eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«یا موسی إذا جئت علی بابک کیف تصنع؟ (ای موسی اگر به در خانه‌ی تو بیایم چه می‌کنی؟) قال یا ربّ أنت منزّه عن ذلک (موسی گفت خداوندا تو منزّهی از اینکه به در خانه‌ی کسی بروی) قال یا موسی لو جئتُ... (خداوند باز فرمود: ای موسی اگر بیایم؟...) هر چند او می‌گفت که این چگونه باشد؟ جواب می‌فرمود که اگر واقع شود چه می‌کنی؟ عاقبت گفت: سخت گرسنه‌ام، مناظره رها کن، رو طعام‌ها بساز که فردا می‌آیم. طعام‌ها بساخت؛ از پگه نظر کرد همه چیزها حاضر بود الا آب کم بود. آن درویش در رسید که.... نان بده. موسی گفت: نیک آمدی؛ و دو سبو در دست او داد که آب بیار. گفت: هزار خدمت کنم؛ آب آورد. موسی نان به دست او داد. درویش خدمت کرد و رفت... روز دیر شد و موسی منتظر. درین مشکل مانده که سِرّ این چه بود؟... سوال کرد که وعده فرمودی و نیامدی؟ گفت: آمدم، اما تو ما را نان کی دهی، تا دو سبو آب نفرمائی آوردن!» 🔰خمی از شراب ربّانی: گزیده مقالات شمس، https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میِ کلامِ تو گوشم چنان به ‌یغما برد که گوش خویش ندانم ز گوشواره‌ٔ خویش https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک ذره حلاوتِ معرفت در دلی به از هزار قصر در فردوس اعلی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا پیــرهن یوسف ڪَمـڪَشتــه نبــاشــد بینـــایــی یعقـوب و زلیــخا شـدنی نیـسـت از قــول مــن خستــه به معشــوقه بـڪَوییــد جز عشــق تـو عشــقی بـه دلـم جـا شــدنی نیست فیض‌ڪاشانی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ارغوان شاخه همخون جدا مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی ست هوا؟ یا گرفته است هنوز ؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه می بینم دیوار است آه این سخت سیاه آن چنان نزدیک است که چو بر می کشم از سینه نفس نفسم را بر می گرداند ره چنان بسته که پرواز نگه در همین یک قدمی می ماند کورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز شب ظلمانی ست نفسم می گیرد که هوا هم اینجا زندانی ست هر چه با من اینجاست رنگ رخ باخته است آفتابی هرگز گوشه چشمی هم بر فراموشی این دخمه نینداخته است اندر این گوشه خاموش فراموش شده کز دم سردش هر شمعی خاموش شده باد رنگین در خاطرمن گریه می انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می گرید چون دل من که چنین خون ‌آلود هر دم از دیده فرو می ریزد ارغوان این چه راز ی است که هر بار بهار با عزای دل ما می آید ؟ که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است وین چنین بر جگر سوختگان داغ بر داغ می افزاید ؟ ارغوان پنجه خونین زمین دامن صبح بگیر وز سواران خرامنده خورشید بپرس کی بر این درد غم می گذرند ؟ ارغوان خوشه خون بامدادان کهکبوترها بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند جان گل رنگ مرا بر سر دست بگیر به تماشاگه پرواز ببر آه بشتاب که هم پروازان نگران غم هم پروازند ارغوان بیرق گلگون بهار تو برافراشته باش شعر خونبار منی یاد رنگین رفیقانم را بر زبان داشتهباش تو بخوان نغمه ناخوانده من ارغوان شاخه همخون جدا مانده من https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر در همه شهر یک سر نیشتر است در پای کسی رود که درویش تر است با این همه راستی که میزان دارد میلش طرفی بود که آن بیشتر است https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزدست از این کمان تیر مراد بر هدف https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنکه رخسار تو را اين همه زيبا می کرد کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد آنکه می داد تو را حسن و نمی داد وفا کاشکی فکر من عاشقِ شيدا می کرد يا نمي داد تو را اين همه بيدادگری يا مرا در غم عشق تو شکيبا می کرد کاشکی گم شده بود اين دلِ ديوانه من پيش از آن روز که گيسوی تو پيدا می کرد ای که در سوختنم با دلِ من ساخته اي کاش يک شب دلت انديشه فردا می کرد کاش مي بود به فکر دلِ ديوانه ي ما آنکه خلق پری از آدم و حوا می کرد کاش درخواب شبي روي تو مي ديد عماد بوسه ای از لب لعل تو تمنا می کرد ☘☘☘ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 روز وشب ؛ دور تو گشتن؛ شده است کار دلم دف بزن ،دف ،که سرا پا.... هیجانم ، هیجان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹غزلی از با صدا و اجرای شاعر رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشورۀ ما بود، دل‌آرام جهان شد در اول آسایش‌مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن‌مان بود خزان شد زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک، شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک‌گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه‌ها کرد و چنان شد ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد (جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه- روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد) یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ... رفت و همۀ دلخوشی‌ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه‌ها کرد به ما گفت مصداق همان «وای به حال دگران» شد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💐 "عشق" هدیه‌ای نمی‌دهد مگر از گوهرِ ذات خویش. و هدیه‌ای نمی‌پذیرد، مگر از گوهرِ ذاتِ خویش. "عشق" نه مالک است و نه مملوک، زیرا "عشق" برای "عشق" کافی است. وقتی که عاشق می‌شوید مگویید: "خداوند در قلب من است"، بلکه بگویید: "من در قلب خداوند جای دارم". و گمان مکنید که زمامِ عشق در دست شماست، بلکه این عشق است که اگر شما را شایسته بیند حرکت شما را هدایت می‌کند. 📕‌ پیامبر جبران خلیل جبران https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨ وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم تا نجوشیم از این خنب جهان برناییم کی حریف لب آن ساغر و پیمانه شویم سخن راست تو از مردم دیوانه شنو تا نمیریم مپندار که مردانه شویم در سر زلف سعادت که شکن در شکن است واجب آید که نگون تر ز سر شانه شویم بال و پر باز گشاییم به بستان چو درخت گر در این راه فنا ریخته چون دانه شویم گر چه سنگیم پی مهر تو چون موم شویم گر چه شمعیم پی نور تو پروانه شویم گر چه شاهیم برای تو چو رخ راست رویم تا بر این نطع ز فرزین تو فرزانه شویم در رخ آینه عشق ز خود دم نزنیم محرم گنج تو گردیم چو ویرانه شویم ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم گر مریدی کند او ما به مرادی برسیم ور کلیدی کند او ما همه دندانه شویم مصطفی در دل ما گر ره و مسند نکند شاید ار ناله کنیم استن حنانه شویم نی خمش کن که خموشانه بباید دادن پاسبان را چو به شب ما سوی کاشانه شویم جان ✨✨✨✨ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا