باید که انیس و یاور من بشوی
آیینهٔ عشق و باور من بشوی
ای شاعرهٔ خوشقلمِ خوشسیما
باید که عروس مادر من بشوی 🙂
#جواد_محمدی_دهنوی
پنهان پشت تمام این اشیاء بود
پنهان شده بود و باز هم پیدا بود
این خلقت و حشر و نشر این مرگ و حیات
قایم باشک بازی او با ما بود
#محمدمهدی_سیار
سدِّ احساسم شکست، آرامشم را آب برد
لحظهیویرانیامرا دید و او را خواب برد
عطر ناب خاطراتش این منِ دیوانه را
صبحوظهرونیمهشبتا کوچهیمهتاب برد
صوتِ زیبای اذانِ چشمهای مؤمنش
ساقی میخانه را تا مسجد و محراب برد
حکم شرعی نگاهش را دلم با اعتراض
طبقِ اصل "لاضرر " در محفل طلاب برد
رعیتم... اما شکایت میبرم پیش خدا
خوشههای گندمِ عشق مرا ارباب برد
#مارال_افشون
باور کنم این حرف پایانی است؟
این غم تمام ماجرایت بود؟
باور کنم سرمستی دشمن
پایان تلخ این حکایت بود؟
هر بار رفتی، با خود آوردی
یک پرتو از خورشید روشن را
میرفتی اما بازمیگشتی
باور کنم این برنگشتن را؟
در شهر میگویند: «خوشبختی
از آسمان ما سفر کرده
ققنوس در خاکستر خود سوخت
سیمرغ از ایران حذر کرده
از خوان هفتم رد نشد رستم
بیرون نیامد یوسف از چاهش
کیخسرو گم شد در میان مه
میسوزد ابراهیم در آتش»
پایان این خط نقطه بگذارم؟
نه! رفتنت پایان راهت نیست
این قصه اینجا میشود آغاز
این غصه همرنگ نگاهت نیست
ققنوس میسوزد ولی روزی
خاکسترش ققنوس خواهد شد
در بار اول نه، ولی رستم
از خوان هفتم عاقبت رد شد
یوسف به زندان و به چاه افتاد
اما عزیز مصر و مردم شد
کیخسرو خود را تازه پیدا کرد
کیخسرو کی در برف و مه گم شد؟
جای تو در آتش نه ابراهیم
جای تو اکنون در گلستان است
روزی میآیی با شهیدان، با
ماهی که پشت ابر پنهان است
#علیرضا_میرزایی
ای آرزوی اول و آخر! ندیدمت
دنیا که هیچ! در دل محشر ندیدمت
شک را درون کوچۀ حیرت گذاشتم
در انتهای جادۀ باور ندیدمت
یک روز در قیافۀ مؤمن درآمدم
یک روز هم به جامۀ کافر... ندیدمت!
در جستجوی مهر تو رفتم به آسمان
با چشمهای باز و کبوتر... ندیدمت
هم سر زدم به سرو سرافراز در پیات
هم سر زدم به لالۀ پرپر... ندیدمت
کردم بغل به عشق تو سجاده را و بعد
رفتم سراغ بوسۀ ساغر... ندیدمت!
ای صدق محض! وعدۀ دیدارمان چه شد؟
دیدی که مرگ آمد و آخر ندیدمت؟
زیبای من! کجاست محلّ زیارتت؟
باید ببینمت، بله! باید ببینمت!
#زینب_نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عطر حرم، قلب مصفا دارم
هرچند دلی خسته ز دنیا دارم
باز است درِ باغ اجابت وقتی
در سینه محبت رضا را دارم
#یا_انیس_النفوس
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
تفاوت دارد اینکه مرد میدان عمل باشی
و یا مانند بعضیها، فقط اهل دغل باشی
تفاوت دارد اینکه درد مردم مشکلت باشد
و یا ذهنت فقط درگیر ریش خوشکلت باشد
تفاوت دارد اینکه دوستانت با صفا باشند
و یا دور و برت «خنّاسهای آشنا» باشند
تفاوت دارد اینکه اتّکایت بر خدا باشد
و یا اندیشهات تنها رضای کدخدا باشد
تفاوت دارد اینکه منطقت خودباوری باشد
و یا وابستهٔ مطلق به امضای کری باشد
تفاوت دارد اینکه خادمی بیادّعا باشی
و یا پُر چانهای آکنده از باد هوا باشی
تفاوت دارد اینکه از خدا لبخند میخواهی
و یا شبهای ساحلهای اسکاتلند میخواهی
تفاوت دارد اینکه با فقیران همنشین گردی
و یا با دیدن بیهمنشینان خشمگین گردی
تفاوت دارد اینکه در کنار کارگر باشی
و یا از داخل شاسیبلندت دیدهور باشی
تفاوت دارد اینکه تا کمر در گِل، زمان سیل
و یا ویلای قشمت باشی و میگو نمایی میل
تفاوت دارد اینکه رسم لابی را براندازی
و یا ایل و تبارت را مدیران کلان سازی
تفاوت دارد اینکه منتقد را محترم دانی
و یا با جملههای تلخ، از او رو بگردانی
تفاوت دارد اینکه راهکارت باشد ارزشمند
و یا تا آبخوردن را به برجامت دهی پیوند
تفاوت دارد اینکه جمعه هم باشی سر کارت
و یا هر روز، با تأخیر آیی دفتر کارت
تفاوت دارد آری، این کجا و آن کجا، مردم؟!
که این در غیرتش غرق است و آن در عشرت خود گم
#شهید_جمهور
#محمدحسین_رشیدی (#طائف)
@meeghat
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
15.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوش آمدی به جهانم به این پریخانه
#سیده_تکتم_حسینی
با غم و غصه ها چه کار کنم
تو بگو ای خدا چه کار کنم
غصه هجر را دوایی نیست
من به غیر از دعا چه کار کنم
از غریبه دلم شکسته نشد
با غمِ آشنا چه کار کنم
من وفا کرده ام ولی یارم
نکند جز جفا، چه کار کنم
وسطِ این همه گرفتاری
دیگر ای دل! تو را چه کار کنم
#عاصی_خراسانی
۵ خرداد ۱۴۰۳