┄┅─✵💝✵─┅┄
خرد هرکجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آن را کلید
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سرآغاز آغازهاست
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
🌷🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@delneveshte_hadis110
#سلام_امام_زمانم 💚
"مولای غریبـــم"
گفتیم بیا ولی دلی تنگ نشد
بر هیچ لبی نام تو آهنگ نشد
صد بار شده وزیر فرهنگ عوض
صد حیف که انتظار فرهنگ نشد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتدویستچهل
گوش تیز کردم تا بلکه نوایی از صدای مهربونش به گوشم برسه،اما کلمه ای حرف نزد،انگار انتظار دیدن دوبارمو نداشت:-آقا بهشون دست نزنید من جمعشون میکنم!
صدای عصمت هول زده رو به ساره حرف میزد به گوشم رسید:-ساره تو دست نزن خودم جمعشون میکنم برو تا خانوم نیومده،یادت رفته تو دیگه کلفت نیستی!
چقدر دلم حتی برای شنیدن صداش پر میکشید اما همونم برام آرزو شده بود،با شنیدن صدای نزدیک شدن قدمهای کسی بیشتر توی خودم جمع شدم و با دیدن ساره که با لب هایی آویزون داخل شد و درو پشت سرش بست سیل اشکام روونه شد!
با غم کنار پام زانو زد و لب زد:-نمیدونم چی بگم اما ناراحت نباشین خانوم جان خدا بزرگه رنگ و روتون یکم پریده میرم ناهارتون رو بیارم!
جلوشو نگرفتم دلم میخواست برای چند ثانیه هم که شده تنها باشم تا فکرامو جمع جور کنم و ببینم غصه کودوم بدبختیمو باید بخورم،بی خبری از آنام،جدا شدنم از اورهان یا تحمل آتاش!
اشکامو پس زدمو آهی کشیدم چشم چرخوندم اطراف اتاق تا کمی حواسمو از اتفاقایی که افتاده بود پرت کنم،گوشه کنارای اتاق پر از رنگهای شادی بود که با سیاهی بختم تضاد داشت،طولی نکشید که در باز شد و دوباره ساره وارد شد،اینبار با سینی غذا توی دستش،مقابلم نشست و برای اینکه حواسمو پرت کنه شروع کرد به تعریف کردن اتفاقات اون یک ماهی که نبودم،از همه چیز میگفت به جز اورهان و سهیلا،خیلی دلم میخواست در موردشون بدونم و اینکه از جملاتش حذفشون میکرد بهم حس خوبی نمیداد اما جرات پرسیدنش هم نداشتم،تو فکر مادرم بودمو،گوشمو به حرفای بی سرو ته ساره سپرده بودم و با غذام بازی میکردم،که جمله آخرش توجهمو جلب کرد:-خانوم جان به نظرتون من تغییری نکردم؟🔷🔷🔷🔷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
4_5897685474088061999.mp3
1.74M
#مداحے
شعرهایمهمگیدردفراقاستببخش...!
صحبتازکرببلایتنکنـممیمیـرم!"💔
#اربعین
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🏴🖤🏴💠====>
💕اگر کسی را دیدی
که در لبخندت ، #غمت را دید
در سکوتت ، حرف هایت را شنید
و در #خشمت ، محبتت را فهمید
بدان او بهترین دوست دار #توست
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
نیایش صبحگاهی
خدایا خودت گفتی
بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را
پس قلب مرا به نور خودت
روشن و گرم کن
زنگار يأس و نا اميدی را از دلم بزدای.
خالقا
هيچ دانا و توانایی جز تو برای
ياری ندارم و ندانم
پس دستم بگير و خود گره
از كارم بگشای...
مردم سرزمینم را
درين زمانه
از سختيها و گرفتاريها
برهان و اجابتمان كن
از دوست جدید رازت را پنهان کن
از دشمن قدیمی که طرح دوستی
دوباره با تو ریخته خنجرت را …
چون اولی “باورت” را نشانه می گیرد
دومی “قلبت” را
🦋🌹
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
اگـه وجــود خـــــــدا ﺑـــــــــــاورت بــشــه
خـــــــــــــــدا یــه نـــقــــــطــه میندازه زیــر بــاورت …
مـــیـــشــه : ﻳــــــــــــــــﺎﻭﺭﺕ …
بهمین راحتی
🦋🌹
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
دوباره سیب بچین آدم….
من خسته ام….
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند……
🦋🌹
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
وقتی شب میشه
یـه دنیـا خاطره
یـه دنیـا خیـال
میـاد تـو دل آدم
من آرزو میکنم امشب
دلتـون آروم باشـه ♡
و رویاهاتـون شیرین
شبتون قـشنگ 🌸🍃
دلتون پـر از زیبـایی
#شـب_خـوش
⭐️🌟🌙✨🔷🔵🦋
@delneveshte_hadis110
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🔷🔵🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
🏴🖤🏴