eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"الهی ما اُحببتکَ وحدی لکن اُحببتکَ وحدک ..." خدای من!🕊 تنها من نیستم که تو را دوست دارم اما من، تنها تو را دوست دارم.
بُنمای رُخ که باغ و گُلستانم آرزوست بُگشای لَب که قَندِ فراوانم آرزوست ای آفتاب حُسن برون آ دمی ز ابر کان چهرۀ مُشَع۫شَعِ تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طَبل باز باز آمدم که ساعِد سُلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او آن نور روی موسی عمرانم آرزوست زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد کآن عقیق نادر ارزانم آرزوست پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست گوشم شنید قصه ایمان و مست شد کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست باقی این غزل را ای مطرب ظریف زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست https://eitaa.com/TAMASHAGAH
خدای من عشق بیکرانم بهر آرام دلم نام دل آرام تویی ! پنجره ى صبح را بگشاییم نسیم مهرو مهربانی مى ورزد سلام یاران جان ،دوستان مهربان درسایه نگاه مهربان حضرت یار صبحتون زلال روزگارتان سرشار از برکت و مهر✋💐 ‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
جمع خوبان همه چون کوکب و خورشيد تويي تو برون آي، که اين جمله پراکنده شوند هيچ ذوقي بِه ازين نيست که: از غايت شوق چشم من گريد و لبهاي تو در خنده شوند... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین توچشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی... جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
‌🌻🍂🌻🍂🌻🍂 🍂🌻🍂🌻🍂 🌻🍂🌻🍂 🍂🌻🍂 🌻🍂  🍂 پاییز کوچک من، گنجایش هزار بهار، گنجایش هزار شکفتن دارد وقتی به باغچه می‌نگرم روح عظیم «مولانا» را می ‌‌بینم که با قبای افشان و دفتر کبیرش زیر درخت‌ قدم می‌زند و برگ‌‌های خشک زیر قدم‌‌هایش شاعر می‌شوند وقتی به باغچه می‌نگرم «بودا» حلول می‌کند در قامت تمام نیلوفرها وقتی به باغچه می‌نگرم پاییز «نیروانا» ست پاییز نی زنی است که در ذره‌های باغ دمیده است که سرو به رقص آید پاییز کوچک من دنیای سازش همه‌ی رنگهاست با یکدیگر تا من نگاه شیفته­‌ام را در خوش­‌ترین زمینه به گردش برم و از درخت­‌های باغ بپرسم: خواب کدام رنگ یا بی رنگی را می­‌بینند در طیف عارفانه­‌ی پاییز؟ حسین منزوی 🍂 🌻🍂 🍂🌻🍂 🌻🍂🌻🍂 🍂🌻🍂🌻🍂 🌻🍂🌻🍂🌻🍂
حالا هر قفلی که میخواهد به درگاه خانه‌ات باشد عشق پیچکی است که دیوار نمی‌شناسد ... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 اگر کسی در حقِ کسی نیک گوید، آن خیر و نیکی به وی عاید می شود و در حقیقت، آن ثنا و حمد، به خود می گوید نظیر آن، چنان باشد که: کسی گِردِ خانه ی خود گلستان و ریحان کارَد، هر باری که نظر کند، گُل و ریحان بیند او دائماً در بهشت باشد
🍃🍃🍃 🍃 گویند تمنایی از ✨دوست✨ بکن سعدی 🍃🍃 جز دوست نخواهم کرد از ✨دوست✨ تمنایی 🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
قدم به کوچه‌ی دیوانگی بزن چندی... که عقل، بر سر بازار عشق حیران است وجود آدمی از عشق می‌رسد به کمال گر این کمال نیابی، کمال نقصان است بسطامی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به داغ عشق دارد محرم و بیگانه یک نسبت ازین آتش خلیل‌الله سالم برنمی‌آید تبریزی🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
روح آدمی مانند جسم او در طول زندگی اش شکل عوض می کند و دگرگون می شود و این دگرگونی گاهی به تدریج رخ می دهد، گاهی به یکباره همه چیز پوست می اندازد و تغییر می یابد، و در این ایام بحرانی یکباره همه چیز عوض می شود و آدمی به وحشت می افتد، و گمان می کند اخرین روزهای عمر او رسیده است. حال آنکه برعکس، زندگی تازه ای آغاز می شود و با این تحول همه چیز به آغاز خود می رسد. چیزی در آدمی می میرد و چیز دیگری متولد می شود. 🖋| رومن 📖| ژان کریستف ✒️| علی اصغر 🗓| | (روان) | شعار «سلامت روان در جهانی نابرابر»
