eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
۸۱.mp3
8.65M
[تلاوت صفحه هشتاد و یکم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 فردای اون روز قبل از راه افتادن به سمت شرکت با تماس و موقعیت اضطراری ای که آرمان برایم توضیح داد ناچارا به سمت شرکت خودم به راه افتادم بعد از یکی دو ساعت دوندگی پی در پی بلاخره مشکل حل شد و من به سمت شرکت بابا به راه افتادم با رسیدنم به شرکت و دیدن جای خالی آیه با استرس به سمت اتاق بابا رفتم وقتی سراغ آیه رو گرفتم و بابا گفت به دلیل سهل انگاری اون .سامان وباآیه فرستاده تامشکلی روحل کنن و سامان هم پنهانی به بابا گفته که بعد از خوردن ناهار با آیه به سمت شرکت بر میگرده انگار دنیا رو سرم آوار شد وقتی برگشتن نگاه آیه خالی از حس بود ولی سامان نگاهی ظفرمندانه به سمت من انداخت همون نگاهی که تمام طول این ساعت های انتظار ازش هراسیده بودم همون نگاهی که میدونستم کیش و ماتم میکنه . من به جز آیه کسی و چیزی برای از دست دادن نداشتم و آیه تمام زندگی و دارایی من بود من هر جور شده حریف پستم رو از میدون به در میکنم و گنج زندگیم رو از چنگ دشمن خونیم بیرون میکشم و کاش آیه میفهمید صورت مردی که کنارش راه میرفت.... پر از حرف بود.... مرد گنده بی هیچ کلامی حال چهره اش به بچه های لوس و نُنُر شباهت داشت انگار به تو اشاره میکرد و به من میگفت: دلت بسوزد من از اینها دارم و تو نداری "آیه" بعدازانجام کار،سامان باهزارجوراصرارراضیم کردبه رستورانی که همیشه بادوستاش میرفت وادعاداشت غذاهاش کم نظیروحتی بینظیره بریم.سرمیزی که توگوشه ای ازسالن بودنشستیم ووقتی گارسون برای گرفتن سفارش هامون اومدسامان بدون هیچ سوالی ازمن که دوست دارم چه غذایی بخورم ویاحتی اینکه اجازه بده خودم غذایی روکه میخواستم سفارش بدم سفارش دوپرس باقالی پلوباماهیچه ومخلفات دادومن روکاملا باغذایی که انتخاب کرده بودخلع سلاح کرد...اگرهرغذای دیگه بودمطمئناویقینامخالف میکردم وازسرلج ولجبازی بااین آدم منفورهم شده سفارش روعوض میکردم امامن نمیتونستم چنین غذایی روپس بزنم بخاطرهمین غذای منتخب شده روتاییدکردم اونم باجون ودل.مدتی بعدسفارش های حاضرشده رواوردن وظروف روروی میزچیدن ومن بادیدن میزرنگارنگی که دوگارسون چیدن هوش وحواس ازسرم پرید... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 قبل ازچشیدن طعم غذای وسوسه کننده مقابلم بایه دم عمیق ریه هامولبریزازعطرخوشش کردم وبعدشروع کردم به خوردن غذاوواقعاکه این غذاهم خوش عطربودهم خوش طعم وهم خوش رنگ وبایدبه آشپزفوق العاده ماهرش دست مریزادمیگفتی والحق که سامان بهترین انتخاب روکرده بود.همینطورتوسکوت غذامیخوردم واونقدرهول بودم توخوردن که انگارکسی میخواست غذای خوشمزمو ازچنگم دربیاره توهمین موقع هابودکه صدای سامان بین صدای قاشق وچنگالم که به بشقاب میخوردبه گوشم خورد: معلومه خوش اشتهایی ازدخترایی که خوب غذامیخورن خیلی خوشم میاد فقط نگاهش کردم نمیدونستم ازگفتن حرفاش چه قصدی داره وهمینطورهم نمیخواستم ازقصدش سردربیارم چون ازنتیجش میترسیدم .