eitaa logo
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
1.1هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
14.7هزار ویدیو
28 فایل
براي بهترين دوستان خود آرزوي شهادت کنيد .. 🌷شهيد سيد مجتبي علمدار🌷 لینک ناشناس payamenashenas.ir/Shahid_Alamdar #تأسیس؛1398/1/12
مشاهده در ایتا
دانلود
#اےگݪ‌نرگس✨🎊 يڪ‌روز نوشته‌میشود در تقویم تعطیݪ!مناسبت‌ظهورمهدے برپا بڪنیم‌نیمه‌ے‌شعباݩ‌هم یڪ‌جشــݩ‌بزرگ‌با‌حضورمهدے #عیدنیمه‌ےشعباݩ‌مبارڪ🎈✨ #التمـــــــاس‌دعـا 🌺🍃 🆔 @Shahid_Alamdar
🎊🎉🎈🎁🎊🎈🎉🎉🎈🎊🎉🎈🎈🎊 سلام سلام اعضای کانال عیدتون مبارک😍😍 میخوایم برای این عید بزرگ ختم صلوات بزاریم هر چند تا خواستین صلوات به پیوی اطلاع بدید 😇 تا هدیه ای باشدبرای ظهورشان 😍😍 @ebrahimdelhaa 🎊🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎁🎈🎊🎁🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که تازه تفحص شده شهید مدافع حرم ✍بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام عرض می کنم خدمت تمام مردم ایران، سلام می کنم به رهبر کبیر انقلاب و سلام عرض می کنم به خانواده عزیزم، امیدوارم بعد از شهادتم ناراحتی نداشته باشید و از شما خواهش می کنم بعد از مرگم خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. صحبتم با حضرت امام خامنه ای، آقا جان گر صد بار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان می دهم. و از رهبر انقلاب و بنیاد شهید و سپاه پاسداران و همین طور بسیج خواهشمند هستم که بعد از به شهادت رسیدن من، هوای خانواده ام را داشته باشید. و علیکم و الرحمة الله و برکاته 🆔 @Shahid_Alamdar
ای نگاهت مرحم زخم دل درمانگان کی می آیی تا که مهمان نگاه تو بگردد چشم ما.... 🆔 @Shahid_Alamdar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️ رزمنده ها برگشته بودن عقب بیشترشون هم راننده کامیون🚛 بودن که چند روزی نخوابیده بودن ... ظهر☀️ بود وهمه گفتند نماز رو بخوانیم و بعد بریم برای استراحت ... امام جماعتِ اونجا یڪ حاج آقای پیری بود که خیلی نماز رو کُند می‌خوند ، رزمنده هایِ خیلی زیادی پُشتش وایستادن و نمــاز رو شروع کردند ... آنقدر کند نماز خواند که رکعت اول فقط ۱۰ دقیقه ای طول کشید ! وسطای رکعت دوم بود... یکی از راننده ها از وسط جمعیت بلند داد زد : حاجججججججییییییییی جونِ مادرت بزن دنده دوووو 😅😂 🆔 @Shahid_Alamdar
🔸ــــــــــ سلام وعرض ادب ــــــــــــ🔸 ‌ 🔹___قسمت،هشتم___🔹 #سیدمجتبی_علمدار #کتاب_علمــــــــــدار 🆔 @Shahid_Alamdar باهم مطالعه کنیم📘:) #بسم_رب_الشهدا🔻🔻🔻🔻
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸 :شوخ طبعی :مادرودوستان سید 💕🕊💕🕊 در موقع کار بسیار جدی بود😐. اما زمانی که پای شوخی به میان ميآمد انسان بسیار شوخ طبعی بود😁. همین جاذبه و دافعه، سید را برای همه دوستداشتنی کرده بود😌. 🍃شوخیهای فقط برای خنده نبود، بلکه همه کارهایش هدفمند بود👌. مادرش ميگفت: »در خانه نشسته بودم. مثل هر روز چشم👁👁 انتظار بودم؛ چشم انتظار لحظه ای که از جبهه برگردد و زنگ خانه را بزند و به استقبالش بروم😌😌. 🌿ناخودآگاه در همان لحظه صدای زنگ خانه آمد. با عجله رفتم و در را باز کردم. پشت در پسرعموی سید، آقا سید مصطفی بود،،دیدم چهره اش درهم و ناراحت است😓! 🍂 بعد از احوالپرسی گفت: ”زنعمو موضوعی پیش آمده، اما شما نباید ناراحت شوید.“ دل توی دلم نبود. با ناراحتی پرسیدم: ”چی شده!؟😥“ گفت: ”یکی از برادرهای پاسدار آمده و با شما کار دارد.“ برای لحظاتی از خود بیخود شدم. خدایا یعنی چه خبری برایم آورده اند😰. ترسی عجیب😨 وجودم را فراگرفت. نكند مجتبی ... مصطفی به سمت چپ نگاه کرد. به آرامی قدمی به جلو گذاشتم و از منزل خارج شدم😞 تا آن پاسدار را ببینم☹️. در این چند لحظه کوتاه چه فکرها که از سرم نگذشت😓 👇 🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨ 🆔 @Shahid_Alamdar
