eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
او خواهد آمد  و دل‌های به غبار نشسته‌ی ما را خواهد تکاند او خواهد آمد و ندای فریادرسی از مظلومان جهان را سر خواهد داد او خواهد آمد و به یادمان خواهد آورد عدالتی را که سهم گمشده‌ زمین است. ♥≈♥≈♥≈♥                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح جمعه تون بخیر روزتون رو با ذکر صلوات و دعا فرج چرا شروع کنید 💖💖💖                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🔹 🦚 نگاه چپ چپی بهش انداختمو گفتم:-پس تو هم از دعواهای عمارت ما بهش میگی! با ترس سرشو بالا آورد و گفت:-نه به خدا خانوم جان من غلط بکنم! خندیدمو گفتم:-زود شیرینیات رو درست کن تا مجبور نشدی خاطرات فلک شدنتو برای ساره تعریف کنی! لبخندی زد و گفت:-چشم خانوم جان،انشالله شیرینی عروسی شمارو بپزم! با لبخند نگاش کردم اورهان چند روز دیگه بر میگشت و اگه همه این جریانات خوب پیش میرفت دیگه مانعی سر راهمون قرار نداشت! شیرینی ها رو که حاضر کردیم گلناز مشغول چیدن سینی های عروس شد،کله قند شکلات و شیرینی تازه و شالی که خود عزیز برای عروس کنار گذاشته بود و کلی پارچه های ابریشمی! نگاهی به سینی انداختمو گفتم:-خیلی خوب شدن، عزیز حتما جلوی طلعت خاتون رو سفید میشه! دستشو جلوی دهنش گرفت و خنده بامزه ای کرد و همون لحظه صدای داد و بیداد از ساختمون عمارت بلند شد با وحشت نالیدم:-باز چی شده،انگار این عمارت قرار نیست روز خوشی ببینه! گلناز دستی به پشتم کشید و گفت:-صبور باشین خانوم جان خدا بزرگه! آهی کشیدمو دویدم توی حیاط عمارت و از پله ها بالا رفتم،صدای اردشیر بود که میگفت:-من با اون دختره هرزه عروسی نمیکنم اون به درد من نمیخوره! عمو عصبانی جوری که هر لحظه احتمال میدادم سکته کنه فریاد زد:-تو غلط کردی وقتی نمیخواستیش دنبالش راه افتادی و با آبروی ما بازی کردی بی پدر،به عباس قسم یه بار دیگه همچین حرفی از دهنت در بیاد چنان میزنمت که زیر دست خودم مثل سگ بمیری! -نگران نباش مادر تو اینو بگیر خودم برات زنی که دوس داری رو میگیرم،خیالت راحت! گوشه لبمو به دندون گزیدم،زنعمو چی داشت میگفت؟گوشمو تیز کردم تا بقیه حرفاشونو بشنوم که با صدای عزیز که درست کنارم ایستاده بود از جا پریدم:-خوشم باشه،دیگه در اتاق خان فالگوش وایمیستی؟ با ترس نگاهی بهش انداختم:-ببخشید عزیز! -سینی ها رو حاضر کردی؟ -تازه تمومشون کردیم! -خیلی خب برو به آنات کمک کن لباسی که دادم برای فردا بپوشه رو تنگش کنه! چشمی گفتمو آروم آروم راه افتادم سمت اتاقمون اما تموم حواسم پیش عزیز بود که بدون در زدن وارد اتاق عمو شد،دوباره گوشامو تیز کردم:-تو این عمارت هیچ مردی حق نداره دو تا زن بگیره اشرف اگه برای پسرت زن دوم بگیری همین فرداش اتابک رو داماد میکنم پسرت خربزه خورده باید پای لرزشم بشینه،فردا حاضر میشین صبح زود راه میفتیم جون ارسلانم تو دستای اوناس!❤️❤️❤️ 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فرا رسیدن ماه ولادت منجی عالم بشریت بر همگان مبارک باد                      @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                   @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                   @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
