eitaa logo
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
1.9هزار دنبال‌کننده
90 عکس
31 ویدیو
88 فایل
ادمین @Alhamd_leallah کانال شرح الجامی @sharholjami کانال شرح ریاض السالکین @RiazAlsalekin کانال مختصرالمعانی @MOKHTASAR_ALMANI
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سالروز شهادت مظلومانه باب الحوائج حضرت أباالحسن موسی بن جعفر الکاظم علیه‌السلام را محضر حضرت ولی‌عصر «عجل الله فرجه» و همه موالیان و دلدادگان حریمش تسلیت می‌گوییم. ▪️از کلمات نورانی آن حضرت: «هرکس به رأى و سلیقه خود تکیه کند (و در مسائل دین به آن عمل نماید) هلاک مى‌شود، و هرکه اهل‌بیت پیامبر "صلى‌الله‌علیه و آله" را رها کند، گمراه مى‌گردد.» کافی، ج1، ص56،ح10 @zanjani_net
📃مرحوم دکتر مهدی شهیدی در خاطراتش می گوید: ⚡️وقتی من در فرانسه موضوعی را به شکل مقارنه بین حقوق موضوعه ی فرانسه و فقه امامیه ارائه دادم، نکاتی که از مکاسب نقل کردم مایع تعجب اساتید راهنما، داور و مشاور قرار گرفت به طوری که از من سوال می کردند: این نکات لطیف و ریز از کیست و از کدامین کتاب است؟ یعنی کتاب شیخ و عظمت تحقیق شیخ، یک تحقیق مذهبی، اسلامی و دینی نیست بلکه یک تحقیق فرادینی و فرامذهبی است، که حتی برای خارج از اسلام هم مفید فایده است. 📌 آیت‌الله علیدوست در همایش ملی شیخ اعظم انصاری/ 1393/ شهر دزفول. @alnokat
سیمای دانشوران ۲.علامه حسنزاده.امید محمدی سروش.mp3
20.8M
🔸زندگانی علامه حسن زاده آملی حفظه الله ✏️📣باپژوهش و گویندگی امید محمدی سروش 📲ارتباط با گوینده و پژوهشگرِ سیمای دانشوران👇👇👇 @omidsoroush @kashkoolfn
💥ال هو هویت از ابتکارات شیخ عبد القاهر جرجانی ♨️ٱولئك هم المفلحون 💠اینکه ال در المفلحون چه گونه معنا شود،تأثیر بسزایی در بلاغت این آیه شریفه دارد! ❓برای فهم این کلام بیانی از تفتازانی لازم است: ❌ال در المفلحون قطعا عهد به جمیع اقسامه نیست،زیرا قبلا نه مذکور بوده نه معهود و نه حضور دارند. ❌جنس هم نیست زیرا: ♻️ماهیت نیست، چرا که آیه ناظر به افراد خارجی است. ♻️استغراق جمیع نیست، زیرا در صدد بیان حصر تعدادافراد نیست‌،زیرا با صدر آیه نمی سازد! ❌استغراق بعض هم نیست چون نه قرینه بر آن هست و نه مفید معنایی خاص است! ❗️ممکن است گفته شود ال جنس است که برای مبالغه آمده است مثل : زید الرجل 🔰مبالغه در صفات زید. ❌این تقدیر هم مشکلی دارد،که در این مقام ها چون مقام مبالغه است مخاطب از ابتدا می داند با مبالغه و زیاده گویی مواجه است! ✅اینجا شیخ عبد القاهر و به تبع او زمخشری ال را در خبر معرفه، ال هو هویت می دانند! 💠مثل مثال زیر: 🌀هل سمعت بالاسد؟و هل تعرف حقیقته؟ 🌀زید هو الاسد! 🔻اینجا بحث عینیت بین شجاعت اسد و زید است نه به صورت مبالغه! بلکه عینیت!یعنی بین شجاعت اسد و زید واقعا عینیت است. ▪️زمخشری ذیل آیه شریفه گفته است: ▫️معنای تعریف در آیه برای دلالت بر این است که متقین کسانی هستند که اگر صفت مفلحین برای انها حاصل شود و محقق شود که چه چیزی هست فلاح و تصور کنند حقیقت را، پس آن متقین عین مفلحین هستند و تجاوز از این حقیقت نمی کنند.(یعنی مفلحین راشنیده ای؟حقیقت آن را می دانی؟ متقین عین آن ها هستند.مثل مثال بالا هل سمعت بالاسد....). مطول ص ۲۳۸ @alnokat
