از هر فرصتی که
در زندگی داری استفاده کن
چون بعضی چیزا
فقط یکبار اتفاق می افتد...
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
💕با کسی #نباش که
از بی کسی می خواهد #باتو باشد...
باکسی باش که
بین #همه می خواهد باتو باشد..!
این رو آویزه ی #گوشت کن رفیق:
🔹#اعتماد المثنی ندارد !
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🍃بہ نام او ڪه...
🌼رحمان و رحیم است
🍃بہ احسان عادت
🌼وخُلقِ ڪریم است
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🌷🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@delneveshte_hadis110
#سلام_امام_زمانم
تا یخ نزده ریشہ ے ایمان برگرد
اے فصل بهـار در زمستان برگرد
مردیم از ین بے ڪسے و دربدرے
اے صاحـب ذوالفقارو قرآن برگرد
سلام بر قطب عالم امکان، صاحب عصر و الزمان💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتدویستسیدوم
صبح با صدای گریه احمد چشم باز کردم نگاهی به چهره کبود از گریه اش انداختم حتما سختش بود که اونطور بین چند لایه پارچه پیچیده شده بود،نزدیکش شدم و سعی کردم با حرکت انگشتام روی لب و صورتش گریه اش رو متوقف کنم که در باز شد و صدای وحشت زده عزیز توی گوشم پیچید:-چیکارش کردی دختر،یک دقیقه تنهات گذاشتم تا مادرتو ببرم مستراح این کارا وظیفه توئه الان نشستی بچه رو اذیت میکنی؟
با غیض نگاهی بهم انداخت و احمد رو از روی زمین برداشت و توی آغوشش تکونی داد و با زبون محلی شروع به خوندن لالایی کرد!
مادرم در حالیکه دستی به کمرش گذاشته بود وارد اتاق شد و لب زد:-اشکالی نداره عزیز خوب نیست انقدر لوس بارش بیارین!
نگاه چپ چپی به آنام انداخت و گفت:-پسرم داشت از گریه هلاک میشد دختر،اون قراره خان این عمارت بشه برای همین باید قوی و سالم بزرگ بشه،به علاوه این دختر دیگه الان وقت بچه دار شدنشه،نباید سر به هوا بازی در بیاره!
ناراحت لب زدم:-عزیز من کاریش نکردم،خودش گریه کرد!
عزیز بی توجه به من احمد رو سمت مادرم گرفت و لب زد:-گرسنه هست،بهش شیر بده،حواست باشه خوابت نبره بچه رو خفه کنی،آنای خدا بیامرزم همینجوری سه تا بچه از دست داد،کلافه نفسی بیرون دادم و مشغول جمع کردن رختخوابا شدم،هم من هم آنام این جمله های عزیز رو از حفظ شده بودیم،هر بار موقع شیر دادن احمد تکرارشون میکرد!
-دختر وقتیکارت تموم شد برو چندتا برگ از باغ بچین و بیا بقچه حموم آناتو حاضر کن باید بریم حموم غسل چله کنه!
با غم نگاهی بهش انداختم وبدون اینکه چیزی بپرسم از اتاق بیرون رفتمو به سمت باغ قدم برداشتم،گاهی اوقات از رفتارای عزیز دلخور میشدم اما خوب میدونستم نسبت به همه بدبین شده و این رفتارش مختص من تنها نیست،انگار که عالم و آدم قصد کرده باشن به نور چشمیش آسیب برسونن،به قدری که حتی به زنعمو اجازه نزدیک شدن به احمد رو هم نمیداد!🦋🦋🦋🦋
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
صبور باش
هم حکمت را میفهمی
هم قسمت را میچشی
هم معجزه را میبینی
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
تو مرجانی تو درجانی تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد
میان آن تو پنهانی
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شبتون غرق در آرامش خـدا
🍃 🌸بـه امـید طلوع آرزوهـایتـان
🍃🌸#شبتون_زیبا دوستان
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
@hedye110
🏴🖤🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄
الهـــی
به نام تو که
بی نیازترین تنهایی...
