❇️یکی از عکسالعملهایی که در برابر پاسخ به #شبهات مطرح میشود، استناد به #روایت «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه؛ #باطل با ترک یادآوریاش، میمیرد» است. بر اساس این روایت در برابر خیلی از اشکالات و افراد اصلا نباید پاسخ داد، همین که پاسخی داده نشود، خودش برطرف میشود.
این نقد به بسیاری از مباحث از جمله #جریان_شناسی نیز وارد میشود. در جریانشناسی جریانات باطل شناسایی و معرفی میشوند؛ در حالی که خود این باطلشناسی، نوعی ذکر باطل است؛ در حالی که مرگ باطل، با ترک ذکر است!
✳️این عبارت را از جنبههای مختلف میتوان بررسی کرد. من در اینجا بدون نظارت به محتوا، از جنبهی «روایتبودن» گزارشی از جستوجویم را ارائه میدهم:
برای تحقیقات، خواستم این نقد و روایت را بیاورم و بررسیاش کنم. در جامعالاحادیث جستوجو کردم. در هیچ یک از کتب روایی، این عبارت یافت نشد. تنهاوتنها موردی که این تعبیر یافت شد، در عبارات مرحوم علی دوانی در مقدمه ترجمه جلد51 بحارالانوار بود. وی در این مقدمه، یکی از عوامل پیدایش، بقا و تقویت بهائیگری را، عدم توجه علمای شیعه به فتنه باب و بهاء و سهلگرفتن کار آنها به دلیل «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه» میداند. (ص172)
✅ در گروهی متشکل از جمعی اساتید تاریخ و حدیث، منبع را پرسوجو کردم. نتیجه جالب بود:
🔻در مجامع روایی شیعه، چنین چیزی وجود ندارد.
🔻تنها نقلی شبیه به این عبارت از عمر بن خطاب (خلیفه دوم) نقل شده است که کاندهلوی در کتاب حیاةالصحابه (ج5:ص135) به نقل از ابونعیم اصفهانی در حلیةالاولیاء، (ج1:ص55) آورده است.
🌐 @aliebrahimpour_ir
برنامه #فیلم های سینمایی #تلویزیون در نوروز99
https://ana.ir/i/478239
https://www.yjc.ir/00UPm2
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 آقای مقدم، کجایی؟ / آقای الوند، روحت شاد!
🌟 1. #پایتخت6 بعد از کلی انتظار از اول عید شروع شد. اما متفاوتتر از هر پایتخت و تنابندهتر از همیشه. مزیت نسبی پایتخت چی بود؟ یک سریال صددرصد ایرانی با مایههای بسیار قوی هویت و ارزشهای دینی. در همان گیروداری که برخی مازندرانیها با ساخت سریال مخالفت کردند و ساخت فصل4 تقریبا لغو شده بود، جمله «یک فیلم ایرانیِ کامل و درست است» آقا بود که نگاه مسئولین #صداوسیما را تغییر داد. آقا به سیروس مقدم گفته بود «پایتختها را پیگیری کردهام و روابط سالم بین خانوادههای ایرانی و شئونات یک خانواده ایرانی در این سریالها رعایت شده است. به مسئولان صداوسیما هم گفتهام که این سریالها الگوی خوبی برای سریالسازی است.»
🌹 2. #پایتخت، شهره بود به نمایش یک خانواده کاملا معمولی از طبقه متوسط، اما با روابط حسنه و اخلاق خوب. چه کسی هست که گریه نقی سر قبر مادر را یادش نیاید؟ سکانس دوپینگ نقی با همسرش شب قبل از کشتی در سالن را فراموش کرده باشد؟ همه اعضای خانواده بدی داشتند، ولی خوبیها و صفای باطنشان بدیها را پوشش میداد. کمک هم بودند و همراه. هر قسمت هم یک دردسر جدیدی که سریال را هیجانانگیز میکرد. ما عشق میکردیم ببینیم این خانواده چطور مشکلات بیرون را به کمک همراهی درون، حل میکنند.
