eitaa logo
المحکمات
1.1هزار دنبال‌کننده
107 عکس
14 ویدیو
0 فایل
🌐المحکمات 🔰بازتاب اندیشه های استاد حجت الاسلام و المسلمین سید فرید موالی زاده 📜استاد درس خارج حوزه علمیه قم 📚نکات تفسیری براساس تفسیر المیزان 📙تبیین منظومه فقه الخمینی 📕بایسته های روش تحصیل در‌حوزه 📞 ارتباط با ادمین: @adminalmohkamat
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊سلام وادب طاعات و عباداتتون قبول حق انشاءالله می تونید زحمت بکشید از استاد بپرسید فضیلت قرائت قرآن بالاتر است یا تفسیر آن؟ 🔰پاسخ : سلام علیکم بر اساس آیه (فاقروا ما تیسر من القران ) و روایت امام رضا که فرمود : (ما تیسر منه لکم فیه خشوع القلب و صفا السر )، قرائت قرآن به تنهایی موضوعیت دارد به شرطی که با خشوع قلب خوانده شود . قرائت قرآن با آنکه مستحب است اما همانند نماز نیازمند قصد قربت و حضور قلب و طهارت می باشد . و البته قرائت قرآن اگر با تفسیر همراه شود علاوه بر عبادت لسانی ،عبادت معرفتی و فکری هم نصیبان می شود . 📞 ارتباط با ادمین: @adminalmohkamat
🖊عذاب کفار در دوره ختم نبوت تحلیلی قرآنی ـ کلامی از عملیات «وعده صادق» ✍🏻به قلم : سنت عذاب کردن ستمگران و کفار از سوی خداوند متعال هیچ گاه برچیده نمی شود اما روش آن در دوره ختم نبوت در قیاس با عذاب های اقوام پیشین مانند عاد و ثمود تغییر کرده است . 🖊ویژگی های عذاب در اقوام گذشته : 1️⃣عذاب ها ، مستقیم از عالم غیب و بدون واسطه انسان انجام می شد . لذا تعبیر « جَاءَ أَمْرُنَا» در قرآن در هنگام بیان عذاب اقوام آمده است . 2️⃣عذاب ها ، دفعی و آنی بود و در نهایت در طول چند روز رخ می داد مانند عذاب قوم عاد که 8 روز طول کشید « سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَ ثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً». 3️⃣در هنگام نزول عذاب از پیامبر آن قوم و پیروانش خواسته می شود که از محیط عذاب دور شوند و کناری بایستند و تنها نظاره گر نزول عذاب الهی باشند . اما بر اساس آیه «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِين»(توبه/14)، در عصر ختم نبوت نزول عذاب بر کفار بر خلاف اقوام پیشین ، هم به دست انسان مومن می باشد و هم تدریجی است . 📌مسلمانان صدر اسلام انتظار داشتند عذابی همچون اقوام پیشین بر کفار مکه نازل شود و انتقام آن همه ظلم و ستم بر مسلمانان را خداوند از کفار بستاند . 🔰خداوند در پاسخ به چنین انتظاری ، اگر چه حس انتقام و عصبانیت مسلمانان از کفار را تایید می کند اما از تغییر روش سنت عذاب الهی خبر می دهد که در عصر ختم نبوت ،عذاب ستمگران به دست خودِ مسلمانان صورت می پذیرد «يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ» امروزه بسیاری از مسلمانان با مشاهده جنایت های اسرائیل در حق مردم بی دفاع غزه آرزو می کنند خداوند ،اسرائیل را همانند اقوام گذشته عذاب کند بی آنکه با اسرائیل به مبارزه برخیزند بلکه به زندگی روزمره خود مشغول باشند و تنها در انتظار نزول عذاب الهی بر اسرائیل بنشینند . 🖇یعنی صبح از خواب بیدار شوند و از اخبار بشنوند شهر تل آویو مانند قوم عاد ،زیر و رو شد «جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا» ،و یا با صیحه ی آسمانی ،صهیونیست ها مانند قوم شعیب سکته کردند «أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِين» . 💠اما جبهه مقاومت به فرماندهی رهبر معظم انقلاب به مبارزه با صهیونیست ها برخواست و مامور خدا در نزول عذاب تدریجی بر اسرائیل گردید که نمونه اخیر آن عملیات «وعده صادق» می باشد. 🖊عملیات «» : هم پیکار با طاغوت بود«قَاتِلُوهُمْ» ،و هم عذاب اسرائیل به دست مجاهدان بشمار رفت «يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِیكُمْ» ، و هم صهیونیست ها را خوار و ذلیل کرد«وَ يُخْزِهِمْ» ، و هم امدادهای غیبی در آن و پس از آن دیده شد« وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ» ، و هم مرهمی بر قلب مسلمانان و اهل غزه بود «وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِين»، و هم خشم دلهایشان را از میان برد «وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ» (توبه/14) @almohkamat
🖊ارائه از نگاه شهید مطهری ✍🏻به قلم : 🔹آیت الله مطهری در عصر خود ـ همانند عصر حاضر ـ با هجمه ای به فقه و احکام شرعی مانند حجاب و احکام خانواده و زن روبرو گردید . اگر احکام شرعی دینی ما تا پیش از این در کتاب های مفصل فقهی و رساله های عملیه با خیالی آسوده بسر می بردند اما در حال حاضر به واسطه مقایسه آن ها با جهان بینی غربی و قوانین آن ،آماج حملات فکری قرار گرفته اند . 🖊دفاع پوزیتویستی از فقه : 🔸در این میان گروهی از روشنفکران دینی به پیروی از روش رشید رضا در تفسیر المنار ، برآن شدند تا قوانین شرعی دین را با یافته های علوم تجربی مطابقت دهند تا هم احکام شرعی باور پذیرتر شود و هم در برابر ایرادها از آن دفاع کنند . شهید مطهری با نقد جهان بینی علمی و اثبات ناتوانی های آن در معرفی حقیقت انسان و جهان ، این گونه روش دفاع از قوانین اسلامی را التقاطی دانست که نهایتا به بن بست می رسد. آیت اله مطهری در دفاع از فقه اسلامی خصوصا قوانین مدنی آن ، با مترقی خواندن احکام شرعی ،نقطه ضعف را در نحوه ارائه فقه به مخاطب می داند و از وضع کنونی ارائه فقه انتقاد می کند . 📌از نگاه آیت اله مطهری در ارائه کنونی احکام شرعی ، مخاطب همانند «بنده گریزپایی» دیده می شود که برای مطیع کردنش او را از عقاب می ترسانند نه «مریض شائق به معالجه ای» که نیازمند تشویق و انگیزه برای حرکت به سوی برنامه فقه می باشد . نگاه کنونی ما در عمل به دستورهای شرعی بیشتر جنبه رهایی از عقاب دارد تا دست یابی به مصلحت های احکام که فلسفه جعل آن می باشد و عقل بشر از درک آن ناتوان است . 🖊ارائه فقه در ویترین جهان بینی : 💠آیت الله مطهری در راستای دفاع از احکام فقهی و تشویق بیشتر مسلمانان در عمل به قوانین شرعی تلاش کرد احکام فقهی مربوط به هر موضوعی را در ضمن یک برنامه و نظام ارائه دهد . آیت اله مطهری ارائه نظام مند احکام فقهی در هر موضوعی را در گرو توجه به جهان بینی و مبانی فکری دین در آن موضوع می دانست . یعنی در کنار ارائه محض احکام در قالب رساله عملیه ، ارائه «فقه در ویترین جهان بینی» از ابتکارات شهید مطهری است . نمونه بارز این گونه از ارائه فقه مربوط به موضوع خانواده و زن است که در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» منتشر گردید . شهید مطهری در این کتاب نخست جهان بینی اسلامی نسبت به خانواده و زن را بیان می کند و بر اساس آن به چینش احکام مربوط به زن در ضمن یک برنامه می پردازد. نمونه دیگر در موضوع حجاب است . شهید مطهری در این کتاب با اجتهاد خود احکام فقهی حجاب را در ویترین جهان بینی اسلام نسبت به مبانی حجاب ارائه می دهد . 💢قطعا با این روش از ارائه ، هم زمینه برای طرح ایرادات منتقدان به احکام شرعی و پاسخ به آن فراهم می گردد و هم انگیزه و شوق فراوان در مخاطب ایجاد می شود ، و هم در هر موضوعی به جای مسائل متفرق فقهی ، یک برنامه جامع و نظام مند به دست مخاطب می رسد . @almohkamat
⁉️امتداد کدامین حکمت ؟ ✍🏻به قلم : 🔹«امتداد حکمت» عنوانی است که در سال های اخیر برای کارآمدتر کردن علوم دینی در زندگی انسان مطرح است . «حکمت» به معنای جهان بینی است و امتداد یافتن نیز به معنای ایجاد دستگاه فلسفیِ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بر اساس آن جهان بینی می باشد. دستگاهی که مسائل کلان هر عرصه را پیش از پرداختن به فلسفه های مضاف استخراج کند . 📌اما پرسش اساسی در این اینجا امکان عملیاتی شدن «امتداد حکمت» و فراتر از یک شعار بودن آن می باشد ؟ آیا حکمت اسلامی ظرفیت امتداد یافتن در زندگی بشر را دارد ؟ ⁉️کدام جهان بینی ؟ 🔸در موضوع «امتداد حکمت» هر جهان بینی استعداد امتداد یافتن را ندارد بلکه تا یک جهان بینی ویژگی های زیر را دارا نباشد از ظرفیت امتداد یافتن بی بهره است : 1 ـ متکی بر برهان عقلی باشد و از بدیهی آغاز گردد تا پایدار و با ثبات و جاودان باشد . 2 ـ نگاهی لاحدّی و بی انتهاء به انسان دهد تا او را از پوچ گرایی و توقف در حرکت برهاند . 3 ـ نگاهی وحدت گرایانه به کثرات جهان دهد تا تقدس و ایمان بر زندگی انسان حاکم شود . 4 ـ در نگاه به انسان ،فرد گرا و جامعه محور باشد تا تعهد و مسئولیت آوری را به ارمغان آورد . 5 ـ ادراکات اعتباری انسان را ارزش دهد تا حرکت انسان در زندگی دنیایی را سامان دهد . 🔰شهید مطهری جهان بینی ها را به چهار گروه تقسیم می کند : 1 ـ جهان بینی علمی 2 ـ جهان بینی فلسفی 3 ـ جهان بینی مذهبی 4 ـ جهان بینی توحیدی 📌و از میان آنها تنها جهان بینی توحیدی است که ویژگی های بالا را داراست زیرا : ا ـ در این جهان بینی نخستین آگاهی انسان که با آن دفع سفسطه و شک گرایی می شود ، «ضرورت ازلی» است . لذا نقطه آغاز و پایان آن توحیدی است که نگاهی وحدت گرا از جهان می دهد . ب ـ در جهان بینی توحیدی ، جایگاه انسان در بالاترین تجلی است که باید حرکت خود را از پایین ترین تجلی(دنیای مادی) به سوی آن جایگاه آغاز کند . حرکت انسان ، اجتماعی است و بر اساس قوانین اعتبار شده از سوی خداوند سامان می یابد . 💠در جهان بینی فلسفی ،واجب الوجود داریم اما در پس پرده نظام علیت ماهوی نشسته و همچون بیگانه ای با جهان تنها عنوان «فاعل بعید» را دارد . فیلسوف در حکمت عملی به زندگی انسان توجه دارد اما به سبب کنار گذاشتن ادراکات اعتباری ،از فقه و نقل بی بهره است و به دلیل محدود شدن به «عقل معاش» ، قداست و ایمان و شوق انگیزی را از دست می دهد . 💠در جهان بینی مذهبی ، اعتقاد به خدا هست اما به سبب تکیه بر بهشت و جهنم جسمانی ، هم خداوند مقامی تشریفاتی یافته و هم نگاه فردی بر حرکت انسان حاکم گشته است. همچنین روش تعبدی و جدلی این جهان بینی و دوری از برهان ، ما را از ظرفیت عقل محروم می سازد . 🖇در آخر ، با جهان بینی فلسفی یونانی و یا جهان بینی مذهبی اخباری و یا جهان بینی پوزیتویستی اسلامی ، نمی توان به «امتداد حکمت» جامه عمل پوشاند . @almohkamat