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غم خوش به جهان ازاین چه خوشتر تو چه دادیم که گویم که از آن به‌اَم ندادی ابتهاج https://eitaa.com/TAMASHAGAH
با من بيا ، تا دوباره به نوشداروی تو روئينه جانی تازه بگيرم . تا شرابی باشی كه عشقی را سيراب می‌كند . با من بيا تا طعم آتش را دوباره احساس كنم آتشی از عشق و شراب https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"دوباره پاییز" دوباره به تماشا آمده ایم .. این کوچه ها رد پای او را دارند و تمام ِباغ ها نشان و بوی او...🍂🍂
خیالِ چشمِ تو ظرفم چنان لبالب ساخت که دامنِ مژه گر بِفشُرم شراب چکد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
💕 خدا به شیطان گفت: لیلی را سجده کن. شیطان غرور داشت، سجده نکرد. گفت: من از آتشم و لیلی گِل است. خدا گفت: سجده کن، زیرا که من چنین می خواهم. شیطان سجده نکرد. سرکشی کرد و رانده شد؛ و کینه لیلی را به دل گرفت. شیطان قسم خورد که لیلی را بی آبرو کند و تا واپسین روز حیات، فرصت خواست. خدا مهلتش داد... اما گفت: نمی توانی، هرگز نمی توانی. لیلی دردانه من است. قلبش چراغ من است و دستش در دست من. گمراهی اش را نمی توانی حتی تا واپسین روز حیات. شیطان می داند لیلی همان است که از فرشته بالاتر می رود. و می کوشد بال لیلی را زخمی کند. عمریست شیطان گرداگرد لیلی می گردد. دستهایش پر از حقارت و وسوسه است. او بدنامی لیلی را می خواهد. بهانه بودنش تنها همین است. می خواهد قصه لیلی را به بی راهه کشد. نام لیلی، رنج شیطان است. شیطان از انتشار لیلی می ترسد. لیلی عشق است و شیطان از عشق واهمه دارد. 📚لیلی نام تمام دختران زمین است https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ فـلک جز عـشـق محرابـی ندارد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃راز ماندگاری حافظ به مناسبت روز بزرگداشت حافظ استاد مرتضوی درکتاب .مکتب حافظ راز ماندگاری حافظ را درسه مورد خلاصه کرده است. الف --.توفیق درآفرینش حداکثرزیبایی وگوشنوازی وتناسبات درقالب شعر. ب.--توفیق درآفریدن چشم انداز نامحدودتخیل وتجسم درمفهوم ومحتوای شعر. ج--.همنوایی لازمان حیرت انگیز با آمال والام وضمیر نا خودآگاه وخواننده خواننده فردوجامعه. استاد شفیعی( شعر حافظ رااعتراض به گار گاه خلقت وکار محتسب می داند. اومعتقداست ".حافظ دورترین نقطه ها را به هم وصل می کند ویکی از وسیع ترین قلمروها ی شعری ما را درخود دارد. شعرحافظ درتمام زمینه ها .تبلور عالی ترین تجربه های عرفانی وهنری قبل از اوست . دیوان حافظ دریچه ی آزادی روح انسانی است." حافظ شاعری معترض است ولی اعتراض او متوجه وقایع کوچک نیست. بلکه مسایل بنیادی را هدف می گیرد. ممکن کسی شاعری را برتر از حافظ بداند ولی همان شاعر بارها به عظمت حافظ اقرار کرده است . راز ماندگاری حافظ چیست ؟که دیوانش را چون ورق زر می برند. واندیشه اش را چون دروگوهر می خرند. شاید بتوان توجه به عشق ،انسانیت ناپداری دنیا ودردها ورنجهای بشری راهم دلیل جاودانگی حافظ شمرد. از انبوه شاعران معاصر را چندنفری بیشتر درحافظه نمی ماند. انبوه شاعران سبک هندی کجا رفتند؟ بجر چند مورد انگشت شمار. درزمانی که نسیم شمال با آن تعهدوشوق خاص برای رنج ودرد مردم شعرمی گفت. همه اورا برترین شاعرایران می دانستند. شاید بتوان اورا دردمندترین شاعرایرانی نامید ولی آن مشکلات ومسایل امروز به رنگ دیگری درامده است وشعرنسیم امروز خریداری ندارد. اما بهترین سند شناخت تاریخ مردم ایران در آن زمان است شعر نسیم تاریخ واقعی عصر وزمان خویش است. درشعرحافظ همه ی ویژگیهای فکری وخصلتی انسانی و اندیشه هالی عالی ایرانی را دربر دارد. مسایل ومصایب چند هزارساله دردیوان احساس می شود. مسایلی چون .آسمان گرایی ‌،.آرمان جویی، کلیت خواهی. ،زیبا پرستی وجاوید طلبی وعشق وناپایداری دنیا ومبارزه با ریا وتزویر. بیشتر شاعران معاصر از جمله ابتهاج ‌.درمصاحبه های مختلف واخوان وشاملو وشهریاردر سخن های به جامانده از این بزرگان . درمقابل اندیشه های بلند حافظ سر تعطیم فرود آورده اند.