هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#هفتشهرعشق
#دوازدههمینمسابقه
#صفحهصدسیهفتم
زينب اين خطيب بزرگ، پيام خود را به مردم كوفه رساند.
آنهايى كه براى جشن و شادى در اين جا جمع شده بودند، اكنون خاك بر سر خود مى ريزند. نگاه كن! زنان چگونه بر صورت خود چنگ مى زنند و چگونه فرياد ناله و شيون آنها به آسمان مى رود.
اكنون زمان مناسبى است تا امام سجّاد(ع) سخنرانى خود را آغاز كند.
آرى! مأموران ابن زياد كارى نمى توانند بكنند، كنترل اوضاع در دست اسيران است.
امام از مردم مى خواهد تا آرام باشند و گريه نكنند. اكنون او سخن خويش آغاز مى كند:
خداى بزرگ را ستايش مى كنم و بر پيامبرش درود مى فرستم.
اى مردم كوفه! هر كس مرا مى شناسد كه مى شناسد، امّا هر كس كه مرا نمى شناسد، بداند من على، پسر حسين هستم.
من فرزند آن كسى هستم كه كنار نهر فرات با لب تشنه شهيد شد. من فرزند آن كسى هستم كه خانواده اش اسير شدند.
اى مردم كوفه! آيا شما نبوديد كه به پدرم نامه نوشتيد و از او خواستيد تا به شهر شما بيايد؟ آيا شما نبوديد كه براى يارى او پيمان بستيد، امّا وقتى كه او به سوى شما آمد به جنگ او رفتيد و او را شهيد كرديد؟ شما مرگ و نابودى را براى خود خريديد.
در روز قيامت چه جوابى خواهيد داشت، آن هنگام كه پيامبر به شما بگويد: "شما از امّت من نيستيد چرا كه فرزند مرا كشتيد".
بار ديگر صداى گريه از همه جا بلند مى شود. همه به هم نگاه مى كنند، در حالى كه به ياد مى آورند كه چگونه به امام حسين(ع) نامه نوشتند و بعد از آن به جنگ او رفتند.
امام بار ديگر به آنها مى فرمايد: "خدا رحمت كند كسى كه سخن مرا بشنود. من از شما خواسته اى دارم".
همه مردم خوشحال مى شوند و فرياد مى زنند: "اى فرزند پيامبر! ما همه، سرباز تو هستيم. ما گوش به فرمان توايم و ما جان خويش را در راه تو فدا مى كنيم و هر چه بخواهى انجام مى دهيم. ما آماده ايم تا همراه تو قيام كنيم و يزيد و حكومتش را نابود سازيم".
اين سخنان در موجى از احساس بيان مى شود. دست ها همه گره كرده و فريادها بلند است. ترس در دل ابن زياد و اطرافيان او نشسته است.
به راستى، امام چه زمانى دستور حمله را خواهد داد؟
ناگهان صداى امام همه را وادار به سكوت مى كند: "آيا مى خواهيد همان گونه كه با پدرم رفتار نموديد، با من نيز رفتار كنيد؟ مطمئن باشيد كه فريب سخن شما را نمى خورم. به خدا قسم هنوز داغ پدر را فراموش نكرده ام".
همه، سرهاى خود را پايين مى اندازند و از خجالت سكوت مى كنند.
آرى! همين مردم بودند كه در نامه هاى خود به امام حسين(ع) نوشتند كه ما همه آماده جان فشانى در راه تو هستيم و پس از مدتى همين ها بودند كه لشكرى سى هزار نفرى شدند و براى كشتن او سر از پا نمى شناختند.
همه با خود مى گويند پس امام سجّاد(ع) چه خواسته اى از ما دارد؟ او كه در سخن خود فرمود از شما مردم خواسته اى دارم. امام به سخن خود ادامه مى دهد: "اى مردم كوفه! خواسته من از شما اين است كه ديگر نه از ما طرفدارى كنيد و نه با ما بجنگيد".
اى مردم كوفه! خاندان پيامبر، ديگر يارى شما را نمى خواهند. شما مردم امتحان خود را پس داده ايد، شما بىوفاترين مردم هستيد.
مردم با شنيدن اين سخن، آرام آرام متفرّق مى شوند. كاروان اسيران به سوى قصر ابن زياد حركت مى كند.
آرى! در اسارت بودن بهتر از دل بستن به مردم كوفه است.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#امامحسینعلیهالسلام
#دوازدههمینمسابقه
#ویژهیماهمبارکرمضان
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا،
کمک کن دیرتر برنجم،
زودتر ببخشم،
کمتر قضاوت کنم
و بیشتر فرصت دهم ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
❤️🌻🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف تشرف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهمالسلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم، آن حضرت میبیند و میشنود؛ و عبادت در زمان غیبت، افضل از عبادت در زمان حضور است.
منبع:
(در محضر بهجت، ج١، ص ١٨٧)
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
سلام دوستان عزیزم صبحتون بخیر
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتصدسیسوم
حدودا نیم ساعتی پیاده راه رفتیم تا در خونه ای ایستادیم که بیشتر به عمارت شبیه بود تا خونه یه رعیت عادی،در باز شد و در حالیکه سنگینی نگاه اورهان رو روی خودم حس میکردم داخل شدم،حیاط خونه اینقدر بزرگ بود که برای دیدن انتهاش باید چشماتو ریز میکردی،همینجور که داشتم با چشمای ریز شده به آخر حیاط و گوشه کناراش نگاه میکردم نورگل خاتون در گوشم گفت:-به چی نگاه میکنی عروس؟اینارو همش از پول برادرم دارن،از بس که حوریه از این ور و اونور میزنه و میریزه تو شکمشون وگرنه شوهرش عاقده دهه همچین پولایی نداره!
داشتم به حرفای عمه نورگل فکر میکردم که چشمم خورد به سهیلا که با لباس سفید و روسری قرمز رنگی کنار زنی که شبیه حوریه بود و احتمال میدادم مادرش باشه ایستاده بود و در حالیکه صورت لاغرش از خجالت قرمز شده بود با ناز به اورهان نگاه میکرد،مردی که کنار مادرش ایستاده بود خیلی به چشمم آشنا بود انگار یه جایی دیده بودمش حرف عمه نورگل توی گوشم زنگ خورد،عاقد آبادیه،حتما موقع عقد خودمو آتاش دیده بودمش،سردرد امونمو بریده بود چشم ازش گرفتمو بعد از سلام و احوال پرسی سر سری پشت سر نورگل خاتون وارد اتاق شدم و کنارش جا گرفتم،بقیه هم یکی یکی وارد شدن و دور تا دور اتاق نشستن،بلافاصله طلعت خاتون شروع کرد از بزرگی و اصل و نسب خاندانشون صحبت کردن،هیچ کودوم از کلماتی که از دهانش خارج میشد رو نمیشنیدم ذهنم خیلی آشفته بود و تبم به شدت بالا رفته بود و نگاه اورهان و پوزخندی که گوشه لباش جا خوش کرده بود حالمو بدتر میکرد!
انگار داشت از حال و روزی که برام ساخته بود لذت میبرد،وقتی به خودم اومدم که سهیلا سینی چای به دست با ناز و عشوه روبه روی اورهان خم شد و باعث شد نگاهش ازم گرفته بشه،سر پایین انداختم تا برق اشک توی چشمام پیدا نشه،داشتم با گوشه روسری قطرات اشک توی چشمامو میگرفتم که حوریه خاتون گفت:-آقا مظفر اگه اجازه بدی انگشتر عروسمو بندازم و صیغشونو الان خودت بخونی،تا مراسم عروسی آتاش چیزی نمونده میخوام عروسی دوتا پسرای خان رو تو به روز برگزار کنیم و براشون جشن مفصلی بگیرم که ده آبادی اینور و اونور تو خوابشونم ندیده باشن!
-اجازه ما هم دست شماس،هرچی خان صلاح بدونن!🌳🌳
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
از دوست جدید رازت را پنهان کن
از دشمن قدیمی که طرح دوستی
دوباره با تو ریخته خنجرت را …
چون اولی “باورت” را نشانه می گیرد
دومی “قلبت” را
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
اگـه وجــود خـــــــدا ﺑـــــــــــاورت بــشــه
خـــــــــــــــدا یــه نـــقــــــطــه میندازه زیــر بــاورت …
مـــیـــشــه : ﻳــــــــــــــــﺎﻭﺭﺕ …
بهمین راحتی
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
دوباره سیب بچین آدم….
من خسته ام….
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند……
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