eitaa logo
شعر انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
513 عکس
154 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
گام اول، گام دوم وقت است، برخیزی! ببینی پشت سر را رَدّ عبور از پیچ و خم‌های خطر را از جان و دل، خوف و خطر را درک کردیم از شب گذشتیم و سحر را درک کردیم کشتی ما بود و تلاطم‌های دریا یک سمت، ما بودیم و... سمتی، کُل دنیا کشتی ما درگیر توفان بود آری اما خدا هم، ناخدامان بود آری بودند گرگان و شغالان دور ایران غافل از این‌که هست در این بیشه شیران چل سال با هم قله‌ها را فتح کردیم فهمید دنیا، قهرمانان نبردیم.. شد انقلاب از خون پاکان آبیاری سرتاسر ایران ما شد لاله‌کاری آهنگ آزادی میان شهر پیچید دلواپسی از کوچه‌های خسته کوچید.. وقت است برخیزی! ببینی پشت سر را رَدّ عبور از پیچ و خم‌های خطر را خوردیم تیر از دشمنان و ترکش از دوست حالا زره‌پوش است دیگر این رگ و پوست در گام اول: چل قدم، چل سال رفتیم ما سوی آزادی و استقلال رفتیم در گام دوم هم ولی امر با ماست فردای روشن در مسیر نور، پیداست.. سیمرغ را خفاش‌ها، تحریم کردند ما را به فکر خام خود، تسلیم کردند.. با شور و شیدایی جوانان این دلیران گل کاشتند آری به هر جایی در ایران در گام دوم هم جوانان پیشتازند با طرح نو، باید که ایران را بسازند.. باید زمینه‌ساز شد، عصر ظهور است دنیا دگر تاریک شد، هنگام نور است عطر ولی‌عصر می‌پیچد به دنیا پرپر نخواهد شد دگر لبخند گل‌ها.. ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بوی خدا به سجده بودی و انگار وقت خواب نمی‌شد نماز صبح نمی‌خواندی آفتاب نمی‌شد تو شعله بودی و در حیرتم مقابل ِهُرمت چطور تاج ِطلاکوب ِشاه آب نمی‌شد؟ تو تیغ بودی و طوفان، وگرنه بر سر ِتاریخ به محض باد وزیدن، طبس خراب نمی‌شد اگر به خاک نمی‌ریخت دانه دانۀ انگور که هشت سالۀ این خوشه‌ها شراب نمی‌شد کلاس‌های دبستان چگونه بوی خدا داشت؟ اگر که عکس ِتو بالای تخته قاب نمی‌شد اگر معلم مردان ِاین دیار نبودی ترانه‌های شهادت دوباره باب نمی‌شد تو آمدی و به هم ریختی محاسبه‌ها را وگرنه با مردم شاه بی‌حساب نمی‌شد اگر امام زمان می‌رسید جز تو در این خاک کسی برای پذیرایی انتخاب نمی‌شد اگرچه قلب همه تشنۀ جوانه زدن بود تو انقلاب نمی‌کردی، انقلاب نمی‌شد ✍🏻 🏷 | قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دوستت دارم به رغم خواهش ننگین دشمن دوستت دارم در این شب‌های دشمن‌شاد، میهن! دوستت دارم تو را بی‌قید می‌خواهم ولی با قید می‌گویم شوم گر قطعه قطعه باز قطعاً دوستت دارم به سمتت تیر تهمت می‌زنند از دور و از نزدیک اگرچه خستۀ زخمم ولیکن دوستت دارم به آغوشت گرفتم بین شب‌های شک و شبهه دلت روشن که همچون روز روشن دوستت دارم هلا ای دشنۀ دشنام، بی‌شک دشمنت هستم الا جمهوری اسلامیِ من، دوستت دارم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نام بلندت اگرچه خسته از آماجِ تیرِ زخم زبانی نبینمت که از این غم، گرفته‌ای! نگرانی! همان که از دل تاریخِ رنج، یک‌تنه رد شد تنِ تکیدۀ تنهای من، هنوز همانی! خدا نیاوَرَد آن روز را، زمین بهاری! ببینمت که گرفتارِ دستِ باد خزانی به آب‌های گل آلودِ کینه کار ندارم به رغم حیلۀ مرداب‌ها تو در جریانی چقدر چین و چروک زمان نشسته به جانت ولی هرآنچه که می‌بینمت هنوز جوانی عجب قصیدۀ نابی شده‌ست نام بلندت همیشه و همه جا مثل شعر ورد زبانی ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تقدیرهای تازه تا نشکفد بر پای ما زنجیرهای تازه‌ای رویید بر دستان ما شمشیرهای تازه‌ای ای قصه‌های راستین، ای خواب‌های پیش از این امروز داریم از شما تعبیرهای تازه‌ای از جنگ و صلح و عشق و کین، از شوکتِ این سرزمین در قاب چشم ما ببین تصویرهای تازه‌ای با غربت یاران خود، با خون سرداران خود داریم از کار جهان تفسیرهای تازه‌ای این خون که راه