🖊«پوپولیست» : طعن بدخواهان به شهید رئیسی ✍🏻به قلم : 🔹یکی از ویژگی های بارز آیت اله رئیسی را می توان عمل به این فقره از نامه امام به مالک اشتر دانست : «إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ» یعنی در حکمرانی علوی ، رضایت مردم بر رضایت گروه های سیاسی ترجیح دارد و ناخشنودی آن گروه ها ، قابل بخشش خواهد بود. گروه های سیاست باز ،حضور مردم را مزاحم منافع خود می دانند و در این راستا گرایش مردمی کارگزاران نظام را با شعار «پوپولیسم» به شدت سرکوب می کنند . «پوپولیسم» واژه ای غربی است که به غلط به معنای «عوام فریبی» در ادبیات سیاست بازان داخلی رایج شده است تا برچسبی آزاردهنده برای از میدان به در کردن کارگزاران مردمی باشد . یکی از طعن های برخی بدخواهان در حق شهید رئیسی ، پوپولیست بودن بود لکن ایشان بر اساس دستور امام علی در عهد مالک عمل می کرد : «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ» یعنی قلب زمامدار باید سرشار از مهربانی و محبت به ملت خود باشد . 🖊دوگانه مردم و نخبگان در جامعه غربی 🔸جدای از تعریف «پوپولیسم» و توده گرایی ، در غرب در عرصه سیاسی ،دو گانه ای میان «نخبگان» و «مردم» شکل گرفته است که چاره ای به غیر از ترجیح یکی بر دیگری ندارند . در نظام فاشیست و کمونیست، نخبگان سیاسی سرکوب می شوند و توده های مردمی با نفی هویت فردی خود ، سیاست دیکته شده حاکم را با شور حمایت می کنند .« فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ » اما در نظام لیبرال ،نخبگان بر عامه مردم ترجیح دارند و افراد فعالیت سیاسی خود را در قالب گروه ها و نهادهای مدنی با تفکرات مختلف در راستای حفظ فردیت سیاسی انجام می دهند . عامه مردم هم نظاره گرند و برای اعتراض بر علیه یک سیاست ضد انسانی مانند حمایت از اسرائیل راهی ندارند ؛ زیرا تنها راه ، نهادهای شیک مدنی است که مردم از ورود به آنها محرومند . 🖊فطرت سیاسی منشاء وحدت مردم و نخبگان 🔺دو گانه مردم و نخبگان سیاسی در حکمرانی دینی به سبب حاکمیت فطرت سیاسی ،از میان می رود . مردم همانند سرچشمه فطرت سیاسی هستند و نخبگان ،کانال های توزیع آن می باشند . هر اندازه حضور مردم در عرصه سیاسی بیشتر گردد ، آب زلال تری به کانال های نخبگان سیاسی و کارگزاران خواهد رسید . و هر اندازه نخبگان سیاسی و کارگزاران در میان مردم باشند ، از سرچشمه فطرت سیاسی بهره بیشتری خواهند برد . مردم در حکمرانی دینی نقش هدایت و نظارت و کنترل دارند بر خلاف نظام فاشیستی که مردم ،ابزار سیاست ضد فطری حکومتند . 📌لذا شور آنها فروکش می کند و به قیام منتهی می گردد . نخبگان در حکمرانی دینی نقش سخنگوی مردم را دارند بر خلاف نظام لیبرالی که نخبگان سیاسی در آن بی اعتنا به فطرت سیاسی مردم تنها به بهره کشی سیاسی از مردم مشغولند . شهید رئیسی در میان مردم می رفت تا سیاست دولت خود را از زبان فطری مردم بشنود و بر اساس آن حرکت کند اگر چه برخی از همراهان ،همراه نبودند . @almohkamat
🖊امتداد حکمت و فقه جواهری ✍🏻 : 🔹از دیرباز فقه و حکمت دو علم جدای از هم بوده اند که بر دو ریل موازی در کنار هم حرکت می کردند تا آنکه در سال های اخیر عنوان «امتداد حکمت» مطرح گردید . امتداد حکمت به معنای ایجاد دستگاه فلسفیِ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است که در پیش از فقه جای می گیرد . امتداد حکمت جایگزینی برای روش استنباط فقهی نیست بلکه برنامه ای است برای کمک به فقیه در راستای به روز رسانی و کارآمدی و ارتقاء فقه جواهری در عرصه شکل گیری انقلاب اسلامی ، نظام اسلامی ، دولت اسلامی ، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی می باشد . 🖊توسعه یا تجدید بنا فقه ؟ 🔸امتداد حکمت به دنبال توسعه فقه است نه تجدید بنا آن . فقیه در حرکت علمی خود تکلیف گراست و فقه را بر اساس تکلیف علمی خود متناسب با نیاز بشر پیش می برد . فقه ، فقیه را به دنبال خود نمی کشاند بلکه فقیه است که فقه را بر اساس نیاز می سازد و از منابع معتبر استخراج می کند . حکمت ،نگاه کلان به فقیه می دهد تا عرصه های کلان نیاز بشر را بر روی خود بگشاید و احساس تکلیف کند تا فقه را بدان عرصه ها بکشاند و ساختمان فقه را متناسب با آن توسعه دهد . 📌امتداد حکمت به «مقتضیات جهان» توجه دارد نه «مقتضیات زمان» که مقتضیات زمان را فقیه خود بدون نیاز به امتداد حکمت پاسخ می دهد . اما فقیه برای پاسخ به «کلان نیازها»ی بشر نیازمند شناخت مقصد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بشر در منظومه توحید ناب می باشد . فقه کنونی مقصد حرکت انسان را بهشت جسمانی در نظر گرفته و تنها به نیازهای این مسیر پاسخ می دهد و از ظرفیت قرآن و اهل بیت در پاسخ به کلان نیازهای مقصد توحید که از مسیر عدالت اجتماعی می گذرد ، بهره نبرده است . حکمت این مقصد و این مسیر را به فقه می نمایاند . 🖊فقه تمدن ساز و امتداد حکمت : 🔺فقه جواهری با آنکه ظرفیت تمدن سازی را در خود دارد اما نگاه بالفعلی به مقوله تمدن ندارد بلکه تنها با فرد و زیست وی در یک اجتماع سر و کار دارد . اگر فقیه بخواهد نگاهی تمدنی یابد تا ظرفیت تمدنی فقه را به فعلیت برساند بدون آشنایی با دستگاه فلسفی در عرصه اجتماع امکان پذیر نیست . دستگاهی که امتداد یافته قواعد توحیدی مانند بسیط الحقیقه در حکمت متعالیه می باشد . 🖇نمونه بارز آن در عصر اخیر حرکت علمی امام خمینی در مساله ولایت فقیه است . امام خمینی همان ولایت فقیه موجود در فقه جواهری را با پیوست به دستگاه سیاسی برگرفته از توحید ناب قرآنی ، متحول کرد و نظام سیاسی شیعه را به رخ همگان کشاند . نمونه دیگر آن جبهه مقاومت اسلامی است که امام خامنه ای همان کتاب الجهاد فقه جواهری را به دستگاه فلسفی در عرصه تمدن سازی برگرفته از توحید ناب ضمیمه کرد و کتاب الجهاد را به فقه المقاومه تبدیل کرد و آن را به عنوان نماد تمدن سازی اسلامی به جهان ارائه کرد . 📌بنابراین امتداد حکمت بدون فقه ابتر خواهد بود همانگونه که فقه بدون امتداد حکمت به عرصه های کلان زندگی بشر وارد نخواهد شد . @almohkamat
🖊«جِدال أحسَن» در سیره امام جواد ✍به قلم : ➖در زمان معتصم عباسی ، امام جواد به نشستی علمی با حضور تعدادی از علمای برجسته اهل تسنن دعوت گردید . در این جلسه یحیی بن أکثم روایتی در فضیلت ابوبکر نقل کرد که جبرئیل بر پیامبر اکرم نازل شد و بدو گفت :« خداوند به تو سلام رساند و از تو می خواهد که از ابوبکر بپرسی : همانگونه که خداوند از او راضی است آیا ابوبکر هم از خداوند راضی می باشد ؟ «سَلْ أَبَا بَكْرٍ هَلْ هُوَ عَنِّي رَاضٍ فَإِنِّي عَنْهُ رَاضٍ» آنگاه آن عالم درباری به قصد تحریک احساسات مذهبی جمع علیه امام جواد ، دیدگاه ایشان را نسبت به این روایت پرسید ؟ ◾️امام جواد در نزاع بر سر اشخاص وارد نشد بلکه با احترام به احساسات دینی جمع ، فرمود: ما فضيلت ابوبكر را انكار نداريم ولى پیامبر اسلام در حجةالوداع فرمود : «كَثُرَتْ عَلَىَّ الْكَذّابَةُ» كسانى ‏كه به من دروغ مى‏بندند، زيادند . لذا دستور داد درستی هر روایت را با عرضه بر قرآن بسنجند . 🖇امام جواد در ادامه روایت فضیلت ابوبکر را با عرضه بر این آیه ارزیابی کرد :«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/16) و فرمود :« آیا رضایت و عدم رضایت ابوبکر بر خداوند متعال پنهان است که نیازمند پرسش از اوست ؟»و با تمسک به قرآن و مساله بنیادین توحید ، دروغ بودن روایت را ثابت کرد . در این روایت با آنکه شجاعت امام ، کیاست امام در تقیه ، و دانش و علم امام را می بینیم اما مهم تر از همه ، بازگرداندن بحث به مبانی فکری اسلام یعنی «توحید» و نسبت آن با انسان می باشد. ➖در آیه مورد استناد امام جواد دقت کنید . در این آیه به احاطه قیومیه خداوند بر انسان اشاره دارد که تنها با اضافه اشراقیه بودن انسان و نفی اضافه مقولی سازگار است . ➖امام جواد همانند سائر امامان ، در ارزیابی اشخاص مطرح ، به احساسات سائر مسلمانان احترام می گذارد اما در برابر انحراف در مبانی فکری اسلام خصوصا « توحید» ساکت نمی نشیند . امام جواد در این مباحثه علمی ، به جای پرداختن به ارزیابی اشخاص ، بر مساله بنیادین «توحید» و «انسان» تمرکز داشت، و کاستی های معرفتی علمای اهل تسنن در نقل روایات را گوشزد کرد . ➖امام جواد به ما یادآوری می کند «جِدال احسن» با اهل تسنن باید دارای دو ویژگی باشد : 1⃣ آغاز آن از مبانی بنیادین فکری اسلام در حوزه توحید و انسان شناسی باشد . 2⃣ روش آن با مرجعیت قرآن و بهره گیری از آیات قرآنی صورت پذیرد . بر اساس آیه « وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ »(نحل/125) ، روش مجادله علمی امام جواد با اهل تسنن با «وحدت اسلامی» سازگاری دارد بلکه در راستای آن می باشد ؛ زیرا وحدت اسلامی به معنای وحدت سیاسی و اخلاقی است نه وحدت کلامی و فقهی اگر چه می تواند وحدت فلسفی باشد. 🖊ضرورت مرجعیت قرآن در تحقیقات علمی ➖امام جواد در این مباحثه ، نکته ای را هم به شیعه تذکر داد و آن ضرورت مرجعیت قرآن در مباحث علمی است . امام در این میان بر دیدگاه ممنوعیت مراجعه به قرآن بدون روایات اهل بیت خط بطلان کشید بلکه قرآن را ملاک سنجش صحت و سقم روایات معرفی کرد . 🏴سالروز علیه السلام تسلیت باد. @almohkamat