🎥 3. هرچه پایتخت جلوتر آمد، نقش #سیروس_مقدم کم و کمتر شد. این اواخر، خبرگزاریها اخبار پایتخت را نه از قول غفوری (تهیهکننده) و نه حتی مقدم، بلکه از #تناب_نده نقل میکنند. در پشتصحنه پایتخت5، تنابنده بیشتر از بقیه در حال مدیریت عوامل پشت صحنه بود. خصوصا در دو فصل اخیر، دیگر خبری از نماهایِ خاصِ ابژکتیوِ معروف به «سیروسمقدمی» هم نیست! سیروس مقدم، به کارخانه سریالسازی تلویزیون معروف است. مردم را خوب میشناسد. کارنامهاش این را اثبات میکند؛ اما پایتخت6 را چه شده؟ آیا سیروس مقدم واقعا در پشت صحنه پایتخت6 بوده؟؟
🕷 4.اوج از تنابنده رو دست خورد. پایتخت5 شد تبلیغ ترکیه. فیلم سینمایی «قسم» هم افتضاحی شد که اوجیها تا جایی شد سعی کردند بپوشانندش! همین یک ماه پیش هم مهناز افشار افشا کرد که تنابنده در توییتها و موضعگیریهایش –از آن طلبه بیچاره تا همین اخیر- نقش کلیدی داشته و درخواست کرده بود نگذارند همینطور پاکوپاکیزه جاخالی کند. تا توانست دوشید. وسط پایتخت6 هم که نتوانست از خوردن این لقمه چرب دل بکند، با پررویی گفت، بعد از پایتخت6 دیگر با صداوسیما همکاری نمیکنم.
🎭 5.اتمسفر پایتخت6 حال آدم را بد میکند. شیرازه #خانواده از هم پاشیده. بچهها پشت بزرگترها بدگویی میکنند و با ادبیات بدی با هم حرف میزنند. حتی تکتک کاراکترها هم شیرینی همیشگی را ندارند. مثلا برای من فهیمه از همه نقشها، بانمکتر بود، مخصوصا دیالوگ گفتنش. اما در 6 اینقدر غیرطبیعی سانتال شده، آدم کهیر میزند. از نظر داستانی هم داغان است. پایان هر قسمت، بدون هیچ درام و تنشی تمام میشود! نمایش دردها و واقعیتها جای خود را به صحنههای لودگی بیمنطق داده: وسط یک مراسم تکریم و اینطور رقص و خوانندگی؟!
🏴 6.اگر میخواهید نقش یک متغیر را بدانید، آن را حذف کنید و وضعیت را با قبل مقایسه کنید. پایتخت6 اما در فقدان مرحوم #خشایار_الوند، از همیشه بیشتر، تنابندهتر شده. اگر در این شک دارید، «گینس» (اولین فیلم سینمایی تنابنده) را ببینید تا متوجه شوید عمق بیمایگی داستان و دیالوگهای زشت پایتخت6 بیشتر از همه از چه کسی آب میخورد. روحت شاد خشایار الوند! نبودت بدجوری حس میشود. روحت شاد.
🌐 @aliebrahimpour_ir 1399.01.03
✅ #ایران_اینترنشنال ، سریعتر از تمام کانالهای خبری (آخرین خبر و خبرفوری و...)، نامه بچههای #خانه_طلاب برای اعزام گروههای جهادی به آمریکا و اروپا را پوشش خبری میدهد!