قانون انتظار میگه : منتظر هر چی باشی ، وارد زندگیت میشه ... پس دائم با خودت تکرار کن : من منتظر عالی ترین ، اتفاق ها هستم . 🦋شبتون بخیر فرداتون پر از اتفاقات خوب🦋 🌟✨🌙🌷🌻🦋
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 💖🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم✨                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🙏خـدایـا در اولین روز ماه آذر درهای رحمتت را به روی همه بگشا خـیر و برکت ، سلامتی آرامش و خوشبختی را در زندگیشون جاری کن 🙏بارالها شروع اسفند ماه را برای همه عزیزان شروع بهترینها مقدرفرما                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🔹 🦚 از حرفای عزیز خوشم اومد درسته همیشه طرف نوه های پسریش بود اما هیچوقت اجازه نمیداد هیچ کودوم از بچه هاش هوو سر زنشون بیارن،حتی وقتی فکر میکرد مادرم نمیتونه باردار بشه،از آقام خواسته بود طلاقش بده و زن دیگه ای بگیره نه اینکه سرش هوو بیاره،با دیدن سایه عزیز که بیرون در افتاد از ترس چپیدم توی اتاق و درو بستم و نفس عمیقی کشیدم و به چشمای نگران مادرم زل زدم انگار فهمیده بود اونا آقام رو گرو گرفتن!  با صدای خروس چشم باز کردم و لبخندی از خوشحالی زدم،درسته همه اهل عمارت از این ازدواج ناراضی بودن اما من خوشحال بودم که بلاخره داریم با روستای بالا صلح میکنیم! لباسامونو پوشیدیمو‌ هر کودوم سینی ای روی سر گذاشتیم و عزیز دستور داده بود تا برامون اسب حاضر کنن همیشه راه های طولانی تر از اینم پیاده میرفتیم حتما اینبار عزیز میخواست باز هم جلوی طلعت خاتون کم نیاره،مادرم لباس اناری رنگی به تن کرده بود و با سورمه ای که به دستور عزیز توی چشمای خوش حالتش کشیده بود زیبا تر از همیشه به نظر میرسید و همین زنعمو رو عصبانی تر کرده بود،رسیدیم پشت در عمارت بالا و اردشیر رو که چهرش حسابی درهم و گرفته بود رو نشوندن روی سنگ جلوی در، رسم بود هر موقع کسی به خواستگاری میاد روی این سنگ بشینه تا بفهمن خواستگاره و در رو براش باز کنن! نگهبان عمارت که پیرمرد خوشرویی به نظر میرسید خبر اومدن مارو به اهالی رسوند و بعد از چند دقیقه در بزرگ عمارت رو باز کردن،حداقل من که با دیدن عمارت انگشت به دهن مونده بودم،وارد حیاط که شدیم چشم چرخوندم و کل حیاط رو از نظر گذروندم اینجا دقیقا دو برابر عمارت ما بود اما تموم اتاقا دور تا دور حیاط بزرگش چیده شده بود و دیگه خبری از پله و ایوون نبود،برای چند لحظه نگاهم روی سحرناز با اون ابروهای پیوندی و سر بی مویی که از زیر روسری عقب رفتش پیدا شده بود و شبیه پسر بچه های چاق به نظر میرسید افتاد،زنعمو با اخمای توهم رفته روسری‌ سحرناز رو کشید توی صورتش تا تاسی سرش رو بپوشونه انگار اومده بود مراسم عزای پسرش که سیاه پوشیده بود:-خانوم جان میتونم سینیتون رو ببرم روی کرسی؟ سر چرخوندم به سمت دختری که پایین اسبم ایستاده بود🦋🦋🦋🦋 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
Meysam Khosravi Banafshe Nazaninom.mp3
5.38M
میثم خسروی                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
