🔰جناب عبدالصمد همدانی:
عارف در چمنزار قدس میگردد
و در دریاهای شوق شنا میکند
و نشانهی آن این است که همه سرگرمیاش در خداست
و آرامشاش با خداست
و شادیاش از خداست
و انسش با خداست
و گریزش به سوی خداست
و دوستیاش برای خداست
و شوقش به سوی خداست...
🍃💐
موذنا به امید که میزنی فریاد
تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم..
#فاضل_نظری
🍃💐
همه می پرسند؛
چیست در زمزمه ی مبهمِ آب.؟
چیست در همهمه ی دلکشِ برگ.؟
چیست در بازیِ آن ابرِ سپید...
رویِ این آبیِ آرامِ بلند...
که تو را می بَرد
اینگونه به ژرفایِ خیال.؟
چیست در خلوتِ خاموشِ کبوترها.؟
چیست در کوششِ بی حاصلِ موج.؟
چیست در خنده ی جام.؟
که تو چندین ساعت...
مات و مبهوت به آن می نگری.؟
نه به ابر...
نه به آب...
نه به برگ...
نه به این آبیِ آرامِ بلند...
نه به این خلوتِ خاموشِ کبوترها...
نه به این آتشِ سوزنده که لغزیده به جام...
من به این جمله نمی اندیشم
من مناجاتِ درختان را هنگامِ سحر...
رقصِ عطرِ گُلِ یخ را با باد
نفسِ پاکِ شقایق را در سینه ی کوه...
صحبتِ چلچله ها را با صبح...
نبضِ پاینده ی هستی را
در گندمزار...
گردشِ رنگ و طراوت را
در گونه ی گُل
همه را میشنوم، می بینم
من به این جمله نمی اندیشم
من به تو می اندیشم
ای سرا پا همه خوبی...
تک و تنها به تو می اندیشم.
همه وقت
همه جا...
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم...
تو بدان این را
تنها تو بدان
تو بیا...
تو بمان با من
تنها تو بمان
جایِ مهتاب به تاریکیِ شبها
تو بتاب
من فدایِ تو
به جایِ همه گُلها
تو بخند...
اینک این من که
به پایِ تو در افتادم باز...
ریسمانی کن
از آن مویِ دراز...
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه.
پاسخِ چلچله ها را تو بگو...
قصه ی ابر و هوا را تو بخوان
تو بمان با من
تنها تو بمان
در دلِ ساغرِ هستی تو بجوش...
من همین یک نفس از جُرعه ی جانم باقیست...
آخرین جُرعه ی این جامِ تُهی را
تو بنوش.
#"فریدونِ مُشیری"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و شما را...
براي محبت آفريديم .
سوره هود ،" آیه ١١٩ "
🍃💐
خداوند به #پیامبر ندا میدهد:
تو دام رسالت خود را پهن کن.
آنکه صید من باشد خودش دام مرا میشناسد و به سویم میآید.
به بیگانگان امیدی ندارم.
چه خوش است
از بیگانگی در آمدن و صید او شدن.
از زبان عین القضات:" "تو دام رسالت و دعوت بنه، آن کس که صید ما باشد دام
ما خود داند و در بیگانگان مرا خود هیچ طمعی نیست."
#عین_القضات_همدانی
ما را با آنکس که
اتصال باشد ،
دم به دم با وي درسخنیم و یگانه و متصلیم
در خموشي و در غیبت و در حضور ...
#فیه_مافیه
#حضرت_مولانا
أجمل ثلاثة اشياء لا يمكن رؤيتها
الله والهواء وأنتِ
سه امر از زیباترین امور که
نمیشود آنها را
دید:
"خداوند، هوا و تو"
#حسين_علي_المطوري
پروردگارمن!❤️
در محرابِ قلبم رازی است و آن راز....
نام توست و راه گشودن این راز،
عشق توست.
چگونه عشق ورزیدن را
به من بیاموز !
مرا و عزیزانم را به نگاه مهربانت
متبرک گردان
تاهمه وقت به تو بیندیشیم و
درتو غرقه گردیم.