📎 https://t.me/IranintlTV/50171
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 مربی د[و]ر[ان] گذشته
و
بحران پیله ناامیدی
🔸 من در کلاس نویسندگی، متن مرحوم #رضا_بابایی را مشق نوشتن میکردم. شاگرد شاگردان او در نویسندگی محسوب میشوم. در کلاسها و گفتوگوهایم هم همیشه کتاب #بهتر_بنویسم او را معرفی و توصیه کردهام و میکنم. (هرچند با عموم اظهارعقیدههایی که ورای اصول نویسندگی در متن بروز میدهد، همدل نبوده و نیستم)
🔸 اما معتقدم متاسفانه او جزو آن مربیانی بود که -بهقول دیالوگ معروف آژانسشیشهای- "دورهاش گذشته". نه فقط بابایی، درباره رسول جعفریان هم همین نظر را دارم. این بزرگواران، دورانی را به تامل و مطالعه گذراندند ولی در نهایت چون نتوانستند خودشان راه به جایی پیدا کنند، یکسر از عقیده و آرمانشان گذشتند و فرمان چرخاندند و نسبت به کل مسیر ابتدا #ناامید و سپس #بدبین شدند. از آن زمان هم در پیله خود خزیدند و مشغول شدند به بازتولید مکرر این ناامیدی و بدبینی در یادداشتهای روزانه و هفتگی و واگویهی آن در قالب تطبیق بر نمونههای روزمره. نه مسئلهای را حل کردند، نه تقریر جدیدی از مسائل ارائه دادند و نه حتی پرسش قابلتوجهی بر پرسشهای پیشین افزودند.
🔶 تجربهی میدانی نشان میدهد این بحرانِ #پیله_ناامیدی برای تمامی افراد #اهل_علم_آرمان_خواه در اواسط عمر رخ میدهد. بحران کمرشکنی است که تصورش هم برایم واهمه ایجاد میکند. فعلا تنها امیدم، "إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي" است.
🔻پینوشت: خبر درگذشت استاد رضا بابایی را شنیدم. قلم استواری داشت؛ سرمشق، معیار و الگو بود. خواندن متن کتاب #بهتر_بنویسیم اش -جدای از محتوا- خودش سلوک بهتر نوشتن است؛ انشاءالله باقیاتالصالحاتی برایش باشد.
حیف که سرطان #بدبینی و #ناامیدی، روحش را آنقدر آزرد که جسمش تاب نیاورد...
روحش شاد.
🔖آخرین یادداشت او که تبلور تامی از روح ناامید اوست:👇
t.me/rezababaei43/1269
eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722
🌐 @aliebrahimpour_ir ۱۳۹۹.۰۱.۱۸
🖌درس بزرگ من در فقدان مربی نویسندگی، استاد رضا بابایی:
eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722
📌 «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»
📍 در خبر آمد رئیس #صداوسیما با دستور ویژه جهت بررسی حواشی #قسمت_آخر #پایتخت نوشته: «لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و #وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز #ستون_پنجم فرهنگی دشمن».
❎محل این خبر ورای مضمونش، بیشازپیش لزوم بررسی وادادگی یا ستونپنجم را روشن میکند! دقت کنید: دلیل نوشتن این نامه، حواشی «"قسمت آخر" "پایتخت"» است!
🔰یعنی چه؟
رئیس صداوسیما، آنچه را که به چشمش آمده، نه اصل سریالهای با مضامین فاضلابی و نه حتی #قسمت_اول و دوم همین پایتخت است (که چرخش 180 درجهای نسبت به کلانمضامین مثبت فصول پیشین داشت). بلکه او تنها آخرین سکانس از آخرین قسمت سریال را دیده! سکانس آخر پایتخت، دهنکجی کاملا مشخص #تنابنده بود به عنوان مهر پایان یک فصل عقبگرد. سکانسی که البته صریح بود و رو بازی کرد. الحق محتوای نامناسبی هم نداشت!
❇️ اگر وادادگی یا نفوذی هم هست، در آن اذهان یخزده است که سکانس آخر را میبیند ولی کاری با سریالهای #فاضلابی پیدرپی ندارد! #عشق_مثلثی در #وارش، یا دوستدختربازی در #سرنوشت. مگر نه تنابنده که وضعیت و سابقه و موضعاش کاملا روشن است!