🌸🌸 ولادت با سر سعادت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)و روز پاسدار، و ولادت حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس(علیه السلام) و روز جانباز، و ولادت حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) بر تمام شیعیان جهان مبارک باد🌸🌸
♨️شیخ عبد القاهر جرجانی اصل در جمله را، جمله فعلیه می داند،و جمله اسمیه را تابع و یک جمله مقلوب شده فعلیه می داند. ♻️یکی از متفرعات این مبنا آن است که در جملاتی مثل : زید قام ،مقدم شدن زید را مفید تخصیص مسند الیه یا تقوّی حکمّ(بنا بر مقتضای حال) می داند زیرا زید از اصل خود عدول کرده و مقدم بر فعل شده است. ✅ظاهرا بنا بر همین مبناست که زمخشری نیز در آیاتی مثل: الله یستهزء بهم الله یبسط الرزق ♻️تقدیم مسندالیه را مفید حصر می دانند، که شارح تفتازانی نیز به همین مبنا میل دارد. ♨️طرف مقابل مبنای سکاکی وجود دارد: که هر دو جمله اسمیه و فعلیه را در عرض هم اصل می داند،(نه یکی فرع و تابع دیگری) لذا در جملاتی که مسند الیه اسم ظاهر معرفه است، مثل زید قام حصری را قائل نیست، چرا که این جمله طبق اصل خود وارد شده است و خلاف اصلی رخ نداده که این عدول از اصل، دلیل بر تخصیص یا تقوی محسوب شود. ♨️خطیب قزوینی هم مبنای مشخص و قابل اعتمادی ندارد، چرا که احکامی در باب تخصیص گفته است که برخی با مبنای اول و برخی با مبنای دوم سازگار است،در حالی که جمع بین این دو مبنا به قول شارح تفتازانی موجب تعسف است. ⁉️سوال این است آیا برای تفسیر آیات قرآن کریم، مفسر، بی نیاز از اخذ مبنا در ادبیات است؟ ❗️نکته ای هم که شایان توجه است مفسرینی مثل علامه طباطبایی یا آیت الله جوادی آملی اگر در تفسیرشان مطالبی دارند که ظاهرا مخالف با نحو و بلاغتی است که مدرسین محترم ادبیات خوانده اند و درس داده اند،زود نباید اشکال کرد که چرا ایشان چنین نظر داده اند!بلکه باید دید مبنای ایشان چیست! 📔مطول ص۲۵۴ ❌نشر بدون ذکر منبع جایز نیست❌ @alnokat
🤔 تأمل کنید ببینید یعنی چه این جمله؟ ❇️ در همچین حدیثی بیان امام این است: هیچ ملک مقربی نیست: «ما من ملک مقرب»، بدون استثنا؛ بعد کلمه‌ی دوم: «ما من نبی مرسل»، هیچ پیغمبر مرسلی نیست؛ یعنی #آدم با مقام صفی اللهی، #نوح با منصب نجی اللهی، #ابراهیم با مقام خلیل اللهی، #موسی با مقام کلیم اللهی، #عیسی با آن موهبت و عنایت روح اللهی، همه‌ی #ملائکه‌ی_مقربین و همه‌ی #انبیاء_مرسلین، مسألتشان از خدا این است که خدا به آنها اجازه بدهد به زیارت #حسین_بن_علی علیهماالسلام بروند. 🌀 این کلمه است که عقل هر حکیمی را متحیر می کند. 🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی 📆 ۷/ دی/ ۱۳۸۶ 📚 کامل الزیارات ص۲۲۲ ◻️ #کلام_فقیه #امام_حسین ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr  
♨️سه قول در رابطه با التفات در کلام عرب وجو دارد،قول مشهور از جانب جمهور بلغاء: ✅آن است که التفات یعنی تغییر اسلوب کلام از کلام قبلی، بر خلاف مقتضای ظاهر حال( و طبق مقتضای حال). ⁉️اما التفات چه پیامی در پی دارد که موجب شده، متکلم اسلوب کلام را تغییر داده و بر خلاف مقتضای ظاهر سخن براند؟ ❇️شاهدی که تفتازانی و خطیب برای وجه التفات کلام اورده اند در رابطه با سوره حمد،این است: 💯در سوره حمد ،ابتدا مخاطب که الله تعالی است،به صورت غایب مورد خطاب است و صفات برای او به صورت غایب به کار می رود. ♻️پس عبد وقتی با حضور قلب، کسی که شایسته حمد است را متذکر می شود، در نفس و‌جان خود محرّکی برای اقبال و روی اوردن به او می یابد ،لذا هر زمان صفاتی از صفات عظام بر آن محمود جاری می شود،این محرّک درونی عبد برای اقبال و مواجهه با خالق یکتا قوی تر می شود،تا پایان این صفات که(مالک یوم الدین )است. ♨️که این صفتِ مالک، دلالت دارد که آن شایسته ی حمد، مالک همه امور است در روز قیامت. ✅(نکته:اینکه مالک یوم الدین را، به مالک همه امور در روز قیامت ترجمه کردیم، بدان خاطر است که مالک، به به خاطر اتساع کلام عرب در تعلیق، به ظرف اضافه شده است، یعنی می توان گاهی به جای یک معلّق فعل مثل مفعول به ،کما فی ما نحن فیه،مفعول فیه آورد،که مفعول به مالک حذف شده و اضافه به ظرف شده تا دلالت بر تعمیم مالکیت باشد زیرا حذف متعلق دال بر عمومیت است). ♻️و این محرّک که از همه قوی تر است، موجب اقبال به موصوف و خطاب او با تخصیص دادن او به غایت خضوع و تخصیص حق تعالی به استعانت در مهمات است. ❇️یعنی اینکه : فقط اوست که عبادت (که غایت خضوع است) برای اوست نه غیر او،و استعانت در جمیع مهمات از اوست نه غیر او. ❇️خطیب گفته است: اینکه استعانت را تعمیم دادیم به جمیع مهمات، بخاطر اطلاق نستعین است. 💢اما شارح می گوید وجه احسن ان است که مراد فقط استعانت در امر عبادت باشد زیرا : ۱.با صدر و ذیل ایه می سازد، زیرا ایهٔ بعد (اهدنا الصراط المستقیم) بیان برای معونت و مربوط به عبادت است. ۲.موجب میشود عبادت برای ذات حق تعالی باشد نه وسیله ای برای استعانت برای رسیدن به حوائج و... ♨️این ها همه به کنار،آن نکته دقیقی که این التفات برای ان نکته روی داده،تنبیه بر آن است که عبد با چنان حضور قلبی باید اذکار را قرائت کند که این محرّک را به سوی اقبال به حق در نفس خود بیابد، و حال او حین اتمام حمد و ستایش اقتضاء کند اقبال و خطاب را به سوی او. 📔مطول ص ۲۸۰ ❌نشر فقط با ذکر ادرس جایز است ❌ @alnokat
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
#صنعت_التفات #تفسیر ♨️سه قول در رابطه با التفات در کلام عرب وجو دارد،قول مشهور از جانب جمهور بلغاء:
استاد ما می فرمودند: کتبی مثل مغنی اللبیب و مطول ترجمه صحیح قرآن کریم و تفسیر آن را به طلاب یاد می داد،متاسفانه چنین کتبی را حذف کردند و بجای آن برگزیده فلان تفسیر را اوردند که طلبه بعد از چندین سال خواندن و امتحان دادن ،مطلبی از ترجمه و تفسیر یاد نمی گیرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸توصیه آیت الله العظمی شبیری زنجانی به جوانان: برای رسیدن به موفقیت از همین حالا باید شروع کنید و قدر فرصت ها را بدانید... 🔺 @zanjani_net
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ❌یکی از اشکالات ادبی به زعم دکتر سها، بر قرآن مجید،این است که الصابئون با آنکه اسم إنّ است ولی مرفوع آمده است. 💥این اشکال دو جواب در طول هم دارد: ♻️یکی پاسخ از منظر علم نحو، که اصل صحت آیه را ثابت می کند. ♻️یکی (که مهم تر است ) از منظر علم بیان، که بلاغت بالای آیه را ثابت می کند. ♨️اما پاسخ نحوی: ☑️آن است که چنین عطفی در کلام عرب شایع بوده و شعرای فصیح این استعمال را داشته اند مثل: 🔅ومن یك أمسی بالمدینة رحله 🔅🔅فإنّی و قیّارٌ بها لغریب 💢شاهد در مصرع دوم،که قیار (نام مَرکب)قبل از خبر إنّ (لغریب)عطف شده است. 🔆من و مرکبم در مدینه بسیار غریب هستیم! 💯و مثال های دیگر که در کتاب مطول و غیره موجود است. ♨️اما پاسخ از منظر بلاغت: 🛑شارح تفتازانی و ایضا خطیب گفته اند: ✅اینکه گاهی قبل از اتمام جمله یک جمله دیگر بر آن عطف می شود، برای تنبیه در تسویه هر دو مسندالیه در إخبار است! ♻️مثلا در شعر مذکور شاعر خواسته بگوید: من و مَرکبم مثل هم متأثر از این غربت هستیم، تا مبالغه بر تحسر را زیادتر بفهماند، در حالی که اگر بعد از اتمام جمله، مَرکب(قیار) را عطف می کرد، کلام ظهور در آن داشت که مَرکب نوعی دیگر از تأثر در غربت را دارد زیرا از غیر ذوی العقول است! ♨️زمخشری گفته است: آیه در مقام بیان این مطلب است که ملاک در بهشتی و مقرب بودن، ایمان و عمل صالح است، حال از هرکسی که باشد!مسلمان، یهودی، نصارا. 💢حتی صابئون که ستاره پرست بودن و دین آسمانی نداشتند با ادیان اسمانی برابر هستند!در این ملاک مذکور. ☑️البته واضح است اگر جاهل قاصر باشند و الا انما یتقبل من المتقین! زیرا این ایه تنها در مقام بیان ان است که صرف اینکه در ظاهر مسلمان باشی برتری بر غیر نداری بلکه ملاک ایمان قلبی و عمل صالح است. ✅پس بخاطر تنبیه به مساوی بودن صابئون با سایر ملل مرفوع آمده و قبل از اتمام آیه عطف شده است تا بوسیله این هنجار شکنی در کلام، سامع متنبه شود به نکته مهمه مورد نظر آیه! (البته از نظر نحوی هم مشکلی ندارد زیرا خبر اِنّ تقدیرا مقدم است کما اینکه این امر رایج بین عرب فصیح بوده است) ❗️در ایات دیگر که(الصابئین)آمده،بخاطر تکیه بر این آیه بوده و تفاوت اسلوب ایات باهم،نظیر زیاد دارد؛ مثل: 🔆قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره 🔆فاتقوا النار التی وقودها الناس پ الحجاره ☑️که در یک آیه نار نکره، و در دیگری معرفه آمده است،که وجه ان بیان شده است. 📔مطول،ص ۲۸۸ @alnokat
💥انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی ☑️من اتصالیه دلالت دارد بر اتصال یک شیء به مجرورش. ♻️این مِن یکی از اقسام من ابتدائیه است،غیر از اینکه مجرور من مبدأو منشأ ماقبل خود نیست بلکه،دلالت دارد بر اتصال ماقبل به ما بعد.(مثل روایت مذکوره) ❗️در اینکه متعلَّق آن چیست،اختلاف شده است: ♨️برخی منّی را خبر و متعَلَّق آن را از افعال خاص گرفته اند: 📄انت متصل بی و نازل منّی منزلةَ هارون من موسی. ♨️شریف جرجانی متعلَّق را از افعال عام گرفته ولی ترکیبی دیگر ارائه داده است: 📄انت بمنزلة کائنة و ناشئة منی کمنزلة هارون من موسی. 📔حاشیه سیالکوتی بر مطول ص ۶۷ @alnokat
💥ان و اذا دو اداة شرط هستند برای تعلیق جزاء بر شرط در زمان آینده،البته باهم تفاوت دارند،زیرا: ♨️اصل در إن عدم جزم به وقوع شرط است در اعتقاد متکلم. ♻️بنا بر این هرجا در کلام الله تعالی اِن شرطیه آمده یا به طریق حکایت است یا مؤول. 🔅(موارد زیادی احکام‌ به خاطر نکات دقیقه ای نازل منزله احکام دیگر شده اند.) ♨️اما اصل در اذا جزم به وقوع شرط، در اعتقاد متکلم است. 💥نکته: 💢مقصود از این جزم،جزم عرفی یا همان رجحان و اطمینان است (کما وقع فی کلام العرب) نه علم ۱۰۰درصد. ♨️مباحث شریفه ای در رابطه با ان و اذا، ذیل آیاتی که اغراض ثانویه از ان و اذا غیر از اصل معنای این دو اداة است،در کتاب مطول مورد بررسی قرار گفته است. مثلا: چرا در ایه: 🔆ان کان للرحمن ولد فأنا اول العابدین. ⁉️با انکه جزم به نبود ولد است برای رحمن،ولی اِن آمده نه لو امتناعیه؟ 