امام نگاهى به ميدان مى كند. ديگر هيچ يار و ياورى براى امام باقى نمانده است. كجا رفتيد؟ اى ياران باوفا! غم بر دل امام حسين(ع) نشسته و اكنون تنهاى تنها شده است. امام سوار بر اسب خويش جلو مى آيد. مهار اسب را مى كشد و فرياد او تا دور دست سپاه كوفه، طنين مى اندازد: "آيا كسى هست تا از ناموس رسول خدا دفاع كند؟ آيا كسى هست كه در اين غربت و تنهايى، مرا يارى كند؟" فرياد غريبانه را پاسخى نبود امّا... ناگهان زانوىِ دو برادر مى لرزد. عرقى سرد بر پيشانى آنها مى نشيند. شمشيرهاى اين دو برادر فرو مى افتد. شما را چه مى شود؟ حسىّ ناشناخته در وجود اين دو برادر جوانه مى زند. آرام آرام، همديگر را نگاه مى كنند. چشم هاى آنها با هم سخن مى گويد. آرى! هر دو حسّ مشتركى دارند.به تنهايى و غربت امام حسين(ع) مى نگرند. همسفرم! آيا آنها را مى شناسى؟ آنها سَعْد و ابوالحُتُوف، فرزندان حارث هستند. آنها هر دو از گروه "خَوارج"اند. عمرى با بغض و كينه حضرت على(ع) زندگى كرده اند. آنها همواره دشمن آن حضرت بوده اند. چه شده است كه اكنون بى قرار شده اند؟ صداى حسين(ع) چگونه آنها را اين چنين دگرگون نمود. آنها با خود سخن مى گويند: "ما را چه شده است؟ ما و عشق حسين. مردم ما را به بغض حسين مى شناسند". هنوز طنين صداى حسين(ع) در گوششان است: "آيا كسى هست منِ غريب را يارى كند". همسفر خوبم! قلم من از روايت اين صحنه ناتوان است. نمى توانم اوج اين حماسه را بيان كنم. خدايا، چه مى بينم؟ دو اسب سوار با سرعت باد به سوى امام مى تازند. كسى مانع آنها نمى شود. آنها از خوارج هستند و هميشه كينه حضرت على(ع) را به دل داشته اند. عمرسعد خوشحال است و با خود فكر مى كند كه اينان به جنگ حسين(ع) مى روند! وقتى كه نزديك امام مى رسند، خود را از روى اسب بر زمين مى افكنند. خداى من! آنها سيل اشك توبه را نثار امام مى كنند. نمى دانم با امام چه مى گويند و چه مى شنوند، تنها مى بينم كه اين بار سوار بر اسب شده و به سپاه كوفه حمله مى برند. دو برادر به ميدان مى روند تا خون كافران را بريزند. چه شجاعانه مى جنگند، مى غرّند و به پيش مى روند. لحظاتى بعد، صحراى كربلا رنگين به خون آنها مى شود. آنها به هم نگاه مى كنند و لبخند مى زنند و با هم صدا مى زنند: يا حسين، يا حسين!🌼🌼 <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
اگه راه خونَتو بلد نبودم_۲۰۲۲_۰۳_۰۵_۱۱_۱۷_۰۵_۲۹۱.mp3
4.16M
زیبا 💐 اگه راه خونَتو بلد نبودم حاج سید مجید بنی فاطمه🎤 🌺 ایام ولادت                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                   @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
                   @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای قطره‌های باران ! آیا شما ندارید از آن بی‌نشان نشانه...!🥺💔                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
کلیپ گرافیکی زیبای مولودی خوانی ملا باسم کربلایی _ رجب و شعبان_۲۰۲۲_۰۳_۰۵_۱۷_۴۱_۴۲_۳۶۰.mp3
4.38M
مولودی عربی💐💐 حاج باسم کربلایی🎤 مولد ابو الااکبر ... ولادت امام حسین علیه السلام🌿 بسیار زیبا😍                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
