eitaa logo
اساتید عزیز۱
107 دنبال‌کننده
39 عکس
75 ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم علم رجال ۶ بحث از فرد به چند صورت قابل تصور است : ۱ - بحث از وثاقت شخص معین : مثل زراره و محمد ابن مسلم و دیگران ۲ - بحث در وثاقت تعدادی مشخص از راویان ثقه مثل ابن ابی عمیر ۳ - بحث از وثاقت افرادی که یکی از این دو عنوان بر آنها صادق است : ۱ - عنوان استاد اجازه ۲ - عنوان استاد راوی یا راویان ثقه محور بحث در علم رجال عبارت است از : ثقه از غیر ثقه و کار علم رجال : وظیفه و کار علم رجال ثقه بودن یا ثقه نبودن فلان راوی نیست چرا ؟ چون : ۱ - راویان زیاد هستند ۲ - برای بررسی احوال راویان نیازی به استاد نیست چون همه می‌توانند به کتب رجالی مراجعه کنند وظیفه و کار علم رجال عبارت است از : بیان کردن ضوابط و قواعد کلی ای که : ۱ - مجتهد از آنها استفاده می‌کند : ۱ - در استنباط خودش ۲ - در مراجعه به کتاب‌های رجالی ۲ - باعث بصیرت زیاد برای علمای رجالی می‌شود ضوابط و قواعد کلی را علمای رجالی مطرح کرده‌اند یا : ۱ - در مقدمات کتاب‌های خود ۲ - در خاتمه کتاب‌های خود الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 ۱۸ در جواب دلیل چهارم منکرین نیاز به علم رجال مصنف می‌فرماید : ما ۳ جواب داریم که ۲ جواب از مرحوم است و یک جواب از محقق است جواب اول : مرحوم مامقانی می‌فرماید : اولاً اینکه : بله در مبنای با دیگران (( در معنی )) فرق وجود دارد و متفاوت است ولی این فرق و تفاوت نمی‌تواند جلوی تحقیق و تفحص ما را بگیرد چرا؟ چون کار و ما این است که به کتب رجالی رجوع کنیم و و تفحص کنیم ثانیا : وقتی که شیخ می‌گوید : ظهور اسلام در عدالت شخصی کافی است و با توجه به اینکه شیخ طوسی می‌داند که در عدالت به نظر دیگران وجود ملکه و تقوا لازم است و دیگران با شیخ طوسی در معنای عدالت مخالف هستند اگر شیخ طوسی در جایی گفت مثلاً : (( محمد مسلم عادل است )) و عدالت را برای محمد ابن مسلم ثابت کرد اینجا منظور شیخ طوسی از عدالت باید ملکه و تقوا باشد نه ظهور اسلام یعنی : باید شیخ عدالتی را قصد کند که همه قبول دارند و نباید عدالتی را که خودش قبول دارد را قصد کند چرا ؟ چون کتابی که برای استفاده دیگران می‌نویسد و می‌خواهد تا قیام قیامت مورد استفاده و عمل دیگران باشد پس نباید فقط بر مبنا و نظر خودش بنویسد بله فقط می‌تواند نظر خودش را یادآوری کند تمت کلام مامقانی نویسنده کتاب رجالی الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 میزبانی از عالم با مشروب و تریاک! در یکی از شهرهای معروف ایران برای من یک اتفاقی افتاد که برای شما عرض می کنم. از ابتدای جوانی تاکنون با این آیه عمر گذراندم: «أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» (فتح، آیه ۲۹) ما با کافران و منافقان بشدت مخالفت داریم و باید داشته باشیم از باب تبری اما رحماء بینهم یعنی : بین جامعه اسلامی که مؤمن کامل، مؤمن متوسط و ضعیف و مرد و زن گنهکار دارد ما وظیفه رُحمایی است. محبت و مهرورزی به هر انسانی جواب خیلی عالی داده است و اگر بشود این مهر و محبت را عمومی ‌کنیم که همه عاشق هم زندگی کنند و مهربان به یکدیگر باشند یقیناً بسیاری از مشکلات قابل حل است. ذکر یک : در یک شهر مشهور ایران ۱۰ شب منبر دعوت داشتم. دو روز مانده به آخر منبر این حادثه اتفاق افتاد. روز هفتم منبر بود که یکی از روحانیان شهر دیگری به من زنگ زد و گفت : نزدیک ما آمدی چرا به من خبر ندادی؟ گفتم : حالا که خبر شدی دوست داری بیا... و وی آمد. دو روز مانده به آخر منبر که به من گفت : از دست تو خسته شده‌ام، از صبح که بیدار می‌شوی می‌نویسی، نماز ظهر می‌خوانی، غذا می‌خوری و نیم ساعت می‌خوابی و بعد می‌نویسی تا وقت منبر؛ من ناراحتم. گفتم : مشکلی نیست قلم را زمین گذاشتم. ایام حضور منافقان هم بود. گفتم : برویم قدم بزنیم. ۱۰ دقیقه از قدم زدن ما گذشته بود، فولکس واگنی نو ترمز کرد و راننده‌، لباس نازک شیک آستین کوتاه پوشیده بود و خیلی به خودش رسیده بود، بلند گفت : کجا می‌روی؟ گفتم: هرکجا شما بروی. گفت : بیا بالا. این روحانی بزرگوار ترسید عبای من را از بغل کشید که سوار نشو، به او گفتم : تو پشت بنشین. نمی‌خواست بیاید اما من مجبورش کردم و سوار ماشین شد. راننده گفت : حالا کجا ببرمتان؟ گفتم : هر جا دلتان بخواهد. گفت: من تنهایم، لاستیک فروشم، وضعم هم خوب است و ازدواج هم نکرده‌ام برویم خانه ما. گفتم : برویم. در آینه دیدم رنگ دوست روحانی من پریده و فکر کرد که به قتلگاه می‌رویم. به خانه او رفتیم، چهار طرف خانه عکس‌های نیمه عریان ستارگان‌ هالیوود، ایران، مصر و ... بود. دوست شیخم به من گفت: من کجا را نگاه کنم ؟ چه طوری این‌جا می‌نشینی؟ به شوخی گفتم: شیخ‌، تو میدانی که حوری به ما نمی‌دهند حداقل این‌جا بهره ببر! جوان داخل آمد و گفت : خیلی از تو خوشم آمد، در یخچال چند مدل خارجی هست، هر کدام را می‌خواهی بیاورم. هم دارم صد درصد خالص. گفتم: من نمی‌گویم که مشروب نیاور، تریاک نیاور اما چون یک ساعت به غروب مانده رفیقی دارم در شهر شما خیلی عاشق او هستم با او اول دم جامع شهر قرار دارم، اگر مشروب بخورم و تریاک بکشم بوی شراب و تریاک از من به رفیقم برسد رابطه‌اش را با من قطع می‌کند و من تحمل فراق او را ندارم. چای و میوه خوردیم و بیرون آمدیم. دم مسجد جامع آمد، وقتی که ترمز کرد مؤذن داشت می‌گفت: اشهد ان لا الله الا الله. گفت : رفیقت آمده؟ گفتم : بله. گفت : کو؟ گفتم : اسمش را دارند می‌برند. اشهد ان لا الله الا الله... اگر من مشروب می‌خوردم و تریاک می‌کشیدم با او می‌خواستم چه کنم؟ گفت: فردا بیایم شما را در شهر بگردانم گفتم : بیا. فردا آمد و سوار شدیم. گفت: والله تمام عکس‌ها را آتش زدم، مشروب‌ها را در چاه ریختم تریاک‌ها را نابود کردم‌، تو از دیروز تا حالا من را کشته‌ای. ما را به مناطق سرسبز شهر برد و برگرداند. شب آخرحضور من در آن شهر، مراسم کمیل اعلام کرده بودند. گفتم : بیا او را به کمیل بردم. من از کلاس ششم تا حالا کمیل را در تاریکی مطلق می‌خوانم. او را هم کنار خودم نشاندم. کمیل تمام شد، چراغ‌ها را روشن کردند، پای چشم این از بس‌گریه کرده بود زخم شده بود، هر کاری کرد اسمم را به او نگفتم و خداحافظی کردم و برگشتم. شش ماه بعد به رفتم و دیدم همان روحانی در مشهد است. گفت: همان را در حرم دیدم لباس مناسب داشت و به من گفت : خانه و مغازه را فروخته و کنار امام رضا علیه السلام آمده و ازدواج کرده و با همسرش نماز شب می‌خوانند. اگر رفیقت را دیدی خوشحالش کن و بگو آدم شدم. حجه الاسلام شیخ حسین الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b