eitaa logo
شعر انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
755 عکس
241 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبۀ میلاد باز در سوگ عزیزی اشک‌ها همرنگ خون شد وسعت محراب چون باغ شقایق لاله‌گون شد مسجد آدینه گم شد در سوادِ غربی غم روزه‌دار عاشقی را نوبتِ افطارِ خون شد بوسه زد تیغ شهادت بر گلوی تشنۀ او سرخ‌رو بر سفرۀ سبز تجلّی رهنمون شد سرخوش از صهبای یارب، خطبۀ میلاد بر لب نغمۀ فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه‌اش در ارغنون شد.. شور شیرین، کس نمی‌داند چه‌ها کرده‌ست کاین‌سان مسجد و محراب یک‌سر بیستون در بیستون شد عرشیان، فرش از حریر نور گستردند، یارب بر کدامین لب مگر «انّا الیه راجعون» شد؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
داستان ناتمام هنوز آثاری از گل‌های سرخی مانده بر دریا هنوز از بغض معصومانه‌ای دارد خبر دریا خلیج فارس، دارد رودرودی تازه می‌خواند که موجاموج، سرشار است از خون جگر دریا گرفته رنگی از خوناب گویا تور جاشوها غروبی سرخ دارد همچنان این نوحه‌گر دریا هنوز انگار می‌بیند مصیبت را که پیوسته به ساحل می‌رسد آشفته با چشمان تر، دریا هنوز این موج‌ها بر صخره‌های کینه می‌تازند هوای انتقام از دشمنان دارد به سر دریا به هر سو داستان ناتمامی مانده روی آب هنوز از گفته‌ها، ناگفته دارد بیشتر دریا ✍🏻 🗓 ۱۲ تیرماه؛ سال‌روز حمله خصمانه ناوگان آمریکای جنایتکار به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران [سال۱۳۶۷] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اَنتم شُفَعائی باران شدم از شوق پریدن به هوایت شد کفتر بی‌گنبدِ تو، باز رهایت ای صاحب آن جامعۀ‌ پر شده از عشق! خالی‌ست چرا این همه در جامعه جایت؟ گفتی: «فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت کی می‌رسد آن «اَشرَقَتِ الارض» به نورت کی مست شود جامعه از جام دعایت هر نیمه‌شب از ذکر تو روشن شده عالم مَست‌اند ملائک همه از عطر عبایت در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی شاید متوکل کند این‌گونه رهایت رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد تا کاخ و ستون‌هاش بیفتند به پایت وقتی که امامی و علی هم شده نامت پیداست که در سامره شاه است، گدایت یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟ «اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت آه از تو چه پنهان... چه بگویم... فقط اکنون دست من و دامان تو و لطف خدایت ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مردِ عدالت‌خواه دیدند که کوهِ آرزوشان، کاه است صحبت سر یک مردِ عدالت‌خواه است تا دست علی بلند شد فهمیدند از بیت‌المال دستشان کوتاه است ✍🏻 🏷 | علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
غدیر... علی بجنگ! حسن صلح کن! حسین فدا شو! غدیر معنی‌اش این است! عبد محض خدا شو! هدف خداست، امیر و شهید هر دو بهانه‌ست اگر به کوفه میسّر نبود، کرب‌وبلا شو غدیر صحن غریبی‌ست ای مسافر مشهد از این مسیر بیا زائر امام رضا شو پر از سؤال بیا تا غدیر را بشناسی ولی به او که رسیدی بدون چون و چرا شو علی خداست؟ نه! آیینۀ تمام‌نمایش برای آینه، آیینۀ تمام‌نما شو... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میهمان داشتم شبی که گذشت نمک سفره‌مان محبت بود تا سحر بحث و گفت‌وگو کردیم بحث درباره ولایت بود... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فریاد رسای استقامت چون سرو همیشه راست‌قامت بودی معنای شرافت و شهامت بودی در بهت سکوت و ظلم هارون، عمری فریاد رسای استقامت بودی ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قیام تویی سلام بر تو که صبح مرا سلام تویی سلام بر تو که آغاز هر کلام تویی.. به هفت کوه، به هفت آسمان، به هفت اقلیم به هفت چرخ فلک، هفتمین امام تویی جهان و اهل جهان نیستند و رفتنی‌اند ولی همیشه و همواره و مدام تویی به سجده ماندی و زندانیان چه می‌دانند پر از رهایی و قد قامت و قیام تویی تو هفت مرتبه طوفان، هزار مرتبه نور طواف کعبه تویی، مسجدالحرام تویی سلام بر تو که از صبح نور تا شب حشر تو بوده‌ای و تو هستی و والسّلام تویی ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یار وفادار باید که برای تو سرِ دار بمیرم یک‌باره به پایت صد و ده بار بمیرم چون نخل به پای تو بیفتم دم افطار در راه تو چون میثم تمار بمیرم چشمم که به چشم تو بیفتد چه بگویم؟ ای کاش که در لحظۀ دیدار بمیرم با آن که خریدار تو بسیار فراوان... ای کاش که من بر سر بازار بمیرم پابند رکابت شده‌ام در صف صفین این بار حلالم کن و بگذار بمیرم ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد ای کاش که چون یار وفادار بمیرم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
47.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کبوترهای گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک‌دل ما را، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن‌ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خون کبوترها خورشید را رسم خموشی نیست شور و شرر دارند مجمرها در شعلهٔ فریاد می‌جوشد خون برادرها و خواهرها با قیل و قال هر هیاهو هم، زیر فشار خان ترسو هم، پشت دری با درد پهلو هم...، چادر نمی‌افتد از این سرها هر روزمان وقتی که عاشوراست تا مادر ما حضرت زهراست چون غیرت و مردانگی با ماست خالی نخواهد ماند سنگرها وقتی که مثل نور می‌بارید باران تکبیر از دهان‌هاتان در مشتتان هر روز گل می‌داد گلدستهٔ اللّه اکبرها.. در عشق نامی معتبر داریم سربند «یازهرا» به سر داریم سرّ سپید عشق پنهان است در چادر مشکی مادرها طوفان حریف هر درختی نیست رفتید تا مثل شما باشیم تا ایستادن را بیاموزیم از سروها و از صنوبرها رسم شهیدان رسم بیداری‎‌ست داغ است و مثل رودها جاری‌ست بر سنگ فرش سرخ گوهرشاد خون کبوترها... کبوترها... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آبی‌ترین صحن از بام تو یک آسمان سرخ پیدا بود در صحن گوهرشادِ تو آن روز غوغا بود هی موج برمی‌خاست و هی موج می‌افتاد بوی جنون آمیخته با بوی دریا بود در تیرماه داغ تابستان، هوای شهر مثل زمستانی‌ترین دی‌ماه دنیا بود مردان غیرت ایستادند و نترسیدند اینجا سر حفظ حجاب عشق دعوا بود دست رضاخانی چنان بر خاک، خون می‌ریخت گویا کلاه خارجی ناموس آن‌ها بود طوفان استبداد در هم کوفت مسجد را تاریخ خون می‌خورد و در حال تماشا بود چشمی که تاریکی شب را تاب می‌آورد در انتظار دیدن خورشید فردا بود فردا رضاخان رفت و طوفان رفت و صبح آمد اما هنوز اندوه سنگینی به دل‌ها بود در خلوت آبی‌ترین صحن و رواق تو گویا همیشه یادی از دیروز برجا بود از کربلا تا ظهر گوهرشاد و بعد از آن هر روز داغ تازه‌ای بر سینهٔ ما بود اما اگر ما وارثان زینبی هستیم هرچه در این آشفتگی دیدیم زیبا بود ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab