eitaa logo
شعر انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
753 عکس
240 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآنِ روی نیزه در دینشان عشق علی شرک است، سوزاندن اطفال، توحید است رحمان کجا؟ شیطان بی‌رحمی‌ست، ربی که وهّابی پرستیده‌ست انگار از آیات قرآنش، از آن خدای مثل شیطانش از سیره و سبک بزرگانش! جز فتنه و آتش، نفهمیده‌ست مفت است پیش مفتی‌اش جان‌ها، فتوای کشتار مسلمان‌ها شیخی که رحمت را، ولایت را، از معنی آیات دزدیده‌ست سر می‌بُرد، از هر که سر خم کرد، بر آستان عشقِ وجه الله سر را ولی مثل سگان هر روز، بر چکمۀ ارباب ساییده‌ست قرآنِ روی نیزه را خوانده‌ست، سرمستِ تیر حرمله مانده‌ست با «هند»، مشروب و جگر خورده‌ست، با شامیان، تا صبح رقصیده‌ست در این جهانی که عمو سامش، دم می‌زند از صلح، معلوم است خدمت‌گزار «لات» هم خود را، خدمت‌گزار کعبه نامیده‌ست هی چنگ می‌اندازد و انگار، با کودکان هم بر سرِ جنگ است این گرگ اگر وحشی‌تر از پیش است، یعنی که بیش از پیش ترسیده‌ست موجی خروشان از عَدَن آمد، بوی خوش عشق از یمن آمد امروز اویسی کز قَرَن آمد، مانند سلمان، سر تراشیده‌ست مستضعفان و صالحان بی‌شک، میراث‌داران زمین هستند بگذار این شب بگذرد، فردا از آنِ فرزندان خورشید است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به حاج احمد متوسلیان در پیچ و خم عشق، همیشه سفری هست خون دل و ردّ قدم رهگذری هست گفتی: جگر شیر ندارید، نیایید گفتی: که در این راه، همیشه خطری هست شرم است در آسایش و از پای نشستن جُرم است زمین‌گیری، اگر بال و پری هست «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد» این بی‌خبری داده خبر، که خبری هست از من اثری نیست که جامانده‌ام اما هر جا که نظر می‌کنم از تو اثری هست تو رفتی و گفتی که شرف، مرز ندارد این سو در اگر بسته شد، آن سو که دری هست رفتی و به زینب قسم! از نسل تو امروز در شام و حلب، لشکر فریادگری هست در راه تو، وقتی پدری باز نگردد در بردن میراث تفنگش، پسری هست سردار! سواران حرم، مثل تو رفتند تا نام حسین است به سربند، سری هست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بدر و خان‌طومان یکی‌ست... خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکی‌ست خیمه‌گاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکی‌ست لات و عزی با نقاب دین به میدان آمدند بت‌شکن‌ها خوب می‌دانند: بت‌گردان یکی‌ست داعش و تکفیری و وهابی و القاعده پشت این دستان پیدا، نیت پنهان یکی‌ست سال‌ها با اسم آزادی، کبوتر کشته‌اند این جهانِ در ستم آزاد، با زندان یکی‌ست تن به ذلت هرگز! اما جان به جانان می‌دهیم در تمام عصرها، رسم جوانمردان یکی‌ست مرز، چیزی نیست! حتی از زمان هم رد شدند از نگاه اهل ایمان، بدر و خان‌طومان یکی‌ست چنگ باید زد به حبل‌الله و از آتش گذشت عروةالوثقی یکی، پیمان یکی، فرقان یکی‌ست هر حریمی حرمتی دارد بپرس از محرمان حرمت آل نبی با حرمت قرآن یکی‌ست باز «بسم الله مجراها و مرساها» بخوان موج‌ها بسیار، اما نوح کشتی‌بان یکی‌ست صالحان، میراث‌داران زمین خواهند شد این حکایت، فصل‌ها دارد، ولی پایان یکی‌ست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
أرض مقدس خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد، این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون، می‌خندند فرزندان اسرائیل گلستان شد، اگر چه آتش نمرود، اما سوخت گلوی «الخلیل» از داغ فرزندان اسماعیل لب خاخام‌ها، تورات را وارونه می‌خواند! کشیشان، با دعا، رد می‌شوند از غیرت انجیل به رسم سامری، این قوم برتر را ببین، دنیا! در آتش‌بازی خود، کرده‌اند از کودکان، تجلیل میان نقشه‌ای، غرق‌اند در نیل‌ و فرات، اما نمی‌دانند این خوابِ پریشانی‌ست، بی‌تأویل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! که همراهت بیاییم از فرات، این‌بار سوی نیل و «سبحان الذی