☀️
☀️عن الإمام الحسين
(عليه السلام) :
إذا وَرَدَت عَلَى العاقِلِ لَمَّةٌ ،
قَمَعَ الحُزنَ بِالحَزمِ ،
وقَرَعَ العَقلَ لِلاِحتِيالِ
☀️از امام حسين (عليه السلام) نقل شده که فرمودند :
چون پيشامد سختى بر عاقل در رسد ،
غم را با دورانديشى مى رانَد
و درگاه عقل را براى چاره جويى مى كوبد
------------------------
نزهة الناظر : ص ۸۴ ح ۱۳ .
☀️
🌿
🌿حکایتی که عالم بزرگ وفقیه عظیم الشأن مرحوم شهید ثانی
نقل می فرماید:
«روزى چند نفر از طالبين علم؛
که به دنبال فهم صحیح دین ،
ودانستن رموزاصلاح نفس وترقیات معنوی بودند،
قصدرفتن نزد عالمی برای استماع حديث داشتند.
وچون دير شده بود،
گفتند:
تند برويم كه دير شده است.
يك نفر كم ظرفيّت و جاهل بىخبر،از روى تمسخر گفت:
آقايان!
خيلى تندوباشدت وحدّت قدم برندارید ،
مبادا بال ملائكه را بیازارید!
تا اين حرف را زد،
سر جايش خشك شد
و ديگر نتوانست قدم از قدم بردارد
و تا آخر عمر،دو پايش خشك گرديد؛
👈وحکمتش این بودکه:
حديث خاتم انبيا محمّد
صلّى اللّه عليه و آله
را به تمسخر گرفته بود».
#حکایت
#عبرت
🌿
☀️
🥱اگریازده بار قبل از خوابیدن سوره قدر را بخوانیم:
☀️امام محمدباقر علیهالسلام میفرمایند:
هر کس سوره قدر را در هنگام خوابیدن ۱۱ مرتبه بخواند،
خداوند نوری برایش میآفریند، که گستردگی آن جهان هستی را در برمیگیرد،
که در هر درجه آن هزار فرشته است، و ایشان تا صبح،
برای قاری این سوره طلب مغفرت می کنند.
-----------------------------
📚بحار الأنوار ج۸۴ ص۱۷۹
____________________
ابو بصير مىگويد:
☀️از امام صادق عليه السّلام
شنيدم كه فرمودند:
«هر كس هنگام خوابيدن
يازده بار
سورۀ « إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ »را قرائت كند،
خداوند يازده فرشته را بر او مىگمارد تا او را از تمام شيطانهاى رانده شده تا به صبح حفظ كنند.»
-----------------------
📖فلاح السائل ج۱ ص۲۸۰
☀️
4_6003304758620721906.mp3
28.85M
دکلمه و #روضه
شبهای جمعه کربلا غوغاست، ای وای...😭
👌دعا برا فرج و ظهور امام زمان ارواحنافداه، فراموش نشود...
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه
#تقویم_تاریخ
💎با جناب مختار ثقفی ؛
شادکننده ی دلهای مبارک و محزون اهل بیت علیهم السلام بیشتر آشنا شوید...
🌻چهاردهم ماه ربیع الثانی؛ سالروز
قیام مختار ثقفی رَحِمَهُ الله (1) ....
👌ان شاء الله بهمین زودی قلوب طاهره و غمدیده ی اهل بیت علیهم السلام با مژده ی ظهور موفور السرور امام زمان ارواحنافداه شادمان و خوشحال شود....
🍀در این روز مختار شاد کننده ی دلهای اهل بیت علیهم السلام با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.
🍀مختار در سال اوّلِ هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال 67 هـ در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه ی او ابو اسحاق بود.
🪴ابو عُبَیده، پدرش از صحابه ی بزرگ بود که در جنگ با فارس شهید شد. بعد از پدر، دو برادرش حکم و جبیر شهید شدند.
🪴مختار در هجده ماه حکومتش، هجده هزار نفر از قاتلین سیّد الشهدا علیه السلام را به جهنّم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.
🍀سعد عموی مختار از طرف امیر المؤمنین و امام حسن علیهما السلام والی مداین بود، و هرگاه جایی می رفت مختار را به جای خود می گذاشت.
🪴امیر المؤمنین علیه السلام به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمّار در زندان کوفه او را بشارت داد.
🪴در روز عید قربان حکم پسر مختار خدمت امام باقر علیه السلام آمد. بعد از اینکه خود را معرّفی کرد، امام باقر علیه السلام او را نزد خود خواند و او عرض کرد :
آقای من، مردم درباره ی پدر من بسیار سخن می گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست.
امام علیه السلام فرمودند : مردم چه می گویند ؟
پسر مختار گفت : می گویند پدرم دروغگو بوده است. اکنون هر چه شما بفرمایید آن را قبول دارم.
امام علیه السلام فرمود :
سبحان الله، پدرم خبر داد که مهریّه ی مادر من از پولی بود که مختار آن را برای پدرم فرستاد.
مختار خانه های خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونی که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود : «رَحِمَ اللهُ أباکَ»، حقّی از ما نزد أحدی نماند مگر اینکه آن را گرفت.
🍀در کودکی امیر المؤمنین علیه السلام او را روی زانوی خویش می نشاند و به او لطف و مرحمت می فرمود، و دست بر سر او می کشید و به او می فرمود :
یا کیّس یا کیّس ! ای زرنگ، ای زرنگ !
🍀امام باقر علیه السلام می فرماید :
به خدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المؤمنین علیه السلام می آمد، و آن مخدّره برای او فرش پهن نموده پشتی برایش می گذاشت. سپس فرمود :
هر حقّی که ما نزد کسی داشتیم او مطالبه نمود. قاتلین ما را کشت و برای ما خونخواهی نمود. (2)
🪴در روایت دیگر می فرماید :
هنگامی که مختار سر نحس عُبیدالله را برای امام زین العابدین علیه السلام فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و برای مختار دعا فرمود. (3)
🍀بنا بر قول دیگری قیام مختار در شب 14 ربیع الاوّل سال 66 هـ (4)؛ و بنا بر قولی 16 ربیع الثانی بوده است. (5)
📚 منابع :
1. ذوب النضار : ص 101. و ... .
2. بحار الأنوار : ج 45، ص 343، 351. و ... .
3. اختیار معرفة الرجال : ج 1، ص 341. و ... .
4. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) : ص 326. و ... .
5. امالی شیخ طوسی : ص 240. و ... .
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه ....
#با_جوادالأئمه_علیه_السلام
#با_امام_رضا_علیه_السلام
#توسل_شفاعت
#قصه_عبرت
🔷🔶 #ماجرای_ده_شب_توسل_به_حضرت_امام_جواد_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 مرحوم حاج #شیخ_عباسعلی_محقق_واعظ_خراسانی میفرمودند:
مرحوم #میرزا_مرتضی_شهابی که در زمان سابق دربان باشی #کشیک_سوم آستان قدس رضوی بود، ده مجلس روضه خوانی فراهم نمود.
و والد مرا با حاج #شیخ_مهدی_واعظ_خراسانی و مرا هم بهواسطه پدرم برای منبر رفتن دعوت کرد و سفارش کرد که همه شما هر شب بایستی متوسّل شوید به امامنهم حضرت جواد الأئمّة علیهمالسلام و باید ذکر مصیبت آن حضرت بشود.
➖ و من چون تازه کار بودم و معلوماتم در منبر کم بود بر من دشوار بود.
هرچه گفتند که جهت #توسل_به_امام_جواد_علیه_السلام هر شب چیست، میگفت: اکنون باشد و من در آخر کار بهشما خواهم گفت.
این بود که ما هر شب متوسّل بهآن بزرگوار میشدیم تا ده شب تمام شد.
➖ آنگاه شب دیگر ما اهل منبر را برای شام خوردن دعوت نمود.
آن وقت گفت: جهت توسّل من در هر ده شب به امام جواد علیهالسلام این بود که من در روز کشیک و خدمت خود در صحن مطهّر بهرسم و عادتی که داشتم با دربانان مشغول جاروب کردن صحن کهنه میشدیم و جوی آبی که از صحن میگذشت و دو طرف آن نهر مردم از زائر و مجاور لب آن آب بهجهت وضو ساختن مینشستند.
➖ یک روز همان قسمی که مشغول جاروب کردن بودیم، نزدیک #سقاخانه_اسماعیل_طلایی برابر #گنبد_مطهر دیدم چند نفر از زائرین نشستهاند و مشغول خوردن خربزه میباشند و تخمهای خربزه را آنجا ریخته و کثیف کردهاند.
من اوقاتم تلخ شد و گفتم:
ای آقایان اینجا که جای خربزه خوردن نیست لااقل میبایست پوستها و تخمهای خربزه را در جوی آب بریزید تا زیر پای کسی نیاید.
ایشان از سخن من متغیّر شدند و گفتند: مگر اینجا خانه پدر توست که چنین میگوئی و دستور میدهی!
من نیز عصبانی و متغیّر شدم و با پای خود بقیه خربزه و پوستها و تخمها را میان جوی آب ریختم.
➖ آنها بر خواستند و رو بهحضرت رضا علیهالسلام نموده گفتند:
ای امام رضا! ما خیال کردیم اینجا خانه توست که آمدیم و اگر میدانستیم خانه پدر این مرد است نمیآمدیم!
