خونِ مظلوم
با اینکه سیاهپوش و محزونِ علیست
دنیای هزار رنگ، مدیونِ علیست
هرجا که به خاک، خونِ مظلومی ریخت
تردید مکن، ادامهٔ خونِ علیست
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شعر_علوی | #ظلم_ستیزی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خادم شمسالشّموس
پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران
به گریه رد شدیم از کوه و جنگل، برف میبارید
سکوت شب به هم میخورد، نمنم حرف میبارید
در آن کوه و کمر، پژواک ایمان سخت دیدن داشت
صدای یا رضای مردم ایران شنیدن داشت
صدا، همراه بوران، در سکوت دشت میپیچید
دعا، با نام پیچک، بر قنوت دشت میپیچید
نمیآمد به چشم هیچکس از بیقراری، خواب
کجا چیره شده یکبار بر چشمانتظاری، خواب
به ظلمت تاختیم و صفحۀ تقویم فردا شد
گذشتیم از شبِ ناباور و خورشید پیدا شد
چه خورشیدی که صبحش در شفق انگار مقتل بود
طلوعش از ته یک درّه در اعماق جنگل بود
چه خورشیدی که رمز ذکر یا قدّوس میدانست
که خود را خادم شمسالشّموسِ طوس میدانست
شهادت آرزویش بود و شد تعبیر رؤیایش
پس از یک عمر خدمت، رفت در آغوش مولایش
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شهید_آیتالله_رئیسی | #رئیسی_عزیز
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بازمیگردی
بر کران ساحل نزدیک میگریند یارانت
میخروشد در مصاف صخره، موج سوگوارانت
ای شهادت را گرفته تنگ در آغوش، نوشت باد!
لذت سیر و سفر در عرش سوی همقطارانت
وقت ایمان نیست فصل سرد را، ققنوس خواهی شد
شعله شعله میشکوفد از میان خون، بهارانت
مژده دادی فتح نزدیک است، صبحی زود بیتردید
در دل خورشید میتازند بر ظلمت، سوارانت
بر مژه آویخته فانوس اشک سرخشان روشن!
عهد خون بستند در شام غریبان، بیقرارانت
شیرْآهنْکوهْمردا! در سکوت تشنه کامیها
میرسد از بیکران آسمان، فریادِ بارانت
صبح جمعه، در رکاب مقتدایت بازمیگردی
خندهات گل میکند در دیدۀ چشمانتظارانت
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 شهید والامقام #سیدحسن_نصرالله
🇮🇷 @Shere_Enghelab
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزند روحالله
خدا پر کرده از شور و شهامت چشمهایت را
که زیر آتش دشمن دلم دارد هوایت را
رجز خواندی برای ظلم، در هر جای عالم هست!
که دنیا بشنود بین هیاهوها صدایت را
ولایت بارها تکبیر گفت و اقتدا کردی
به بال عرشیان بستی دخیل ربنایت را
تو نصراللهی ای فرزند روحالله و حزبالله!
که یاری میکنی هر آینه گویی خدایت را
نسیم از دوردست عاشقی همراه خود بردهست
برای هر که غربت دیده عطر آشنایت را
حسینی بود ای سید حسن! راه تو از آغاز
اگر دنبال کردم خط سرخ رد پایت را
شدی آیینه و راه شهادت را نشان دادی
به ما که مرگ میدیدیم شام بینهایت را
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #سیدحسن_نصرالله
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطاب به رژیم منفور اسرائیل...
دیدهست روشن، یک جهان روزِ سیاهت را
ای شب! کمی بگذار بالاتر کلاهت را
غیر از شکستن هیچ راهی پیش رویت نیست
بیهوده از آیینه میدزدی نگاهت را
خون ستاره میچکد، ای ظلمت از دستت
صبح آمده تاوان بگیرد اشتباهت را
دار تو را بر تابهای غزه میبندیم
گردن بگیر ای اخمِ کودککش، گناهت را
ای قلدر دیوانه! گمراهی و تیغ عدل
سد میکند در کوچهای بنبست راهت را
جای خطایی نیست، چون در لحظه میگیریم
مهمانیِ از چاله افتادن به چاهت را
میخندی از ترس و کلاغان بیخبر در باغ
در حال تقلیدند با هم قاهقاهت را
پروانۀ یک خواب رنگارنگ خواهد شد
شعری که دامن میزند حال تباهت را
بیریشهای، دلخوش به مشتی وعدۀ موهوم
بر باد خواهد داد طوفان، تکیهگاهت را
در میزند مرگ و خودت هم خوب میدانی
راه فراری نیست این تنها پناهت را
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شعر_ضداستکباری | #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بازمیگردی
بر کران ساحل نزدیک میگریند یارانت
میخروشد در مصاف صخره، موج سوگوارانت
ای شهادت را گرفته تنگ در آغوش، نوشت باد!
لذت سیر و سفر در عرش سوی همقطارانت
وقت ایمان نیست فصل سرد را، ققنوس خواهی شد
شعله شعله میشکوفد از میان خون، بهارانت
مژده دادی فتح نزدیک است، صبحی زود بیتردید
در دل خورشید میتازند بر ظلمت، سوارانت
بر مژه آویخته فانوس اشک سرخشان روشن!