🆔 @Shahid_Alamdar 🌿تا صورتم را برگرداندم صدای سلام شنیدم😓. چهره نورانی پسرم، مجتبی، در مقابلم بود😭. گفتم: ” خدا خفه ات نکند این چه کاری بود که با من کردی تو که من را کشتی!“ را در آغوش گرفتم💕. بعد درحالیکه ميخندیدیم، به داخل خانه رفتیم😁. رو به من کرد و بعد از معذرتخواهی گفت: ”مادر جان خیلی شما را دوست دارم. اما ميدانی جنگ است هر لحظه امکان دارد خبر شهادت مرا برای شما بیاورند. ميخواستم آماده باشی.🌹🍃 ٭٭٭ 🌸✨در کردستان بر روی ارتفاعات مستقر بودیم. چشمة زلالی در آنجا قرار داشت. بچه ها با کمک یک لوله، آب را به قسمتهای پایین منتقل کرده بودند🚰. آب دائم در جریان بود. بقیه نیروها از سنگرهایشان برای بردن آب به کنار سنگر ما ميآمدند. دبة آب را پر ميکردند و ميرفتند💦. یک روز نشسته بود کنار سنگر. یک بسیجی با دبة آب جلو آمد و مشغول پر کردن دبه شد. در حال برگشتن بود که گفت: برادر، نشنیدی اسراف حرام است😒! چرا شیر آب را نبستی🤔!؟ ادامه👇 🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨ 🆔 @Shahid_Alamdar
🆔 @Shahid_Alamdar بندة خدا معذرتخواهی کرد. سریع برگشت و گفت: ببخشید، حواسم نبود😥.بعد دنبال شیر آب گشت. هر چه به اطراف نگاه كرد شير آب نبود😳! وقتی به مسير لوله نگاه کرد خندید و برگشت😅😆😁! ٭٭٭ 🌸🍃زمانی که در منطقة فاو دورة آموزش غواصی را ميگذراندیم، یکی از کارهای ما این بود که بعد از مدتی شنا کردن، با لباس غواصی به درون یک کشتی، که در دوران جنگ صدمه دیده بود، ميرفتیم وآنجا مستقر ميشدیم. به دلیل آمادگی جسمانی بالایی که داشت، معمولًا جزء اولین نفرات بود👌. او زودتر از بقیه وارد کشتی ميشد. به محض ورود طناب کشتی را باز ميکرد! هر کسی که به طناب آویزان بود به حالت بامزه ای به درون آب پرتاب ميشد😁. این کار موجب شور و نشاط بچه ها ميشد🙃😇🙃. شوخ طبعیهاي باعث ميشد که دوره آموزشی با همه سختیهایش برای ما شیرین شود😌. این قسمت😉 🆔 @Shahid_Alamdar
خب عزیزان جان امیدوارم که خسته نشده باشید.... 300تاییمون مبارک❤️😍 دوستان شهدایی عزیزم خرسندیم ازاینکه باشما هستیم😉 وخیلی خوشحال ازاینکه اعضای جدید پیدا کردیم تنهامون نزارید تایک روز دیگه خدایارونگهدارتون👋😍 🆔 @Shahid_Alamdar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| اَشهَدُ اَنَّڪَ حُجَّةُ اللَّه ... شهادت می‌دهم ڪه شما حجّت خدایی | نُصرَتی مَعَدَّةٌ لَڪُم ... همواره آمادۀ یاری شمایـم | مَوَدَّتی خالِصَــةٌ لَڪُم ... دوستی من فـــقـط برای شماســت ‌ 🆔 @Shahid_Alamdar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ساعت_هشت_به_وقت_عاشقی #صلوات_خاصه_امام_رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان بر دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد 🆔 @Shahid_Alamdar