أسری» بخوان، تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت، شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل فلسطین، جوجه‌های کوچکش، حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند، سپاه فیل ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جوهرِ خون این شعر را سخت است از دفتر بخوانیم باید که از چشمان یکدیگر بخوانیم وقتی سرودیم از پرِ پروانه، باید منظومه را با خطّ خاکستر بخوانیم رازی نهان کردند در خاموشی شمع تا از زبان شعلۀ آخر بخوانیم چون شاهنامه آخرش زیباست، امّا بگذار تا این قصّه را از سر بخوانیم پای قلم با «سهروردی» خون بریزیم اشراق را در مشرق باور بخوانیم همراه رگ‌های «شهید اوّل» این بار این درس‌ها را با حروفی تَر بخوانیم با جوشش خون «شهید ثانی» از دل احساس شرح «لمعه» را از بر بخوانیم با «شیخ فضل‌الله نوری»، بر سرِ دار از فتنه‌های زیر خاکستر بخوانیم مثل «مدرّس» بی‌هراس از خشم خان‌ها شرح ستم را، بر سرِ منبر بخوانیم چون در دل هر ذرّه خورشیدی‌ست، بگذار این قصّه را امروز «روشن»‌تر بخوانیم سرفصل پایان‌نامه‌های عاشقی را در برگ سرخ لاله‌ای پرپر بخوانیم حالا که خون با جوهر و دفتر درآمیخت باید پس از این، میز را سنگر بخوانیم پیغام شورانگیز خون یک پدر را از چهرۀ معصوم یک دختر بخوانیم انوار دانش در ثریّا هم که باشد آن را به عشق آل پیغمبر بخوانیم این شعر یک منظومه غیرت بود، بگذار این بیت را همراه با رهبر بخوانیم: شِعب‌ابی‌طالب سر آمد، باید این‌بار با یاعلی از بدر و از خیبر بخوانیم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اَنتم شُفَعائی باران شدم از شوق پریدن به هوایت شد کفتر بی‌گنبدِ تو، باز رهایت ای صاحب آن جامعۀ‌ پر شده از عشق! خالی‌ست چرا این همه در جامعه جایت؟ گفتی: «فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت کی می‌رسد آن «اَشرَقَتِ الارض» به نورت کی مست شود جامعه از جام دعایت هر نیمه‌شب از ذکر تو روشن شده عالم مَست‌اند ملائک همه از عطر عبایت در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی شاید متوکل کند این‌گونه رهایت رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد تا کاخ و ستون‌هاش بیفتند به پایت وقتی که امامی و علی هم شده نامت پیداست که در سامره شاه است، گدایت یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟ «اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت آه از تو چه پنهان... چه بگویم... فقط اکنون دست من و دامان تو و لطف خدایت ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
«من ایرانم» دیار عاشقانم، مهد شیران است آغوشم کمان آرشم در دست درفش کاوه بر دوشم نخواهی دید، در بندم رهایم، سربلندم چون دماوندم کمندی دارم از ایمان و دست دیو می‌بندم به گاه رزم، غوغا آفرین، مردان میدانم هزاران داستان دارم، ز رستم‌های دستانم به فتح هفت‌خوان‌ها با شکوه و فخر می‌خوانم: من ایرانم من ایرانم خزر، دارد خبر از عهد یارانم بخوان شرح شکوهم را از امواج خلیج فارس، تا دریای عمانم اگر نوح است کشتیبان، چه باک از موج و طوفانم محمدکیشم و آزاده‌ای از نسل سلمانم من از دلدادگان شیر یزدانم پر از مهر است، آیینم پر از عدل است، ایمانم من ایرانم سرای عشق و امّیدم فروغ و فرَّهَم، نقش است بر گلدسته‌ها، بر هر ستون تخت جمشیدم نه خاکم، آسمانم، آری! اینک تخت خورشیدم حریم قدسی شاه خراسانم بر آن درگاه، دربانم ستم را برنمی‌تابم کژی را خوش نمی‌دانم شکوهی زنده‌ام آزادم و آزاد می‌مانم من ایرانم اگر یک روز افتد، چشم ناپاکان به خاک من همان دم، دست هم گیرند، فرزندان پاک من به همراه سوارانم ز جای خویش برخیزم خروشان، دشمنانم را به جای خویش بنشانم اگر چه زخمی از آشوب دورانم من اما سرزمین سربه‌دارانم بجوشد غیرت از قلب زنان، از روح مردانم خوشا شور دلیرانم خوشا فریاد شیرانم هزاران لاله روییده‌ست از خون جوانانم من اما زنده‌ام، سبز و سفید و سرخ می‌مانم من ایرانم من ایرانم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab