🖊فلسفه : از یونان تا قرآن
✍به قلم #استاد_موالی_زاده:
🔹بی شک رواج فلسفه در اسلام مدیون تاکید این دین بر تعقل و ترغیب پیروان خود به اندیشه ورزی است « أَفَلاَ تَعْقِلُونَ » اما مسلمانان برای لبیک به این دعوت ، نخست سراغ یونان رفتند و به فراگیری فلسفه یونانی پرداختند که بر پایه تعقل و استدلال محض نهاده شده است .
اگر چه فلسفه یونانی به دست مسلمانان رشد شگفت آوری یافت و آنها مسائلی همچون ماهیت و وجود ، جعل ، ترکب و بساطت جسم و قاعده امکان اشرف را به فلسفه اضافه کردند اما همچنان این فلسفه از دوری از « غرر آیات » قرآنی رنج می برد و از درک جهان بینی توحیدی ع جز داشت.
امام خمینی فلسفه یونان و فلسفه مشاء برگرفته از آن را به جهت بیگانگی با اسرار توحیدی قرآن ، «عامیه» می نامید ، و فلسفه حکمت متعالیه صدرایی را برآمده از آموزه های توحیدی قرآن و اهل بیت می دانست و آن را با وصف «عالیه» می ستود .
📌با آنکه ارسطو در توحید ،کتاب «اثولوجیا» را تدوین کرده است اما این کتاب از درک اسرار توحیدی نهفته در آیاتی همانند « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ »، « هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُ م» ، « وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ » ناتوان می باشد ؛ زیرا فهم این آیات بر پایه «احاطه قیومی» ذات حق و «امکان فقری» مخلوقات امکان داشت که فلسفه ارسطویی از آن تهی است .
🔸حکمت بوعلی سینا به جای قرآنی بودن ، یونانی است و بی توجه به آیه « أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ * أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ » و آیه « أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ » ، خدا را فاعل بعید پدیده ها می داند . لذا فلسفه مشاء از نگاه امام خمینی « در بازار اهل معرفت در باب معرفة الرّبوبيّة و مبدأ و معاد رونقى ندارد و ارزشى از براى آن نيست »(آداب الصلاة/ص 304)
در مقابل ، فلسفه حکمت متعالیه صدرایی است که ذات آن بر خلاف فلسفه مشاء ، برگرفته از نور معارف قرآن و احاديث پیامبر و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ است لذا امام خمینی تاکید می کند « حكمت و عرفان اسلامى از يونان و يونانيّين نيست، بلكه اصلا شباهت به آن ندارد »
🖇جهان هستی در نگاه حکمت متعالیه بر اساس «وحدت وجود» و قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشئ منها» تفسیر می گردد در نتیجه جایی برای اشیاء مستقل خارج از ذات حق باقی نمی گذارد مگر آنکه عین الربط ذات حق و تجلی اسماء الهی گردد .
🔺حکمت متعالیه قرآنی همانند حکمت مشاء یونانی برآمده از عقل بشری است اما عقلی که حکمت متعالیه را کشف کرده ، پرورش یافته ی مکتب پیامبران می باشد « وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ » لذا می تواند از اسرار آیاتی همچون « كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ » و « كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ » و « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ » سر درآورد .
البته اثبات بیگانگی فلسفه مشاء با مفاهیم بلند قرآنی در شناخت هستی و انسان ، به معنای ترک فراگیری آن نیست بلکه نظام علوم حقیقی ریاضی و طبیعی بر اساس فلسفه مشاء می باشد .
🔹همچنین مطالعه فلسفه مشاء زمینه ساز فهم فلسفه حکمت متعالیه و التفات به اشارات قر آنی آن می باشد . از باب نمونه به درک درست اصالت وجود اشاره می کنیم که نیازمند آشنایی با تحقیقات مشاء در ماهیت و احکام آن است و یا فهم تشکیک در وجود که از غرر مسائل حکمت متعالیه است ، بدون فراگیری دیدگاه مشاء در تباین وجودات بدست نمی آید .
#فلسفه
#فلسفه_مشاء
#حکمت_متعالیه
@almohkamat