با تکیه بر
لطف و مهربانی ات
روزمان را آغاز می کنیم:
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🌴💐❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
🏴🖤🏴
#سلام_امام_زمانم
بزرگی میگفت امام زمان حیّ است،
در بیـن ماست
صبح بـه صبـح بنشینید
دست به سینـه بگـذارید
و به آنحضرت اظهار ارادت بکنید
السـلام علیک یا بقیـة الله
السـلام علیک یا حجة الله
السـلام علیک یا نــــورالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتدویستسیسوم
رسیدم به باغ و چند برگ از درخت چیدم، با یادآوری خاطره ای که با اورهان توی اون باغ داشتم آه از ته دلی کشیدم،حتی جای جای عمارتمون هم منو یاد اون می انداخت،سری تکون دادم و برگشتم به سمت اتاق دیگه نباید به اورهان و خاطراتش فکر میکردم،با صدای آوازی که میومد سرچرخوندم سمت طویله اردشیر بیخیال از همه جا دست به سر روی اسبش میکشد و شعر میخوند،وضعیتش خیلی بهتر بود و وردست آقام مشغول به کار شده بود اما هنوزم به فرحناز کوچکترین توجهی نداشت،با اسبش بیشتر وقت میگذروند تا اون بیچاره،همش توی حال خودش بود،آقامم وقتی میدید سر به راه تر از قبل شده زیاد به پرو پاش نمیپیچید،دلم به حال فرحناز میسوخت اما سعی میکردم زیاد اطرافش نباشم آخه اون منو یاد اورهان می انداخت اما دورادور شاهد برجسته شدن شکمش بودم!
وضعیت سحرناز هم بهتر از قبل بود آقام خواستگاری براش پیدا کرده بود که جوون خوبی به نظر میرسید یک کشاورز ساده بود،بهش اجازه داده بود بعد از سال عمو پا پیش بذاره و سحرناز رو خواستگاری کنه،هرچند زنعمو به خاطر وضعیت مالی بد پسر دلش رضا نبود و بیشتر ترجیح میداد دخترشو به اون پیرمرد بده،اما آقام که به سحرناز به چشم یادگار برادرش نگاه میکرد حتی به زنعمو اجازه نمیداد تا راجع به ازدواج دخترش اظهار نظر کنه، زنعمو هم که آتوی بدی دست آقام داشت جرأت اعتراض نداشت!
برگشتم به اتاق و برگارو سمت عزیز گرفتم هنوزم نمیدونستم چرا فرستادتم پی چیدن برگ،عزیز که نگاه مظلوممو دید رو بهم گفت:-این برگارو میندازیم توی تشت آب آنات و باهاش غسلش میدیم تا هم خودشو هم احمدخان همیشه سرسبز و خرم باشه،برو بقچه خودتم ببند!
با ترس لب زدم:-چرا عزیز؟مگه قراره کجا برم؟
-چرا هول کردی دختر قراره بریم حموم،نکنه از حموم میترسی و خنده بانکمی کرد!
نفسمو آروم بیرون دادم،خیال کردم خان آدم فرستاده به دنبالم اما برای اینکه عزیز به چیزی شک نکنه متعجب لب زدم:-نه عزیز فقط تعجب کردم،نمیدونستم منم باید بیام!💐💐💐💐💐💐
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
عطرها بی رحم ترین عناصر زمینند
بی آنکه بخواهی،
می برندت تا قعر خاطراتی که
برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی!
#حـقىقٹ🤍🖇
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
•
نیازی ندارم لباس های فلان مارک بپوشم و عطرهای فلان مارک بزنم و خانه ام فلان جایِ شهر باشد ،
همین که گوشه ی دنج داشته باشم، اتاقی رو به آفتاب داشته باشم برایم کافیست ...
من با همین پنجره ی ساده ی رو به آفتاب ؛
خوشبختم ...
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