هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
اینم هدیه خانم جلیلیان که ب اشتباه خلیلیان نوشته بودم مبارکتون باشه
@kamali220
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارتنودسوم
بخاطر همین بیشتر درسا رو بهراد باهام کار می کرد و چیزایی رو هم که نمی تونست عمو برام معلم گرفته بود بهم یاد می داد........ خلاصه اون سال ها هم با هربدبختی بود گذشت.... تا اینکه به سن دبیرستان رسیدم....... اونموقع ها به لطف عمو توی درسام خیلی پیشرفت کرده بودم و همیشه شاگرد اول کلاس بودم...... برعکس کوچیکیم که با بهراد زیاد میونه ای نداشتم حالا که بزرگتر شده بودم باهاش خیلی مچ شده بودم...... تقریبا می شه گفت بیشتر وقتایی که مدرسه نبودم و توی خونه با بهراد بودم...... با اینکه ازم بزرگتر بود اما حالا دیگه من اونو برادر خودم می دونستم...... بهراد بهترین دوستم بود......... کافی بود در مورد چیزی لب ترکنم بهراد سریع برام فراهم می کرد....... تا اینکه زد و بهراد درسش تموم شد........ اون روزا بهراد تازه توی شرکت عمو مشغول شده بود.......... اما بهراد جدیدا بعد از تموم شد درسش خیلی تو خودش رفته بود......... بیشتر وقتا یا بیرون بود یا اگرم خونه بود انقدر خودش رو سرگرم کارش میکرد که حتی به ندرت برای خوردن شام و ناهار پیداش می شد......... بهراد خیلی عوض شده بود دیگه تحویلم نمی گرفت...... هربار ازش یه چیزی می خواستم بهانه می آورد و کارم رو موکول می کرد ب بعدا....... اما بعدا هم که می شد کاری برام نمی کرد........ بعدش می فهمیدم که اونموقع فقط می خواسته من رو از سرش باز کنه...... از کارای بهراد خیلی ناراحت بودم........... توقع نداشتم کسی که ازش همیشه محبت دیدم باهام اینکارارو بکنه......... حتی عمو و زن عمو هم ازکارای بهراد خسته و کلافه شده بودند......... تا اینکه بالاخره زن عمو با بهراد صحبت کرد و از زیر زبونش کشید بیرون که دردش چیه؟وقتی زن عمو جریان رو با ما هم در میون گذاشت ...... فهمیدیم که بهراد عاشق یکی از همکلاسیهاش شده و میخواد باهاش ازدواج کنه...... عمو با شنیدن این خبر خیلی خوشحال شد حتی به بهراد گفت اگر این کار رو بکنه بخشی از دارایی هاش رو به نامش می کنه..... اما من از شنیدن این خبر که بهراد می خواد ازدواج کنه نه تنها خوشحال نشدم بلکه ناراحتم شدم...... نه که به دارایی عمو چشم داشته باشم نه؟ فکر اینکه بهراد می خواد از پیشم بره و با رفتنش تنها دوست و حامیم رو از دست می دم خیلی ناراحتم می کرد........ من بهراد رو خیلی دوسش داشتم خیلی وابسته ش بودم...... جوری شده بود که ندیده از دختری که عمو اینا برای خواستگاریش رفته بودند متنفر شده بودم..... چون داداشمو بهرادو داشت ازم می گرفت....... اون بود که با اومدنش باعث شده بود بهراد دیگه بهم توجهی نکنه....... انقدر از اون دختر بدم می اومد که برخلاف اصرارهای عمو اینا حتی توی مراسم خواستگاری و عروسی بهراد هم شرکت نکردم........
🌻🌻🌻🌻💖🌻🌻🌻🌻
#رمان
#سجدهبرغرورمردانهام
#خانوادگی
#عکسنوشتهایتا
#منمحمدرادوستدارم
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
#بدونشک.......
🌻💖
#کرونا_در_کمین_است
#من_ماسک_میزنم
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
مداحی آنلاین - غم سر آمده - میثم مطیعی.mp3
5.15M
💐غم سرآمده، که کوثرآمده😍
💐که نور چشم حیدر آمده😍
🎤 حاج_میثم_مطیعی
🌸 #حضرت_زینب #میلاد_حضرت_زینب #روز_پرستار 💐
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
اینم هندونه #شب_یلدا 😄
واسه اعضای کانال😍
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫خدایا
🌷هر شب به آسمان نگاه می کنم
💫و می اندیشم
🌷در این آرامش شب
💫چه بسیار دلها
🌷که غمگین و پر اضطرابند
💫خدایا تو آرام دلشان باش
🌷خدایا شبم را بایادت بخیر کن
💫شبتون پر از
حِسِ خوبِ آرامــش 💫🌷
🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙
❤️ #شب_یلدا
''بسماللهالرحمنالرحیم''
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو
💖💖💖💖💖💖💖💖
دستهایم آنقدر بزرگ نیست
که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم
اما یکی هست
که بر همه چیز تواناست
از او تمنای لحظه های زیبا
براتون دارم ..صبح بخیر
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃بر چهــرہ پـر ز نـور مهدے صلواٺ
🌸🍃بر جان و دل صبور مهدے صلواٺ
🌸🍃تـا امـر فـرج شـود مهيـا بفـرسٺ
🌸🍃بهـر فـرج و ظهـور مهدے صلواٺ
💖شروع صبحی پربرکت باعطر خوش صلوات💖
💚برحضرت محمد و خاندان مطهرش💚
💜اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ💚
💚آلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💜
🍃🌸اَللّهُمَ
🍃🌸صَلَّ
🍃🌸عَلی
🍃🌸مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَآلِ
🍃🌸 مُحَمَّد
🍃🌸وَعَجِّل
🍃🌸فَرَجَهُم
🍃🌸وَ اَهلِک
🍃🌸عَدُوَّهُم...