به همین خاطرنمیدونستم چی بایدبگم پس دست به دامن سکوت شدم که وقتی دیدقصدبه زبون اوردن حتی یه کلمه روهم ندارم لبخندی زدوگفت: بخور مطیعانه مشغول شدم که هنوزچندثانیه هم نگذشته بودمعترض گفت: اه حوصلم سررفت یه چیزی بگو -حرفی واسه گفتن ندارم -امانمیشه که توسایلنت باشیم! -پس یه چیزدیگه بگو- ازخودم چیزی واسه گفتن ندارم- ازخودت بگو- خب چی بگم? باتمسخرگفتم:اصلا نظرت چیه جک بگم؟ جدی گرفت:آره فکرخوبیه جک بگو ومشتاقانه نگاهم کردکه لبخنددندان نمایی زدم وگفتم:بیخیال لبخندی زدوگفت:دندون خرگوشی... بااین حرفش منویادپاکان انداخت.همیشه بهم میگفت خرگوش کوچولووخدامیدونست که چقدرخرگوش کوچولوگفتن هاش دلنشین بودن ووقتی اونطوری خطاب میشدم چقدرلذت میبردم...مخصوصاوقتی مالکیت روهم چاشنی اون دوکلمه جادویی میکرد...خرگوش کوچولوی من...وقتی اینطوری خطاب میشدم تمام وجودم لبریزازیک حس ناب بی نظیرمیشد...حسی که منوتاهفت آسمون خدامیبردوجالب این بودکه باعدم وجودآسمون هشتم!من بااین حس گاهی واردآسمون هشتم وبعدی وبعدی هامیشدم...اون حس اونقدرشگفت انگیزبودکه وجودمومملوازاحساسات خوب میکرد...وحالموجامیاورددقیقامثل یخ دربهشتی که وسط آتیش سوزان جهنم می نوشی!وچقدراین یخ دربهشت جهنمم روبهشتی میکرد...بدون اینکه بفهمم غرق درروزهای گذشته شده بودم ویادم رفته بودتوچه زمانی زندگی میکنم...حال یاگذشته...یادم رفته بود...وحتی یادم رفته بوددرحال حاضرتورستوران مقابل دشمن همون کسیم که خرگوش کوچولوش بودم نشستم تااینکه صدای سامان منوازخاطراتی مشترکمون باپاکان بیرون آورد...صدایی که زمزمه کرد:خرگوش کوچولو... یک دفعه انگاری یه جریان الکتریسیته ی قوی به تمام بدنم متصل کردن..!.سامان به من گفت "خرگوش کوچولو"ومن نمیدونستم چه کسی چنین اجازه ای داد؟سامان این اجازه رونداشت...سامان این حقونداشت...این حقونداشت که منوخرگوش کوچولوخطاب کنه ...فقط پاکان بایدبه من میگفت خرگوش کوچولو...فقط پاکان!ومن چقدرحالم بدشدوقتی کسی که پاکان نبودمنوبااین دوکلمه جادویی که فقط وقتی اززبون پاکان بیرون میومدن دگرگون میشدم خطاب میکرد...فقط پاکان بایداینطورصدام میکرد...فقط پاکان...سامان بالبخندگفت:من ازاین به بعدخرگوش کوچولوصدات میکنم یدفعه دادزدم:نه! که همه آدمای داخل سالن متعجب به سمت مانگاه کردن وسامان هم چشماش گردشد ،کمی که نگاهای سنگین مسیرشون که مابودیم روعوض کردن سامان بابهت گفت:چرادادمیزنی؟ تهدیدآمیزانگشتموبالا آوردم ونگاهش کردم:هرگز ،هرگزبه من نگوخرگوش کوچولو! -چراقشنگه که؟ -من دوس ندارم اگه یدفعه دیگه بهم بگی خرگوش کوچولومیکشمت!.... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
کاش بعضی خوابا واقعی بود و بعضی واقعیت ها فقط خواب                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
به پای هم پیر شید نه به دست هم ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
هیچ کس نزد بر درخت بی ثمر، سنگ ...!                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
با کسی باشید که حتی وقتی ازتون عصبانیه هم، بهتون بی احترامی نکنه ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
CQACAgQAAxkBAAGFHsBjv67hKyXbf6PiDcRTPH0aeB9NQQACSwcAAv0oaVCMA-mtQcMtKS0E.mp3
6.13M