عهد خون بستند در شام غریبان، بیقرارانت
شیرْآهنْکوهْمردا! در سکوت تشنه کامیها
میرسد از بیکران آسمان، فریاد بارانت
صبح جمعه، در رکاب مقتدایت بازمیگردی
خندهات گل میکند در دیدۀ چشمانتظارانت
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 شهید والامقام #سیدحسن_نصرالله
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خونِ مظلوم
با اینکه سیاهپوش و محزونِ علیست
دنیای هزار رنگ، مدیونِ علیست
هرجا که به خاک، خونِ مظلومی ریخت
تردید مکن، ادامهٔ خونِ علیست
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شعر_علوی | #ظلم_ستیزی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
زیارتنامۀ اشک
خدا را شکر گرچه تلخکامم از غم دوران
نمکگیر توام، خون تو دارد در رگم جریان
نمکگیر تو بودن، خاک پراعجاز! شیرین است
که شهد آب شورت میشود شیرینیِ سوهان
نه تنها در حرم، هر گوشهات ابری شود قلبم
ملائک میرسند از راه با تسبیحی از باران
زیارتنامۀ اشکم همین که میشود نازل
به بهجت میرسم کنج حرم در مجلس ایمان
گواهی میدهد خون شهیدان تو در تاریخ
برای جاودان ماندن فقط باید گذشت از جان..
تمام مردم زحمتکش تو خوب میدانند
که گاهی فرق دارد در میان سفره نان با نان
خیابانهایت از نام شهیدان وطن سرمست
به سوی عرش دل را میبرد بی دوربرگردان
تو یادم دادهای، شهر کرامت! مهربانی را
که هرچه سخت دستم میرسد، میبخشمش آسان
تو مرهم میگذاری روی زخم هر که شد محرم
به سامان میرسانی هر که را شد بی سر و سامان..
به لبخند برادرهای دینی میخورم سوگند
بمانم با تو ای شهر رفاقت بر سر پیمان
و صبحی عاقبت در جمکران آغاز خواهد شد
طلوعی که به شب با یک اشاره میدهد پایان
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #حضرت_معصومه علیهاالسلام | #شهر_قم
🇮🇷 @Shere_Enghelab
برخیز!
ققنوس شو، از لحظههای شعلهور برخیز
بگشای در غوغای آتش بال و پر، برخیز!
جای نشستن در سکوتِ ایستگاهِ شک
فریاد ایمان باش و بیترس از خطر برخیز
مهری بیفروز ای شجاعت! خستگی ممنوع!
ظلمتشکن! راهی نمانده تا سحر، برخیز!
از عهد بستن با خزان خیری نخواهی دید
ای باغچه! از خوابهای بیثمر برخیز!
حتی اگر در آتش نمرود افتادی
از خاک، ای سرو جوان من، تبر برخیز!
با دوربین، با یک قلم، با اسلحه، با رنگ
فرقی ندارد، مرد میدانِ هنر برخیز!
تا سیلِ طوفانت بشوراند جهانی را
از قتلگاهِ لالهها با چشمِ تر برخیز
ای ذره! تا خورشید با ما باش، بسم الله
برخیز از آیینههای بیخبر، برخیز
با فکر طرحی نو، فلک را سقف بشکاف و
رو در روی ناباورانت، بیشتر برخیز
ای عزم! سوی کارزاری تازه راهی شو
خاکی بیا تا کیمیای عشق، زر برخیز
دریا نه! حرف از صید مروارید در خاک است
اعجاز کن فرزندِ مرز پُرگهر، برخیز!
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تردید مکن! زمانِ گل کاشتن است
مرهم پیِ زخم تازه برداشتن است
در خاک تپیده کودکی، ای غیرت!
برخیز! که وقت پرچم افراشتن است
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #شعر_پایداری | #انتقام_ملی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
لبیک
شک میخزد در آسمان، ای ماه! لبیک
شب را بتاران از دل گمراه، لبیک
ای بیهراس از کارزار نویزیدان
برداشته شمشیر ثارالله، لبیک
ماییم و شوق جان سپردن در رکابت
لبیک ای فرماندهِ دلخواه، لبیک
در ریشههایم میدود اندیشهای سبز
گل میکند روی لبم هرگاه لبیک
در شوق مضمون بلند حرفهایت
سر داده ایران محکم و کوتاه لبیک
ای در جهانِ تکیه بر هوش مجازی
از عمق جهل دشمنان آگاه، لبیک
::
جوش شهادت میزند خون در رگ ما
ای زخمهای کاریِ جانکاه لبیک
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #جانم_فدای_رهبر | #پرچمدار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
غروب
خزانِ پنجرهٔ خشک را بهار کشید
شکوفههای تر و تازه، نونوار کشید
هزار سال عقب رفت در سکوت زمان
و روی شاخهٔ خشکیدهای هَزار کشید
عصای معجزهاش در تصوری آبی
برای تشنگی دشت آبشار کشید
دلش به نام امامی قرار تازه گرفت
و روی دامنش آهوی بیقرار کشید
چهقدر در پیات ای شاهکارِ بیتکرار
غروبهای غم انگیز، انتظار کشید
در آن افق که پیاده غروب آمده بود
به تاخت، در دلِ خورشید یک سوار کشید
به چشمهای تری که به حرف آمده بود
در آن کویر عطش سرمهٔ غبار کشید
نگاه کرد به نقاشیاش... دلش لرزید
و بیمقدمه آهی ادامهدار کشید...
✍🏻 #میثم_داودی
🏷 #استاد_محمود_فرشچیان
🇮🇷 @Shere_Enghelab