eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
547 عکس
174 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
کاروان‌ها به سیل اشک می‌شوییم راه کارون‌ها را هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را امان از این‌چنین سوزی که در داغ عزیزان است امان از این‌چنین داغی که می‌بُرّد امان‌ها را.. به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودیم غریبانه ولی بردیم با خود استخوان‌ها را اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه، با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را؟ خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند ندانستیم با تابوت می‌آرند آن‌ها را به روی شانۀ لرزان مردم یک به یک رفتند خدا از شانۀ مردم نگیرد این تکان‌ها را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گمنام با بستن سربند تو آرام شدند در جادۀ عشق، خوش‌سرانجام شدند از داغ غمت، خوشا شهیدانی که با پهلوی تیرخورده گمنام شدند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بی‌نشانه رفتی شکسته‌بال، فراسوی کهکشان خم شد ز داغ رفتن تو پشت این جهان بانو! تمام خاطره‌های کبود تو شد در بقیعِ سینۀ سوزان من نهان من ماندم و شرارۀ فریاد در گلو با اشک‌های جاری و با بغض بی‌امان از این به بعد، پهلوی دنیا شکسته است از این به بعد، دست به پهلوست آسمان گل‌ها همه شبیه شما پرپرند تا بر دست‌های عشق نبندند ریسمان هر چند بی‌نشانه‌ای اما گرفته است پیشانی تمام شهیدان ز تو نشان حالا تو تکیه‌گاه زمین و زمان شدی هرچند خوانده‌ایم تو را یاس قدکمان ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بی‌تفاوت‌ها بعد از این‌که دفن شد آن شب پیمبر در سکوت سُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهر محو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت کینه‌ها سر باز کرد و فتنه‌ها آغاز شد آتش آن کینه‌ها شد شعله‌ورتر در سکوت شهر، تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشت لال بود و گنگ بود و بُهت‌آور در سکوت فتنۀ نَمرود شد آتش‌بیار معرکه هیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت سوخت میراث پیمبر در میان شعله‌ها بسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت در میان بی‌تفاوت‌های بی‌اصل و نسب سوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت دختر آیینه را در کوچه‌ها سیلی زدند شد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفس در میان هَجمه‌های شعله‌پرور در سکوت بین طوفان‌های بی‌غیرت، میانِ گرد و خاک پُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت :: در هجوم بی‌صدایی، یک نفر فریاد شد فاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد از نفس افتاده بود، اما نفس‌ها را بُرید چون رسول‌الله آمد، چون پدر فریاد شد ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکه پیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کرد گریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد از کتاب‌الله ناطق گفت؛ از مولا علی رو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد بر سر این بی‌تفاوت مردمِ از حق گریز در میان صحن مسجد با تشر فریاد شد :: آه اما هر چه او فریاد شد، فریاد شد دید تنها عده‌ای را مات و مضطر در سکوت بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شد شد شبیه یک خیالِ گریه‌آور در سکوت در غریبی گوشۀ آن خانۀ ماتم‌زده ماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشم زیر نور ماه، با چندین کبوتر در سکوت روی برگ لاله‌ها با خون دل باید نوشت نیمه‌شب تشییع شد آن یاسِ پرپر در سکوت از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفت در میان قبر، دستانِ پیمبر در سکوت ناکجاآباد شد دنیای بعد از فاطمه بی‌نهایت شد غم ساقی کوثر در سکوت می‌رسد پایان این جریان به روز رستخیز می‌رسد وقتی سواره بین محشر در سکوت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهیدان از جاری لطف آسمان‌ها می‌گفت از رحمت بی‌کران دریا می‌گفت در محضر مادر شهیدان، با اشک از مادری حضرت زهرا می‌گفت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زخم فدک هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست در کوه و در درخت، شکوه قیام توست در هر بهار زخم فدک تازه می‌شود در هر گل محمّدی آهنگ نام توست چشمی که در جزیرۀ مجنون به خون نشست دیگر شهید گم‌شدۀ صبح و شام توست وقت نماز شب که دل آهسته بشکند سوگند می‌خورم که به طوف مقام توست بین دعای ندبۀ چشمم ظهور کیست؟ دستی به تیغ شعله‌ور انتقام توست... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