این سخن گفتند و رفتند.
من هم عقب کار خود رفتم و چون شب شد و خوابیدم در عالم خواب دیدم در ایوان طلا جنجال و غوغائی است. نزدیک رفتم که بفهمم چه خبر است. دیدم آقای بزرگواری وسط ایوان ایستاده است و یک سه پایهای در وسط ایوان گذاشته شده چون آن زمان رسم بود که شخص مقصّر را بهسه پایه میبستند و شلاق میزدند.
➖ پس آن آقای بزرگوار فرمود: بیاوریدش!
تا این امر از آن سرور صادر شد مأمورین آمدند و مرا گرفتند و نزد سه پایه آوردند و بستند که شلاق بزنند.
من بسیار متوحّش شدم و عرض کردم: مگر گناه من چیست و چه تقصیر کردهام؟
فرمود:
مگر صحن خانه پدر تو بود که زائرین مرا ناراحت کردی و با پا خربزه ایشان را بجوی آب ریختی؟ خانه، خانه من و زوّار هم مهمان من هستند تو چرا چنین کردی؟
➖ از این فرمایش آن حضرت چنان حال انفعالی بهمن روی داد که نمیتوانم بیان کنم و مأمورین تا خواستند مرا بزنند من از ترس و وحشت این طرف و آن طرف نگاه کردم که شاید آشنائی پیدا شود که واسطه نجات من گردد.
در این حال متوجّه شدم که یک آقای جوانی پهلوی آن حضرت ایستاده و دیدم آن جوان حال وحشت مرا که دید بهآقا عرض کرد:
ای پدر! این مقصّر را بهمن ببخشید.
➖ تا این سخن را گفت مرا آزاد کردند.
آنگاه نگاه کردم نه سه پایهای دیدم و نه شلّاقی.
پرسیدم: این جوان که بود؟
گفتند: این آقازاده حضرت امام جواد علیهالسلام است.
سپس من از خواب بیدار شدم بهفکر آن زائرین افتادم و روز در جستجوی آنها برآمدم و بههر زحمتی بود ایشان را پیدا کردم و بسیار عذرخواهی نمودم و بعد ایشان را دعوت کردم و پذیرائی نمودم و از خود راضی کردم.
➖ حال شما آقایان بدانید که من آزاد شده حضرت جواد علیهالسلام هستم و از این جهت بود که ده شب متوسّل به آن بزرگوار شدم.
📚 کرامات رضویه (نسخه دیجیتالی)، ص۱۶۹_۱۷۰
🔆
🌷 پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) :
✍ إن عَـيَّرَكَ أخـوكَ المُسلِمُ بِما يَعلَمُ فيكَ فَلا تُعَيِّرْهُ بِما تَعلَمُ فيهِ ؛ يَكونُ لَكَ أجرا وعَلَيهِ إثما .
🖌 اگر برادر مسلمانت عیبی از تو بداند و به آن تو را سرزنش کند ،
تو به واسطه عیب و گناهی که از او میدانی سرزنشش مکن
تا برای تو پاداش باشد و بر او گناه.
------------------------
📘 تنبیه الخواطر ، ج۲ ، ص۱۵۵
☀️
#با_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#اثرات_زخم_جنگ_صفین
#با_مهدی_علیه_السلام
#با_علی_علیه_السلام
#نکته_های_مهدوی
#تولی_و_تبری
#قصه_عبرت
🔷🔶 #جنگ_امام_زمان_علیه_السلام_با_یک_ناصبی
👈🏼👈🏼 بهاءالدین سیدعلیبنعبدالکریمنیلی نجفی (رضوان الله علیه) از علمای بزرگ امامیه مینویسد:
ومن ذلك ما نقلته عن بعض أصحابنا المؤمنين الصالحين ومن خطّه المبارك ما صورته:
عن محي الدين الأربلی أنّه حضر عند أبيه ومعه رجل، فنعس فوقعت عمامته عن رأسه، فبدت في رأسه ضربة هائلة، فسأله عنها، فقال [له]: هذه من صفّين.
فقيل [له]: وكيف ذلك وواقعة صفّين قديمة؟!
فقال: كنت مسافرا إلى مصر، فصاحبني إنسان من غزّة، فلمّا كنّا في بعض الطريق تذاكرنا وقعة صفّين، فقال لي الرجل:
لو كنت في أيّام صفّين لروّيت سيفي من عليّ وأصحابه.
فقلت له: وأنا لو كنت [في أيّام صفّين] لروّيت سيفي من معاوية وأصحابه، وها أنا وأنت من أصحاب عليّ ومعاوية، [واعتركنا عركة عظيمة] واضطربنا، فما شعرت بنفسي إلّا مرميا لما بي وإنسان يوقظني بطرف رمحه.