🔆ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا. ⁉️با آنکه ریب آنها قطعی بود،چرا به جای اذا ان آمده است؟ 🔆 جاءتهم الحسنة قالو لنا هذه و تصبهم سیئة یطّیّروا بموسی و من معه. 🔆اذا جاءتهم الحسنة... 🔆ان تصبهم حسنة... ⁉️فرق این دو آیه که یکی اذا و یکی اِن است چیست؟ و.... 📔مطول ص ۳۱۱ @alnokat
🌟نکات و اشارات🌟 🔰نقل اقوال علماء (با توجه به ندرت حجيّت اجماع در مسائل فقهى) چه فائده‌اى دارد؟ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹نقل اقوال علماء در چگونگى حمل روايات و نحوه جمع عرفى كردن بين آنها مؤثر است. از لابلاى كلمات علماء وجوهى براى حل تعارضات روايات بدست مى‌آيد. 🔆از سوى ديگر يكى از مرجحات باب تعارض شهرت مى‌باشد. دانستن مشهور بودن يا نبودن يكى از‌ فتاوى، مى‌تواند منشأ ترجيح يا عدم ترجيح روايت موافق با آن بشمار آيد. 🔸از سوى ديگر اگر كسى مقدمات انسداد را تمام دانسته، قائل به حجيّت مطلق ظن يا ظن قوى باشد، كيفيت فتاواى علماء و ميزان مفتيان به يك نظر، مى‌تواند در تقويت و تضعيف ظن حاصل نسبت به آن مؤثر باشد. ▪️خارج فقه آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب النکاح، جلسه ۲۰۱، به تاریخ ۷ فرورودین ۱۳۷۹ ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
♨️شرط ✅دانسته شد اِن از ادات شرطی(ام الباب) است، که معلق میکند جزاء را بر شرط،در زمان . ♨️محقق رضی اعلی الله مقامه فرموده اند: 💢اگر بوسیله اِن قصد معنای شرط در زمان را داری،شرط را لفظ کان قرار بده مثل: 🔆إن کنت قلته فقد علمته. 🔅اگر این را گفته بودم! به تحقیق می دانستی. ❗️اما اینکه چرا شرط ماضی فقط بوسیله کان محقق می شود نه غیر آن،بدان خاطر است که: ✳️افعال خاصی که دال بر حدث+زمان و..‌.هستند مثل ضرب و‌..، چون زمان قید و جزئی از معنای موضوع له فعل است و فعل نص بر زمان نیست، اِن شرطیه آن را تغییر داده و تبدیل به معنای مستقبل می کند. ❇️اما کان چون ممحض در زمان ماضی است،یعنی تنها دال بر مطلق ثبوت در زمان ماضی است و خصوصیت حدث از خبر او دانسته می شود( مثلا در کان زید قائما یعنی : فی الزمن الماضی زید قائم)لذا إن شرطیه نمی تواند کان که در ماضویت است را به استقبال تبدیل کند. (بلکه نمی تواند معنای یک فعل را بکلی تغییر دهد ،بر خلاف فعل های خاص که زمان،تنها یک قید و جزء است). ❎برخلاف باقی افعال ناقصه مثل صار که علاوه بر زمان ماضی دال بر انتقال هم هست(لذا ان شرطیه زمان او را قلب به مستقبل می کند). 📔شرح الرضی ج ۲،ص۲۶۴ @alnokat
✅اختصار ایجاز خلاصه تلخیص مختصر،موجز،ملخص ما الفرق بینها؟ ۱.ایجاز: متکلم کلام خود را موجز و کوتاه بیاورد ولو معنا زیاد باشد و این تعبیر با کوتاهیش معنا را خوب می رساند.لازم نیست در ایجاز مطالب قبلا گفته شده باشد، بلکه ابتداءً گفته می شود.این کلام را موجز گویند. ۲.اختصار: کلامی که گفته یا نوشته شده بعضی از قسمت هایش را حذف کنی،وان قسمت محذوف فرق ندارد زوائد باشد یا نباشد.(مثل مطول که مختصر شد!). ۳.تلخیص: در جایی است که کلام زبده و اصلش را انتخاب کنی و فروع را کنار بگذاری. چنین کتابی را هم ملخص گویند. ۴.خلاصه هم همین است،هر چند از لحاظ لفظ با هم فرق دارند. استاد فتوحی زید عزه @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
❇️مسند گاهی مفرد است: 🔆الکلمة لفظ ❇️گاهی از مشتقات فعل: 🔆زید قائم ❇️گاهی هم جمله: 🔆زید ضرب ♨️مبتدا بما هو مبتدا مستدعی آن است که یک شیء به او اسناد داده شود،پس وقتی بعد از آن کلمه ای که صلاحیت دارد به آن اسناد داده شود باشد، مبتدا او را به خود منصرف می کند چه آن کلمه دارای ضمیر باشد چه نباشد. ♨️حال جایی که مسند مفرد است یک اسناد بیش نیست و بالطبع تاکیدی در این اسناد وجود ندارد. 💢اما جایی که جمله است،یک مرتبه مبتدا خبر را می طلبد و ثانیا ضمیر است که خبر را به مبتدا منصرف می کند،لذا به خاطر این تکرر در اسناد،جمله فعلیه دال بر تقوی حکم است. ♨️اما مشتقات: ❇️اینها چون مشابه خالی از ضمیر هستند(زیرا حین اسناد به متکلم و مخاطب وغایب تغییری در لفظ انعا نیست انا انت هو قائم) مثل مفرد دارای تاکید نیستند.اللهم اینکه بین جمله و مفرد قرار گیرند. ♨️این مطلب طبق مبنای سکاکی است اما خطیب و شیخ عبد القاهر در اینجا نظر دیگری دارند. 📙مطول ص ۳۴۶ @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
💥تخصیص المسند 💥تقیید المسند ✅اگر مسند اسم باشد و اضافه یا توصیف شده باشد، مثل : 🔅هو غلامُ رجلٍ 🔅هو غلامٌ جمیلٌ ♻️در اصطلاح گویند مسند با اضافه یا وصف، تخصیص خورده شده است. ✅اگر مسند فعل باشد و دارای معمول،مثل: 🔅زید جاء راکبا من البصره الی الکوفه فی یوم الجمعه و.. ♻️در اصطلاح گویند مسند بوسیله حال و ظرف و... تقیید خورده است. ♨️مرحوم شریف جرجانی می فرمایند: 🔰غالب در اصطلاحات لحاظ مناسبت ها و مرجحات معنوی در نام گذاری است،لذا برخی گفته اند: ❇️فعل ابتدا اسناد داده می شود، سپس بوسیله معمولش مقیّد می شود، اما اسم ابتدا اضافه یا موصوف قرار می گیرد، سپس اسناد داده می شود. 💢پس در فعل تقیید مسند داریم و در اسم اسناد مقیّد. ♨️برای اشاره به این تفاوت علماء ادب دو اصطلاح قرار دادند(تخصیص در مسند اسمی،تقیید در مسند فعلی). ⁉️اما چرا تقیید را به فعل دادند: ✅زیرا فعل بحسب اصل وضعش دال بر معنای مطلق است،پس تقیید با او مناسب است. ✅اسم هم به حسب وضع دال بر عموم و شمول است ، پس تخصیص با او مناسب است. ♨️ و از آنجا که در وجه تسمیه أدنی مناسبت کافی است،همین رجحان برای این دو تسمیه کفایت می کند. 📝حاشیه شریف جرجانی بر مطول(مع تصرف) ص ۳۳۵ @alnokat
🌙 روز اوّل ماه رمضان، گلاب بر سر و صورت خود بریزید 🌙 🌕عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: مَنْ ضَرَبَ وَجْهَهُ بِكَفِّ مَاءِ وَرْدٍ أَمِنَ ذَلِكَ الْيَوْمَ مِنَ الْمَذَلَّةِ وَ الْفَقْرِ، وَ مَنْ وَضَعَ عَلَى رَأْسِهِ مِنْ مَاءِ وَرْدٍ أَمِنَ تِلْكَ السَّنَةَ مِنَ السِّرْسَامِ الْبِرْسَامِ، فَلَا تَدَعُوا مَا نُوصِيكُمْ بِه‏. (بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۵۰ به نقل از اقبال الاعمال) 🌕حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس روز اول ماه رمضان، به اندازه کف دست، گلاب بر صورتش بریزد، از ذلّت و فقر ایمن خواهد بود، و هرکس گلاب بر سرش بریزد، آن سال از سرسام ایمن خواهد بود. پس آنچه به شما توصیه کردیم، رها نکنید.