افتاده تا جاری شود در قلب‌ها بی‌شک گذارد بر زمین تأثیرهای تازه‌ای گر هست کیدِ کاهنان، درهم بپیچد ناگهان تقویم‌های کهنه را تقدیرهای تازه‌ای بانگ سروش آید همی، بشنو به‌گوش آید همی آوازهایی تازه با تحریرهای تازه‌ای خندد به مکر روبهان امروز لب‌‌های جهان پر کرده وقتی بیشه‌ها را شیرهای تازه‌ای هنگام طوفان آمده، دیوان! سلیمان آمده آرش به میدان آمده با تیرهای تازه‌ای شد دولت شب سرنگون، شد تخت شیطان باژگون صبح است و بر بام جهان تکبیرهای تازه‌ای ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
همیشه در میدان ما مردم انقلابی ایرانیم مشتاق نبرد با ستمکارانیم امسال در این بیست و دوِ بهمن ماه پرشورتر از همیشه در میدانیم ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
امانت شب، شبی بی‌کران و بی‌پایان لحظه‌هایم پر از توهّم خواب روزگار و سکوت بود و زمین هم‌نشین شبانۀ مرداب پیکر نیمه‌جان احساسم زخمی پنجه‌های نامردی داشت او را به کام خود می‌برد دره‌های عمیق بی‌دردی همۀ جاده‌ها سوی بُن‌بست زندگی در حصار «ماندن» بود نه شکوهی نه موج و طوفانی دشت‌ها خالی از تلاطم رود... ناگهان مثل رود جاری شد در شب بی‌ترانۀ مرداب غزلی از شکوه دریا خواند او مرا خواند سمت روشن آب چشم‌هايش چراغ راهم شد مثل مهتاب در شب طوفان زورقی خسته را در این گرداب ساحلی امن بود و بی‌پایان در شب بی‌ستاره، آن مهتاب مژده می‌داد از طلوع امید در نگاهش اشارتی پیدا نوری از آفتاب در تبعید در سکوت شبانۀ تردید رَستم از تلخیِ شب مرداب لب گشودم به شوق بیداری هم‌نوا با ترنّم مهتاب یاد آن آشنای خوب بخیر آن مسیحای تا ابد جاری او مرا خواند از آن شب وحشت او مرا برد سمت بیداری وام‌دار نگاه روشن اوست آفتاب طلایی امروز روشنی را به ما امانت داد این امانت به دست ماست هنوز... (سروده شده در بهمن۱۳۷۷) ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قسم به عشق... روز مصاف، آرش و سهراب و رستمیم با هرچه اختلاف، زمانی که با همیم هم شهرزاد راوی افسانه‌ها و هم سلمان پاکزاد و شجاع و مصممیم یک چشم اشک غربت و یک چشم اشک شوق زیباترین یگانگی شادی و غمیم شادند روز شادی ما عاشقان دهر مایی که فخر مردم رنجور عالمیم همراه ماست روح شهیدان این دیار وقتی غیور بر سر پیمان و پرچمیم در خون ماست قدرت ایران هرآن‌زمان در خواندن سرود وطن قرص و محکمیم زخمیم اگرچه بر جگر دشمن وطن بر زخم‌های هم‌وطن خویش مرهمیم در واپسین زمانهٔ انسان، قسم به عشق ماناترین ترانهٔ حوا و آدمیم آیا که راست جرأت تهدید این دیار؟ اینک که ما دوباره شکوه مجسمیم پیروزی است آخر این جنگ رنگ‌رنگ وقتی که سبز و سرخ و سپیدیم: با همیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایرانِ سربلند ای کشور تمدن و فرهنگ بی‌گزند ای کشورِ به آشتی و مهر پای‌بند ای ملکِ مهربانی و ای داعی به خیر ای کشورِ نصیحت و اندرز و وعظ و پند عزم تو را به غیر ملک نیست در نگاه خاکِ تو را به غیر فلک نیست در کمند تو مادری برای همه بچه‌های خویش گر کودک و جوان و اگر پیر و سالمند گشتند سربلند بسی در پناه تو جز آن‌که را نصیحت تو نیست سودمند ای پرچمِ سه رنگ تو تیغِ دودَم‌نما بهرِ خداگریزترین‌های خودپسند تو شعله‌ای و خصمِ تو یک مشت خار و خس تو آتشی و دشمنِ تو دانه‌ای سپند از تیغ و خون نگشت نشابور سرنگون از گرد و خاک نیست ملول ارگ بیرجند از باد نیست دشت مغان را شکایتی از برف نیست کوهِ دماوند را گزند آری نسیمِ صبح، هزاران بهار کاشت نجوای تو به گوشِ منِ شخصِ دردمند گفتی که باز هم خبر خوب می‌رسد گفتی که دوستانِ تو از راه می‌رسند تا از دیار پاک رسیدند عاشقان گفتم خوش آمدید به ایران سربلند ✍🏻 (شهریار) 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بیست و هفت لاله تقدیم به شهدای حادثه تروریستی سال ۹۷ زاهدان دوباره کینه، ترور، بمب، انفجار، شهید