"آمین یارب العالمین"
🙏💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💐
دل را...
نگاهِ کَرمِ تو...
دیوانه میکند !
#صائب_تبریزی
🍃💐
"تشنهام، خورشید میخواهم"
نامهات كه به دستم رسید،من خواب بودم؛ نامهات بیدارم كرد.
نامهات ستارهای بود كه
نیمهشب در خوابم چكید و
ناگهان دیدم كه بالشم خیس هزار قطره نور است.
دانستم كه تو اینجا بودهای و نامه را خودت آوردهای. رد پای تو روشن است.
هر جا كه نور هست، تو هستی، خودت گفتهای كه نام تو نور است.
نامهات پر از نام بود.
پر از نشان و نشانی.
نامت رزاق بود و
نشانت روزی و روز.
گفتی كه مهمانی است و گفتی هر كه هنوز دلی در سینه دارد
دعوت است.
گفتی كه سفره آسمان پهن است و منتظری تا كسی بیاید و از ظرف داغ خورشید لقمهای برگیرد.
و گفتی هر كس بیاید و جرعهای نور بنوشد، عاشق میشود.
گفتی همین است، آن اكسیر، آن معجون آتشین كه خاک را به بهشت میبرد.
و گفتی كه از دل كوچک من تا آخرین كوچه كهكشان راهی نیست، اما دم غنیمت است و فرصت كوتاه و گفتی اگر دیر برسیم شاید سفرهات را برچیده باشی، آن وقت شاید تا ابد گرسنه بمانیم...
آی فرشته،
آی فرشته كه
روزی دوستم بودی، بلند شو دستم را بگیر و راه را نشانم بده
خاکِ آنَم که او دَرین دریا
تَرکِ جان گُفته، کامل اُفتادست
#عطار_نیشابوری
#ستایش امروز
۱۳۹۹ / ۶ / ۶
🍃💐
نور، از جایی در تو
رسوخ خواهد کرد که
زخم خورده ای!😊
زخم های ما
دریچه ی ورود نور
به زندگی ما هستند،
آنها را قدر بدانیم✋
🍃💐
میبینَمَت که عَزمِ جَفا میکُنی، مَکُن
عَزْمِ عِتاب و فُرقَتِ ما میکُنی، مَکُن
در مَرغْزارِ غَیرت، چون شیرِ خشمگین
در خونَم ای دو دیده چَرا میکُنی، مَکُن
بَختِ مرا چو کِلْکْ نِگونْ میکُنی، مَکُن
پُشتِ مرا چو دالْ دوتا میکُنی، مَکُن
ای تو تمامْ لُطفِ خدا و عَطایِ او
خود را نَکال و قَهرِ خدا میکُنی، مَکُن
پیوند کردهیی کَرَم و لُطفْ با دِلَم
پیوند کرده را چه جُدا میکُنی، مَکُن
آن بَیذَقی که شاهْ شُدهست از رُخِ خوشَت
بازش به ماتِ غَم چه گدا میکُنی، مَکُن
آن بندهیی که بَدْر شُد از پَرتوِ رُخَت
چون ماهِ نو زِ غُصّه دوتا میکُنی، مَکُن
گَر گَبْر و مومن است، چو کُشتهیْ هوایِ توست
بر گَبْرِ کُشته، تو چه غَزا میکُنی، مَکُن
بیهوش شو، چو موسی و هَمچون عَصا خَموش
مانند طورْ تو چه صَدا میکُنی، مَکُن
#مولوی_کلیات شمس
🍃💐
عشق پرنده ایست ، عاشق آزادی
نیازمند همه ی آسمان است
تا ببالد.
پس به یاد داشته باش که: هرگزعشق رادرقفس نکن.
هرگز آن را اسیر نکن
هرگزبه آن محدودیت، شکل و شمایل و نام و نشان نبخش.
بگذارعشق یک رایحه باقی بماند،
رایحه نادیدنی ..
آنگاه عشق میتواند
تو را روی بال هایش تا بی نهایت به سوی خدا ببرد.✋