✅از اصطلاحات استعمال شده در کتب سنتی، دو عبارت «کما قلنا» و «لما قلنا» است. ❇️کما قلنا: اشاره دارد به کلامی که سابقا ذکر شده و علت همراهش نبوداست. ❇️لما قلنا: اشاره دارد به کلامی که سابقا ذکر شده و علتش هم ذکر شده است. ☑️کما مرّ و لما مرّ هم همین گونه اند. ✍عن بعض المعاصرین مع تصرف. @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
♨️قد یکون الفاء بمعنی: 1⃣ثم 2⃣الی 3⃣وللاعتراض 4⃣وللاستیناف 5⃣وللتعلیل 6⃣وللتفصیل 7⃣وزائدة 📕حاشیه جونگی بر شرح تصریف،ص۳۸ @alnokat
سیمای دانشوران۴.آیت الله العظمی بهجت ره.mp3
19.57M
♩ پادکست♩ 🌻 سیمای دانشوران (۴) 🌻 📻 زندگانی شنیدنی مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) 🎙🔍 گویندگی و پژوهش توسط: امید محمدی سروش 🎙همراه با سخنان بزرگانی مانند : ۱ . مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری(ره) ۲ . حضرت علامه جوادی آملی . 📲 ارتباط با گوینده و پژوهشگر سیمای دانشوران : @omidsoroush @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
💥بعد اللتیا و التی ♨️اللّتیا با فتح لام و ضم ان مصغّر التی است. ✅مرحوم رضی می فرمایند: 🔆لازم است صله در این عبارت (بعداللتیا و التی) حذف شود،زمانی که یک بلا و سختی است به گوینده رسیده است،تا این حذف این را برساند که سختی های کوچک و بزرگ به حدی رسیده که شرح آن امکان ندارد و داخل در حد گفتن نمی شود.به همین خاطر این دو‌موصول را بدون صله ترک کردیم. ♨️معنای اصطلاحی این عبارت در جایی می آید که کلام خصم دارای دو‌مشکل است یکی کوچک و یکی بزرگ و مستدل با چشم پوشی از این دو اشکال استدلالش را ادامه می دهد. ♨️اما اصل این عبارت از کجا آمده: ◻️حکایت شده،مردی زن کوچکی اختیار کرد پس رنج های زیادی از او دید،سپس زن طویلی اختیار کرد پس دو برابر ان رنج‌ها که از زن قبل دیده بود،رنج کشید،سپس آن دورا طلاق داد و گفت: 💢بعد اللتیا و التی لا اتزوج ابدا! 📘حاشیه سیالکوتی بر مطول ص۱۵۲ @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
المعجم الأصولى.docx
13.7K
♨️سنت ۱.سنت به حکم شرعی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معرفی کرده اند،در مقابل حکمی که قرآن کریم آن را بیان کرده است، که فرض نام دارد. ۲.سنت به حکمی که از جانب نبی ص مجعول شده با اجازه ای از خداوند،در مقابل حکمی که در ابتدا از جانب خداوند متعال جعل شده که فرض نام دارد. ۳.سنت به معنای فعل مستحب،در مقابل فعل واجب. ۴.سنت به معنای هر حکمی که در شریعت ثابت شده است،در مقابل احکامی که بدعتی هستند. ♨️امثله دو قسم اول در فایل پیوست. المعجم الاصولی،محمد صنقور،ج۲ص۱۷۹ @alnokat
✅بیان یا مصدر به معنای تبیّن و ظهر(روشن و ظاهر شدن)،یا اسم مصدر از بیّن (در این صورت اطلاق می شود به اظهار شی یا انچه که بوسیله ان اظهار شی رخ می دهد).مثل سلام و کلام که اسم مصدر از سلّم و کلّم هستند. 💠تبیان: همچنین مصدر از بیّن که مصدر شاذ می باشد، زیرا قیاس در این باب فتح اول است. ♨️فرق تبیان با بیان ان است که در تبیان کدّ خاطر و اعمال قلب(تفکر در روشن شدن مطلب) نیاز است و قریب به این تفاوت ان است که تبیان اظهار با دلیل و برهان است. ❗️بعید نیست این فرق بخاطر قاعده زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی باشد. 💥نکتة: ✨این قاعده اولا اکثری است نه یک قاعده کلی. ✨ثانیا مشروط است بعد از انکه دو بناء مشتق از اصل واحدی باشند، در نوع هم متحد باشند،پس قاعده با صفت مشبهه و اسم فاعل نقض نمیشود به اینکه صفت مشبهه دلالت بر زیادت معنا دارد و ان ثبوت و جِبلیّه(فطری) است با انکه مبانی ان کمتر از اسم فاعل است(بعضا)مثل حذِر و حاذر.حسن و حاسن. ↩️(هرچند) چه بسا از این مشروطیت هم جواب داده شده به اینکه حذر ابلغ بودنش به خاطر تکیه ان به امور جبلی(فطری،نفسی)می باشد والاجایز است حاذر ابلغ از حذر باشد بخاطر دلالت بر زیادة حذر اگرچه معنای لزوم ندارد. حاشیة جونگی علی شرح التصریف،ص۲۴ @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
