☘هرگونه تأخیر غیر مجاز است
شیطان انسان را می ترساند تا از آن دوری کند در حالیکه آنچه حقیقتأ ترس دارد گناهان ماست
💠نفس های انسان گام های او به سوی اجلش است.
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
diffrent singerdiffrent-singer-asheqane-baray-eshqam-torki5.mp3
زمان:
حجم:
7.03M
✔️افشین آذری ❤️خبرین یوخدور
🙃این آهنگ رو تقدیم میکنم به #همسر عزیزم
که الان آنلاینه😅😜
تو یِجایی تو قَـ♥️ـلبَم داریـ
کِه هیچکَس نمی تونِه داشته باشِه
پیشاپیش روزت مبارک همسرم😁❤️
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
Hojat Ashrafzade4_5915525161917876429.mp3
زمان:
حجم:
9.79M
✔️حجت اشرف زاده 📊 باران ببارد
#آهنگ
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
611.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های جالب این هموطن و در حاشیه تجمع اعتراضی اخیر در مقابل سفارت فرانسه
@hedye110
شب پردﻩ را پَس می زند
و تمام ِﺩاشته های
فراموﺵ شده را
عیاﻥ می ڪند:
خدا، احساس، وجدان …!
الهی
رحمی ڪﻥ
تا با احساﺱ ِآرامش
و وجدانے راحت بخوابیم …!
شب برفی تون بخیر
🌙🌟⭐️💫✋⭐️💫
@hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
روزگارتان از رحمت
«الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز
سفرهٔ تان از نعمت
«رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار
روزتون پراز لطف وعنایت خداوند
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
#سلام_امام_زمانم
تک تک ثانیه هایی که تو را کم دارد
ساعتم درد، دلم درد، جهانم درد است
😔💔
کجایی مولای من
#ظهور_تنها_راه_نجات_است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ایران_قوی🇮🇷
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
💠❤️💠
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتچهارصدنودسوم
با صدای ریش سفید که داشت در گوش راست سودا اذان میگفت سرچرخوندم،بعد از اتمامش بچه رو برگردوند و سه بار در گوش دیگرش اقامه خوند و بلند گفت نام تو زین پس سودا است،بوسه ای روی سرش نشوند و دست برد توی جیبش و سکه ای بیرون آورد و درون قنداقش گذاشت:
- مبارک باشه ان شاالله!
اینو گفت و بچه رو به سمت نفر سمت راستش گرفت و همینطور سودا رو دور مجلس چرخوندن و هر کس سکه ای درون قنداقش گذاشت و بوسه ای به روی پیشونی اش نشوند و در آخر دوباره به مادرش سپردنش!
از فکر اینکه این مراسم رو برای بچه من هم اجرا میکنن لبخند روی لبم نقش بست همه صلواتی فرستادن و اینبار اورهان دخترش رو به سمت ریش سفید برد و اسمی که براش انتخاب کرده بود رو به زبون آورد:
-لیلا! و ریش سفید تموم مراحل رو دوباره اجرا کرد و تموم حاضرین یکی یکی لیلا رو بوسیدن و سکه هایی که براش آورده بودن تقدیم کردن و بچه رو دوباره به دست مادرش سپردن!
نمیدونم چرا ولی از اینکه اورهان اسم آیلا رو برای دختر سهیلا انتخاب نکرده بود خوشحال بودم!
دیگه مجلس رو به پایان بود و با بلند شدن ریش سفید بقیه اهل مجلس هم خواستن از جا بلند شن که اورهان با جدیت گفت:-صبر کنین!
همه مات و مبهوط بهش زل زده بودیم و با قدم گذاشتنش به سمت در تنم از فکری که توی ذهنم میچرخید به لرزه افتاد...
همه مات و مبهوت بهش زل زده بودیم که با قدم گذاشتنش به سمت در تنم از فکری که توی ذهنم میچرخید به لرزه افتاد!
نگاهی به خان که دقیقا حال و روزش مشابه من بود انداختم وحشت زده اورهان رو با نگاهش دنبال میکرد که با ورود خدمتکاری که تقریبا هم رنگ گچ شده بود و بچه ای که به دست گرفته بود،دست روی سینه گذاشت،هر لحظه احتمال میدادم پس بیفته چون چهره اش دقیقا مثل عمو شده بود!
اورهان بی توجه به پچ پچایی بقیه به سمت خدمتکار قدم برداشت و بچه رو از بغلش گرفت و به سمت ریش سفید برد:-دختر دوممه اسمش رو میذارم آینا لطفا مراسم رو براش اجرا کن!
آینا،به معنی آینه؟حتما اورهان از گذاشتن این اسم هدفی داشت!
نگاهم از صورت جمع شده از نفرت سهیلا زل زدم که با داشت تموم حرصش رو با جمع کردن لباسش توی مشتش خالی میکرد سر خورد روی چهره درهم ریش سفید و حرفایی که توی دالان شنیده بودم توی گوشم زنگ خورد!
-مردم ده ساکت نمیشینن تا همچین موجودی توی دهشون زندگی کنه....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