🖊عید قربان مبداء امامت ابراهیم پیامبر ✍به قلم: 🔹علامه در تفسیر آیه «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً »جریان «ذبح اسماعیل» را که در قرآن از آن به «بلاء» یاد می کند «إِنَّ هٰذَا لَهُوَ الْبَلاَءُ الْمُبِينُ» ، از واضح ترین موارد امتحان الهی می داند که ابراهیم پس از آن ، قابلیت پذیرش منصب امامت را یافت . ⁉️پرسش اینجاست که در ذبح فرزند چه ویژگی نهفته است که آمادگی برای انجام آن ، شرط واگذاری منصب امامت امت به حضرت ابراهیم می گردد ؟ در پاسخ باید از چیستی امامت گفت . امامت چه امانتی که انسان برای به دوش کشیدن آن به آمادگی برای هر گونه فداکاری و ایثار حتی ذبح فرزند نیاز دارد ؟ «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ»(احزاب/72) « آسمان بارِ امانت نتوانست کشید » اما قرعه ی کار را به نامِ کسی زدند که دیوانه وار عاشق است و حاضر است فرزندش را هم در راه معشوق ذبح کند . 🖊عنصر مبارزه با طاغوت در امامت 🔸امام باید جامعه را به سوی توحید راهبری کند و به راهنمایی بسنده نکند . تفاوت امام و پیامبر در این است که پیامبر مقصد را نشان می دهد اما امام به مقصد می رساند . پیامبر مردم را بیدار می کند اما امام مردم را حرکت می دهد . پیامبر مردم را می شوراند اما امام مردم را رشد می دهد . پیامبر مردم را می گدازد اما امام مردم را شکل می دهد . 📌اما بر اساس «لا اله الا الله» راهبری جامعه به سوی توحید بدون رهاندن از بند طاغوت و شرک میسر نیست لذا امام باید به مبارزه با نظام شرک بپردازد و در این مبارزه جامعه را با خود همراه کند و این بخش سخت امامت است که در نبوت نیست .(برخی از انبیاء امام هم بودند ) حضرت ابراهیم تا پیش از منصب امامت ، به مبارزه با دستگاه شرک می پرداخت و بت شکنی می کرد اما به تنهایی ، لکن پس از امام شدن باید جامعه ای را در کنار کعبه سامان دهد تا با طاغوت و شرک مبارزه کنند « وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً »(حج/27) 🖊عاشقی شرط مبارزه با طاغوت 🔺حضرت ابراهیم پیامبر است و برای پذیرش مقام امامت باید آماده راه اندازی جبهه مبارزه با طاغوت شود . تاکنون به تنهایی بر علیه شرک و طاغوت فریاد می زد اما پس از امامت وظیفه همراه کردن مردم در مبارزه را بر دوش دارد . ابراهیم باید در آزمون عاشقی شرکت کند که «عاشقی شیوه رِندان بلا کِش باشد». آزمون فدا کردن عزیزترین ثمره حیات خود یعنی «ذبح اسماعیل» . ابراهیم به ذبح اسماعیل آزموده شد تا آن درجه از پختگی روحی جهت بر عهده گرفتن منصب امامت را بیابد . 🖇ابراهیم در این امتحان سربلند شد و خداوند این روز را عید دانست لذا عید قربان مبداء امامت ابراهیم گشت . همچنین خداوند قربانی کردن را بر حجاج واجب کرد تا ذبح اسماعیل نمادی برای از خود گذشتگی عاشقان قیام لله و رزمندگان جبهه مبارزه با طاغوت و کفر بماند . @almohkamat
🖊تکلیف مداری و نتیجه گرایی در سیره حسینی ✍به قلم : 🔹در منزل «عذیب الهجانات» ، چهار نفر به امام حسین ملحق شدند.امام در هنگام روبرو شدن با آنها فرمود: «اما و اللَّه انّى لأرجو ان يكون خيراً ما اراد الله بِنا، قتلنا ام ظفرنا»(وقعة الطف/ص174) «امیدوارم آنچه خدا برای ما اراده کرده است خیر باشد ،چه کشته شویم و چه پیروز گردیم » ⁉️آیا امام حسین در این گفته ی خود ارزشی برای «فتح» یا «شهادت» به عنوان نتیجه حرکتش قایل نبود و تنها عمل به تکلیف را مهم می دانست ؟ یا آنکه تکلیف امام چیزی است که می تواند با هر یک از شهادت یا فتح و پیروزی سازگار باشد ؟ 🔸«همه ما مأمور به اداى تكليف‏ و وظيفه‏ايم نه مأمور به نتيجه‏» این جمله معروفی است که امام راحل در منشور روحانیت بیان فرمودند . ⁉️آیا این اصل کلان به معنای بی توجهی به نتیجه و اهداف و بی اهمیت بودن آن است ؟ این تفسیر قطعا بر خلاف عقلانیت است . 🔰در پاسخ باید گفت این اصل ارزشمند تنها ناظر به اهداف کلان و بلند مدت خصوصا در عرصه رشد جامعه است که کسب نتیجه مطلوب در آن در کوتاه مدت خارج از توان می باشد . امام راحل در ادامه می گوید : « اگر همه انبيا و معصومين در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند، هرگز نمى‏بايست از فضاى‏ بيشتر از توانايى عمل خود فراتر بروند و از اهداف كلى و بلند مدتى كه هرگز در حيات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشيده است ذكرى به ميان آورند.» 📌امام حسین نیز به دنبال هدف بلند مدت و کلان اصلاح امت اسلامی بود «خرجت لطلب الاصلاح لأمة جَدي» لذا امام شهادت و اسارت یا فتح و تشکیل حکومت را به عنوان نتیجه و هدف نهایی نمی نگریست . پس برای ایشان میان شهادت و فتح تفاوتی نمی کرد . 🖊تحلیل معرفتی نسبت تکلیف و نتیجه تکالیف بر اساس اهداف تعیین می گردد تا پس از عمل به آن تکلیف ،نتیجه مطلوب که همان هدف و غرض است ، تحقق یابد .حال این هدف می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد . 🖇البته در نظام معرفتی اسلام دستیابی به نتیجه تنها با عمل انسان صورت نمی پذیرد بلکه بر اساس قانون «لا موثر فی الوجود الا الله» ، تلاش مطابق با ارزش های الهی انسان قابلیت را برای جلب نصرت الهی فراهم می کند که از این فرآیند به سنت الهی «نصرت» یاد می شود . بنابراین اگر انسان به تکلیف خود با رعایت سه اصل (معنویت ـ عقلانیت ـ عدالت) عمل کند به استناد وعده الهی نصرت ، بی شک به نتیجه خواهد رسید. 🔺اما مسلمانان در غزوه حنین با وجود انجام تکلیف جهاد ، به سبب عجب و غرور از نصرت الهی محروم شدند و شکست خوردند «وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً» 💠بنابراین اگر هدف مقدس ما کوتاه مدت باشد و تکلیف ما ناظر به یک نتیجه جزیی و قابل تحقق در زمان کوتاه باشد ، در صورت شکست ، حق نداریم به اصل «مامور نبودن به نتیجه» وجدان خود را راضی کنیم بلکه باید بررسی کنیم کدام یک از عُجب یا تشتت یا بی اخلاقی ، مانع نصرت الهی گردید ؟ شاید عقلانیت و هوشمندی را رعایت نکردیم ؟ یا شاید ... . 🏴ایام سوگواری اباعبدالله الحسین تسلیت باد. @almohkamat
🗂 📝 با موضوع محرم 🖊 استاد حجت الاسلام سید فرید موالی زاده 💢تکلیف مداری و نتیجه گرایی در سیره حسینی https://eitaa.com/almohkamat/412 💢«عقل فقهی» در سیره امام حسین https://eitaa.com/almohkamat/170 💢تحلیل جامعه شناختی کوفه https://eitaa.com/almohkamat/169 💢سرزمین کربلا در ملکوت https://eitaa.com/almohkamat/165 @almohkamat
🖊انحراف جامعه از نگاه امام حسین ✍به قلم : ⁉️بی شک هدف اصلی امام حسین از قیام ، اصلاح امت اسلامی است « وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ‏ فِي أُمَّةِ جَدِّي» اما جامعه دچار چه فساد و بیماری شده است که امام در پی علاج آن می باشد ؟ ⁉️آیا فساد جامعه به سبب زمامداری یزید ، سیاسی است ؟ با استناد به سخن امام که فرمود :« «و عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ‏ مِثْلِ‏ يَزِيد» و هم فرمود : «وَ مِثْلِي‏ لَا يُبَايِعُ‏ لِمِثْلِهِ» . ⁉️آیا جامعه در آن زمان دچار فساد اخلاقی شده بود؟ زیرا امام فرمود :«فَقَدْ مُلِئَتْ‏ بُطُونُكُمْ‏ مِنَ الْحَرَامِ» و هم فرمود:« إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ» ⁉️آیا جامعه دچار فساد فکری شده بود ؟ زیرا امام مرتب به معرفی اهل بیت و تبیین جایگاه ایشان در اسلام می پرداخت و روایت نبوی «سَيِّدِ شَبَابِ‏ أَهْلِ‏ الْجَنَّة» را یادآوری می کرد . 🖊دو نکته در پاسخ به پرسش بالا : 1⃣نکته 1 ـ امام حسین فساد و انحراف را به جامعه نسبت می دهد نه آحاد جامعه ، و این مطلب بر اساس منطق قرآنی است که با اصالت بخشیدن به هویت وُحدانی جامعه ، انحراف جامعه را از انحراف آحاد جامعه جدا می سازد . (به مطالب جامعه و تاریخ در این کانال مراجعه شود) 📌گاهی آحاد جامعه دچار انحراف و فساد می شوند اما جامعه صالح است مانند غزوه حنین که آحاد مسلمانان دچار انحراف «عُجب» شدند«وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ» البته به برکت امامت پیامبر اسلام ، درمان شدند و عنایت الهی دوباره نازل گردید« ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا»(توبه/26) 📌و گاهی جامعه دچار فساد می شود با آنکه اکثریت افراد جامعه با ظاهری اسلامی به فروع دین اشتغال دارند همانند جامعه عصر امام حسین . 2⃣نکته 2 ـ جامعه اسلامی عصر امام حسین دچار همه گونه فساد سیاسی ، اخلاقی و فکری شده بود اما امام حسین ام الفساد را کنار آمدن با فساد معرفی می کند . بیماری بی تفاوتی ،خنثی بودن ، راحت طلبی و دوری از هر گونه چالش با باطل از هر فسادی خطرناکتر است . 🔹فرهنگ سکوت و بی طرفی و کنار آمدن با فساد را نخستین بار معاویه با بستن دهان معترضان با ابزار زر و زور و تزویر ، در جامعه اسلامی رواج داد . 🔹فرهنگ خنثی بودن در آغاز سلطنت یزید به واسطه سکوت مطلق مردم و علما در برابر فساد آشکار یزید ، به اوج خود رسید. 🔺لذا امام حسین در ابتدای سلطنت یزید بیشترین خطر را برای جامعه اسلامی احساس کرد و به نکوهش خنثی بودن مردم پرداخت .«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَ‏ الْبَاطِلَ‏ لَا يُتَنَاهَى‏ عَنْهُ» . همچنین در ابتدای حرکت خود در جمع علمای اسلام در مکه ، آنها را به سبب سکوت و مداهنه و ترک امر به معروف و نهی از منکر ملامت کرد :«الْإِدْهَانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ» 🖇اما امام حسین دریافت بیماری کنار آمدن با فساد و ظلم با نصیحت و سخنرانی علاج نمی شود بلکه برای بیدار کردن جامعه در طول تاریخ به قیام در کربلا نیاز دارد . @almohkamat
🖊امت قاتل ✍🏻به قلم : ⁉️پیامبر اسلام کشته شدن امام حسین در روز عاشوراء را به امت خود نسبت داده است «أَنَّ أُمَّتِي‏ تَقْتُلُ وَلَدِي» ،و هم جبرییل در هنگام خبر از شهادت امام حسین ، کشتن وی را به امت پیامبر نسبت می دهد «إِنَّ أُمَّتَكَ‏ سَتَقْتُلُهُ» با آنکه قاتلان امام گروهی از سنگدلان و جنایتکاران بودند. چرا؟ 💠در پاسخ می توان گفت نسبت دادن کشتن امام حسین به جامعه ، با منطق قرآن در خصوص ماهیت جامعه و اعمال آن ، انطباق دارد . لذا نخست این منطق قرآنی را بیان می کنیم : 🖊وجود حقیقی جامعه در نگاه قرآن از نگاه علامه طباطبایی با توجه به آیات «زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُم» ،«وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»،«كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا»، «أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ» جامعه همانند یک فرد انسان از هویتی وحدانی برخوردار است که دارای روح ، اعمال و اراده ، تفکر و شعور ، حیات و ممات می باشد . علامه طباطبایی در ذیل آیه «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك» ، به هویت داشتن جامعه تصریح می کند . حقیقتی که نسل های گذشته و آینده را در برمی گیرد به گونه ای که آیندگان را به گناه گذشتگان داوری می کنند . (المیزان/ج5/ص14) 🔸رهبر انقلاب در شرح کلام علامه در ذیل این آیه ، نَفس در « فَمِنْ نَفْسِك» را به معنای وجود وسیعی به نام جامعه تفسیر می کند که یک جزیی از او گناه کرده و همه را درگیر خود کرده است همانگونه که بیماری در یک عضو از بدن ، تمام بدن را درگیر خواهد کرد . (25/03/95) ⁉️پرسش : آیا چنین تحلیلی از جامعه سبب جبر فردی نمی گردد ؟ چرا گناه دیگران به فرد غیر گناهکار نسبت داده می شود ؟ پاسخ : 1️⃣اولا : فرد با «امر به معروف و نهی از منکر» و با «قیام» در رفع بیماری جامعه ، نه تنها از گناه جامعه دور می شود بلکه روح جامعه را می تواند درمان کند . 2️⃣ثانیا : در این منطق ، نسبت دادن گناه یک فرد مانند پی کننده شتر صالح ، به افراد غیر گناهکار در جریان قوم ثمود «فَعَقَرُوها» ، حقوقی و فقهی نیست.هیچ جامعه ای را نمی توان در دادگاه محاکمه کرد بلکه نسبت دادن گناه به جامعه از جنبه حقیقی است . گناه و جرم و جنایت یک بیماری است که در یک عضو و یک فرد آشکار می شود اما دیگر اعضاء و دیگر افراد جامعه را ناخواسته درگیر خود می کند به گونه ای که آثار سوء آن بیماری ، بر تمام بدن و جامعه تاثیر می گذارد . از این رو ، آن جرم را به کل جامعه نسبت می دهند . 📌قرآن در جریان قوم بنی اسرائیل نیز کشتن پیامبران توسط پیشینیان یهود را به یهودیان زمان پیامبر نسبت می دهد و آن را منشاء ذلت کنونی یهود می داند «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ،ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»(آل عمران/112) 🖇بر اساس منطق قرآن ، قاتل امام حسین ، امت اسلامی سازگار با طاغوت است ،و نه تنها جامعه آن زمان بلکه تا روز قیامت هر آنکس که با قیام عاشورا نباشد و خط امام را دنبال نکند ، در ریختن خون امام شریک است «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ» @almohkamat
❖ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه برگزار می کند! ▫️اجتهاد به مثابه روش تولید علوم انسانی اسلامی 🔸 با ارائه ی: آیت الله احمد مبلغی | حجت الاسلام والمسلمین سید فرید موالی زاده | حجت‌ الاسلام والمسلمین امین اسدپور 🔸 برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام 💻 B2n.ir/n79235 @almohkamat
🖊«» ، راهبر اجتهاد در آیات المعارف ✍به قلم 🔹دو گانه علوم عقلی و علوم نقلی را باید به سه گانه علوم عقایدی (آیة محکمة) ،علوم اخلاقی(فریضة عادلة) و علوم فقهی(سنة قائمة) تبدیل کرد و همه را از سنخ «نقل» دانست ؛زیرا کتاب و سنت تنها به بیان امور تعبدی بسنده نکرده بلکه متقن ترین براهین عقلی در نقلِ معتبر آمده است . 🔸بر اساس نگاه جامع به دین اسلام ، کتاب و سنت تنها در برگیرنده احکام شرعی نیست بلکه بخش عمده آن ناظر به جهان بینی و معرفت و امتداد آن در عرصه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و همچنین اخلاق است که عموم اندیشمندان مسلمان از آن غافلند و بدان بی توجهند . از این رو ، امام خمینی با فلسفه مشاء مخالف بود ؛زیرا مشاء در مرحله امتداد فلسفه خود به مسائل عقائدی مانند توحید ، به جای غور کردن در معارف توحیدی قرآن و سنت ، راه فلسفه یونان را پیش گرفت ،و در نتیجه خدا را فاعل دور و با واسطه نسبت به پدیده های جهان دانست . 📌بنابراین همانگونه که بخش فقهی کتاب و سنت نیازمند اجتهاد است ، بخش معارفی کتاب و سنت هم سزاوار اجتهاد می باشد . لذا باید معنای واژه «اجتهاد» را توسعه داد و «اجتهاد حِکمی» به معنای استنباط جهان بینی و امتداد آن از کتاب و سنت را در کنار «اجتهاد فقهی» آورد . 🖊منطق استنباط در اجتهاد حِکمی : 🔺بی شک اجتهاد حِکمی مانند اجتهاد فقهی نیازمند منطق استنباط می باشد تا همانند اصول فقه که راهبر فقیه در استنباط از آیات الاحکام است، راهبر حکیم در استنباط از آیات المعارف باشد. 🖇استنباط از آیات المعارف بدون منطق استنباط سبب خطا خواهد شد مانند خطای اهل حدیث در برخورد با آیات المعارف که گرفتار روایات جعلی عجیب و غریب و مخالف با عقل(اسرائیلیات) شدند و یا خطای روشنفکران مصری که به بهانه کنار گذاشتن اسرائیلیات ، با نگاه پوزیتویستی(حس گرا) و بر پایه علم تجربی(Science) ، آیات المعارف و آیات عالم غیب را تفسیر کردند . 🔰مخاطب آیات المعارف و روایات عقایدی، «عقل» است . اما عقل نیازمند پرورش است زیرا عقل در مرتبه ابتدایی خود (عقل هیولانی) حتی التفات دقیقی به بدیهیات خود هم ندارد . پرورش عقل ـ به تعبیر امام خمینی ـ با ریاضت عقلی است تا از مرتبه «هیولانی» و عدم التفات به بدیهیات خود ، به مرتبه «بالملکه» رسیده باشد و به بدیهیات عقلی خود التفات یابد و پس از آن به مرتبه «عقل بالفعل» برسد تا بر امور عقلی نظری و مبانی جهان بینی مسلط شود . 📌راه ریاضت کشیدن عقل برای التفات کامل به داشته های بدیهی خود (عقل بالملکه) و توانمند شدن در کشف قضایای نظری (عقل بالفعل) ، گلاویز شدن با احکام «موجود بما هو موجود» و تفکر در مسائل کلان جهان واقعیت مانند قانون علیت و حرکت می باشد . 👈پس باید «فلسفه» خواند تا به پرورش «عقل فلسفی» حکیم در فهم آیات المعارف کمک کند همانگونه که «اصول فقه» به پرورش «عقل عرفی» فقیه در فهم آیات الاحکام می پردازد . باید «فلسفه» خواند نه برای توقف در فلسفه بلکه باید «فلسفه» خواند تا مقدمه اجتهاد حِکمی و استنباط منظومه معرفتی و جهان بینی توحیدی و امتداد آن از کتاب و سنت بدست آید . @almohkamat
🖊سیاست توحیدی معجزه پیامبر اسلام ✍به قلم : «إِنَّ اللَّه أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ :«إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ»‏ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ‏ عِبَادَهُ فَقَالَ :«ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‏ءٍ مِمَّا يَسُوسُ‏ بِهِ الْخَلْقَ»(کافی) 🔹در این روایت صحیح السند از امام صادق ،«سیاست» بالاترین ماموریت پیامبر اسلام معرفی شده که پیش شرط آن تربیت شدن به دست ذات حق و تایید روح القدس در عالم غیب می باشد . 🔸اما در قرآن تایید روح القدس سبب معجزات عیسی مسیح است«أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»لکن امام صادق سیاست ورزی پیامبر را نتیجه تایید روح القدس می داند. ⁉️چه نسبتی میان سیاست و تایید روح القدس هست و این کدام سیاست معجزه گونه ای است که چنین شرطی دارد ؟ 🖊سیاست توحیدی و سیاست معاشی : 1⃣«سیاست توحیدی» به معنای پی گیری امور مردم و جامعه با هدف راهبری به «الله» است که در آن تنها به بُعد حیوانی بسنده نمی شود بلکه صلاح مادی و معنوی انسان لحاظ می گردد . 📌در سیاست توحیدی ، بر پایه «لا اله الا الله» مردم تنها دغدغه معاش را ندارند بلکه با پیامبر بیعت کنند «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ» تا از بردگی شیطان رهایشان بخشد «يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ» و آنها هم در مبارزه با شرک و ظلم در سطح جهانی یاریش دهند « عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ» و پیام « قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ» سر دهند . 2⃣«سیاست مَعاشی» به معنای پیگیری اداره جامعه در حدّ تامین معاش(امور حسبه) و رفع نیاز دنیایی مردم (بُعد حیوانی انسان) در حد ایجاد رفاه مادی نسبی است و در آن رابطه امامت ، ولایت پذیری ، بیعت قلبی و نگاه جهانی به مقوله اصلاح و نفی فساد و ظلم مطرح نیست . 🔺در نگاه امام خمینی متصدیان سیاست توحیدی تنها انبیاء ، اولیاء و علمای بیدار اسلامی است اگر چه سیاست معاشی را می توان غیر علما از عدول مومنین سپرد .(صحیفه/ج13/ص432) مستند کلام امام خمینی روایت بالا است که در آن پیامبر اسلام سیاست توحیدی امت را پس از تربیت الهی و تایید روح القدس در ملکوت بر عهده گرفت . 🖊سیاست توحیدی و حکومت : 🖇سیاست توحیدی اعم از حکومت می باشد و حکومت ابزار سیاست و نقطه اوج آن است. سیاست توحیدی تعطیل بردار نیست و در هر شرایطی باید انجام گیرد اما برپایی حکومت نیازمند مقدماتی مانند همراهی مردم می باشد . ✏️کار سیاسی پیامبر از ابتداء بعثت آغاز شد اگر چه تشکیل حکومت پس از هجرت به مدینه بود . امام علی در بیست و پنج سال خانه نشینی ، حکومت نداشت اما فعالیت سیاسی را رها نکرد . خطبه فدکیه فاطمه زهرا کار سیاسی بود با آنکه حکومت از مسیر خود خارج گشت . 🔰در منطق اسلام اگر حکومت ،ابزار سیاست توحیدی قرار نگیرد همچون «عفطة عنز» و آب بینی بز، بی ارزش است اما اگر در خدمت سیاست توحیدی باشد ، غدیر خم (عید الله الاکبر) می آفریند. @almohkamat