خدا زمین رو مدور آفرید تا به انسان بگه همون لحظه‌ای که فکر می‌کنی به آخر دنیا رسیده‌ای درست در نقطه آغاز هستی. شبتون بخیر و شروع فرداتون پر از اتفاقات خوب 🌹🌹🌹 🌟✨🌙🌷☘💐
🔈بهترین کانال های ایتا را در تبادلات شهید سلیمانی دنبال کنید🔈 -------------------------------------------- 🔻🔻 🔻🔻 📚🔴بشتابید تمام و غیره بصورت pdf (رایگان)درکانال 🔻📍🔻 http://eitaa.com/joinchat/1128923217C15a0227795 -------------------------------------------- شهدا شرمنده ایم eitaa.com/joinchat/3665952790C6b805ee54f پاسخ به سوالات خواهران در کانال دختران هم وطنم(مشاوره رایگان) https://eitaa.com/joinchat/534446203C417928c29c (نکاتی در مورد همسرداری) https://eitaa.com/joinchat/3950313565Ce02df5906e لباس راحتی شیک پوش https://eitaa.com/joinchat/3775463562C938cbe8f9d ترین چنل در ایتا[😡🙌ورود جوانان و نوجوانان🚫] eitaa.com/joinchat/1408630881Cc37b077998 حراج مانتوهای عیدانه https://eitaa.com/joinchat/354943082C895cc56092 آموزش خیاطی از پایه همراه گروه رفع اشکال رایگان eitaa.com/joinchat/783417406C528a179b37 خنده کده https://eitaa.com/joinchat/568262700Cf568f3be23 عکس نوشته ایتا http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd کانال بدلیجات‌ هُنری هُدی http://eitaa.com/joinchat/2046099487Ce2a8c0ccc6 استیکرهای ناب eitaa.com/joinchat/841089042Ce22cffafb1 شیرینی های خوشمزه بدون فر مخصوص عید eitaa.com/joinchat/2559836309C06c85bb166 مداحی و کلیپ کده مذهبی eitaa.com/joinchat/2217869376Cc902ad0e09 د بخـــــــــند eitaa.com/joinchat/1116602533Cd6f14ef01f متن های زیبا و قشنگ https://eitaa.com/joinchat/704381057C947ddac771 ◦•●◉✿🌱(ایده ساخت 🎍)✿◉●•◦ eitaa.com/joinchat/3962110047C3dc7ce2209 کلیدبهشت https://eitaa.com/joinchat/1602814113C22569c0e01 راز تربیتی فرزند+بازی درمانی eitaa.com/joinchat/1433141407C779b5a6099 لباس مردان شیک پوش https://eitaa.com/joinchat/845807769C27f087a50a لباس خانگی و راحتی شکیل https://eitaa.com/joinchat/166068349C87f5293fb5 رمان های واقعی و جذاب روزی چهار قسمت😍 https://eitaa.com/joinchat/2739994760C8672794982 نکات ناب اخلاقی و رمان مذهبی https://eitaa.com/joinchat/1957232640Cc05c31408d مهدویت ، اخبار فوری و تحولات کشوری و منطقه eitaa.com/joinchat/1894776834Cd88d3cf6c9 ملانصرالدین(داستان‌و‌پند) eitaa.com/joinchat/926810134C94080f2ffb از خنده میپاچی eitaa.com/joinchat/1125580965C7dc9ebebc7 کوتاه و شنیدنی(استادعالی‌استاد‌دانشمند‌) eitaa.com/joinchat/1213726802Cb761dac4b8 ---------------------------------------- 👇👇👇 🌷کانال فرزندان_ آفتاب ❤️https://eitaa.com/joinchat/611319818C37fa5066ec ------------------------------------------- 🔱⚜️کانال تبادلات شهید سلیمانی⚜️🔱 eitaa.com/joinchat/708247605Ceb982d64d4 📆 1400/12/14
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚 💖🌹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