بعضی از این شاعران بروزن وآهنگ شعری حافظ غزل ساخته اند. بخصوص شهریاروابتهاج اما از نظر شعری وزیبایی ومعانی عمیق به گرد حافظ هم نرسیده اند. شهریارکه بارها به این نکته اعتراف کرده است. . هرکسی مطابق ذوق وسلیقه ی خود می تواند شاعری را انتخاب کند. عده ای شیفته ی ایرج میرزا هستند عده ای به دنیال سپهری هستند وجمعی شاملویی ویا..‌.. همه این ها قابل احترام است . سلایق آدمی گوناگون است وقابل احترام. ولی نمی توان حافظ را که درخانه هرایرانی دیوانش هست . وبیشترین تحقیقات را امروزه این شاعر به خوداختصاص داده است. کم اهمیت جلوه داد. شاعر بزرگی مانندگوته ی آلمانی که جز ده شاعردرجه اول جهان است . پیوسته خود را مدیون یا ریزه خوار حافظ می داند. عارف وعامی ،.ملحد . مومن .، صوفی .موسیقی دان وعامه مردم . هرکسی نقش خودش را درآن مشاهده می کند . وقتی به استادفروزانفرگفتند شرح حافظ بنویس گفت شرح دیوان جای لغرش دارد وتوانایی زیادی نیاز دارد‌. . تیراژبسیار زیاد دیوان حافظ وشرحهای گوناگونی که برآن نوشته اندوترجمه ی آن به صدها زبان نشان می دهد که حرفی برای جهان امروز جهان وایران دارد. حافظ اسرار الهی کسی نمی داند خموش از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃الله النور السموات و الارض
همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم همه تنم دل گردد که با تو راز کنم حرام دارم با دیگران سخن گفتن کجا حدیث تو آمد سخن دراز کنم
ایجاد کننده ی مکان ، وسعت دهنده ی جهان ، موجود کننده ی ابدیتی بی آغاز در خطی به اسم زمان ، در بحری ناپیدا و لامکان و محدودکننده ی همه ی این زمان در بی زمان است . او خدائی ست ، که جهان درونِ اوست و تو دانه ای هستی که او درون توست ... پس به همه ی ابعاد در یک بُعد متوجه باش . او صورتی بی صورتِ در باطنِ همه ی صورت هاست و مظهرِ ظهورِ همه ی ظاهرهاست ... و اینچنین است که جز تو ، هیچ کس و هیچ چیز نیست . او آگاهی ست و اراده اش‌ بر حشرِ توست . اراده ی تو که بر آگاه شدن از آگاهی قرار گیرد ، ارتقاء ، سویه ی عمق را خواهد پیمود و هجرت ، معنای مکانی خود را از دست می دهد ... دیگر نیاز به پیمودن رهِ دو جهان نخواهد بود ، چه که در حقیقت همه ی جهان ها ، یک جهان است ... کنون ، که به او زنده شدی ، همه ی آنچه اوست ، تو هستی .
اَنا اَلحَق کشفِ اَسرار است مُطلق به جز حَق کیست تا گوید اَنا اَلحَق همه ذرّاتِ عالَم همچو منصور تو خواهی مَست گیر و خواه مَخمور 📙گلشن راز محمود شبستری
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو! زینت ِ تاج و نگین از گوهر ِ والای تو! آفتاب ِ فتح را هر دم طلوعی می‌دهد از کلاه ِ خسروی رخسار ِ مه سیمای تو جلوه گاه ِ طایر ِ اقبال باشد هر کجا سایه‌ اندازد همای چتر ِ گردون سای تو از رسوم ِ شرع و حکمت با هزاران اختلاف نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل ِ دانای تو آب ِ حیوانش ز منقار ِ بلاغت می‌چکد طوطی ِ خوش لهجه یعنی کلک ِ شکرخای تو گر چه خورشید ِ فلک چشم و چراغ ِ عالَم است روشنایی بخش ِ چشم ِ اوست خاک ِ پای تو آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار جرعه‌ای بود از زلال ِ جام ِ جان افزای تو عرض ِ حاجت در حریم ِ حضرتت محتاج نیست راز ِ کس مخفی نماند با فروغ ِ رای تو خسروا! پیرانه سر جوانی می‌کند بر امید ِ عفو ِ جان بخش ِ گنه فرسای تو https://eitaa.com/TAMASHAGAH
❤️ دلم از کار جهان گرفته‌است، آمده‌ام ‌تا مرا بخواهی‌که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد اِلا به تو https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام بنــشین تماشایـت کنم الماسِ اشک شــوق را تاجی بـه گیسویت نَهم گــل های باغ شـعـر را زیبِ سراپـــایت کنم سلااام یاران جان ، همدلان مهربان تماشاگه راز عصر پاییزیتون بخیر و شادمانی درسایه ی نگاه مهربان حضرت دوست تندرست باشید و دلارام ✋💐 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی تو همایی و من خسته بیچاره گدای پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند چرب زبانی کن و شیرین سخنی https://eitaa.com/TAMASHAGAH