🖊نمود عقلانیت وَلَوی در سیره ✍به قلم : 🔹مأمون شرائطی بر امام رضا تحمیل کرد که برون رفت از آن نیازمند عقلانیت و هوشمندی بود لذا روش مبارزه امام رضا را می توان نمود عقلانیت ولایی انسان کامل دانست که برآمده از احاطه و اتحاد امام بر عقل کلی هستی و «اوّل ما خلق الله» و نخستین تعیّن فیض الهی است در حالی که همه عقول جزییه در انسان ها صورتی مجازی و ناقص از حقیقت ملکوتیه عقل کلی می باشند . 🔹اجبار امام رضا به پذیرش ولایتعهدی توسط مامون عباسی دسیسه و نقشه ای بسیار زیرکانه و پیچیده بود که با آن می شد جایگاه امام در میان مسلمانان را متزلزل ساخت . مامون خیال می کرد امام پس از پذیرش ولایتعهدی به انتخاب یکی از دو گزینه زیر مجبور می گردد : 1⃣ دخالت در امور حکومتی که نتیجه آن مشارکت در ظلم و ستم مامون می شد و در پی آن قداست امام در نزد افکار عمومی مسلمانان و شیعیان خدشه دار می گشت. 2⃣ عدم دخالت در امور حکومتی که نتیجه آن انزوای سیاسی است و در پی آن ارتباط امام با مردم قطع می گشت و به تدریج در نزد عموم مسلمانان فراموش می شد . 🔹امام رضا نخست با دوری از عقلانیت محافظه کارانه و با توجه به طاغوتی بودن دستگاه عباسی ، از پذیرش این منصب سرباز زد و اما پس از مواجه با تهدید مامون ، ولایتعهدی را به شرط عدم دخالت در امور حکومتی ، و تنها به عنوان مقام تشریفاتی پذیرفت .«لَا آمُرُ وَ لَا أَنْهَى وَ لَا أُفْتِي وَ لَا أَقْضِي وَ لَا أُوَلِّي وَ لَا أَعْزِلُ وَ لَا أُغَيِّرُ شَيْئاً مِمَّا هُوَ قَائِمٌ» . مرحله نخست نقشه مامون بر آب شد . 🔹اما مرحله دوم نقشه مامون ، انزوا سیاسی امام بود ؛زیرا امام از سویی در امور حکومتی دخالت نمی کرد و از سوی دیگر نمی توانست با حکومتی که خود ولیعهدش است همانند زمان حضور در مدینه ، مبارزه سیاسی کند لذا به تدریج از صحنه سیاسی جامعه اسلامی حذف می گردید . 🔹اما امام نه تنها منزوی نشد بلکه با «عقلانیت ولایی» از ولایتعهدی بهره برد و مبارزه علیه طاغوت در دو حوزه اجتماعی و علمی را ادامه داد و مامون را ناکام گذاشت «فانقلب السحر علی الساحر» 🖊ادامه مبارزه با حضور اجتماعی 🔹امام رضا در برابر ترفند مامون با آنکه در ظاهر سکوت سیاسی را پیش گرفت اما با استفاده از جایگاه ولایتعهدی خود ،حضور اجتماعی خود در جامعه را پر رنگ کرد . امام رضا اگر چه در ظاهر فعالیت اجتماعی را جایگزین فعالیت سیاسی کرد اما ارتباط اجتماعی امام روحی سیاسی داشت ؛ زیرا با رفتار نبوی و علوی خود ،سلوک ضدّ اسلامی خلفاء را به همگان نشان داد و مشروعیت سیاسی و حکومتی آنها را زیر سئوال برد . نمونه آن جریان نماز عید فطر بود که با روش ساده و مردمی پیامبر ،اخلاق اشرافی و متکبرانه دستگاه را افشا کرد . 🖊بروز شخصیت علمی امام در جهان اسلام 🔹استفاده دیگر امام از پُست ولایتعهدی ، حوزه علم و اندیشه بود . مامون با برگزاری جلسات مناظره با بزرگان مذاهب و ادیان و همچنین دانشمندان علوم مختلف ، ناخواسته فرصتی برای امام فراهم کرد تا امام رضا شخصیت علمی خود را در جهان اسلام ثابت کند. 🏴 علیه السلام تسلیت باد. @almohkamat
📚 برنامه درس خارج استاد سید فرید موالی زاده در سال تحصیلی۱۴۰۳_۱۴۰۴ 📆 تاریخ شروع کلاس ها: شنبه ۲۴ شهریورماه 📍مکان جلسات تدریس استاد: مدرسه امام کاظم علیه السّلام مدرس ۱۰۵ ⏱ساعت ۱۱ ⚠️توجه: طلاب محترم میتوانند صوت درس های استاد را از کانال زیر دریافت نمایند. @mavalyzade_ir @almohkamat
🖊فقه جامعه محور و امتداد حکمت ✍به قلم : 🔸انقلاب اسلامی نقطه عطفی در جهش فقه شیعه است به گونه ای که می توان تاریخ فقه شیعه را به دو دوره پیش از انقلاب اسلامی و پس از انقلاب اسلامی تقسیم کرد . 🔹تفاوت این دو دوره از فقه در متُد اجتهاد نیست زیرا امام خمینی ، تخلف از روش اجتهاد جواهری را جایز ندانست ، بلکه تفاوت در مخاطب فقه است که پیش از انقلاب ،فرد بود و پس از انقلاب ، جامعه شد لذا باید «استنباط فقهى، بر اساس فقه اداره‌ى نظام باشد نه فقه اداره‌ى فرد» 🖇فقه پیش از انقلاب به اداره زندگی فرد اهتمام داشت و وظیفه فرد در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را تبیین می کرد لکن به سبب عدم ابتلا به حکومت ،نگاهی به اداره جامعه نداشت. محقق اردبیلی در بحث از کتاب الجهاد می گوید این بحث مورد احتیاج ما نیست . 📌فقه ما در پیش از انقلاب از عقود و معاملات در حیطه تجارت فردی به تفصیل بحث کرده است لکن پس از انقلاب ،پیگیر پی ریزی نظام اقتصادی جامعه بر پایه عقود اسلامی گشت . فقه سنتی ما در طول تاریخ ،خود را به پاسخگویی به مسائل مستحدثه متعهد می دانست اما در حیطه فردی ، لکن پس از انقلاب ، وظیفه نظام سازی برای اداره جامعه بر اساس روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد را بر دوش خود احساس کرد . 🔺فقه پس از انقلاب باید پویا گردد و به حیطه اداره جامعه و نظام وارد شود و تمام مسائل و ابواب فقهی خود «از طهارت تا دیات» را در راستای اداره جامعه و حکومت بازخوانی کند حتی مساله جزیی مانند ماء الحمام . «حتّى در باب طهارت هم كه راجع به ماء مطلق يا ماء الحمام فكر ميكنيد، بايد توجّه داشته باشيد كه اين در يك جا از اداره‌ى زندگى اين جامعه تأثيرى خواهد داشت تا برسد به ابواب معاملات و احكام عامّه و احوال شخصى» 31/06/70 درس خارج فقه امام خامنه ای 🔹فقه پیش از انقلاب به دلیل عدم بسط ید در اداره جامعه ، مجبور بود در برابر سیره های ساخته شده توسط غرب منفعل باشد و تنها به بررسی مغایرت و عدم مغایرت آنها با اسلام بسنده کند اما فقه پس از انقلاب به سبب بسط ید در اداره جامعه و حکومت ، باید فعال باشد و برای اداره جامعه به سیره سازی مطابق با روح اسلام با بهره گیری از «امتداد حکمت» بپردازد . 🖊الزامات علمی فقه جامعه محور : 🔸فقه سنتی ما برای پویا شدن باید به شناخت همه ابعاد موضوع جدید خود یعنی اداره جامعه در قالب حکومت بپردازد و بر اساس فرمایش امام خمینی در منشور روحانیت ، تلاش کند تا: «روش برخورد با تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان » را بشناسد ، «بصیرت و دید اقتصادی» بیابد، از «كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان» آگاه شود ، «سياست ها و سياسيون جهان و فرمول هاى ديكته‏شده آنان» و «موقعيت و نقاط قوّت و ضعف قطب سرمايه دارى» را بشناسد . 🖇فقه پس از انقلاب ، مخاطب جدیدی به نام جامعه و امت اسلامی ، دولت اسلامی و تمدن اسلامی یافته است که شناخت این مخاطبان جدید به راحتی شناخت فرد نیست بلکه نیازمند حکمت متعالیه امتداد یافته در عرصه عمل می باشد تا ابعاد پیچیده این مخاطب جدید بر فقیه نمایان گردد . @almohkamat
🖊مِهر نبوی و نظام جهان هستی ✍به قلم : 🔹پیامبر اعظم مهربانترین مخلوق در جهان هستی است زیرا مهربانیش تمام جهان ها را در برگرفته است «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» . مشاهده رنج های انسان ها بر او سخت و ناگوار می باشد «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ»، و نسبت به مومنان مهربان و رئوف است «بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» 🔸پیامبر در قهر و صلابت و انتقام نیز شدیدترین بود اما «غلیظ القلب» و سنگدل و خشن نبود . با کفار و منافقان ،سخت گیر بود «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» و با شدت برخورد می کرد «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» اما نجاتِ خودِ کفار از منجلاب کفر را در نظر داشت . از این رو ،قهر نبوی مهربانانه بود. مهر و عطوفت و رحمت پیامبر تنها مختص به جامعه بشری نیست بلکه در برگیرنده همه جهان هادر عالم خلقت است که شرح آن در ذیل خواهد آمد : 🖊تفسیر حِکمی «رحمة للعالمین» : 🔺باطن و حقیقت انسان در طول حیات دنیوی بر اثر انس نفس با اعمال و رفتار خود با هدایت قوای نفس در قالب یکی از مراتب «حیوانی» یا «انسانی» و یا «توحیدی» شکل می گیرد . ✏️اگر انسان افعالش را به میل و امر هر یک از قوای سه گانه شهوت یا غضب یا واهمه (شیطنت) و یا ترکیبی از آنها بسپارد ،باطنش حیوانی گردد و در آخرت به شکل آن قوه حیوانی در آید . ✏️اگر انسان بر اساس «قوه عاقله» خود در دنیا حرکت کند و عقل را بر سائر قوای حیوانی(شهوت و غضب) مسلط سازد ، باطنش انسانی گردد و در آخرت ،عقلانی نمود کند . ✏️و اما اگر انسان قوه عاقله خود را رنگ الهی بخشد تا به «قوه عشق» بدل گردد و به کمال مطلق الهی رسد ، آنگاه باطنش توحیدی شود . هر چه کُند به حُبّ الهی باشد و هر چه بیند با دیده مهر بنگرد. امام خمینی این مقام انسان را ترجمان «رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» دانسته است. 🖇پیامبر ، بشر است «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» اما بشری که با قوه عشق به مقام «دَنَا فَتَدَلَّى» و مقام «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» دست یافت و چون تجلی اسم الله « یا مَن دَنا في عُلُوّه» می باشد ، در عین درک آن مقام عالی ، به مقام دانی یعنی جهان خلقت، توجه کرد و به میان مردم بازگشت تا جامعه سازی کند . 📌از سوی دیگر پیامبر اسلام تجلی اسم الله «یا مَن عَلا في دُنُوّه» نیز هست یعنی در عین درک همه عوالم جهان خلقت و همچنین زیست مادی و در میان مردم بودن ، به مقام عالی خود التفات دائم دارد تا بتواند مخاطب خداوند ، بی واسطه جبرئیل باشد «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى». پیامبر اسلام پس از درک مقام «قَابَ قَوْسَيْنِ» با توشه «أَدَّبَنِي‏ رَبِّي‏» و «وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» بازگشت تا به اداره جامعه بپردازد همانگونه که امام صادق پس از قرائت آیه «وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» فرمود : «فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ‏ عِبَادَهُ» ⁉️اما محور اخلاق الهی پیامبر اسلام چیست ؟ «خُلُق عَظِیم» پیامبر بر پایه رحمت و مهربانی است زیرا امام خمینی با استناد به آیاتی همچون« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏» و «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ» و «وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ» ، نظام عالم وجود را بر پایه رحمت و رأفت و عطوفت الهی دانسته است که در وجود مقدس پیامبر اسلام تجلی کرده است . @almohkamat
