🔸
⭕️ ماجرای بُز "سقّاخانه پاقلعه"
استفادهی سودجویانه از احساسات مذهبی مردم در طول تاریخ پیوسته در شهرها و روستاهای ایران رواج داشته است.
مرحوم استاد #جلال الدین همایی در مقدمهی مفصلی که بر دیوان پدرش "طرب بن همای شیرازی اصفهانی" نگاشته، فصلی را به اوضاع اصفهان در دوران زندگانی طرب اختصاص داده است.
استاد همایی در این فصل به «معجزهسازیِ هارون ولایت در ۱۳۲۹ هجری قمری» و «ماجرای بُزِ سقّاخانه پاقلعه» اشاره میکند و اینکه چگونه از «این دستگاه، جمعی از اوباش و اجلاف سودپرست به نفع خویش، و گروهی هم از معاندان الحاد پیشه به ضرر دین استفاده میکردند».
#استاد همایی ماجرای «بُزِ سقّاخانه پاقلعه» را بدینگونه شرح میدهد:
«سقاخانه پاقلعه از بناهای حاج محمدحسین خان صدر اصفهانی است، در آن تاریخ که حکومت اصفهان را داشت و هنوز به مقام صدراعظمی نرسیده بود.
این سقاخانه مثل سقاخانهی نوروزخان تهران مورد توجه اهالی [اصفهان] بود.
بزی تنومند و بزرگجثّه آنجا بود که می گفتند از گلّه یا از دست سلّاخ فرار کرده و به آنجا پناه برده است. این بُز چندان مورد توجه عوام واقع شده بود که او را محترم میداشتند و به قصد استشفاء (شفا دادن) و دیگر حوایج خویش انواع خوراکها حتى نقل و نبات و همچنین پوشاکها و تزیینات قیمتی گوناگون از قبیل تنپوشهای ترمه و زری و نقدهدوز و زر و زیور و گردنبند و طوق و خلخال و زنگوله و شاخهای طلا و نقره و امثال آن، به رسم نذر و نیاز برای او میبردند؛ چنانکه مخزنی مملو از اینگونه اشیاء گرانبها به نام او تهیه شده بود، که البته مابین آهوگردانان و سرجنبانانِ سقاخانه تقسیم میشد.
شبهای جمعه و دیگر ایام و لیالی متبرکه شاخهای بلند نقره و طلا را بر شاخ طبیعی او نصب میکردند و او را با تنپوش و زیورهای رنگارنگ میآراستند.
هیکلی مخصوص و هیأتی تماشایی به خود میگرفت. او نیز آزاد و محترم با تبختر و تکبّر میخرامید و نقل و نبات میخورد.
علاوه بر مازاد خوراک و پوشاک و تزیینات او که به مبلغی خطیر بالغ میشد، زواید پشم و سایر متعلقاتش را که مورد تیمّن و تبرّک بود هم به قیمت گزاف میفروختند.
خلاصه اینکه آن حیوان محلِ دخل و درآمدِ عظیم برای مشتی انسان سودپرست واقع شده بود. و از این جهت چون بمُرد، همان جماعت در عزای او سقاخانه را سیاهپوش کردند و بطوریکه از خواص اهل محل به شیاع (فراوانی) شنیده شد، برای او دسته و علَم و کُتل راه انداختند و با آداب و تشریفات مخصوص او را به خاک سپردند، و اگر اوضاع مقتضی بود برای او مقبره و آرامگاه نیز ساخته بودند.»
#استاد جلالالدین همایی، مقدمه و حواشی جامع دیوان طرب، تهران ۱۳۴۲، زیرنویس ص۲۳۴
📕 #هزار_و_یک_حکایت_تاریخی
✍ #محمود_حکیمی
ج۴، چاپ اول ۱۳۷۰، ص۱۱۱
@TAMASHAGAH
«موت اختيارى، حيات حقيقى است .»
«من لم يذق لم يدر »
تا نچشى ندانى!
#هزار_و_يك_نكته
#علامه_حسن_زاده
@TAMASHAGAH
آوردهاند که وقتی مردی به مهمانی «سلیمان دارانی» رفت.
سلیمان آنچه داشت از نان خشک و نمک در پیش او نهاد و بر سبیلِ اعتذار این بر زبان راند:
گفتم که چو ناگه آمدی، عیب مگیر
چشمِ تر و نانِ خشک و رویِ تازه
مهمان چون نان بدید، گفت: «کاشکی با این نان، پارهای پنیر بودی.»
سلیمان برخاست و به بازار رفت و ردا به گرو کرد و پنیر خرید و پیش مهمان آورد.
مهمان چون نان بخورد، گفت: «الحَمدلِلّه که خداوند، عَزَّ و جَل، ما را بر آنچه قسمت کرده است، قناعت داده است و خرسند گردانیده.»
سلیمان گفت: «اگر به دادۀ خدا قانع بودی و خرسند نمودی، ردای من به بازار به گرو نرفتی!»
#جوامع الحکایات
#محمد عوفی
@TAMASHAGAH
بساطِ زرنگی ها را اطراف آدم هایِ ساده و مهربان پهن نکنید ،انصاف نیست !
کاش آدم هایی که انتخاب کرده اند خوب باشند را از خوب بودن پشیمان نکنید .
دنیایمان به اندازه ی کافی آدمِ زرنگ دارد !
دست از سرِ این نسلِ اصیلِ ساده ی رو به انقراض بردارید !
باور کنید حتی کوچکترین ضربه به این جور آدم ها تاوان دارد !
مادرم همیشه می گفت:''خدا بدجور پشتِ آدمهای ساده ایستاده ''
حواستان باشد ؛مبادا خدا را عصبانی کنید !
@TAMASHAGAH
14.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊❤️🔥
گِردِ رَهِ تو کعبه و خَمار نمانَد
یک دل ز مِی عشقِ تو هشیار نمانَد
ور یک سرِ موی از رخِ تو روی نماید
بر رویِ زمین خرقه و زُنار نمانَد
وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم
آن سوخته را جز غمِ تو کار نمانَد
گر برفکنی پرده از آن چهرهٔ زیبا
از چهرهٔ خورشید و مَه آثار نماند
جانا ز میِ عشق، تو یکقطره به دل ده
تا در دو جهان یک دلِ بیدار نمانَد
در خوابکُن اینسوختگان را ز مِی عشق
تا جز تو کسی محرمِ اسرار نمانَد
از بس که ز دریای دلم موج گُهر خاست
ترسم که درین واقعه عطار نمانَد
#عطار_نیشابوری
📻 #دکتر_شفیعی_کدکنی
@TAMASHAGAH
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕 عشق یعنی پویشِ نابِ دائمی.. به سراغِ خستگانِ روح نمی آید..
🎥 واسه این عشق میشه جنگید..
واسه این راه میشه جون داد...
🔺اجرای زیبای غلامرضا صنعتگر درباره رهبر انقلاب
@TAMASHAGAH
عشاق به درگهت اسیرند بیا
بدخویی تو بر تو نگیرند بیا
هر جور و جفا که کردهای معذوری
زآن پیش که عذرت نپذیرند بیا
#حضرت_سعدی🌱
@TAMASHAGAH
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی
به عصا شکاف دریا که تو موسی زمانی
بدران قبای مه را که ز نور مصطفایی
#مولانای_جان ✨
@TAMASHAGAH