🍃🌸 اَللّهُــــمَّ
🍃🌸عَجـِّل لِوَلیِّکَ
🍃🌸الفَـرَج
۰
💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💖
💖َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
🍃💖📸تصویر زیبا و جالب کم نظیری از گنبدهای نمکی در طبیعتِ شهرستانِ بستک ؛ استانِ هرمزگان
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
•
.
-وبهشتــآنجاستــ ؛
-ڪهدرآنــآرامـشداری🌻^^
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارتنودچهارم
یادم می یاد شبی که عروسی بهراد توی خونه برگزار شد خودم رو توی اتاقم حبس کرده بودم..... اون شب بهراد انقدر حواسش پرت بود که حتی برای خداحافظی هم پیشم نیومد..... از این کارش خیلی دلم گرفت...... با رفتن بهراد واقعا خیلی تنها شدم....... بیشتر وقتا توی خودم بودم و با کسی زیاد حرف نمی زدم...... بدجور افسرده شده بودم...... حتی وقتایی که بهراد با زنش می اومدن خونه عمو سعی می کردم کمتر باهاشون روبه رو شم....... از اون دختر خیلی بدم می اومد چون بهراد رو از من گرفته بود...... بیشتر وقتا برای فرار از تنهایی خودم رو توی درس و کتابام غرق کرده بودم....... عاقبت زد و توی رشته ی حسابداری دانشگاه قبول شدم...... عمو با شنیدن خبر قبولیم سرازپا نمی شناخت...... وقتی شنید قبول شدم کل فامیل و دوست و آشنا رو وعده گرفت و جشن بزرگی برام توی خونه ش برگزار کرد..... خیلی از خانواده های فامیل عمو که موقعیتم را می فهمیدن اونشب به طور غیرمـ ـستقیم بهم می فهموندند که دست روی هردختری بذارم حاضرن دخترشون رو به من بدن و من دامادشون باشم....... اما من نمیخواستم ازدواج کنم........ بیشتر دوست داشتم کار کنم و روی پای خودم بایستم...... بهراد که بعد از ازدواج کل اختیار و سرمایه ی شرکت و کارخونه های پدرزنش رو به عهده گرفته بود...... بهم پیشنهاد کرد پیشش کار کنم به عنوان حسابدار..... گفت حسابدار امین می خواد و چه کسی بهتر از من...... با اینکه سرجریان عروسیش زیاد دل خوشی از بهراد نداشتم ..... اما با اینحال پیشنهاد بدی هم نبود حداقل با وضعیت من که دانشجو بودم و جایی به این ترو فرزی بهم کار نمی داد این بهترین موقعیت بود...... برای همین قبول کردم و به عنوان حسابدار توی شرکت بهراد استخدام شدم..... بهراد توی کار اخلاقش خیلی فرق داشت با خونه...... توی کارش خیلی منظم و دقیق عمل می کرد و خیلی سخت گیر و جدی بود...... منم تا جایی که می تونستم با جون و دل کارم رو انجام می دادم تا بهانه ای به دستش ندم....... اما با همه ی اینا بازم دلخوریم از بهراد کم نشده بود......
چند بار که ناخودآگاه توی حساب کتابا یه اشتباه کوچیک پیش می اومد روزگارم رو سیاه می کرد...... یادمه چندین بار خیلی بد جلوی همکارا ضایعم کرد....... غرورم خیلی شکست اما بازم دم نزدم...... منتظر یه فرصت بودم که انتقام تمام این بدخلقی ها و تمام کارایی که بهم کرده بود رو سرش دربیارم اما نمی دونستم چطور...... تا اینکه بهراد بچه دار شد و خدا بهش یه پسر داد..
💐💐💐💐🔶💐💐💐💐
#رمان
#سجدهبرغرورمردانهام
#خانوادگی
#عکسنوشتهایتا
#منمحمدرادوستدارم
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
ما چیستیم؟؟؟؟.........
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
از بچگی بهمون گفتن.......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
AwACAgUAAxkBAAEY12hf2wuncN4ReqqjUulpLZ8bOVwlQQADBgACLtVxVJMrBu9zhQQaHgQ.oga
989.3K
❤️❤️❤️❤️
🎵🎶🎶🎶
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
مداحی آنلاین - بیرق و پرچم مدیون زینب - سیدمجید بنی فاطمه.mp3
6.97M
💐بیرق و پرچم مدیون زینب
💐عالم و آدم مجنون زینب
🎤 سید_مجید_بنی_فاطمه
مداحی
#میلاد_حضرت_زینب سلام الله علیه وآله
#حضرت_زینب #روز_پرستار
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
من میخوام انتخابی #براتبمیرم.....
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