🖊کوچک ترین نرمش در برابر رژیم اسرائیل ✍به قلم : 🔹اگر چه توفیقات شهید سید حسن نصرالله در طول زندگی بابرکتش فراوان است اما برترین دستاورد این عالم مجاهد در برابر دشمن صهیونیستی ، شکستن هیبت پوشالی و به سخره گرفتن افسانه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی است که از شکست واقعی ارتش آن رژیم بالاتر است . 🔹رمز موفقیت سید حسن شهید ، عمل به یک سفارش اساسی از امام خامنه ای بود که حضرت آقا در سال 75 (1996 م) در حالی که اسرائیل فجایعی همچون کشتار روستای قانا را مرتکب شده بود ، در پیامی به پرچمدار جبهه مقاومت فرموده بود : « كوچك‌ترين نرمش در برابر صهيونيستها، آنان را گستاخ‌تر و درنده‌تر مى‌كند » 🔹تعبیر رهبر انقلاب به «کوچک ترین نرمش» بسیار مهم است . یعنی لازم نیست همچون برخی از کشورهای عربی و اسلامی ، به برقراری روابط سیاسی روی آوریم تا مصداق نرمش شویم بلکه اگر شما در کسوت رئیس جمهور در جمع خبرنگاران به قصد جدل بگویید :« ما آماده ایم تمام سلاح هایمان را کنار بگذاریم به شرطی که اسرائیل هم کنار بگذارد» ، نه تنها این سگ هار را رام نکردید بلکه با این نرمش و سست شدن ، او را وحشی تر هم می کنید . 🔹تعبیر رهبر انقلاب به «کوچک ترین نرمش» نیازمند دقت فراوان است . یعنی نرمش در برابر رژیم سفاک اسرائیل تنها با برقراری روابط رسمی فرهنگی تحقق نمی یابد بلکه حتی اگر تبعه اسرائیلی با عنوان اندیشمند و استاد در نشست شما و بدون اطلاع شما حاضر شود ، نرمش و عقب نشینی در برابر رژیم جنایت پیشه می باشد . 🔹تعبیر رهبر انقلاب به «کوچک ترین نرمش» نیازمند تامل است . حتی تاخیر در پاسخ متناسب به تجاوزگری و عملیات ترور این رژیم وحشی ، مصداق نرمش کوچک است و تبعات بزرگ غیر قابل جبرانی را در پی دارد . 🔹اما سید مقاومت در طول حیات مجاهدانه خویش نه تنها در برابر رژیم سفاک صهیونیستی ،نرمشی از خود نشان نداد بلکه همیشه با فریادهای علوی خود ، ترس بر جان اسرائیل می افکند و نشان داد سلاح های مدرن و مرگ بار در برابر ایمان و صبر و اخلاص ناکارآمد است . 🔹سید حسن نصرالله به آرزویش رسید و شهد شیرین شهادت را سر کشید اما حزب الله لبنان و جبهه مقاومت دچار ضعف و سستی نمی گردد زیرا تربیت شدگان سید حسن شهید با تاثر فراوان از شهادت رهبر و پرچمدارشان ، می دانند که امامشان در تهران است و دلهایشان با او ، آرام است . @almohkamat
🖊هنر سید مقاومت ✍به قلم : 🔹«حزب الله » در نگاه سید حسن نصراله تنها به معنای یک حزب سیاسی نبود که تنها دغدغه پیروزی در انتخابات و کسب کرسی بیشتر در مجلس را در سر بپروراند ، و یا به معنای یک گروه چریکی و پارتیزانی نبود که تنها پیروزی در جنگ های نامنظم را دنبال کند بلکه حزب اله در قرآن به معنای یک «امت توحیدی» است که از یک سو ولایت حق را دارد و از سوی دیگر برائت از طاغوت. 🔸سید حسن نصرالله خوب می دانست رژیم اسرائیل با فعالیت سیاسی صرف در ضمن یک حزب سیاسی و یا با جنگ های نامنظم در ضمن یک گروه چریکی یا پارتیزانی نابود نمی شود بلکه تنها راه نابودی این غده سرطانی ، تشکیل یک جامعه توحیدی در برابر آن است . سید حسن شهید ،حزب الله لبنان را به یک امت توحیدی تبدیل کرد که از یک سو در سایه سلسله ولایت حرکت می کرد و لذا همیشه در جبهه ها پیروز بود «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»(مائده/56) 📌و از سوی دیگر ،اهل مُداهنه و کوچکترین نرمش در برابر دشمن خدا نباشد و با اسرائیل و طرفدارانش دوستی نکند اگر چه از خویشاوندان و شیعیان باشد .«لاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ» لذا حزب الله از یک معنویت و ایمان بالایی برخوردا ر است که بر قلب افرادش حک شده و با مشاهده حوادث ناگوار از بین نمی رود «أُولٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» 🖊جامعه سازی سید مقاومت : 🔺سید مقاومت به خوبی می دانست ولی فقیه در نگاه امام خمینی محدود به مرزها نیست و تنها راه تبدیل حزب الله لبنان به یک جامعه توحیدی ، در اتصال به ولی فقیه می باشد . 👈در اینجا به یک نکته علمی دقت کنید: جامعه به منزله یک انسان است که همانگونه که ـ به تعبیر امام خمینی ـ بدن و قلب و عقل سه مرتبه انسان هستند ، جامعه نیز دارای سه ش أ ن اصلی است : (عمل امت ـ عواطف امت ـ اندیشه امت) که در راستای هم بودن سه ش أ ن سبب تحقق یک جامعه است .در جامعه توحیدی هر سه ش أ ن در سایه سلسله ولایت حق تعریف می شوند . 💠سید حسن نصراله در طول رهبری خود بر حزب الله لبنان در ادامه راه سید عباس موسوی تلاش کرد حزب الله در حوزه رفتار و عمل ، پیرو ولی فقیه باشد ، و در حوزه عواطف ، حزب الله را با محبت ولی فقیه مانوس کند ،و در حوزه اندیشه ، با اندیشه های ولی فقیه رشد دهد ، و اینگونه توانست حزب الله لبنان را به سطح یک امت توحیدی برای مبارزه با صهیونیست برساند . 🖇تربیت این سید مجاهد و پرچمدار جبهه مقاومت سبب شد حزب الله لبنان با تمام وجود ، امام خود را در تهران ببیند . لذا با آنکه فقدان سید بسیار سخت و ناگوار است اما دل اندوهگین حزب الله با نگاه به نائب امام زمان آرام است و با همان قوت و تدبیر به راه خود ادامه می دهد ان شا اله 👈لذا ، نگران حزب الله نباشید . @almohkamat
🖊شفیع بهشتیان ✍به قلم: فقره « یا فَاطِمَةُ اشْفَعِي‏ لِي‏ فِي‏ الْجَنَّةِ » که در زیارت ماثور حضرت فاطمه معصومه ـ علیها ال سلام ـ آمده است ، به دو گونه قابل تفسیر است : 1⃣تفسیر کلامی : 🔹«في الجنة» را متعلق فعل «اشفعی» بدانیم که در این صورت نیازمند تقدیر مصدر است . یعنی ـ همانگونه که مشهور معنا می کنند ـ باید جمله را اینگونه تفسیر کرد : « اشفعي لي في دخول الجنة » تا معنا تام گردد . در اینجا از حضرت فاطمه معصومه تقاضا می کنیم که واسطه ورود ما به بهشت گردد . این فقره از زیارت قطعا هماهنگ با روایات متعددی است که اثر زیارت حرم نورانی حضرت معصومه را و رود در بهشت دانسته است . مانند فرموده امام جواد : « مَنْ زَارَ عَمَّتِي‏ بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّة » 2⃣تفسیر عرفانی : «في الجنة» را ظرف وقوع شفاعت یا وصف متکلم بدانیم نه متعلق شفاعت ، یعنی شفاعت در بهشت رخ دهد و در حالی که در بهشتیم طلب شفاعت می کنیم ،یعنی : «اشفعي لي و أنا في الجنة» 🔸ما از حضرت معصومه تقاضا ی شفاعت داریم اما نه برای ورود به بهشت که ما در حال حاضر در بهشتیم بلکه برای درک مقامات والا ی معنوی که بالاتر از درجه بهشت کنونی ما هست و حضرت به واسطه ش أ ن معنوی خود می تواند ما را به آن برساند .« إِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن » 📌در اینجا به یک نکته علمی توجه فرمایید : تمام اشیاء مادی در طبیعت و همچنین اعمال مُلکی انسان که در ظرف دنیا از او سر می زند ، دارای باطنی ملکوتی هستند « فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ » (یس/83) که دیدن آن ملکوت در این دنیا با چشم قلب ، برای انبیاء و اولیاء خاص امکان دارد « وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ »(انعام/75) 🔹در نگاه حکمت متعالیه ، ثواب و عقاب اخروی اعمال انسان نیز به همان تمثلات ملکوتی تفسیر می شود و به تعبیر امام خمینی «انها من قبیل التمثل الملکوتي»(مناهج/ج1/ص377) که اجزاء بهشت جسمانی را تشکیل دهد .امام خمینی می گوید: «افعال عبادیه و مناسک الهیه دارای صور ب َ هی ّ ه ملکوتیه هستند که تشکیل بهشت جسمانی دهند»(سر الصلاة/ص28) 🔺بر این اساس ، اما مان معصوم که اثر و ثواب زیارت حضرت معصومه را «بهشت» معرفی می کن ن د « مَنْ زَارَ عَمَّتِي‏ بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّة » ، اشاره به باطن ملکوتی و حقیقت آن زیارت معنوی دار ن د . یعنی زائر حضرت معصومه به میزان معرفتش در درجه ای از بهشت است و در حالی که در بهشت می باشد ، از ایشان طلب شفاعت می کند . 🖇البته بهشت هر زائری با دیگری تفاوت دارد و در واقع از حضرت ، طلب شفاعت برای درک بهشت بالاتر می کن د ؛ زیرا بهشت درجات ی دارد که پایین ترین آن ، بهشت جسمانی است که همان باغ ها و انهار جاریه و میوه های بهشتی باشد که بهشت دانی است . امام خمینی جنات اسمائی را بهشت متوسط معرفی می کند و بهشت اهل معرفت الله و اهل محبت الهیه را «جنة اللقاء» می نامد . 🏴 وفات سلام الله علیها تسلیت باد. @almohkamat
