eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 🦚 دستش رو روی دهانم گذاشت و با پا ضربه ای به پهلوی اسب کوبید! هر چه تلاش کردم نتونستم از پسش بربیام،دیگه تقریبا از ده خارج شده بودیم و میدونستم که کاری ازم بر نمیاد که دست از تقلا کردن برداشتمو آروم گرفتم،آروم که نه،دیگه نایی برام نمونده بود،آتاش هم وقتی دید آرومتر شدم دستشو از جلوی دهانم برداشت،نا خودآگاه سرمو به سینه اش تکیه دادمو سعی کردم هوا رو وارد ریه هام کنم،شوکه بودم حتی اشکی از چشمام فرو نمیریخت،از آتاش متنفر بودم،اونقدر که اگه جونی توی تنم بود با دستای خودم میکشتمش! اونقدر آه کشیدم که کلافه،سرشو نزدیک گوشم کرد و خیلی جدی گفت:-نگران نباش،چیزیش نمیشه،خودم آقاتو فرستادم پیش طبیب،کارش خوبه،نمیخواد نگران باشی! با تعجب بهش نگاه کردم،این طرز حرف زدن از آتاش بعید بود،حتما دلش به خالم سوخته بود،توی چشماش نگاه کردمو با بغض نالیدم:-چرا نذاشتی ببینمش؟ نگاهش رو از چشمام گرفت و خیلی جدی به مسیر رو به روش دوخت:-موندن تو اونجا دردی ازشون دوا نمیکرد،خود آقات خواست ببرمت،گفت اینجوری خیالش بابت تو راحت تره! بینیمو بالا کشیدمو گفتم:-احمد چی؟اون خوبه؟ -خوبه! -حالا چه بلایی سر آنام میاد؟ -نترس خوب میشه من بدتر از اینارو پشت سر گذاشتم،حالا آروم باش تا برسیم،حوصله حرف زدن ندارم! کلی سوال توی ذهنم بود اما با این حرف آتاش ترجیح دادم ساکت بمونم،حالا که یکم مهربون تر شده بود نمیخواستم دوباره عصبیش کنم تا کار دست خودم بدم! تا وقتی رسیدیم یه لحظه هم از فکر آنام بیرون نیومدم و همه چیز رو تقصیر خودم میدونستم،تموم ذهنم فقط حول چله بری که روی زمین انداخته بودم میچرخید و حرفای عزیز توی ذهنم تکرار میشد،’اگه ناپاک بشه نحسی میاره`حتما به همون خاطر اون اتفاق برای آنام افتاده بود،شاید اگه بیشتر دقت میکردم الان حال آنام بد نبود! رو به روی عمارت ایستادیم و در حالیکه دل و فکرم پیش آنام بود و عذاب وجدان تموم وجودمو گرفته بود پا به داخل عمارت گذاشتیم،اونقدر غمگین و افسرده بودم که حتی متوجه نزدیک شدن ساره هم نشدم،با تکونی که بهم داد سربلند کردم :-سلام خانوم جان،خوبین؟چقدر دل تنگتون شده بودم!💐💐💐💐 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