✅ مشکل اینجاست آشپزباشی دیگ آشی که درونش سگ افتاده را نمیبیند، ولی به دستگیره شکستهاش گیر میدهد! 🤦🏻♂️
🔸 پینوشت: تصویری از دقایق پایانی سریال سرنوشت؛ خود میزانسن دلالت روشنی دارد؛ آنجا که در ادامهی یک فصل رابطه، دخترک و پسرک با واژگان صریحی که اختصاص به روابط دخترپسری دارد (من فک کردم دیگه باهام #کات_کردی) قهرشان را آشتی میکنند.
🌐 @aliebrahimpour_ir
🔖تاملاتی در #هستی_شناسی_نظام (سیستم)
📌1.جایگاه و معرفی
🔹اگر من مفهوم «جوهر» یا «حیوان» یا «عرض» را محلّ بحث و تامل خود قرار دهم و یافتههای معرفتی به دست آورم، یافتههایم در کدام دانش طبقهبندی میشوند؟ بدون شک #فلسفه. نزدیکترین فصل مرتبط فلسفه، فصل ماهیات است که بهصورت خاص به انواع و اقسام ماهیات و عوارض آن میپردازد.
🔹بنابراین هنگامی که مفهوم «نظام (سیستم)» به صورت یک «#کلی_طبیعی»ای که سلسلهای از اجناس را تشکیل میدهد، لحاظ کنیم و مورد مطالعه قرار دهیم، یک کار فلسفی انجام میدهیم که در متواضعانهترین حالت، در فصل ماهیات فلسفه جای میگیرد. علامهطباطبایی، ذیل تقسیم جوهر به پنج قسم: ماده، صورت، جسم، نفس و عقل، میگوید: «مستند این تقسیم، در حقیقت استقراست». چرا «نظام» قسم ششم آن نباشد؟ (یا مثلا چرا قسم پنجم کیفیات نباشد؟)
🔹خلاصه، مطالعه کلیطبیعی «#نظام (#سیستم)» و بحث از #عوارض و لوازم آن، یک مطالعهی کاملا فلسفی است، همچون سایر مطالعات فلسفی در ماهیات. اگر این تاملات، حجیم شد، خود میتوانند فصل جدید و در ادامه علم جدیدی را بنا کنند: «#هستی_شناسی_نظام (سیستم)» یا «#فلسفه_نظام (سیستم)»، بهمعنای مطالعات عقلانی درباره سیستم.
🔻پینوشت: آیا این تاملات الزاما نظریه یا فصلی مشبع هستند؟ قطعا خیر؛ هرچند که آرمان هر تاملی دستیابی به نظریه است! این تاملات -چنانکه ابتدای هر مسیر علمی اقتضا دارد- #طرح_پرسشها و ایدههایی هستند که میتوانند زمینهساز و الهامبخش گامهای بعدی باشند.
[🔺این مسیر چگونه طی میشود؟ من #بدایه و #نهایه_الحکمه را در دست راست و مطالعات نگرش سیستمی مغربزمینان را در دست چپ نگه داشتهام. چشمم بین این دو دست در رفتوبرگشت است؛ کلیدواژهها و مسائل را از دست چپ میگیرد و در دست راست جستوجو میکنم. سعی میکنم #بدایه و #نهایه را برای فهم نگرش سیستمی به خدمت بگیرم.]
🌐 @aliebrahimpour_ir
#توییت
از سه شب پیش با خانواده برنامهریزی کردیم سر زمان آمدن! تدارک تخمه و لوازم. صندلیها را چیدیم. دنبال کابل اچدیامآی مغازهها را گشتم! شام را خوردیم. همه آماده بودند.