🖊امتحان الهی فاطمه در عالم اَلَست ✍به قلم : در زیارت حضرت فاطمه می خوانیم : « السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَة» ⁉️سنت الهی «امتحان شدن» مربوط به حیات دنیوی و قوس صعود انسان است اما امتحان شدن حضرت فاطمه در پیش از خلق دنیایی ایشان و در قوس نزول ، به چه معنا می باشد؟ 📝مقدمه: وجود انسان محدود به دنیا نیست بلکه وجودی متعالی در جهان غیب دارد که بر وجود زمینی و مُلکی وی احاطه دارد که در روایت «الْحُجَّةُ قَبْلَ‏ الْخَلْقِ‏ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ» ، از آن به «قبل الخلق» تعبیر می شود . لذا تعبیر «قَبل اَن یَخلُقَکِ» در زیارت حضرت فاطمه به معنای تَقدّم زمانی نیست بلکه اشاره به نور حضرت در جهان غیب دارد که جهانی فرازمانی است . حال کمی از وضعیت انسان ها در جهان بالا (عالم اَلَست) بگوییم : علامه در تفسیر آیه «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى» می گوید خداوند ارواح انسان ها را در جهان غیب و عالم اَلَست حاضر می کند و مورد خطاب قرار می دهد تا همگی به ربوبیت ذات حق اقرار کنند . البته این خطاب و اقرار تکوینی است و همه ارواح انسان ها را در بر گرفت . 🖇اما روح بلند حضرت فاطمه در آن عالم بالا (عالم اَلَست) مورد عنایت ویژه خداوند قرار گرفت و علاوه بر اقرار به ربوبیت الهی ، امر بالاتری را به نحو علم حضوری تجربه کرد و آن ، امتحان شدن توسط خداوند متعال در عالم اَلَست و نیل به مقام «صبر» در عالم امر است . ⁉️اما حضرت فاطمه در عالم اَلَست به چه امری امتحان شد ؟ بی شک امتحان ایشان با مشاهده بزرگترین مصیبت جهان هستی رخ داد تا در پی آن صبری جمیل نمایان گردد و مقام حجیت و امامت بر امامان بدست آید«جَدّتُنا فاطمة حُجَة الله عَلیَنا» 🖊شهادت در عالم اَلَست : یقینا بزرگ ترین مصیبت در سرتاسر جهان هستی ،شهادت امام حسین در کربلا است «مُصِيبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلَامِ وَ فِي جَمِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض» مصیبتی که حتی بر پرده نشینان عالم غیب و ملکوت نیز ناگوار و بزرگ بود «جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَات‏» و سبب گریه ملائکه شد «أَنَا ابْنُ مَنْ بَكَتْ‏ عَلَيْهِ مَلَائِكَةُ السَّمَاء» 📕شهید مطهری در تفسیر آیات خلافت آدم بر زمین ، آنجا که ملائکه اعتراض کردند و گفتند :« أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ» ، واقعه کربلا را دیده بودند که محل ظهور هر گونه بدی و جنایتی است که می تواند از انسان سر زند .(کتاب حماسه حسینی) بنابراین شهادت امام حسین از ازل در عوالم غیب و در نزد ملائکه الهی معلوم بود و در عالم اَلَست نیز به روح بلند حضرت فاطمه نشان داده شد و صبر کرد . 🖇لذا ،ابراهیم با صبر بر ذبح فرزند که اتفاق نیفتاد به مقام امامت رسید حال حضرت فاطمه با صبری که بر ذبح فرزندش حسین و شهادت اصحابش و اسارت خانواده اش از خود نشان داد ، به چه مقام معنوی دست یافت ؟ و الله العالم . 🏴 تسلیت باد. @albayann
📌 مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه برگزار می کند! ❖ الگو های اجتهادی ناظر به علوم انسانی اسلامی 🔸سرفصل: امام خمینی | نظریه سیاسی 🔸با ارائه ی استاد سید فرید موالی زاده 🔸جلسه دوم ▫️سه شنبه/۴آذر/ساعت ۲۰ 🔹 برای ثبت نام 💻 https://B2n.ir/m55163 @almohkamat
🖊«فاطم» از اسماء الهی ✍به قلم: 🔹یکی از اسماء الهی ، «فاطم» به معنای قطع کننده می باشد که بر اساس حدیث انشقاق، نام مبارک فاطمه ـ سلام الله علیهاـ از آن اسم الهی (فاطم) انشقاق غیبی یافته است . در روایت نبوی آمده در هنگام هبوط آدم بر زمین ، اشباح خمسه طیبه اهل بیت نیز از عرش الهی به صلب آدم نقل گردید اما او در ابتدا تنها نورهایی دید و نتوانست آن اشباح مقدسه را شهود کند اما با عنایت الهی اشباح مقدسه را در عرش الهی رویت کرد . 🔹خداوند در مقام معرفی آن خمسه طیبه ، هنگامی که به شبح مقدس فاطمه در عرش الهی رسید ، فرمود : « وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ » ، و در ادامه به شرح اسم الهی «فاطم» به پرداخت : « انا ... فَاطِمُ أَعْدَائِي عَنْ رَحْمَتِي يَوْمَ فَصْلِ قَضَائِي، وَ فَاطِمُ أَوْلِيَائِي عَمَّا يَعُرُّهُمْ وَ يُسِيئُهُمْ‏ » سپس نام فاطمه را تجلی نام خود معرفی کرد : « فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِي . » 🔹اسم الهی «فاطم» از اسماء جلال الهی می باشد که دشمنان خدا را از رحمت الهی ، و اولیاء خدا را از هر بدی ، دور می کند . نام مبارک فاطمه نیز تجلی این اسم الهی است بدین معنا که خداوند با واسطه حضرت فاطمه ، اثر اسم الهی«فاطم» را به دشمنان و دوستان خود می نمایاند . 🔹از این رو ، غضب فاطمه ـ سلام الله علیها ـ قطع کننده (فاطم) است و دشمنان خدا را از رحمت الهی می بُرد « يَرْضَى اللَّهُ لِرِضَاهَا وَ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِهَا » . غضب و نارضایتی فاطمه زهرا سبب می شود دشمنان خدا در عالم غیب ، گرفتار نفرین الهی و لعن ابدی گردند . 🔹همچنین حضرت فاطمه دوستان خود را از پلیدی ملکوت اسفل (جهنم) دور می سازد لذا پیامبر فرمود : «ا ِنَّمَا سُمِّيَتْ ابْنَتِي فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ » یعنی فاطمه دوستدارانش را از آتش جهنم دور می کند و رابطه آنها را با دوزخ قطع می کند . 🖊معجزه نام فاطمه در دنیا با توجه به احاطه قیومی جهان ملکوت بر عالم مُلک و طبیعت ، نام مبارک فاطمه که تجلی اسم الهی «فاطم» در عالم غیب است ، همان اثر را نسبت به دوست و دشمن در دنیا داشته باشد. 🔹حضرت فاطمه و نام مقدسش سبب می گردد دشمنان و طاغوت به واسطه محرومیت از رحمت الهی ، در دنیا به نتیجه نرسند و کارشان در نهایت «ابتر» بماند . « إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ » دوستان اهل بیت نیز با احیاء نام مقدس فاطمه ، از پلیدی های فکری و قلبی و رفتاری در امان می مانند و زمینه اتصال به ولایت اهل بیت در آن ها پدیدار می گردد . 🔹حرکت انقلابی فاطمه در دفاع از ولایت حق نیز در سایه تجلی اسم الهی «فاطم» رخ داد و می توان خطبه فدکیه را تجسد لفظی و کلامی آن اسم الهی دانست که بر زبان زهرا جاری گشت . 🔹حضرت فاطمه در خطبه آتشین خود با مخاطب قرار دادن طبقه حاکمه و انتقاد از عملکرد ضد دینی و قرآنی آنها ، حجت را بر آنها تمام کند که نتیجه قهری آن « فَ طم أَعْدَا ء الله عَنْ رَحْمَتِ ه» است . همچنین انصار را با تعابیری همانند : « يَا مَعَاشِرَ الْفِتْيَةِ وَ أَعْضَادَ الْمِلَّةِ، وَ أَنْصَارَ الْإِسْلَامِ‏ » خطاب کرد تا ایشان را هشیار کند و از سکوت در برابر ظلم به اهل بیت پیامبر نجات دهد . @almohkamat
سرنوشت ماهیت(۱).mp3
721.5K
🖊سرنوشت ماهیت (بخش اول ) 🎙: ⁉️آیا پذیرش اصالت وجود به معنای حذف ماهیت از زندگی بشری است ؟ 🔺بر اساس اصالت وجود ، ارزش نظری ماهیت مشخص می شود . 📌بدون ماهیت ، راه علم حصولی بشر به واقعیت بسته می گردد . @almohkamat
🖊اخلاق صدوری و اخلاق حلولی ✍به قلم : سلسله یادداشت های امتداد حکمت ( فلسفه و اخلاق) 🔸بی شک یکی از امتدادهای عملی فلسفه و حکمت ،در علم اخلاق و تربیت نمایان می گردد . از این رو ، مسلک فلسفی ما تاثیر مستقیم بر مکتب اخلاقی و تربیتی ما خواهد داشت . روش اخلاقی مبتنی بر مکتب فلسفی مشاء با روش اخلاقی مبتنی بر مکتب حکمت متعالیه قطعا تفاوت خواهد داشت . البته علم اخلاق در وضعیت کنونی که در آثار غزالی ، ابن مسکویه ، خواجه طوسی و نراقی شاهد هستیم ، در فضای فلسفه ارسطویی شکل گرفته است . 🔹علم اخلاق در فلسفه مشاء از مساله کیف نفسانی در باب مقولات عشر آغاز می گردد « علم‏ الاخلاق‏ يبتدئ‏ من نوع من أنواع الحال و الملكة، من مقولة الكيف »(کتاب نجات بوعلی سینا )اما در حکمت متعالیه ، علم اخلاق را باید در حرکت جوهری نفس و اتحاد علم و عالم و معلوم جست . از این رو اخلاق برگرفته از انسان شناسی مشائی بر ثبات جوهر انسانی و تغییر در ناحیه صفات و عوارض آن ذات (حیوان ناطق) مبتنی است بر خلاف اخلاق بر گرفته از انسان شناسی حکمت متعالیه که به دنبال حرکت تدریجی جوهر انسان در راستای ملکوت و توحید می باشد . 📌در اخلاق ارسطویی ، صفات و ملکات همانند علم در جوهر ثابت انسان حلول می کنند یعنی انسان ها مانند خانه هایی هستند که در جوهر یکسانند و تفاوتشان در تزیینات ظاهری و دکور و نقاشی هر یک از آنهاست .لذا تفاوت ذات انسان ها در تخلیه از رذائل و تحلیه به فضائل است . اما در اخلاق صدرایی ، نفس ، خود را از درون می سازد و صفات نفس صدوری و معلول نفس هستند و از بیرون اضافه نمی گردند در نتیجه مراتب وجودی انسان ها مختلف خواهد شد و دیگر نمی توان انسان را نوع واحد (حیوان ناطق) برشمرد بلکه انواع می باشد . 🖇«تربیت» در اخلاق ارسطویی همانند صنعت است که با فشار از بیرون ، شکل ظاهری جسم تغییر خواهد کرد بی آنکه ذات تغییری یابد بر خلاف حکمت متعالیه که تربیت را به معنای پرورش می داند که با رشد و نمو از درون همراه است و تغییر تدریجی ذات انسان را به همراه دارد . 🖊نسبت اخلاق ارسطویی با توحید 🔹توحید در اخلاق ارسطویی مقصد نیست و بر محتوا و روش های آن تاثیری ندارد زیرا ارسطو و پیروان وی در تعادل بخشیدن به قوای نفسانی ،تنها منافع دنیایی را لحاظ کرده اند. از این رو ، اخلاق ارسطویی با الحاد سازگاری دارد . روح را بزرگ می کند نه بزرگوار . «دیل کارنگی» در مباحث اجتماعی، «ماکیاول» در روش سیاسی و «آدام اسمیت» در متد اقتصادی می توانند از آن اخلاق بهره گیرند بی آنکه توجهی به توحید داشته یا حتی ضد آن باشند . 🔺در اخلاق ارسطویی به سبب بی توجهی به مقصد بودن توحید ، «من» و منیّت حتی پس از تعادل قوا از میان نمی رود و محور می ماند . این مکتب اخلاقی ظرفیت سوق دادن انسان به ذات لاحد احدیت را ندارد . تحلیلی از قرب الهی ارائه نمی دهد و فهمی از تجلی و نمود و اشراق ندارد . 📌لذا تلاش فیض کاشانی در تهذیب اخلاق ارسطویی در ضمن تهذیب کتاب احیاء علوم غزالی کافی نیست و اخلاق ارسطویی نیازمند بازخوانی در نظام توحیدی می باشد . @almohkamat