دوباره قصه‌ای از عشق، پاسدار، شهید دوباره یک غزل از بیست و هفت لالۀ سرخ دوباره مثنویِ چندها هزار شهید خبر رسید که یارانمان سفر کردند خبر رسید که پر زد از این حصار شهید برای پر زدن آماده بود و راهی شد به بند محبس دنیا نشد دچار شهید.. همیشه سبزترین قصه است قصۀ عشق همیشه سرخ‌ترین حرف روزگار، شهید نه، مرده نیست که زنده‌ست و زندگی بخش است جهان بمیرد اگر، هست ماندگار شهید چه شاعرانه‌تر از نام او برای غزل که هست اسوۀ جان‌بخشیِ بهار، شهید امید داده به ما با نثار جان خودش برای مکتب حق بوده جان‌نثار شهید به محض اینکه در این راه بی‌قرار شدیم دوباره داد به دل‌هایمان قرار، شهید به روی سینه مدالی ز خون خود دارد به دست پرچم زیبای افتخار، شهید و این شکوه مقدس ادامه خواهد داشت چراکه هست همیشه ادامه‌دار، شهید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این مرز پرگهر که نقشهٔ انتقام از این انقلاب دارد؟ به مرگ، روشن کُنش که دنیا حساب دارد رجز بخوان، میهن سلحشور و قهرمانم! که یاوه‌های یزید دوران، جواب دارد به وهم اگر از گلیم خود پیش‌تر نهد پا به پیشوازش وطن، هزاران شهاب دارد برایمان رو شده‌ست ای دوست، دست دشمن اگرچه بر چهره‌اش هزاران نقاب دارد نه پایمان را مجال مانده برای ماندن نه چشممان لحظه‌ای تمنای خواب دارد وطن, به پابوس هر شهیدش گلی شکفته معطر از اشک مادرانش گلاب دارد قسم به آیات فتح قرآن که فاتحانیم هنوز دنیا حساب دارد کتاب دارد چقدر شب می‌شکافد این رود روشنایی چقدر این مرز پرگهر، آفتاب دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فریاد رسای استقامت چون سرو همیشه راست‌قامت بودی معنای شرافت و شهامت بودی در بهت سکوت و ظلم هارون، عمری فریاد رسای استقامت بودی ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دستان اتحاد حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است این شعله چیست در دلمان جز محبتش جاری شده‌ست چشمۀ آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش حسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود حسن ختام بود شروع نبوتش از آسمان غار حرا نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان اُمّتش ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
در سایۀ آفتاب در سایۀ آفتاب و نور ماه است دستان شب از میهن ما کوتاه است جمهوری اسلامی ایران، آری! این خیمۀ امروز رسول‌الله است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
منجی آن روز که قتل دختران عادی بود او منجی این لطف خدادادی بود از قبر نجات داد و بر صدر نشاند این معنی زن، زندگی، آزادی بود ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | امروز؛ شعرخوانی عربی رهبر انقلاب درباره فلسطین 💻 Farsi.Khamenei.ir
جنگ اراده‌ها آغاز گام‌های تو پایان جاده‌هاست مقصد به زیر گام به‌راه‌اوفتاده‌هاست چون چشم بر مسیر گشودی، جهان تو بی‌انتهاتر از افق پرگشاده‌هاست آیینه‌ها به روی تو لبخند می‌زنند وقتی دلت به جانب خورشیدزاده‌هاست هرجا نگاه می‌کنی این روزگار را آنک مصاف خیلِ سوار و پیاده‌هاست هر سو عبور می‌کنی این گرد اسب دوست وآن ردّ دشمن است که بر خاک جاده‌هاست زانوزده اگرچه زیاد است پیش خصم پرچم ولی به شانۀ آن ایستاده‌هاست هرگز براده لایق عنوان تیغ نیست با آن‌که تیغِ آخته هم از براده‌هاست هرکس کم آوَرَد به زمین می‌خورد، بدان! این کارزار پهنۀ جنگ اراده‌هاست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عطر باران باز باران است، باران حسین بن علی عاشقان جان شما، جان حسین بن علی خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین جان اگر جان است قربان حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدان حسین بن علی... در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا عطر باران، صوت قرآن حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزان حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفان حسین بن علی هر کجای خاک من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایران حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمان حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانان حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی دست‌های ما به دامان حسین بن علی ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مقتدا عالم همه خاک کربلا بایدمان پیوسته به لب، خدا خدا! بایدمان تا پاک شود زمین ز ابناء یزید همواره حسین مقتدا بایدمان ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نسل خورشید ای خنجرِ آب دیده، ما تشنۀ کارزاریم لب‌بسته زخمیم اما در خنده، خون‌گریه داریم تا سر زند آفتابی، هرگز ندیدیم خوابی از چشم سرخِ شرابی، پیداست شب‌زنده‌داریم با سمِّ اسبان تکاندیم از کوه‌ها خستگی را ماییم از نسل خورشید، برقله‌ها تک‌سواریم تا کاروانِ پس از ما، پیدا کند راه از چاه یا رد پا یا که پایی در جاده جا می‌گذاریم هرچند حالا خموشیم، وقتش رسد می‌خروشیم یک روز خرما فروشیم، یک روز بالای داریم «اِمشُوا اِلَی المَوتِ مَشیا...» این است جانبازی ما یعنی که فرزندِ حیدر لب تر کند ذوالفقاریم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رساترین فریاد آنجا که سکوت مرگ و استبداد است خون شهدا، رساترین فریاد است با این همه، در قیام ثاراللهی فریاد حسین، خطبۀ سجاد است ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
🌷 تقدیم به شهید آتش‌نشان رضا دارابی عاقبت ققنوس از خاکسترش پرواز کرد باز شد در حادثه بال و پرش، پرواز کرد آخرین مأموریت رنگ عروجی سرخ داشت شیرمردی بعد رزم آخرش پرواز کرد روح پاک و خستۀ او عاشق پرواز بود عاقبت از تنگنای پیکرش پرواز کرد در دل آتش همیشه داشت یا زهرا به لب عاقبت یک روز مثل مادرش پرواز کرد حالتش مثل بسیجی‌ها، زمان حمله بود با لب خشکیده و چشم ترش پرواز کرد شد گلستان بار دیگر، آتشی بر عاشقی تا بهشت وصل حق از سنگرش پرواز کرد هرکسی پرواز را باور کند پر می‌زند مثل او که با تمام باورش پرواز کرد خوش به حال هرکه در راه شهادت، عاقبت لطف بی پایان حق شد یاورش، پرواز کرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
جوانی‌های پیغمبر صدا نزدیک می‌آید صدای پای پیغمبر جوانی می‌رسد از راه با سیمای پیغمبر به آغوش نبوت بازگردانده‌ست یثرب را تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه نهفته بین لب‌هایش دم عیسای پیغمبر نگاهش قطره قطره آیۀ «والشفع و الوتر» است ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او می‌افتد هر کسی یاد جوانی‌های پیغمبر شنیدن‌ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر :: به دنیای تو اول راه می‌یابند و بعد از آن جوان‌ها انس می‌گیرند با دنیای پیغمبر ✍🏻 🏷 علیه‌السلام | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دست یاری طوفانی از دروغ به هرجا گرفته بود کار فریب و توطئه بالا گرفته بود مِه مثل وهم، مبهم و سنگین، به هر طرف بر چشم ماه راه تماشا گرفته بود در موج‌خیز وهم و هیاهوی جاشوان کشتی فتنه جانب دریا گرفته بود تهمت در آسمان و زمین بود منتشر غربت تمام آینه‌ها را گرفته بود شیشه شکسته بود و رها گشته بود از آن آن دیوها که در دل آن، جا گرفته بود گویی که دیو در شب تردید و سرکشی با خیل فتنه راه اهورا گرفته بود امروز در دوراهی تاریخ مانده بود دیروزِ رفته راه به فردا گرفته بود پاییز سهمگینی از این سرزمین گذشت آتش به جان جنگل افرا گرفته بود دستی وزید و در دل کابوس محو شد آن سایه‌ها که در دل شب پا گرفته بود دست تو بود آن‌که به یاری ما شتافت وقتی شرر به دامن دنیا گرفته بود ✍🏻 🏷 علیه‌السلام | 🇮🇷 @Shere_Enghelab