام جواب واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ ، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک ... 🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، دلم را میخوانی و بی واسطه میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ ما و ای کسی که هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست. 🍃؛ تورا صدا میزنم. تویی که زیبایِ زندگی منی و طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی میگیرد‌. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است. 🍃این را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. ؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، .الهی به حقِ حسین(ع) "" ✍️نویسنده: 📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه های انتظار💔 #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شنیده ام جواب واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ ، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک ... 🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، دلم را میخوانی و بی واسطه میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ ما و ای کسی که هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست. 🍃؛ تورا صدا میزنم. تویی که زیبایِ زندگی منی و طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی میگیرد‌. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است. 🍃این را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. ؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، .الهی به حقِ حسین(ع) "" ✍️نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه_های_انتظار💔 #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شنیده ام جواب واجب است، شنیده ام اگر یادت میکنیم این تو بودی که صدایمان زدی و مارا یاد کردی پس میخواهم سلامت دهم. سلام علتِ روشناییِ ، سلام آبیِ زیبای آسمان و سلام نسیمِ خنک ... 🍃سلام بر تو آقایی که این چنین بی صدا مرا میشنوی، دلم را میخوانی و بی واسطه میکنی. سلام بر تو ای مهربان ترین پدر، ای دلسوزِ ما و ای کسی که هایت آرامشِ جانِ بیقرار ماست. 🍃؛ تورا صدا میزنم. تویی که زیبایِ زندگی منی و طولانیِ زندگی ام با تو رنگ و بوی میگیرد‌. میدانم نگاه خیره و مهربانت را همچنان بر ما دوختی و آماده شدن ما هستی! تو نشانه ی نعماتِ بیکرانِ خدا هستی و ی عاشقانِ مشتاقی که دلشان روانه ی امامشان است. 🍃این را از ما بپذیر و دلمانِ را برای خودت هوایی تر کن. ؛ عاشقانه ترین دلیل برای زندگی، .الهی به حقِ حسین(ع) "" ✍️نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh