eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که طوافِ قلب کند مقصود یافت، و هر‌که راهِ دل غلط و گُم چنان دور افتاد‌،که هرگز خود را بازنیابد. گفتم ملکا! تو را کجا جویم من‏؟ وز خلعتِ تو وصف‌ کجا گویم من‏؟! گفتا که: مرا مجو به‌عرش و به‌سما نزدِ دلِ خود!‌که نزدِ دل پویم من             @TAMASHAGAH
              چه نکو طریق باشد ،                         که               خدا "رفیق" باشد...                 جان   به راه های اتصال یکدیگر به خدا،                  دست نزنیم؛     اجازه بدهیم هر کس به گونه ‌ی     خودش به خدایش وصل شود،           "نه" به شیوه ما ! @TAMASHAGAH
گر بِرود جان ما در طلبِ وصلِ دوست حیف نباشد که دوست، دوست‌تر از جانِ ماست 🍃 @TAMASHAGAHE
در راه تو یک مذهب و یک شیوه نیَم هر لحظه، به نو، مذهب دیگر دارم @TAMASHAGAH
سعدی در حکایتی در باب دوم بوستان، می‌گوید که پیرمردی یا مرشدی در راه مکه در هر قدم دو رکعت نماز می‌خواند! و در راهِ رسیدن به خدا چنان تند می‌رفت که خار را در پای خود احساس نمی‌کرد. در نهایت فریب شیطان خورد و غرور او را می‌گیرد و کار خود را به چشم پسند می‌بیند. (مثل بسیاری از اهل زهد و پرهیز که یکی از آفاتشان این است که خود را بهتر از دیگران می‌بینند و گمان می‌کنند که آنها اهل نجات و سعادت ابدی و عاقبت به خیری‌اند و بقیه معلوم نیست چنین باشند). به هر حال یک سروش غیبی به او آواز می‌دهد که گمان نکن هدیه‌ی گرانبهایی برای خدا آورده‌ای! اگر طاعتی کرده‌ای! بلکه اگر با احسان و نیکوکاری، دلی را از تشویش و ناراحتی آسوده کردی از هزار رکعت نماز در هر منزل بهتر است: شنیدم که پیری به راه حجاز به هر خطوه کردی دو رکعت نماز چنان گرم رو در طریق خدای که خار مغیلان نکندی ز پای به آخر ز وسواس خاطر پریش پسند آمدش در نظر کار خویش به تلبیس ابلیس در چاه رفت که نتوان از این خوب‌تر راه رفت گرش رحمت حق نه دریافتی غرورش سر از جاده برتافتی یکی هاتف از غیبش آواز داد که ای نیکبختِ مبارک نهاد مپندار اگر طاعتی کرده‌ای که نزلی بدین حضرت آورده‌ای به احسانی آسوده کردن دلی بِهْ از الْفْ رکعت به هر منزلی ✍ 📕 @TAMASHAGAH
چه شعر زیبایی هست این شعر نزار قبانی : حرف‌هایِ تو مثل قالیِ ایرانی‌ست... و چشم هایت، گُنجشک‌های دَمشقی... که بینِ دو دیوار می‌پَرَند. قلبِ من مثل کبوتر، بالای حوضچه‌ی دستانت پَر می‌کشد... تو آن وَطَنی هستی، که به دیگران هویت می دهد... و کسی که تو را دوست ندارد، بی وَطَن است. @TAMASHAGAH
عشق دردیست از خزانهٔ خاص عشق را کی دهند جز به خواص‌؟! جهد کن تا ز اهل عشق شوی که به جز عشق نیست راه خلاص @TAMASHAGAH
دیری ست بیشتر وقت خود را در خانه میگذرانم. از برخورد های با این و آن کاسته ام. گاه یک قطره باران که روی دست ما می افتد از همه ی دیدار ها زنده تر است .. و عشق تنها عشق مرا رساند به امکان یک پرنده شدن... @TAMASHAGAH
«زمانی برای تلف کردن نداریم» مرگ بزرگترین خسران زندگی نیست... بزرگترین خسران زندگی، آن چیزی است که در شما می میرد هنگامی که هنوز زنده اید... کازینز @TAMASHAGAH
به خاک‌پای عزیزت که عهد نشکستم ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم کجا روم که بمیرم بر آستانِ امید اگر به دامنِ وصلت نمی‌رسد دستم شگفت مانده‌ام از بامدادِ روزِ وداع که برنخاست قیامت چو بی تو بنشستم بلای عشقِ تو نگذاشت پارسا در پارس یکی من‌ام که ندانم نماز چون بستم نماز کردم و از بی‌خودی ندانستم که در خیالِ تو عقدِ نماز چون بستم نمازِ مست شریعت روا نمی‌دارد نمازِ من. که پذیرد ؟که روز و شب مست‌ام؟ چنین که دستِ خیالت گرفت دامنِ من چه بودی ار برسیدی به دامنت دستم؟ من از کجا و تمنای وصلِ تو ز کجا؟ اگرچه آبِ حیاتی،هلاکِ خود جستم اگر خلافِ تو بوده‌ست در دلم همه عمر نه نیک رفت، خطا کردم و ندانستم بِکُش چنان‌که توانی، که سعدی آن کس نیست که با وجودِ تو دعوی کند که من هستم سعدی، غزلیات به‌ تصحیحِ محمدعلی فروغی، تهران: هرمس.، ١٣٩٩، چاپِ ۴، صص ۷۵۷-۷۵۸ @TAMASHAGAH
