eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی ... ای نام توشیرین ای ذات تودیرین خوشم که معبودم تویی خرسندم که مقصودم تویی سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🏴🏴🇮🇷🇮🇷
اللَّهُـمَّ‌أَرِنِے‌الطَّلْعَةَالرَّشِيدَةَ' قلب زمین گرفته! زمان را قرار نیست💔 اۍ بغض مانده 😭 در دل هفت آسمان!💔 بیا😭 @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
۵۶.mp3
9.29M
[تلاوت صفحه پنجاه و ششم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 با دیدن بابا وسط حیاط خونه به همراه چند تا چمدون وسط راه خشکم زد مگه قرار نبود شب بیاد ؟ آیه به سرعت کنار بابا وایستاد و شروع به خوش و بش کردن با بابا کرد و بعد از یه سلام و احوال پرسی کامل بالاخره به بابا این فرصت رو داد که نگاهی به من که بالای پله هایی که حیاط رو به خونه وصل میرد خشک شده بودم و جز جز چهره ی مهربون بابا رو با دلتنگی وجب میکردم بندازه و با لحن شاد و بشاشی بگه :پاکان خان سلام از بنده است با شادی و دلتنگی به سمتش رفتم و سفت و سخت در آغوش کشیدمش بابا با خنده گفت :باشه ..باشه بابا جان منم دلم برات تنگ شده بود...با بهت سرشو به سمت آیه برگردوند و گفت :چی به خورد این بچه دادی که اینقدر مهربون شده دختر جان ؟؟ با دلخوری گفتم :دستتون درد نکنه دیگه منظورتون اینه که من مهربون نبودم دیگه ؟ بابا دستی به شونم کشید و گفت :نگو بابا جان به مهربونی بر میخوره آیه با خنده گفت :باباجون داره خودشو لوس میکنه که دعواش نکنید با بهت به آیه ای که جدیدا اون روی شیطونشو برام رو کرده بود نگاه کردم که گوشم تو دست بابا مشت شد بابا با لحن نیمه شوخ نیمه جدی ای گفت :مگه چیکار کرده دختر بابا بگو تا آدمش کنم با ابروهای بالا انداخته به آیه نگاهی که توش خنده و شیطنت موج میزد انداختم و گفتم :میبینم که خرگوش کوچولو خیلی شیطون شده آیه هم شیطنت رو به حد اعلا رسوند و دور از چشم بابا زبونی برام دراز کرد سپس با حالت دو به سمت خونه دوید و گفت: من میرم صبحانه درست کنم اما سر پله ی اول پاش به پاگرد گیر کرد و تلپی افتاد... با نگرانی خودم رو از آغوش گرم بابا بیرون کشیدم و با عجله خودمو به آیه رسوندم طی تمام مدتی که از آیه سوال میپرسیدم تا قلب بی قرارم در مورد سلامتی آیه خاطر جمع بشه نگاه مشکوک بابا رو بدرقه ی سوال های بی انتهام میکردم...بعد از اطمینان از آسیب ندیدن آیه همگی به سمت خونه رفتیم آیه تند و تیز مشغول آماده کردن صبحانه بود و من و بابا هم منتظر رو به روی هم پشت میز غذا خوری نشسته بودیم بابا موشکافانه به من خیره شده بود و من هم به خاطر گاف شدیدی که داده بودم سرمو انداخته بودم زیر و فقط زمزمه کردم: سفر موفقیت آمیز بود؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 بابا بی اینکه نگاه شکاکش رو ذره ای جابه جا کنه گفت: آره قرار داد بسته شد سری تکون دادم و گفتم: خوبه بابا خواست دوباره حرفی بزنه که آیه با گذاشتن قندون روی میز ،میز صبحانه رو کامل کرد و با نشستنش مانع صحبت بابا شد با نشستن آیه بابا با محبت بهش نگاه کرد و گفت :خب دختر بابا تعریف کن ببینم این آقا پاکان که اذیتت نکرده ؟ آیه نگاهی شیطانی به من انداخت اما قبل ازاینکه چیزی بگه رو به بابا گفتم :بابا نگاهش کن تو رو خدا این نگاه شیطانی این لبخند پلید معلومه که میخواد دروغ بگه و منو پیش شما خراب کنه بابا با خنده نگاهی به آیه انداخت ...آیه سریع تغییرحالت داد و قیافه ی مظلومی به خودش گرفت وگفت :وااا آقا پاکان چی گفتم مگه چرا تهمت ناروا میزنید؟در حالی که لقمه ی خامه عسلم رو آماده برای خوردن میکردم گفتم :برو خرگوش کوچولو اون چیزی که تو ذهنته هیچ جوره با من جور در نمیاد... لقمم رو به علامت تهدید جلوی آیه تکون دادم و مردمک آیه رو با هر بار بالا پایین کردن لقمه به بالا و پایین هدایت میکردم با لحنی اخطار دهنده گفتم :صدمین باره که میگم پاکان نه آقا پاکان.... بابا که در حال خوردن چایی بود با شنیدن حرف من چایی به گلوش پرید آیه که هول کرده بود سریع لیوانی آب پرتغال ریخت و جلوی دهن بابا گرفت اما سرفه های بابا و تکون خوردن های شدید بابا تمام آب پرتغالو روی میز ریخت آیه با استرس و ترس نگاهی به من انداخت و وقتی من رو گیج و گنگ دید سریع جیغ کشید یه کاری کنید بزنید پشتش چرا نشستین از دست رفت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه به شهداي کربلا و ۱۴ معصوم، علیه‌السلام ......و سلامتی زائران اربعین حسینی 🌺 🌹🌹🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313
ذات ... رو نمیشه تغیبر داد ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
علم بهتر است یا ثروت؟ + شرف                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
زندگی سخته ولی تو رو که می بینم همه چی رو فراموش میکنم دوست دارم مامان❤                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
معمولا ازدواج به خاطر قیافه و موقعیت شکل میگیرد و طلاق به خاطر اخلاق ! یکم تو معیارهامون تجدید نظر کنیم                    @Aksneveshteheitaa                ●○●