هرکه بی ما خوش است
در خوشی اش برکت....
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
عاقلانه نه ولی صادقانه حرف میزنم..!
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
واگر در غم هایم کنارم ماندی،دوست داشتنت واقعی است....
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□
Mahmood Karimi - Be Mahe Asemon Migoft (128).mp3
4.15M
به کنج سرد خرابه گلی اقامت داشت
گل سه ساله کجا طاقت اسارت داشت؟!
صلیاللهعلیکیاأباعبدالله🖤
#اربابم_حسین
➥ @hedye110
AUD-20220914-WA0007.mp3
3.85M
اومدم زیارتت با گریہ ، با زاری ...
تو هنوزم وسطِ بازاری((:
#محمدحسینحدادیان
#حضرترقیه
@delneveshte_hadis110
حاج حسین یکتا:
میگفت:حضرت رقیه(س)کاری کرد
که امام عصرش با سر اومد سراغش!
بچهها کاری کنید که شب اول قبر وقتی
نکیر و منکر میان و میپرسن
«مَن نبیک؟» «مَن امامک؟»
بگی مگه نمیبینی امام عصر(ع)
اینجا ایستاده؟!🖤
#امام_زمان🕊
#محرم
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
➥ @hedye110
#سلام_امام_زمانم
ما عهد ڪرده ایم، بہ هر بزم روضہ ای
اول برای روز ظهورٺ دعا کنیم
صاحب عزا بیا ڪہ بہ اذن نگاه تو
در سینه باز خیمہ ی ماتم بپاڪنیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
22.mp3
8.08M
[تلاوت صفحه بیست و دوم قرآن کریم
به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتپنجاهنهم🦋
🌿﷽🌿
-خب آخه عقل کل هم من هم تو پاشیم بریم مسافرت
اون شرکتو کی نگه میداره ؟
میریم بر میگردیم دیگه-
یکی رو میذاریم مواظب باشه بخدا خسته شدم یه هفته
باور کن شش هام اکسیژن کم اوردن از بس الودگی و
سرب به خوردشون دادم
-باشه بابا سرمو بردی کی راه بیفتیم ؟
-قربون توی بی حوصله برم من فردا راه بیفتیم ؟
ساعت چند ؟هفت--اِ داداش اذیت نکن دیگه-
عمرا میخوام بخوابم-
-قراره برم مسافرت خودمو خسته کنم یا بهم خوش بگذره
؟
۱۰-به بعد-
چشم اصلا هر ساعتی که شما دستور بفرمایین
ای بابا داداش از بس رفتی تو جو ریاست شرکت فکر
کردی همه جا رییسی ها من جواب بقیه رو-چی بدم
-ناراحتی من نمیام اصلا
-ای بابا حالا نمیخواد بهت بر بخوره همون ساعت ده فعلا
کاری نداری ؟از اولم نداشتم
-خداحافظ-
پس فعلا خداحافظ-
بعد از قطع تماس به سمت بابا اینا نگاه کردم که دیدم بابا
نیست و آیه هم داره گریه میکنه پوفی کشیدم
و گفتم :چی شده ؟چرا گریه میکنی؟
آیه با فین فین گفت :فیلمه آخرش بد تموم شد
پوزخندی زدم و گفتم :به خاطر فیلم داری گریه میکنی
؟تو دیگه کی هستی ?
بابا با خنده دوباره وارد سالن شد و گفت :آیه
ست دیگه دختر سرهنگ خداداد بزرگ مثل پدرش
مهربون و دریا دل
آیه لبخندی زد و لیوان آبی رو که بابا به سمتش گرفته
بود رو با تشکری ازش گرفت و جرعه ای
نوشید
رو به بابا گفتم :بابا برای من مرخصی رد کن
-میخوام برم مسافرت-
چرا هنوز نیومده داری میری ؟
به سلامتی با کی میخوای بری ؟-با آرمان اینا
-اینا ؟بقیه اشون کین ؟
-نمیدونم به من نگفت ولی با همون اکیپ خودمونیم-
خب باشه ساعت چند راه میفتین ؟-ساعت ده-
آیه سریع گفت :میخواین برای تو راهتون غذا درست کنم؟
با خوشحالی پرسیدم :واقعا میتونین ؟
آیه سری تکون داد و ادامه داد :ای کاش میپرسیدین چند
نفرین به تعداد براتون غذا درست
میکردم
بابا رو به آیه با مهربونی گفت :نه دخترم زحمتت میشه
چرا هی میخوای خودتو خسته کنی ؟
حرف بابا رو تایید کردم و گفتم :بابا راست میگه فقط برای
خودم درست کنین
آیه خندید و گفت :چی میخواین ؟
-اوممم قورمه سبزی
-موادشو خیس نذاشتم که...