ففتحت عيني فنزل إليّ ومسح الضربة وبرئت، فقال البث:
هنا، ثمّ غاب قليلا وعاد [و] معه رأس خصمي مقطوعا والدوابّ معه.
فقال [لي]: هذا رأس عدوّك، وأنت نصرتنا فنصرناك وَلَيَنْصُرَنَّ الله مَنْ يَنْصُرُهُ.
فقلت: من أنت؟
فقال: فلان ابن فلان - يعني الصاحب (عليه السّلام)- ثمّ قال لي: وإذا سئلت عن هذه الضربة فقل: ضربتها بصفّين.
📝 از بعضی از علمای صالح ما نقل شده که بهخط مبارک خود چنین نوشته است: #محی_الدین_اربلی گفت:
روزی در خدمت پدرم بودم، دیدم مردی نزد او نشسته و چرت میزند، در آنحال عمامه از سرش افتاد و جای زخم بزرگی در سرش نمایان شد.
پدرم پرسید: این زخم چه بوده؟
➖ گفت: این زخم را در جنگصفین برداشتم!!
پدرم بهاو گفت: #جنگ_صفین در زمان قدیم اتفاق افتاده و تو در آن زمان نبودی.
گفت: وقتی بهمصر سفر میکردم، مردی از اهل #غزه نیز با من همراه شد.
در هنگام گفتگو با او در میان راه وقتی از جنگ صفین یاد کردم، همسفر من گفت: اگر من در جنگ صفين بودم، شمشیر خود را از خون علی [علیهالسلام] و یارانش سیراب میکردم.
من هم گفتم: اگر من نیز در جنگ صفین بودم شمشیر خود را از خون #معاویه [لع] و پیروانش سیراب میکردم. اینک من و تو از #یاران_علی علیهالسلام و معاویه (لع) هستیم، بیا با هم جنگ کنیم.
➖ ما با هم درگیر شدیم و زد و خورد مفصلی کردیم، یک وقت متوجه شدم که بر اثر زخمی که برداشتهام از هوش میروم، در آن اثناء شخصی مرا با گوشۀ نیزهاش بیدار میکند.
چون چشم گشودم از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید و فی الوقت بهبودی یافت. آنگاه گفت:
«همینجا بمان!»
و بعد اندکی ناپدید شد و سپس در حالیکه سر بریدۀ همسفرم را که با من بهنزاع پرداخته بود در دست داشت، با چهارپایان او برگشت و گفت:
این سر دشمن تو است. تو به یاری ما برخاستی ما هم تو را یاری کردیم، چنانکه خداوند بههر کس که او را یاری کند، نصرت میدهد.
پرسیدم: شما کیستید؟
گفت: من صاحب الامر (عجلاللهفرجهالشریف) هستم.
سپس فرمود:
از این پس هر کس پرسید این زخم چه بوده، بگو ضربتی است که در صفین برداشتهام.
📚 منابع:
۱. بحارالأنوار، ج۵٢، ص٧۵، ح۵۵
۲. نجم ثاقب، میرزای نوری (چاپ انتشارات کتاب جمکران) ج۲، ص۶۴۷و۶۴۸
۳. العبقری الحسان، شیخعلیاکبرنهاوندی، ج٢، ص۶٠، س٣٨
۴. برکات حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه (خلاصه العبقری الحسان)، ص٨٧
۵. تاریخ امیرالمؤمنین علیهالسلام، آیتالله حاج شیخعباسصفائیحائری، ج٢، ص۴۵٩
🔆
#کلامکم_نور
💎آیا فقط رباگیرنده، مرتکب گناه میشود؟
▫️یکی از معضلات و بدبختی های دوران غیبت، مساله ابتلای به رباست که دامنگیر اکثر افراد جامعه میشود.
برخی فکر میکنند که در مساله ربا، فقط کسی که ربا میگیرد، حرام انجام داده و مرتکب گناه میشود در حالی که طبق روایتی که از پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده، این گناه دامن خیلی ها را میگیرد.
در این دوران وانفساه از شر این گناه به خدا پناه میبریم.
به این روایت توجه فرمایید :
💠رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله میفرمایند :
آكِلُ الرِّبَا وَ مُؤْكِلُهُ وَ كَاتِبُهُ وَ شَاهِدَاهُ فِی الوِزْرِ سَوَاءٌ
رباخوار و رباپرداز و حسابدارِ آن و گواهان و شاهدان آن، همگی در وزر و وبال و گناه، مساوی هستند (و شريک و مسئولند!).
📚من لايحضره الفقيه ج۳ ص۲۷۴
🤲«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج والنصر و العافیه »