🎧❣🎼☀️آوای شاد و زیبای :ماه بانو ... 🍃🌲🎤مصطفی راغب...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊💫گر نگهدار من آنست که من میدانم 🍃🌠🕊💫شیشه را در بغل سنگ نگه‌میدارد👌😍. ☀️خیلییی قشنگه خیلییی👌😍.                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
                   @Aksneveshteheitaa                ●○●
4_5958778471885833969.mp3
10.12M
🎤فریدون آسرایی...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی چه امیدیست به پایانش؟ پس با نام تو آغاز می کنم روزم را الهی به امید تو💚 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد عطـر تو به گلهــا هیجان خواهد داد فـــردا کـه بـه آفـاق بپیـچــد نـــورت تکبیــــر تو کعبــه را تکان خواهد داد @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
4_857134588764563420.mp3
1.02M
✅ ترجمه صوتی صفحه ۸۲ سوره مبارکه نساء آیات ۲۴ الی ۲۶ @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 وقتی حرفموتموم کردم تازه به این فکرکردم که چه کلماتی روبه زبون آوردم وتودلم به خودم گفتم":آره جون عمت"من وآدم کشتن؟من اونقدردل نازکم که مورچه که سهله سوسکوباتموم چندش بودنش دلم نمیومدبکشم اونوقت میخواستم آدم بکشم!امابایدتهدیدیش میکردم تادیگه جرأت نکنه منواونطوری صداکنه صدای قهقهه ی سامان بالارفت وباتعجب گفتم:چی شده؟ حرف خنده داری زدم؟ وسط خنده گفت:خیلی بامزه ای دخترتوبااین 11سانت قدت میخوای منوبکشی? اخم کردم وباحرص گفتم:اولا که من ۶۱هستم نه 11،ثانیا که آدم کشتن که قدنمیخواد سلاح سردمیخوادثالثا... -ثالثاچی؟ هرچقدربه مغزم فشاراوردم هیچ ثالثنی یادنم نیومدبخاطرهمین گفتم:اصلا مگه قراره جنابعالی بازم به من بگی خرگوش که بکشمت؟ -خرگوش نه میخوام بگم خرگوش کوچولو پوفی کردم وبادست خودم روبادزدم هرچندبی فایده بودوبیشترگرمم شدودیدم که تهدیدکارساز نیست بخاطرهمین چهره مظلوم به خودم گرفتم وگفتم:لطفاهرچی دوست داشتی صدام کن بجزخرگوش کوچولو مستقیم نگاهم کردویدفعه گفت:اوکی قبول راضی شدم فقط بایدقول بدی هرچی صدات کردم نه نگی باخوشحالی سرتکون دادم:قول میدم لبخندی زدوگفت:پس ازاین به "عشقم"صدات میکنم و " عزیزم " بعد دهنم ناخوداگاه بازشد وبابهت نگاهش کردم که گفت:چرادهنتوانقدربازکردی؟ -واقعامیخواین اینطوری صدام کنین؟ -اوکی من مشکلی ندارم خرگوش کوچولو- من دوس ندارم پس لطفادیگه نگین- امامن دوس دارم- آره مگه چه عیب وایرادی داره؟ سرتاپاعیب وایراده- -اماآخه این چیزی که شماگفتین دیگه خیلی زیاده رویه- مگه قرارنشدهرچی دلم خواست صدات کنم- عه مگه قرارنشددیگه اینطوری نگین؟ -امامن اینطوری دوست دارم انتخاب کن خرگوش کوچولویاعزیزم وعشقم؟ نفسم توسینه حبس شد مرددشدم...هردوگزینه بدبودن وهیچ کدومشون رودوس نداشتم که هیچ ازشون متنفربودم...هردوبدبودن اماخرگوش کوچولوبدتربودخیلی بدتر...ومن بایدبین بدوبدتریکی روانتخاب میکردم وقتی سکوتم وفکرم طولانی شدسامان گفت:نمیخوای انتخاب کنی؟ نفسمورهاکردم وگفتم: گزینه دوم دوباره قهقهه زد:عزیزم خیلی بامزه ای ومن سرخ شدن بخاطراولین کلمه ای که درآغازجملش قرارداده بود...اصلا چرااین بشرروصداکردن من بااین کلمات اصرارداشت؟؟؟... اینطورکلمات فقط بین زوج هارواج داشت ومن خیلی بدم میومدکه همکارم اونم همکارمردم...