♨️فرق مصدر و اسم مصدر ✅مصدر وضع شده است،برای دلالت بر حدث از آن حیث که حدث تعلق دارد به منسوب الیه،بر وجه ابهام! به همین خاطر مقتضی فاعل و مفعول است،که تعیین فاعل و مفعول نیز در استعمال رخ می دهد،مثال: ♻️ضَرْب وضع شده تا دلالت کند بر صدور ضرب، از شخصی و وقوع ان بر شخصی،که در استعمال این شخص های مبهم معین می شوند. ❇️اما اسم مصدر وضع شده فقط برای دلالت بر حدث من حیث هو!نه از ان جهت که صادر از غیر یا واقع بر غیر است،اگرچه در واقع تعلق دارد بر این دو(والا اصلا حادث نمی شد زیرا عرض قائم بر غیر است)اما این صدور و وقوع ملحوظ نیست عند المتکلم.پس اقتضای فاعل و مفعول و تعیین این دو را ندارد،مثال: 💢همان ضرب،ولی از ان جهت که این حدث رخ داده است،دون لحاظ جهت صدور و وقوع و تعیین این دو. ♨️بنابر این اسم مصدر لازم نیست حتما صیغه خاصی غیر از مصدر داشته باشد، بلکه مهم قصد متکلم است! 📗حاشیه جونگی بر شرح تصریف ص۲۶ @alnokat
♨️کرسی بحث ادبی 📄بررسی و نقد نظریه ی روح معنا 🖊بر اساس این نظریه, معمولا همه یا اکثر معانی هر واژه در زبان عربی فصیح, به یک روح معنایی واحد برمیگردد ⏱زمان:امشب ۱۰اردیبهشت،ساعت۲۱:۴۵ 📪در آدرس👇 https://www.aparat.com/B_MASOOMIEH/live @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
💥گستردگی زبان عربی ♨️معناشناسی اسناد فعل به فاعل ⭕️حضور فاعل معنادار است و حذف آن از سوی متکلم بلیغ دال بر غرض ❇️مثلا: بچه ای که ظرف آبی را روی فرش می ریزد گاهی گوید: آب ریخته شد گاهی برای نشان دادن اعصبانیتش از والدین، گوید: آب را ریختم! 🔆ذکر فاعل معنای کلام را دگرگون می کند! 🔅هدی الله زیدا 🔅هُدِی زید 🔅اهتدی زید 🔰در جمله اول فاعلیت هدایت مدّ نظر بوده است. 🔰در جمله دوم وقوع آن مدّ نظر بوده است.(گاهی شخص خاص هم مد نظر است که بستگی به مقام دارد) 🔰در جمله سوم قابلیت و فاعلیتِ شخص برای پذیرش مد نظر بوده است. ❇️زیرا هدایت از جانب خداوند متعال برای همه آمده اما: 💠باران که در لطافت طبعش خلاف نیست 💠در باغ لاله روید در شوره زار خس ♨️امیر الکلام علیه السلام می فرمایند: 🔆قد بُصّرتم إن ابصرتم و قد هُدیتم إن اهدتیتم و قد ٱسمِعتم إن استمعتم 💢فعل منسوب به مفعول شده است،یعنی هدایت واقع شده است و در فعل اهتدیتم فاعل، همان مفعول فعل مجهول است تا دلالت کند که هدایت پذیری مربوط به مخاطب است! ✅هدایت از سوی منبع هدایت آمده است،حال شما باید قدمی در هدایت پذیری بردارید. 📜عن بعض المعاصرین مع تصرف @alnokat
هدایت شده از ألنکت ألادبیة و ألاصولیة
💥معانی ثانویه ♨️ثم 💢ثم طبق تعریف نحوی، حرف عطفی است که دلالت دارد برعطف مفرد بر مفرد نه جمله بر جمله و ترتیب بین معطوف و معطوف علیه در حکم به رابه همراه دلالت بر تراخی زمانی می رساند. ♻️جاء زید ثم عمرو یعنی ابتدا‌ زید آمد و با یک فاصله زمانی بعد از او، عمرو. ♨️اما از منظر بلاغت ♻️معانی در این نگاه‌محصور نیست چون بحث نازل منزله ها پیش می آید،که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم: ۱.ثم دال بر استبعاد است: 🔆یعرفون نعمة الله ثم ینکرونها.الآیة ✅زیرا انکار یک شیء بعد از معرفت به آن مستبعد است! ۲.گاهی تغایر دو بحث و جمله به منزله تراخی قرار می گیرد: ♻️مثل استفاده ثم در خطبه ها: 🔰الحمدلله رب العالمین ثم الصلوة علی محمد و آله الطاهرین. 💢این دو‌معنا از امام مرزوقی حکایت شده است. ۳.دال بر صرف ترقی ۴.مجرد استفتاح کلام ۵.دال بر تنبیه و... @alnokat