eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگذار آنچه می آید، بیاید  و آنچه باید برود، برود برای چه نگرانی ؟!
💬 من هي؟ لا أعرفُ شيئًا الحُبّ بأن لا تعرف شيئًا... او کیست؟ چیزی نمی‌دانم عشق یعنی اینکه چیزی ندانی...
ꜥꜤ🕯≀ • حوالی ساعت ۱۰ شب بود یادم افتاد : خودمو پشت دَر جا گذاشتم رفتم کہ برش گردونم ، درو که باز کردم دیدم نیستش، فرار کرده بود ! خوب میشناسمش ، بیچاره خیلی دلتنگ بود، بخاطر همین گذاشت رفت . . هیچوقتم برنگشت الان چند سالی میشه کـہ پیداش نکردم فردا میرم یه آگهی توی صفحه اول روزنامه ها میزنم : +خودم کجاست ؟! خواهشمندم خودم را به من باز گردانید !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ سلام 😊✋ روز تون بخیر و شادی ☕🌸😊 🌸 روز تون پراز قشنگی 💕 امیـدوارم 🌸 ساعاتی مملو از 💕عشـق و ایثار 🌸 دقایقی لبریز از مهربانی 💕 و پر از خیر و برکت 🌸در کنار خانواده 💕 در انتظارتون باشه🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چند که تازه میکنی دردم، ای صبح، سلام بر تو، خوش بر دم...
دل انگیز است و پاییز هوای صبح  آبان من و تو... ...🕊🔖
هیچ چیز بر بوی آنکه دوستش داریم غالب نمی شود حتی اگر همه ی فرانسه را در یک شیشه عطر جمع کنند!😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•••┈✾~🫠~✾┈••• می‌نشستم صبح تا شب روبروی چشم‌هاش می‌شنیدم عشق را از گفت و گوی چشم‌هاش پیش سختی‌های دنیا کارمان لبخند بود سخت عادت داشتم با خلق و خوی چشم‌هاش کاسبی می‌کرد با جان خودش روی موتور جمله‌ی قابل ندارد بود توی چشم‌هاش دست‌هایش سال‌های سال از دود و غبار آب را بر آب زد با شست و شوی چشم‌هاش خانه‌ای ساده، دوتا فرزند، شغلی بی‌خطر جمع می‌شد در همین‌ها آرزوی چشم‌هاش آرزویش با تصادف در خیابان پهن شد کم شد از تابیدن خورشید سوی چشم‌هاش کاشکی با خود مرا زیر تریلی برده بود عینکی بودم که دیگر نیست روی چشم‌هاش
سجاده ای شدم وسط بی نماز ها...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه زان گل رعنا دو چشم بردارم؟ که هم بهار نگاه است و هم خزان نگاه
قشنگیجات:)
بعضی روزها هرگز فراموش نمی‌شوند؛ مثل روزی ‌که دوستت داشتم.🔗
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق پیله ی رنج من ابریشم پیراهن شد شمع حق داشت،به پروانه نمی آید عشق
می‌خواستم فقط تو بمانی، که خب نشد من را به حال خوش برسانی، که خب نشد اصلا بنای درد دلم با کسی نبود دیدم من عاشقم، تو همانی، که خب نشد با این امید بر تو نوشتم گذشته را محرم شوی، غمی بتکانی، که خب نشد اشکم چکید پیش تو با این امید که من را به سینه‌ات بکشانی، که خب نشد محبس نبودم و نکشیدم قفس برات می‌شد تو هم مرا بپرانی، که خب نشد زورم رسید از تو جهان را جدا کنم گفتم اگر تو هم بتوانی... که خب نشد من سیل عشق بودم و تو در برابرم ملزم به مِهر قطره‌چکانی، که خب نشد القصه من به حدّ پرستش رساندمت می‌شد خدای قصّه بمانی... که خب نشد