وازهمه بدتردشمن پاکان منواینطوری خطاب کنه امابازهرچی که بودقابل تحمل ترازخرگوش کوچولوبود... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 من میتونستم به هرسختی وعذابی که شده کلمات عشقم وعزیزم روتحمل کنم ولی به هیچ نحوی خرگوش کوچولو قابل تحمل نبود... بخاطرهمین نبایدچیزی میگفتم.بعدازخوردن ناهاربه شرکت برگشتیم ووقتی باپاکان روبه روشدم اخم غیظی روچهرش بودوغم بزرگی تونگاهش ومن مثل همیشه ازاون نگاه شیرین عسلی که باوجودشیرینش حالاته مزه تلخ میدادسردر نیاوردم وهرچقدرتونی نی چشماش گشتم وگشتم موفق به پیداکردن دلیلی برای ناراحتی وغمی که به وضوح هربیننده ای توچشماش میدیدنشدم...نه تنهادلیلی برای ناراحتیش پیدانکردم بلکه خودم هم ناراحت شدم واصلا مگه میشدکه پاکان اخم کنه ومن لبخندبزنم؟ پاکان ناراحت باشه ومن خوشحال باشم؟؟؟ واین خیلی عجیب نبود... خیلی وقت بودکه باغم پاکان ناراحت میشدم...وباشادیش خوشحال...بااینکه ناراحت شده بودم اماحتی ذره ای به روی خودم نیاوردم وکاملا عادی رفتارکردم. ما آدما معمولا توزندگیمون زیادنقش بازی میکنیم وبیشترروزهای زندگیمون باوجود یه غم بزرگ که تمام وجودمون رومثل خوره میخوره ماسک خنده به صورت هامون میزنیم. ومثل یه عروسک خیمه شب بازی باهرساز ناسازگاری که روزگارمیزنه میرقصیم وبه روی خودمون هم نمیاریم... ما آدما خیلی وقته که ماسک دار شدیم...ومن اینبار ماسک خنثی به چهرم زدم... ماسکی که نشون میداد من کاملا عادی ومعمولیم واخم چهره وغم نگاه پاکان هم هیچ تاثیری رومن واحوالاتم نداشته ومن خوبم...خوب خوب...اونقدرکه دلم میخواد اضافشو بالا بیارم...وخودم روخالی کنم ازاین خوب بودنی که تظاهری بودوچقدرسخت بودکه حتی به پاکان هم که بعدبابایارویاورهمیشگیم بودهرچندباناسازگاری های گه گاهش نمیتونستم بگم که چقدرحالم خرابه وبه لبخندش احتیاج دارم ...اخمش مثل یه زلزله روسرم آوارشده بودومن زیراین آوارسنگین محتاج بازشدن گره ابروهاش وکشیده شدن لب هاش به سمت بالابودم... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣نماهنگِ زیباو شادی که برا عزیزدلش میخونه👌😍... •––––––☆––––––• @delneveshte_hadis110
شیرین جان_فرزاد کیانی - %0A@Muzicshadjadid.mp3
3.56M
🍃🌲🎤فرزاد کیانی...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
قوی باش خدا عاشق بچه پروهاس! ‌‌‌                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
🌸🌺 به گذشته ... که نگاه میکنم به خودم میگم ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
غصه زیاده ولی خوردنی نیست باید ریخت دور ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
هر موقع از همه چیز خسته شدی فقط و فقط به خدا پناه ببر ... 🦋🔷🦋   @mosbat_andishi          🔶🔺🔶
هرگاه فکر کردید از پس مشکلی بر نمی آیید باید سه کلمه بگویید : پروردگار من بزرگه •––––––☆––––––• @delneveshte_hadis110
کاش زندگی کردن هم نوبتی بود! مثلا میگفتن بیا تو خیلی وقته زندگی نکردی ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
بعضی وقتها حال آدمها توضیح ندادنی ترین چیز توی دنیا میشه ...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●