eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
بدترین روزهای زندگی بهترین روزهای زندگی @Aksneveshteheitaa
IRANEZIBAasapoorBALAL.mp3
3.2M
🍃💙🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💙🍃 🍃🌸🎼آوای زیبای محلی بختیاری بلال @aksneveshtehEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
....در عقب را باز کردم و آرمان را روي صندلی عقب ماشین خوابانیدم ....کتم را از تنم بیرون آوردم و کشیدم روش ....دستگیره ي در را چرخاندم و روي صندلی راننده جاي گرفتم ....به محض سوار شدن پام را روي گاز فشردم و ماشین را به حرکت در آوردم دستم هنوز می سوخت...خون ار لابلاي بانداژ بیرون زده و تمام فرمان ماشین ..لکه هاي خون نشسته بود ....به سمتم عقب برگشتم...آرمان غرق در خواب بود ....با دیدنش دلم گرفت و نگاه ازش گرفتم خــــداي من چطور تمام زندگیم یک شبه به گند نشست....چی فکر می ...کردم و چی شد لعنت بهت بیاد پریماه ...به تو هم می گن مادر؟ حیفه اسم مادر که روي تو ....بذارن وجدان خفته ام به صدا در آمد و گفت: چرا از اون ایراد می گیري بهراد خود ...تو که بدتر از اونی یادت رفت چطوري با دیدن ماهان و پرهامی همه چیز حتی زنت رو از یاد بردي و حواست بهش نبود.... ازش غافل شدي و حالا توقع داري همه چیز ....خوب باشه ...نه بهراد....تو هیچ وقت آدم نمی شی...بیچاره آرمان که بابایی مثل تو داره فریادي از خشم زدم و گفتم:خفه شو...خفه شو لعنتی...مگه ندیدي امشب تمام ...هستیم به باد رفت من پدر بدي نیستم...دیدي که تا حالا هرچی خواستن براشون فراهم . ...کردند....دیگه چی کار باید می کردم که نکردم هان ...بهم بگو لعنتی پس چرا خفه شدي؟ صداي جیغ و گریه ي آرمان که وحشت زده از خواب پریده بود اجازه ي ادامه ....ي فکر را ازم گرفت ....به سمت عقب برگشتم.... از ماشین پیاده شدم و در عقب را باز کردم 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃 🌹 ❇️ @aksneveshtehEitaa
نبضی که رفته گرفتن نداره @Aksneveshteheitaa
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
وَالْمُوالي عَلي طاعَتِهِ وَالنّاهي عَنْ مَعْصِيَتِهِ. إِنَّهُ خَليفَةُ رَسُولِ الله وَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ وَالْإمامُ الْهادي مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ بِأَمْرِالله. يَقُولُ الله: (مايُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَي). او پشتيبان فرمانبرداري خداوند و بازدارنده از نافرماني او باشد. همانا اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان و پيشواي هدايتگر از سوي خدا و كسي كه به فرمان خدا با پيمان شكنان، رويگردانان از راستي و درستي و به دررفتگان از دين پيكار كند. خداوند فرمايد: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.» منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 بِأَمْرِكَ يارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَاغْضِبْ عَلي مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ. پروردگارا! اكنون به فرمان تو چنين مي گويم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتيبانان او را پشتيباني كن. يارانش را ياري نما. خودداري كنندگان از ياري اش را به خود رها كن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 💐💐💐💐💐🌿🌿🌿🌿 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
سلام صبحتون بخیر @Aksneveshteheitaa 🎁🎁🎁🍃🍃
.....سرم را از روي زانو برداشتم...انگشتان جمع شده ام را باز و بسته کردم ....صداي قیژ قیژ در آهنی باعث شد سرم را بلند کنم .....هاله ي نوري که از کنار در بیرون زد روي صورتم افتاد ....چشمانم را محکم بستم ودستم را جلوي چشمانم گرفتم ...صداي نگهبان را شنیدم که گفت: ساعت ناهاره ...زود باشین حرکت کنین ....همهمه ي زیادي به راه افتاد ...صداي خش خش پاها رو می شنیدم که به سمت در می رفتند دستم را از جلوي چشمانم برداشتم....هنوز چشمانم به حالت عادي برنگشته ...بود و نور چشمامو می زد ....نوك انگشتانم را به دمپایی رساندم و از تخت پایین اومدم ...فکر کنم چند روزي می شد که از جام تکان نخورده بودم ...از این همه بی تحرکی و انزوا خسته شده بودم ....به سستی بدن خسته ام را حرکت دادم و به سمت غذاخوري حرکت کردم ....راهروي سرد و خفه ي سلول نفسم را بند می آورد از این در و دیوارها ....از این محیط خفه ...از آدم هاي اینجا...از خودم ...از همه ....و همه خسته شده بودم حس می کردم در و دیوارها می خوان بر سرم آوار بشند و من را در خود ...ببلعند ....قفسه ي سینه ام از درد می سوخت.... سینه ام به خس خس افتاده بود ....همه جا دور سرم می چرخید...پلک هایم را محکم باز و بسته کردم خـــــداي من....آخه این چه بلایی بود که به سر من آوردي؟...مگه من چه گناهی در حقت کردم؟ بنده ي بدي بودم؟ آره خـــــدا؟....حق کسی رو ناحق کردم....آدم کشتم؟ به کسی ظلم کردم؟ چیکار کردم؟ هان.....؟ بهم بگو.....چیکار کردم که مستحق این همه رنج و عذابم؟ ❤️❤️❤️🍃🍃🍃 🌹 ❇️ @aksneveshtehEitaa