🖊حلقات مفقوده امتداد حکمت ✍به قلم 📘(سلسله یادداشت های امتداد حکمت) «توحید یک امتداد سیاسی و اجتماعی دارد ... از «وحدت وجود» ، از «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء»، از مبانى ملاّ صدرا مى‌شود يك دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سياسى و اقتصادى درست كرد » 🔹بی شک برای عملیاتی کردن فرموده مقام معظم رهبری در جمع اساتید علوم عقلی در سال 82 ، و امتداد دادن به مبانی حکمت متعالیه با هدف دستیابی به دستگاه فلسفی در حوزه سیاست و اجتماع و اقتصاد ، نیازمند شناخت «انسان» و «جامعه» از نقطه نظر جهان بینی توحیدی هستیم تا حلقات مفقوده در میان آن مبداء متعالی و این مقصد راه گشا به این سلسله مبارک اضافه گردد : 🖊چرا انسان شناسی توحیدی ؟؟؟ 🔸«انسان» موجودی مُلکی ـ ملکوتی است که در میان شهوت و عقل خود حیران است . امام علی فرمود: «إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ‏ فِي‏ الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا» حرکت انسان از مبداءِ شهوتِ حیوانی آغاز ،و در مقصدِ عقلِ ملکوتی پایان می یابد . اما بسیاری گذرگاه شهوت را منزلگاه پنداشته و از سیر ملکوتی باز مانده و پست تر از بهایم می گردند «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» و گروهی از ملائک پیشی می گیرند «فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ» لذا اگر دستگاه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر پایه نگاه توحیدی به انسان شکل گیرد ، نتیجه آن ملائکه پروری است اما اگر بر اساس نگاه مادی باشد ، به حیوان پروری می انجامد . 🖊الگوی قرآنی امتداد حکمت : 🔺خداوند متعال در قرآن در مقام مقایسه دستگاه اقتصادی ربوی و غیر ربوی ، نخست به تحلیل انسان شناسانه رباخوار می پردازد : «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس»(بقره/47) یعنی دستگاه ادراکی رباخوار بر اساس تسلط قوه وهمیه شیطانی و ضعف قوه عقلی دچار اختلال گشته و جای خوب و بد در نزد او تغییر می یابد در نتیجه ، زیربنای اقتصاد را ربا می پندارد و اصالت را به جای بیع به ربا می بخشد « ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا» 🖊چرا جامعه شناسی توحیدی ؟؟؟ 🔹حلقه مفقوده دوم در فرآیند امتداد حکمت ، جامعه شناسی است . از نگاه قرآن جامعه همانند فرد دارای هویت مستقل و وُحدانی است که از قوانین تکوینی خاص خود پیروی می کند .«وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ» از این رو ، حقیقت جامعه و قوانین آن را باید در امتداد توحید شناخت تا دستگاه فکری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر مبنای هویت بخشی به جامعه ـ به معنای توحیدی آن نه معنای غربی ـ شکل گیرد که بدون توجه به جامعه و تنها با نگاه فردی ، چنین دستگاهی بدست نمی آید . 📌نمونه ابتناء نگاه اقتصادی اسلامی بر هویت بخشی به جامعه را علامه طباطبائی در تفسیر آیه شریفه «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقات‏» به ما نشان می دهد . بر پایه پذیرش هویت وحدانی جامعه ، اقتصاد با انفاق به رشد می رسد و با ربا ، دچار ضعف می گردد . @almohkamat
🖊نگاه طنابی به وجود ربطی ✍به قلم : 🔹«وجود ربطی» در فلسفه از ابداعات ارزشمند و راه گشای میرداماد و شاگردش صدرالمتالهین بشمار رفته که تا پیش از ایشان از نگاه فلاسفه مکتب مشاء و اشراق پنهان بود . با آنکه فلاسفه حکمت متعالیه در به تصویر کشاندن «وجود ربطی» تلاش فراوان کرد ه ا ند اما همچنان این مساله کلیدی فلسفی همانند سائر مسائل فلسفی از درست تصور نشدن رنج می برد . 🔸متاسفانه مراجعه کنندگان به فلسفه ،وجود ربطی را همانند طناب می بینند که یک سرش به جوهر و سر دیگرش به عرض بسته شده و سبب انضمام عرض به جوهر گشته است . در این میان تعبیر فلاسفه از وجود ربطی به ربط دو طرفه در برابر ربط یک طرفه به این تصور نادرست دامن زده و سبب شده اینان وجود ربطی را ماهیتی ببینند که دارای دو اندکاک در دو طرف خود می باشد تا پس از نشستن در میان جوهر و عرض ، آن دو را به هم ضمیمه کند . 📌اینان اندکاک و «فی غیره » بودن را و صفی زاید بر هویت وجود ربطی دانسته اند و در نتیجه ، ترکیب حاصل از عارض شدن عرض بر جوهر به واسطه وجود ربطی را انضمامی پنداشته اند . 💠نمونه نخست تصویر طنابی از وجود ربطی ، در نگاه محقق نایینی است . ایشان در مقام تبیین فرآیند وضع در معانی حرفی ، وجود ربطی را همانند جواهر و اعراض تحلیل می کند یعنی جهت هویتی آن را از جهت وجودی جدا ساخته و ویژگی اندکاک ی و «فی غیره» بودن را از هویت معنای ربطی خارج دانسته و به جهت وجودی آن بر می گرداند . ( فوائد الاصول / ج 1 / ص57 ) 🖇از این رو ، در نزد ایشان معنای حرفی که از سنخ وجود ربطی است ، د ر هنگام وضع ، کلی بوده و در هنگام استعمال ، جزیی و خاص خواهد شد ؛ زیرا ویژگی اندکاک و فی غیره بودن که از شئون وجود معنای حرفی بشمار می رود ، تنها در هنگام استعمال ایجاد می گردد . لذا موضوع له الفاظ حروف ، کلی است بر خلاف مستعمل فیه آن که جزیی می باشد . 📌نمونه دوم تصویر طنابی از وجود ربطی در ن گاه کسانی است که در پی انکار مقوله بودن مقولات نسبیه در اعراض ، آنها را از سنخ وجود ربطی دانسته اند . اگر چه علامه طباطبایی ویژگی وابستگی مقولات نسبیه به موضوعاتشان ( قائمة بموضوعاتها ) را منشاء انکار ماهوی بودن این مقولات در نزد منکران آن می داند اما می توان شُبهه الحاق مقولات نسبی به وجود ربطی را ناشی از تصویر طنابی از وجود ربطی دانست . 🔹این تصویر نادرست از وجود ربطی در حالی است که این گونه ی از وجود نباید از کمترین ماهیت و استقلالی برخوردار باشد تا بتواند لغیره بودن عرض نسبت به جوهر را تحقق بخشد ؛ زیرا لغیره بودن عرض زمانی شکل می گیرد که ترکیب آن با جوهر اتحادی گردد . و اتحادی شدن ترکیب جوهر و عرض هم نیازمند عنصر سومی است که از هر گونه استقلال و فی نفسه بودن و ماهیت داشتن عاری بوده و تنها اندکاک محض باشد که این امر با تصور دو طرف داشتن وجود ربطی یا جداکردن اندکاک از هویت آن ناسازگار است ؛ زیرا ماهیت دار کردن وجود ربطی نه تنها ترکیب اتحادی را به دنبال ندارد بلکه محذور تسلسل را در پی خواهد داشت . @almohkamat
🖊طواف ملائک در لیلة الرغائب ✍به قلم : 🔹در روایت نبوی آمده است : در نخستین شب جمعه ماه رجب که ملائکه آن را «لیلة الرغائب» نامیده اند « فإنّها ليلة تسمّيها الملائكة ليلة الرغائب» ، پس از گذشت پاسی از آن شب مبارک ، ملائکه پراکنده در آسمان و زمین ،همگی بر گرد کعبه و اطراف آن اجتماع می کنند . اجتماع ملائکه به معنای یک اجتماع اعتباری نمی باشد چرا که در میان اهل ملکوت خبری از اعتبار نیست بلکه آن اجتماع ، حقیقی است که در آن ملائکه از کثرت و نفور به وحدت می رسند . 🔸در روایت شریف معراج نیز به اجتماع ملائکه در عروج پیامبر اشاره گشته آن هنگام که پیامبر اسلام به همراه جبرئیل در سفر معراج به آسمان اول می رسد «عَرَجَ بِهِ الى السَّماءِ الدُّنْيا»، ملائکه آن آسمان به محض مشاهده نور نبوی ، تاب نیاوردند و به ضعف رتبه وجودی خود و گرفتاری در حجاب آسمان پی بردند لذا در آسمان پراکنده شدند و به کثرت دچار گشتند « فَنَفَرَتِ الْمَلائِكَةُ الى‏ اطْرافِ السَّماءِ» . یک بار ملائکه در قوس نزول در برابر آدم ( که همان نور محمدی است) به ضعف خود پی بردند و اینک در قوس صعود نبی اکرم نیز به « لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا» اعتراف کردند . 📌ملائکه که نور نبوی را نشناخته بودند و در کثرت و نفور بسر می بردند ، به سجده رفتند و به ذکر « سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ المَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ » پرداختند و گفتند :«ما اشْبَهَ هذا النُّورُ بِنُورِ رَبِّنا» آنگاه جبرئیل که حال ملائکه را دید ندای «اللَّه اكْبَرُ» سر داد و ملائکه با سکوت خود با وی همراهی کردند و به الوهیت ذات حق شهادت دادند«فَقالَ جِبْرَئيلُ: اللَّه اكْبَرُ، اللَّه اكْبَرُ. فَسَكَتَ المَلائِكةُ» 🖇در آن هنگام حجاب آسمان برای ملائکه کنار رفت و درب های آسمان بر ایشان گشوده شد و آن ملائکه اجتماع کردند و به وحدت رسیدند « فُتِحَتِ السَّماءُ وَ اجْتَمَعَتِ‏ الْمَلائِكَةُ» آنگاه توانستند به سوی وجود مقدس پیامبر بروند و بر او سلام کنند «ثُمَّ جاءَتْ وَ سَلَّمَتْ عَلَى النَّبِىِ- صلَّى اللَّه عَلَيْهِ و آله- افْواجاً» و از ایشان از حال امام علی بپرسند : «ثُمَّ قالَتْ: يا مُحَمَّدُ كَيْفَ أَخُوك؟ » . بر این اساس ، در اجتماع ملائکه اسراری نهفته است که ما را از عظمت و شکوه توحیدی «لیلة الرغائب» که ظرف زمانی این اجتماع ملکوتی است ، آگاه می سازد. بی شک اجتماع حقیقی ملائکه بر گرد کعبه با امامت انسان کامل می باشد ؛ زیرا اهل بیت همانگونه که امام انسان ها هستند ، امام ملائکه هم می باشند «فَسَبَّحْنَا وَ سَبَّحَتِ‏ الْمَلَائِكَة» ⁉️اما چرا کعبه مرکز اجتماع حقیقی ملائکه گشته است ؟ زیرا کعبه از جایگاه خویش تا اعماق آسمان قبله است «إِنَّهَا قِبْلَةٌ مِنْ‏ مَوْضِعِهَا إِلَى‏ السَّمَاءِ» (صهبای حج / ص205) بنابراین کعبه هم قبله مُلکی است و هم قبله ملکوتی . هم قبله انسان هاست و هم قبله ملائکه و عرشیان . اما چگونه کعبه قبله ملائکه است ؟ بر اساس روایت امام صادق در مقام بیان سرّ تربیع کعبه ، خانه خدا چهار نَشئه وجودی در عالم طبیعت و مثال و عقل و اسماء الهی دارد که در هر مرتبه ، قبله اهل آن مرتبه بشمار می آید . در این روایت ، وجود زمینی کعبه در محاذات «بیت المعمور» و آن هم در محاذات «عرش الهی» و آن هم در محاذات «تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر» می باشد . و از اینجا معنای نزول کعبه در روایت «أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ الْكَعْبَةَ» هم روشن می گردد . @albayann