📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب
راوی:سیده سلام بدرالدین( مادر شهید)
#علاقه_به_خانواده
قسمت دوم:
#احمد رابطه ی فوق العاده ای با برادر و خواهرانش داشت و مهر برادرانه ی خاصی به آن ها ابراز می کرد.
به کوچک ترین نکات در مورد آن ها اهمیت می داد.
مخصوصآ به حنین توجه ویژه ای داشت.
حتی به لباس پوشیدن،مدل مو و کوچکترین کارهای او اهمیت می داد در کارها به خواهران و برادرش کمک می کرد و برای همه پشتیبان و کمک حال بود.
اما نکته ی مهمی که باید متذکر شوم این است،چون در خانواده ای مذهبی پرورش پیدا کرده بود به مسائل زیادی اهمیت می داد و به هیچ وجه اهل بگو بخند و شوخی با نامحرم نبود و حدود محرم و نامحرم را به درستی رعایت می کرد و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود.
✍یاقتیل العبراتH
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
خاطرات #شهید_احمد_مشلب
موضوع: تکالیف فردی
🗣راوی:برادرشهید🌷
به تکلیف فردی اش خیلی توجه داشت و گاه ها کار هایی را برای خودش وظیفه کرده بود که دیگران به راحتی از کنارش می گذرند. مثلا همه دوستان نزدیکش میدانند وقتی در وسط جاده سنگی میدید به هر شکل ممکن کنار میزد و آن را از وسط مسیر بر می داشت، چه جاده خلوت می بود یا شلوغ، چه برداشتن آن سخت
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمد_مشلب
راوی:علی الهادی محمد مشلب(برادر شهید)
#دو_برادر
قسمت اول:
من و #احمد در اخلاق و رفتار خیلی شبیه به هم بودیم.
چون #احمد برادر بزرگترم بود برای من الگویی نمونه، معلمی مهربان و استادی دلسوز بود.
علی رغم اینکه در برخی موارد مانند نحوه ی زندگی، نظرهایمان باهم فرق داشت،ولی تلاش می کردیم که ایده ها و نظرات مان را به هم نزدیک کنیم.
ما بسیار به هم علاقه داشته و به یکدیگر وابسته بودیم.
در زندگی سعی میکردیم که باعث ناراحتی همدیگر نشویم و اگر مشکل یا سوء تفاهمی پیش می آمد خیلی زود معذرت خواهی می کردیم.
البته #احمد هرگز مرا تنها نمی گذاشت و از من دور نمی شد و دائم حواسش به من بود.از من می خواست که همیشه همراهش باشم و من نیز عاشق همراهی #احمد بودم همه جا در کنار #احمد بودم.
هرجا می رفت، بااو می رفتم. در جمع دوستان، در مراسم های مختلف، در فعالیت های اجتماعی هر جا که #احمد حضور داشت من نیز بودم.
✍یاقتیل العبراتH
#ملاقات_در_ملکوت
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب
راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید)
#دو_برادر
قسمت دوم:
گفتگوهایی که من و #احمد داشتیم برایم سراسر درس و حکمت بود.درباره ی آینده ی علمی برایم خط و مشی تعیین می کرد.
گویا که می دانست بزودی من و این دنیا را ترک خواهد کرد.
#احمد من را در انتخاب رشته ی تحصیلی و تخصصی راهنمایی کرده و با صحبت هایش مسیر آینده تحصیلی و تخصصی راهنمایی کرده و با صحبت هایش مسیر آینده تحصیلی و شغلی را برایم روشن کرد.
او می خواست بعدها در زمان نبودنش کمبودی احساس نکنم.
گفتگوهای دیگری نیز با هم داشتیم. درباره ی موضاعات زیادی با هم حرف می زدیم. درباره ی برنامه هایی که با هم انجام می دادیم، مثل ورزش و یا فعالیت های مذهبی، سیاسی و ... حتی گاهی درباره ازدواج و معیار های انتخاب همسر صحبت می کرد.
#احمد دوست داشت که همسرش دختری مؤمن و مقید باشد.
#احمد اهل موسیقی و آهنگ نبود و معمولاََ تلویزیون تماشا می کرد.
سریال #مختارنامه و سریال #حضرت_یوسف_علیه السلام را دنبال می کرد.
چون به تقویت زبان انگلیسی اهمیت می داد فیلم های خارجی مجاز نیز نگاه می کرد.
پ ن:عکس بالا تصویر شهیدمشلب و برادرش علی الهادی است
✍یا قتیل العبرات H
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#و
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
#قیصر_امین_پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدعیسےعلےبرجے🌒🥀
گمنام | Gomnam
اگه خواسته یا ناخواسته بهم بدی کردی؛ بخشیدمت! که روز قیامت معطل من نشی 😍🤝😘 +بفرس برا رفیقات تا شب
انشالله که سال جدید پر و خیر و برکت باشه برای همتون🙃💕✨