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 #معرفی_شهید_جهاد_مغنیه شهید مدافع حرم 🆔 @Shahid_Alamdar 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 شهید جهاد مغنیه فرزند عماد مغنیه معروف به حاج رضوان بود که 23 سال ، قوی ترین سرویس های جاسوسی اسرائیل را به سخره گرفته و آنها نتوانسته بودند او را پیدا کنند. به همین دلیل در پی این سالها صهیونیست‌ها دو برادر حاج رضوان یعنی عموهای جهاد مغنیه به نام های فواد و جهاد را به شهادت رساندند. شهید جهاد مغنیه، چهارمین شهید از خانواده مغنیه می باشد. وی یک خواهر و یک برادر با نامهای فاطمه و مصطفی دارد. جهاد، تحصیلات عالیه را در رشته‌ مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت، یکی از بهترین دانشگاه‌های خاورمیانه شروع کرد. تنها یک درس، باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای شهادت نائل شد. وی همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان بود، حضور داشت و پس از شهادت پدرش، رابطه تنگاتنگی با سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی داشت، بطوری که برخی از سید حسن نصرالله و سردار قاسم سلیمانی به عنوان پدران معنوی وی یاد می کنند. از زبان فاطمه(خواهر شهید) مادر من یک زن فوق العاده است. خبر شهادت بابا که رسید، رفت دو رکعت نماز خواند … همه ی ما را آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شدیم، خطاب به جنازه بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند… همین یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرام شدیم … خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور … دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم … مثل بابا شده بود …خون ها رو شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، 🆔 @Shahid_Alamdar 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
#ساعت_ده_به_وقت_عاشقی #دعای_فرج آقاترین سکوت مرا غرق نور کن مارا قرین منت و لطف حضور کن وقتی گناه کنج دلم سبز می شود آقا شفاعت این ناصبور کن می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن. اللهم عجل لولیک الفرج. 🆔 @Shahid_Alamdar
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
🎊🎉🎈🎁🎊🎈🎉🎉🎈🎊🎉🎈🎈🎊 سلام سلام اعضای کانال عیدتون مبارک😍😍 میخوایم برای این عید بزرگ ختم صلوات بزاریم هر چن
سلام دوستان عزیز با یاری شما 5060صلوات به نیت تعجیل در ظهور اقا امام زمان ارواحنافداه فرستاده شد انشاءالله همه عزیزان حاجت روا
🌷با نام رفت ولےگمنام برگشت نامش را امانت داد بہ حضرت مــادر گمنامےتنها برای شهرت پرستان دردآور است فاطِمـــه گمنام میخرد ... هر چه هست در گمنامے است تولدت‌مبارڪ‌رفیق‌شهیدم❤️😍 خوشبختے یعنے: تولد‌امام‌زمانت‌با‌رفیق‌شهیدت‌یہ‌روز‌باشہ😍 🆔 @Shahid_Alamdar
دیشب روستایی خارج از پلدختر زندگی در دل شب در چادرهای اسکان سیل زدگان، جاری بود 💔 حرف یکی از آنها خاص بود می گفت: به فکر بنا کردن مجدد حسینیه ی روستای مان هستم ... و ارباب چه دلدادگانی دارد از الان دغدغه ی محرم را داشت 🆔 @Shahid_Alamdar
⭕️ خب آقا من تصمیمم رو گرفتم دوره بعد میخوام بشم برنامه کاریمم اینه که شبا چندبار از خواب بلند شم برا مشکلات ملت دعا کنم😐🙄🖐 🆔 @Shahid_Alamdar
ختم صلــــوات به نیابت از 🌷•|شهید ابراهیم هادی |• 🌷 #تولدت‌مبارک‌دلاور‌مرد 🎂✨ سهم شما پنج صلوات ✨ ( اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهم ) 🆔 @Shahid_Alamdar