یک بار فرآیند خرید را در #فیلیمو طی کردم. پول کسر شد ولی برگشت به صفحه اصلی فیلیمو. فک کردم شاید اشتباهی دکمه نامربوط زدم. دوباره پرداخت کردم! دوباره همان!
زنگ زدم به پشتیبانی؛ گفت پیگیری میکنم. سرور شلوغ است؛ پیگیری میکنیم!!! گفتم یعنی امشب نمیشود فیلم را دید؟ گفت نه!
ارواح عمهی سرور!
خداروشکر 23نفر را در فلش داشتم...
این بود داستان #خروج دیدن ما و تلاش برای ندیدن نسخههای غیرقانونی! 😒
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
🔖تاملاتی در #هستی_شناسی_نظام (سیستم) 📌1.جایگاه و معرفی 🔹اگر من مفهوم «جوهر» یا «حیوان» یا «عرض» را
🔖تاملاتی در #هستی_شناسی_نظام (سیستم)
📌2.ضرورت و اهمیت
🔹اگر #عقلانیت زیربناییترین مفهوم نظری #تمدن نوین #غرب است، شاید بیراه نباشد که مفهوم «سیستم» زیربناییترین مفهوم کاربردی و عملی این تمدن بدانیم. ما دربارهی عقلانیت، هم بیشتر خواندهایم و ترجمه کردهایم و هم تا حدی موضع خود را روشن کرده و نوشتهایم. اگر تا چندی پیش -بهخاطرغلبهی روح اخباریگری در بینش ما- عقل کاملا در مقابل #نقل تفسیر میشد و عقلگرایی در مقابل دین و ایمانگرایی قرار میگرفت؛ امروزه متفکرین و صاحبان قلم به راحتی از واژه « #عقلانیت_اسلامی» سخن میگویند. این بدین معناست که ذاتِ واژهِ عقلانیت دیگر سرتاسر غربی و نجس محسوب نمیشود که نشود برایش پسوند اسلامی آورد. امروزه ما معتقدیم، عقلانیت تبلوریافته در اندیشه اسلامی، از جهات متعدد بر عقلانیتهای غربی برتری دارد. (برای نمونه ر.ک: مقاله رئالیسم انتقادی حکمت صدرایی، حمیدپارسانیا)
🔹اما مفهوم #سیستم اینطور نیست. هرچند سیستم و نظریهی سیستمها در علوم مهندسی به صورت کاربردی تدریس میشود، اما کمتر #به_مثابه_نظریه مطالعه و بحث شده است و از آن کمتر، موضع اثباتی و حلی توسط اندیشمندان بومی درباره آن گرفته شده است. همان اهمیتی که در کاوش مفهوم عقلانیت و نظریهپردازی بومی حول آن وجود دارد، درباره مفهوم سیستم وجود دارد؛ اگر بیشتر نباشد!
🔹با این همه، اینها همگی دفاعی جدلی و از جنس مماشات با خصم، درباره اهمیت و ضرورت تاملات هستیشناختی نظام (سیستم) است. حتی اگر این مفهوم، این منزلت معرفتی را در شکلدهی به #علم و #تمدن بشری خصوصا در قرن اخیر نداشت، باز هم بهعنوان یک مفهوم عادی این حق را داشت دربارهاش تامل صورت بگیرد. همانطور که در فلسفه از «جسم» بحث میکنیم و اقوال مختلف را میآوریم و درباره اینکه از «#اجزا_صغار_صلبه» تشکیل شده یا نه گفتوگو میکنیم؛ چرا از کلیطبیعی «سیستم» بحث نکنیم؟ بحثی که به مراتب مهمتر و راهگشاتر است. همچنانکه حکمای اسلامی، تعاریف #جوهر و #عرض و #جسم و #صورت و #ماده را از فیلسوفان یونانی گرفتند، آوردند، خواندند، بحث نمودند و بیشازپیش در آن واکاوی نمودند. الکلام الکلام.
🌐 @aliebrahimpour_ir