eitaa logo
گمنام | Gomnam
396 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
58 فایل
_‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:)💕
مشاهده در ایتا
دانلود
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:سیده سلام بدرالدین( مادر شهید) قسمت دوم: رابطه ی فوق العاده ای با برادر و خواهرانش داشت و مهر برادرانه ی خاصی به آن ها ابراز می کرد. به کوچک ترین نکات در مورد آن ها اهمیت می داد. مخصوصآ به حنین توجه ویژه ای داشت. حتی به لباس پوشیدن،مدل مو و کوچکترین کارهای او اهمیت می داد در کارها به خواهران و برادرش کمک می کرد و برای همه پشتیبان و کمک حال بود. اما نکته ی مهمی که باید متذکر شوم این است،چون در خانواده ای مذهبی پرورش پیدا کرده بود به مسائل زیادی اهمیت می داد و به هیچ وجه اهل بگو بخند و شوخی با نامحرم نبود و حدود محرم و نامحرم را به درستی رعایت می کرد و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود. ✍یاقتیل العبراتH
خاطرات موضوع: تکالیف فردی 🗣راوی:برادرشهید🌷 به تکلیف فردی اش خیلی توجه داشت و گاه ها کار هایی را برای خودش وظیفه کرده بود که دیگران به راحتی از کنارش می گذرند. مثلا همه دوستان نزدیکش میدانند وقتی در وسط جاده سنگی میدید به هر شکل ممکن کنار میزد و آن را از وسط مسیر بر می داشت، چه جاده خلوت می بود یا شلوغ، چه برداشتن آن سخت
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:علی الهادی محمد مشلب(برادر شهید) قسمت اول: من و در اخلاق و رفتار خیلی شبیه به هم بودیم. چون برادر بزرگترم بود برای من الگویی نمونه، معلمی مهربان و استادی دلسوز بود. علی رغم اینکه در برخی موارد مانند نحوه ی زندگی، نظرهایمان باهم فرق داشت،ولی تلاش می کردیم که ایده ها و نظرات مان را به هم نزدیک کنیم. ما بسیار به هم علاقه داشته و به یکدیگر وابسته بودیم. در زندگی سعی میکردیم که باعث ناراحتی همدیگر نشویم و اگر مشکل یا سوء تفاهمی پیش می آمد خیلی زود معذرت خواهی می کردیم. البته هرگز مرا تنها نمی گذاشت و از من دور نمی شد و دائم حواسش به من بود.از من می خواست که همیشه همراهش باشم و من نیز عاشق همراهی بودم همه جا در کنار بودم. هرجا می رفت، بااو می رفتم. در جمع دوستان، در مراسم های مختلف، در فعالیت های اجتماعی هر جا که حضور داشت من نیز بودم. ✍یاقتیل العبراتH
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید) قسمت دوم: گفتگوهایی که من و داشتیم برایم سراسر درس و حکمت بود.درباره ی آینده ی علمی برایم خط و مشی تعیین می کرد. گویا که می دانست بزودی من و این دنیا را ترک خواهد کرد. من را در انتخاب رشته ی تحصیلی و تخصصی راهنمایی کرده و با صحبت هایش مسیر آینده تحصیلی و تخصصی راهنمایی کرده و با صحبت هایش مسیر آینده تحصیلی و شغلی را برایم روشن کرد. او می خواست بعدها در زمان نبودنش کمبودی احساس نکنم. گفتگوهای دیگری نیز با هم داشتیم. درباره ی موضاعات زیادی با هم حرف می زدیم. درباره ی برنامه هایی که با هم انجام می دادیم، مثل ورزش و یا فعالیت های مذهبی، سیاسی و ... حتی گاهی درباره ازدواج و معیار های انتخاب همسر صحبت می کرد. دوست داشت که همسرش دختری مؤمن و مقید باشد. اهل موسیقی و آهنگ نبود و معمولاََ تلویزیون تماشا می کرد. سریال و سریال السلام را دنبال می کرد. چون به تقویت زبان انگلیسی اهمیت می داد فیلم های خارجی مجاز نیز نگاه می کرد. پ ن:عکس بالا تصویر شهیدمشلب و برادرش علی الهادی است ✍یا قتیل العبرات H
سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا؎ ڪہ ھمـہ نـگاھ مـن خوࢪده گـࢪہ بــہ ࢪوۍ ٺو❤️😍
اگه خواسته یا ناخواسته بهم بدی کردی؛ بخشیدمت! که روز قیامت معطل من نشی 😍🤝😘 +بفرس برا رفیقات تا شب عید کلی حق الناس پاک بشه … ❤️‍🩹