به مبارکی و شادی چو نگار من درآید بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را جان ای کیمیا ای کیمیا!در من نگر زیرا که من صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم جان @TAMASHAGAH
هر کس بویی از عشق ببرد، شاعر می شود. عشق است که روح بیگانگی را از ما می گیرد و از روح دوستی و مهر سرشارمان می سازد. اوست که خوش خویی می بخشد و ترش رویی را می زداید. موهبتش، موهبت نیک خواهی است نه کین خواهی و بدخواهی؛ مهر عظیم است. خردمندان را به تأمل و خدایان را به شگفتی وا می دارد. آن که از او محروم است، می طلبدش، و آن که از نعمت درک او برخوردار است چون گنجی عزیزش می دارد. /افلاطون @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥🕊      نصیحت‌گو مرا گوید:      که برکن دل ز عشق او       نمی‌داند که عشق او     رگی با جانِ من دارد!            📻
ما در اینجا به تماشای که سرگرم ِتماشا شده ایم؟؟؟!!!!🕊 @TAMASHAGAH
همچون موج از خود برآوردیم سر باز هم در خود تماشا می رویم... @TAMASHAGAH
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم ما از آن جا و از این جا نیستیم ما ز بی‌جاییم و بی‌جا می رویم لااله اندر پی الالله است همچو لا ما هم به الا می رویم قل تعالوا آیتیست از جذب حق ما به جذبه حق تعالی می رویم کشتی نوحیم در طوفان روح لاجرم بی‌دست و بی‌پا می رویم همچو موج از خود برآوردیم سر باز هم در خود تماشا می رویم راه حق تنگ است چون سم الخیاط ما مثال رشته یکتا می رویم هین ز همراهان و منزل یاد کن پس بدانک هر دمی ما می رویم خوانده‌ای انا الیه راجعون تا بدانی که کجاها می رویم اختر ما نیست در دور قمر لاجرم فوق ثریا می رویم همت عالی است در سرهای ما از علی تا رب اعلا می رویم رو ز خرمنگاه ما ای کورموش گر نه کوری بین که بینا می رویم ای سخن خاموش کن با ما میا بین که ما از رشک بی‌ما می رویم ای که هستی ما ره را مبند ما به کوه قاف و عنقا می رویم @TAMASHAGAH
مَه گرچه تمام است به چشم همه آفاق تو، روشنی چشم جهانی به تمامت...
  خود را مقهور حق بدان! گفت: من بیچاره ام.  فرمود: که نیک است اگر همه وقت مدام بی‌چاره باشی، در حالت قدرت هم خود را بی‌چاره بینی ،  چنانکه در حالت عجز می‌بینی، زیرا که بالای قدرت تو قدرتیست و مقهور حقی. در همه احوال تو دو نیمه نیستی، گاهی باچاره و گاهی بی‌چاره، نظر به قدرت او دار و همواره خود را بی‌چاره میدان و بی دست و پای و عاجز و مسکین. چه جای آدمی ضعیف؛ بلکه شیران و پلنگان و نهنگان همه بی‌چاره و لرزان وی‌اند، آسمان ها و زمین ها همه بی‌چاره و مسخر حکم وی‌اند. او پادشاهی عظیم است؛ نور او چون نور ماه و آفتاب نیست که بوجود ایشان چیزی بر جای بماند، چون نور او بی‌پرده روی نماید نه آسمان ماند و نه زمین و نه آفتاب و نه ماه، جز آن شاه کس نماند. جان فیه ما فیه @TAMASHAGAH
ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم ؟ جان @TAMASHAGAH
خدای را نپرست! که پروردگار ،سزاوار بیش از آن است. او را عاشق باش! تبریزی🍃 @TAMASHAGAH
خدا عشق است . عشقی که هنگام نفوذ به درون ما ، نرم می‌کند ، ناب می‌کند ،تازه می‌کند ، بازسازی می‌کند ، درون آدمی را باز می‌سازد . نیروی اراده ، انسان را دگرگون نمی‌کند . زمان ، انسان را دگرگون نمی‌کند . اما عشق دگرگون می‌کند . پس بگذارید عشق وارد شود ، در بنیان تمامی مخلوقات ، عشق همچون عطیه‌ی برتر حاضر است . زیرا هنگامی که هرچیزِ دیگری به پایان می‌رسد ، عشق می‌ماند . کوئلیو / عطیه‌ی برتر @TAMASHAGAH
نگاه خسته‌‌ی ، کبوتر جَلدی‌ست اگرچه می‌پرد اما همیشه است. "شاید معنای دیگر عشق جاودانگیست 🍃🍃🍃
هوالغنی✨
جان جانان من! آنکس که به تو معروف شد هرگز مجهول و بی نام نشود و آنکه به تو پناه آورد ، هرگز ذلیل و خوار نگردد . و هر که تو ، به قلبش رجوع کردی رو به هیچ کس نیاورد و بنده دیگری جز تو نشود . @TAMASHAGAH
گربرود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست،دوست تر از جان ماست مایه پرهیزگار،قوت صبر است و عقل عقل گرفتار عشق ،صبر زبون هواست تو باشم ،وسعتِ دل ، بگذرد از عرش هم تو باشم ،هر دو عالَم ، یک قفس باشد مرا کاشانی @TAMASHAGAH
سلااااام بر آنان که در پنهان خویش بهاری برای شکفتن دارند... @TAMASHAGAH