بابا قبل از اینکه من چیزی بگم گفت :آیه بابا یه الویه
درست کن بده بهش بره پررو نکن این پسرو
اینقدر
با اعتراض گفتم :اِ بابا یعنی چی الویه خب اینطوری باشه
که یه رستوران بین راهی وایمیستیم دیگه
آیه گفت :میخواین مرغ درست کنم براتون ؟
سری به علامت نارضایتی تکون دادم و گفتم :هرچند دلم
قورمه سبزی میخواست ولی باشه همون
مرغ رو درست کنین
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتشصتم🦋
🌿﷽🌿
آیه :بعد از اینکه برگشتین براتون قورمه سبزی درست
میکنم خوبه ؟
دستامو بهم کوبیدم و جواب دادم :عالیه من برم وسایلمو
جمع کنم و استراحت کنم
بابا مثل همیشه با مهربونی گفت :به سلامت
آیه هم آروم شب بخیری گفت و به سمت آشپزخونه راه
افتاد تا غذای منو آماده کنه صبح با صدای
زنگ موبایل از خواب بیدار شدم با دیدن ساعت که 9صبح رو نشون میداد خمیازه ای کشیدم و دست دراز کردم و
جواب دادم :بله ؟
آرمان :سلام داداش ما داریم میایما
داد زدم:مگه نگفتم ساعت ۱۰
-خوب آره ما ۱۰ اونجاییم دیگه
وقتی من میگم ۱۰ یعنی ۱۰ تازه منو از خواب بیدار میکنی تا من آماده شم بیام پایین میشه ده-
ونیم
-ای بابا داداش خب پاشو دیگه هرچی زودتر برسیم بهتره
خدا بگم چیکارت نکنه آرمان بدو بیا منم دارم آماده میشم-
بعد از قطع گوشی سریع اماده شدم همراه با چمدونم به
سمت آشپزخونه رفتم که با دیدن میز
آماده سریع رفتم و یه صبحانه ی مفصل خوردم به سمت
حیاط رفتم چمدون رو صندوق عقب ماشین
جا دادم همینکه ماشین رو از خونه بیرون آوردم یه ماشین
پر از پسر پیچید تو کوچه آرمان و
داداشش آرسان رو که روی پای دوتا پسر دیگه نشسته
بودن شناختم و سری به علامت تاسف
تکون دادم خدا به داد برسه آرسان از آرمان هم حراف تر
بود و من اصلا حوصله ی آدمای حراف
رو نداشتم تنها دلیل تحمل آرمان هم این بود که با اینکه
عین یه پسر بچه ی 1ساله ی شیرین عقل
و حراف بود ولی دوست بامرامی بود نارو نمیزد خنجر
نمیزد وقتی گفت دوستیم یعنی تا ابد دوستیم
شد یه پیمان ناگسستنی بین گلوش که اگه بخواد پارش
کنه بدتر خودشو خفه کنه و به کشتن بده
آرمان با تمام بچه بازیاش مرد بود با تمام شیطنتاش مرد
بود مردی که خم و غم کشیده ی این
روزگار نامرد بود پسری که با تمام مشکلات مالی و اعتیاد
پدرش و مادر یه تیکه گوشت شدش رو
ویلچر و نداشتن خرج درمان بیماری مهربون ترین فرشته
ی زندگیش و شاهد آب رفتن هر روزه
ی مادرش و در آخر مرگش، خرج برادر و خواهرشو داد
کار کرد و درس خوند و رسید به
دانشگاهی که یه آدمی مثل من فقط با پول باباش
میتونست توش درس بخونه ،شد شریکم، ریسک
کرد و تنها پس اندازی که برای خرجی زندگیش بود رو به
من داد و الان پا به پای من میاد جلو
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
قلبم را به استجابت دعایم
آرام گردان...❤️
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
شاخه ات را میشکنند....
وبعد به نداشتن سایه متهمت میکنند....
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
*اگر خریدنی بود میخریدم...
برای مادرم کمی جوانی، برای پدرم عمر دوباره
و برای خودمان خندههای کودکی را...🪴
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
خدایا
به ذکر نام زیبایت
و نیایش لحظه هایت،
به حق دُردانه ی اباعبدالله (ع)،
وجود زمینی ام
را ملکوتى گردان
تا آنچه تو میخواهی باشم،
و از آنچه من هستم ،رها شوم.
که تو بی نیاز ومن غرق نیازم /
کردارم مرا به تو نزدیک نکرده
اعتراف به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهیام قرار دادم.
الهی العفو
شبتون امام حسینی 🖤
➥ @hedye110