علم نیفتاده اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده ولی مسیر من و او به هم نیفتاده به خواب سخت فرو رفته پای همّت من وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده به غیر، کار ندارم به خویش می‌گویم چرا هنوز به ابروت خم نیفتاده؟ بقیع شاهد زنده، شبیه سامرّا که اتفاق از این دست، کم نیفتاده بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین هنوز سفرهٔ شاه از کرم نیفتاده بماند اینکه چه خمپاره‌ها که آمده است ولی به حرمت او در حرم نیفتاده گذار پوست به دباغ‌خانه می‌افتد هنوز کار به دست عجم نیفتاده اگر که پرچم عباس روی گنبد رفت سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده سه ساله خواست بگوید که دختر علی است هنوز قیمت تیغ دو دم، نیفتاده... ✍🏻 🏷 علیهاالسلام | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دشت‌های شعله‌ور شامات آن بزدلان سوار به ارّابه -بی‌ زحمت مقاتله- برگشتند تا بچه‌شیر باخت قمارش را کفتارها به هلهله برگشتند شد دُور، دُور چرتکه‌اندازان بازیچهٔ محاسبه شد میدان پس صفرهای از عدم آویزان از نو به این معادله برگشتند از بطن گاو شیرده جدّه گوسالهٔ طلا متولد شد تا دوستان یکدلهٔ چوپان با گرگ‌های این گَله برگشتند از دشت‌های شعله‌ور شامات خون هزار یوسف ما جوشید تا نابرادران برادرکش مست از سر معامله برگشتند پس صبح کو؟ کبود شد این دنیا در چنگ فتنه ماند بشر، تنها قابیلیان به صحنهٔ جرم اما بعد از هزار سلسله برگشتند تقویم، شرمسار ورق می‌خورد تاریخ، کنج کافه عرق می‌خورد خیل سیاسیونِ کم‌آورده با روزنامه‌باطله برگشتند بستند باز بی‌شرفان با هم خون‌خوارها و خوش‌علفان با هم هم‌سو شدند بی‌طرفان با هم... شمر و سنان و حرمله برگشتند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 رهبر معظم انقلاب درباره تحولات منطقه سخنرانی خواهند کرد 🔹️هزاران نفر از اقشار مختلف مردم چهارشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار درباره تحولات اخیر منطقه به سخنرانی خواهند پرداخت. 💻 Farsi.Khamenei.ir
ایستاده‌ایم فرقی نمی‌کند که خزان است یا بهار ما ایستاده‌ایم چنان سرو، استوار ما ایستاده‌ایم، که مرگ از نشستن است تا سنگ کینه هست، هراسِ شکستن است باید که خشک‌تر شود اینجا سرابشان آشفته‌تر شوند، ز تعبیر خوابشان ما صف کشیده‌ایم، که از خویش بگذریم ما از تبار حضرت سلمان، ابوذریم! هر جا که ظلمت است، چنان شمع روشنیم با دشمنانِ آینه‌ها سخت دشمنیم با ظلم دشمنیم، و این افتخار ماست تا پای جان عقب ننشستن، شعار ماست هیهات از آن زمان که بگوییم خسته‌ایم باید وفا کنیم به عهدی که بسته‌ایم هشدار می‌دهیم به آن‌جا که نور نیست آینده روشن است، زمانی که دور نیست - می‌آید آن‌که وارث خون خداست او قول خدا و منتقم کربلاست او ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حسرت در حسرت لحظهٔ خوش آزادی در آرزوی شکفتن در شادی ای شام سیاه، در پی صبح سپید «از چاله درآمدی به چاه افتادی» ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطبۀ خون خطبۀ خون تو آغاز نمازی دگر است جسم گلگون تو آیینۀ رازی دگر است پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق غرق در خلسۀ خونین نمازی دگر است جسم صد چاک تو هر چند فتاده‌ست به خاک مرغ جانت یله در اوج و فرازی دگر است... بعد از این ساز دل زخمی ما را، یارا پنجۀ خاطره‌ات زخمه‌نوازی دگر است... سالکان رهِ توحید! مبادا سستی! که فراروی شما راه درازی دگر است در کف پیک سحر تا گذرد از دل شب پاره‌های تن خورشید جوازی دگر است نشود زمزمۀ خون شهیدان خاموش سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab